خاطرات

انگار بخواهند دژی را فتح کنند!

خوب یادم هست هنگامی که خبر دستگیری از رادیو اعلام شد، در منزل آقای حاج عالم رضوان‌الله علیه بودم. علما آنجا جمع شده بودند و بنده [حجت‌الاسلام والمسلمین سیدهاشم دستغیب] هم شرکت کردم تا ببین چه باید کرد، بعد به اتفاق مرحوم پدرم آمدیم مسجد جامع. شب سیزدهم محرم (15 خرداد) بود و مرحوم آیت‌الله دستغیب اعلام اعتصاب عمومی کرد و بعد به اتفاق ایشان به مجلس عزاداری در مسجد گنج که کنار منزل مسکونی پدرم بود رفتیم. آقای آشیخ عبدالنبی انصاری که آن‌وقت از طلاب جوان و...

اولین مقاله منتشر شده درباره نظریات سیاسی امام خمینی

روز 13 رجب برابر با بیستم دی‌ماه1340 که روز ولادت حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ بود، نزدیک ظهر که از درس برمی‌گشتم، دیدم یک جمعیتی به طرف باغ قلعه می‌روند. لباس‌های آنها و وضعیت ظاهرشان با مردم قم تفاوت داشت. کنجکاو شدم، پرسیدم: «این آقایان کی هستند؟ دسته‌جمعی کجا می‌روند؟» گفتند: «نخست‌وزیر است که به منزل حاج آقا می‌رود». از روی کنجکاوی به این فکر افتادم که من هم همراه اینها بروم ببینم چه خبر است؟! چه صحبت‌هایی می‌کنند؟! برایم جالب بود که...

یادی از دختران حضرت موسی‌بن جعفر(ع)

ازدواج [دکتر فاطمه طباطبایی و مرحوم حجت‌الاسلام حاج احمد خمینی ـ 1348] ما نیز می‌بایست مانند همه ازدواج‌ها دو سو داشته باشد؛ یک سو داماد و خانواده‌اش و سوی دیگر عروس و خانواده‌اش، اما در همان اوضاع و احوال دریافتیم که ازدواج ما،‌ سوی دیگری نیز دارد که به شدت در پی به کرسی نشاندن نظر و خواسته خود است و آن، سازمان امنیت رژیم پهلوی یا همان ساواک بود. عجیب بود، اما واقعیت داشت. بنا به گفته پدرم، پس از بازگشت ما از عراق، یکی از مأموران ساواک به خانه ما آمده و...

روایتی از حرکت مردم در 15 خرداد

مسجد جامع شیراز که بخش عمده‌ای از حوادث پانزده خرداد در آن اتفاق افتاد ماجرایی دارد که قبل از پرداختن به خاطرات پانزده خرداد سال 1342 علاقمندم اشاره‌ای به آن داشته باشم. در سال 1323 رئیس اداره معارف وقت که قصد مرمت مسجد را داشت تعمیر آن را شروع کرد. اما وقتی خرابی مسجد را محاسبه کرد دریافت که بهتر است مسجد را کاملاً خراب کنند و آجرهای آن را به کازرون ببرند و آنجا مدرسه بسازند. آیت‌الله دستغیب در آن زمان در «مسجد طالبیون» نماز می‌خواند. ایشان برای...

وضعیت مجروحان واقعه 15 خرداد 42

عصر روز عاشورا، امام سخنرانی بسیار تندی داشتد. برخی دوستان مؤتلفه پای منبر ایشان رفته بودند. پس از پایان سخنرانی، متن سخنرانی امام به صورت اعلامیه منتشر می‌شود. نسخه‌هایی از آن هم به تهران می‌رسد. به موازات این جریان، در تهران آقای فلسفی هم سخنرانی بسیار تندی کردند. ایشان در مسجد آذربایجانی‌ها منبر می‌رفتند. ما هم نامه‌ها و متن سخنان امام را به ایشان می‌رساندیم. فردای روز 11 محرم، که مصادف با 15 خرداد بود، وقتی به بازار آمدیم خبر رسید که امام دستگیر...

طفره رفتن کنفدراسیون در دفاع از آیت‌الله سعیدی

در اردیبهشت 1349 نامه‌ای از آقای سیدمحمود دعایی در نجف به اتحادیه انجمن‌های اسلامی رسید که طی آن خبر بازداشت و زندانی شدن جمعی از طلاب ایرانی در عراق آمده بود، که کنسولگری ایران در بغداد از تمدید گذرنامه‌های آنان خودداری کرده و آنان دست به تظاهرات زده بودند. همچنین خبر ورود یک گروه از صاحبان صنایع آمریکا به ایران و شرکت آنان در یک کنفرانس شش روزه برای پیدا کردن زمینه‌های سرمایه‌گذاری شرکت‌های چند ملیتی در ایران، در اروپا منتشر شد. در همین ارتباط...

حمایت علنی از آیت‌الله خمینی

سال‌هایی که حاج آقا روح‌الله خمینی در تبعید بسر می‌برد، شبی به مناسبت سوم شعبان و میلاد با برکت سیدالشهداء(ع)، مراسمی در مسجد پایین شهر بیرجند برگزار شد و قرار شد من [حجت‌الاسلام شیخ اسماعیل دیانی] در آن مجلس منبر بروم. مردم محله پایین شهر مرا می‌شناختند و اغلب برای منابر در مسجد و حسینیه یا محافل خانگی، از من [حجت‌الاسلام شیخ اسماعیل دیانی] دعوت به عمل می‌آوردند. به این ترتیب، آن شب وقتی بالای منبر رفتم، از فلسفه قیام امام حسین(ع) و از جور و جفای...

خنجر از پشت

پس‌ از پایان تحصیلاتم یک باب مغازه در چیذر شمیران اجاره کردم. با توجه به علاقه‌ای که از کودکی به مطالعه داشتم، آنجا کتاب‌فروشی دایر نمودم. این مغازه می‌توانست محل رد گم کردن مناسبی برای کارهای من باشد. قصد داشتم از کتاب‌فروشی به ‌عنوان پایگاهی به ‌منظور فعالیت‌های فرهنگی...

چه کسی مقصر است؟

یک روز سر کلاس روش تدریس دینی، رسیده بودیم به بحث «تقلید و شرایط مرجع تقلید». باید شرایط مرجع تقلید را شرح می‌دادم. آنچه که خودم در نظر داشتم، اثبات مرجعیت حضرت امام بود که همان موقع در تبعید بودند (سال 46 یا اوایل سال 47). در آن زمان خیلی مشکل بود که کسی بتواند اسم امام خمینی را ببرد، چه برسد به اینکه بخواهد مرجعیت ایشان را اثبات کند! هنگامی که من راجع به مرجعیت امام خمینی صحبت می‌کردم، سکوتی در کلاس حکم‌فرما شده بود که به قول معروف، می‌شد نفس‌ها را...

امتناع بیمارستان‌ها از پذیرش مجروحان

ایّام بهار بود و در مدرسه فیضیه مجلسی به عنوان ختم و عزاداری به مناسبت وفات امام صادق(ع) از طرف حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی برگزار شد. من که وارد مدرسه شدم، اولین بار بود که این چنین جمعیت باشکوهی را می‌دیدم، مدرسه یک کتابخانه‌ای دارد که زیر این کتابخانه محل نماز جماعت بود و مرحوم آیت‌الله زنجانی و آیت‌الله العظمی اراکی در آنجا به ترتیب نماز می‌خواندند. ساعت 5/3 یا 5/4 بود که آقای انصاری منبر رفت. صحبت‌های مختلفی درباره شهادت کرد تا رسید به این جمله...
...
7
...

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.