الهه پرندآور
کتاب «نقش بازار در قیام 15 خرداد» به قلم آقای رحیم روحبخش، سعی دارد با پژوهش در اسناد ساواک، خلأ اخبار مستند از حضور بازاریان در قیام 15 خرداد سال 1342 را جبران نماید.
اسنادی که به تبیین شیوههای مبارزات بازاریان همچون اعتصاب و تعطیلی بازار، تظاهرات، تحصنها و ارائه کمکهای مالی به مبارزان و خانوادههای زندانیان سیاسی میپردازد.
در بخش اول کتاب با عنوان «بازار در چشمانداز تاریخی آن (ص 15)» نویسنده با اشاره به نقش بازار به عنوان مرکز معیشت و فعالیتهای اقتصادی و مسجد به عنوان محل عبادت و فعالیتهای دینی و ارتباط بازاریان با سایر اقشار جامعه به پیوندهای مذهبی میان بازاریان و روحانیت پرداخته و معتقد است در اثر این تعامل، روح تمدن در جامعه دمیده شد. سپس به این نکته اشاره دارد که: در طول دو قرن اخیر تغییر و تحولات اجتماعی و اقتصادی در زندگی شهری بر وضع بازار و بازاریان نیز تأثیر داشته است بطوریکه آنها با تحکیم پیوند با روحانیون به مقابله با تحولات پیشآمده پرداختند. به عنوان نمونه «شاید بتوان سرنخ مراحل تقابل بازار و حکومت را در جریان اعطای امتیازهای اقتصادی به خارجیان در اواخر دوره قاجار یافت (ص 22)». در صفحات دیگر نویسنده اشاره میکند: بازار با استفاده از اهرم اقتصادی و اعتقاد دینی و جذب اقشار مختلف جامعه به مقابله با حکومت پرداخت. این اتحاد سرمنشاء تحولات عمده سیاسی دیگری نظیر جنبش تنباکو، انقلاب مشروطیت و همچنین نهضت ملی شدن صنعت نفت بود. در نهایت بازاریان با تشکیل «نهضت مقاومت ملی (ص 25)» و همچنین تأسیس کمیته بازار، فعالیتها و مبارزات خود را سازماندهی کردند.
در ادامه این بخش نویسنده به بررسی اوضاع بازار با محوریت تهران در آستانه قیام 15 خرداد میپردازد. «بازاریان علاوه بر پرداخت وجوه شرعیه و خدمات عامالمنفعه با تکثیر اعلامیههای مراجع و توزیع گسترده آن و همچنین تعطیلی بازار و در نتیجه رکود اقتصادی و کمیابی کالاها توده مردم را به عنوان ناراضیان از نظام درآوردند.
تاکتیک دیگر آنها اطلاعرسانی در شبکه گسترده با وجود اختناق حاکم بر جامعه بود که این توانایی فقط از مستقل بودن بازار از حکومت نشأت میگرفت. (ص 28)»
در بخش دوم کتاب با عنوان «نقش بازار تهران در قیام 15 خرداد (ص 35)» نویسنده در فصل اول به فعالیتهای بازار تهران در آستانه قیام 15 خرداد پرداخته و میافزاید: «تقارن محرم 1342 با شدت پیدا کردن مبارزات مردم فرصت مغتنمی برای فعالان سیاسی به وجود آورده بود که مراسم سوگواری امام حسین (ع) را به مجالس اعتراض و انتقاد نسبت به اقدامات نظام حاکم تبدیل کنند و با افشاگری علیه حاکمیت، توده مردم مؤمن را از اقدامات نظام حاکم آگاه سازند. (ص 37)
نویسنده میافزاید که تظاهرات عاشورای آن سال به عنوان یکی از جلوههای این افشاگریها است و در راستای آن دستگیری آیتالله خمینی پس از سخنرانی شدیدالحن عصر عاشورا رهبری ایشان بر این نهضت را بیش از پیش آشکار ساخت.
در ادامه نویسنده با اشاره به دستگیری آیتالله خمینی و انتقال ایشان به تهران به سیر تاریخی اتفاقات تا روز 29 خرداد آن سال میپردازد.
در نهایت وی به یادبود چهلم شهدای قیام 15 خرداد پرداخته و اشاره میکند که تقارن سالروز رحلت پیامبر اکرم (ص) با روز چهلم شهدای 15 خرداد در واقع به اعتراض به دستگیری آیتالله خمینی و درخواست آزادی ایشان تبدیل گردید. بازاریان با ایجاد جنگ روانی و پخش شایعات مختلف به مقابله با عوامل رژیم شاهنشاهی پرداخته که این حضور بازاریان و تقبل خطرات جانی و مالی، نشانگر عمق ایمان آنان و اهمیت آنان به مرجعیت بود.
فصل دوم این بخش به حضور طیب حاج رضایی که بیانگر مردمی و خودجوش بودن قیام است اشاره دارد و نمونهای از وفاداری اقشار و صاحبان مشاغل سنتی نظیر بارفروشان میادین با مرجعیت است.
در بخشهایی از این فصل آمده است: «نظام که با تطمیع و برنامهریزی توده عظیم لوطیمنش در کودتای 28 مرداد به خواستههای خود رسیده بود اینبار به خاطر از دست دادن مشروعیت و مقبولیت خود در بین وفاداران سابق شاه ضربه سختی متحمل شد و طبق برخی اظهارات، نصیری به رئیس دادگاه تجدیدنظر اعلام میکند: باید 15 خرداد به حساب یکی گذاشته شود و خواستار اجرای حکم اعدام طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی میشود. (ص 72)»
وی میافزاید که مهمترین بازتاب اعدام طیب و حاج اسماعیل رضایی، تعطیلی یک روزه درس برخی مراجع و مدرسان حوزه علمیه قم بوده است.
فصل سوم اشاره به مهاجرت علما به تهران دارد که در طی آن بازاریان با سفر به برخی شهرها و دعوت از علما برای سفر به تهران و همچنین پشتیبانی مالی و تبلیغی از مبارزه، بیش از پیش وفاداری و اهتمام خویش را در همسویی با روحانیون به نمایش گذاشتند.
در فصل چهارم کتاب، نویسنده به شرح ادعای وابستگی قیام به خارج از کشور پرداخته و سخنرانی شاه در مراسم افتتاح سد شهناز در همدان را سرمنشأ این ادعا خوانده است.
شاه در این سخنرانی ادعا کرده بود: «جای تأسف است که یک ملت شیعه [ایران] از یک دوستانی [مصر] برای سقوط رژیمش پول میگیرد، آن هم نفری 25 ریال (ص 80)». به اعتقاد نویسنده این ادعای شاه نه تنها مورد استقبال افکار عمومی قرار نگرفت، حتی دستاندرکاران نظام نیز توجه چندانی به آن نکردند. برخی مطبوعات مانند پیغام امروز در یکی از سرمقالههای خود نوشت که اگر وضع مردم بهتر بود حاضر نمیشدند سر خود را به بهای 25 ریال بفروشند.
بخش سوم و پایانی کتاب اشاره به نقش بازار شهرستانها در قیام 15 خرداد دارد که از جمله به اصفهان، تبریز، مشهد و چند شهر دیگر اشاره میکند که نقطه مشترک همه آنها حضور بازاریان متدیّن و همراهی آنان با مرجعیت است.
در بخش نتیجهگیری نویسنده به سؤالی پاسخ میدهد که در ابتدای کتاب درباره نقش و میزان دخالت بازار در این قیام مطرح شده بود. در این قسمت آمده است: «حضور و دخالت دو گروه روحانی و بازاری در چارچوب تعامل نهادهای سنتی و مذهبی (ص 171)» ماحصل بحث است. نکته دیگری که در این بخش به آن اشاره شده سرعت شگفتانگیز اطلاعرسانی در گستره جغرافیایی کشور با توجه به کمبود امکانات و خفقان حاکم بر جامعه است.
در پایان هم به فهرست تفصیلی اسناد مربوطه اشاره شده است. کتاب نقش بازار در قیام 15 خرداد در سه بخش و در 431 صفحه به همت مرکز اسناد انقلاب اسلامی در بهار سال 1381 منتشر شده است.
تعداد بازدید: 6863