کتاب و نشریه

پژوهش‌نامه انقلاب اسلامی ایران

مهرنوش کاظمی


انقلاب اسلامی ایران با ویژگی منحصر به فرد خود (عنصر مذهب و روحانیت) ، انقلابی متفاوت و شاخص است. نهضت ضد رژیم پهلوی از ابتدا در اعتراض به عملکرد غیراسلامی شاه شکل گرفت و اوج نهضت اسلامی در مساجد، حسینیه ها و هیأت های مذهبی بازسازی شد. در شکل گیری جریان انقلاب اسلامی، نقش، جایگاه، کارکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مرجعیت شیعه موضوع مهم و ویژه ای است. مرجعیت شیعه از یک سو با توده مردم مسلمان در تماس بوده و از طرف دیگر پرچمدار مبارزه فکری، فرهنگی و سیاسی در مقابل رژیم پهلوی به حساب می آمد. از این رو موسسه خانه کتاب "پژوهشنامه انقلاب اسلامی ایران" را در 3 جلد به کوشش مجتبی سلطانی احمدی و رحیم نیکبخت میرکوهی منتشر نموده که در آن به بیان زوایایی از تاریخ انقلاب اسلامی پرداخته شده که تاکنون توجه چندانی به آنها نشده است. دفتر اول از این مجموعه در چهار فصل در بردارنده مجموعه مقالاتی است که با همکاری بسیاری از فرهیختگان و پژوهشگران به نگارش درآمده است.
فصل نخست باعنوان" کلیات تاریخ انقلاب اسلامی" در برگیرنده ده مقاله می باشد که از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:  "روند شکل گیری مبارزات طلاب و روحانیون مدرسه فیضیه قم، از خرداد 1342 ش تا انقلاب اسلامی" ؛ " گفتمان علما در نهضت دو ماهه روحانیت (تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی- پائیز 1341 ش" ؛ "نقش محرم و عاشورا در جنبش مذهبی مردم و پیروزی انقلاب اسلامی".
در این فصل تمامی اتفاقات و اعتراضات مردمی که بین سالهای 1340 تا 1343 به وقوع پیوستند، مرور می شود و خواننده در جریان تمامی حوادث و جریانات این برهه تاریخی قرار می گیرد. در همین سالها بود که ظهور امام  خمینی به عنوان رهبر سیاسی- مذهبی و کسب مقبولیت سریع ایشان در میان توده های مردم، با اعلامیه مخالفت با قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی آغاز شد. اوج شکوفایی حرکت انقلابی ایشان، در سخنرانی معروفشان در عصر عاشورای ماه محرم و دستگیری و قیام 15 خرداد بود. با تبعید ایشان به ترکیه که به دنبال مخالفت شدید با کاپیتولاسیون تحمیلی امریکا صورت گرفت و سپس عزیمتشان به عراق، این مبارزات وارد مرحله جدیدی شد.
حمله مأموران حکومت و سرکوب طلاب مبارز در مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز که در دوم فروردین سال 1342 ش صورت گرفت، سرآغاز حرکتی بود که از سوی رژیم شاه، برای فرونشاندن خشم خود از مواضع صریح امام خمینی (ره) انجام شد. عوامل رژیم از آن پس پیوسته با دستگیری طلاب و اعزام آن ها به سربازی، رفتار خشنی با این مرکز علوم دینی و طلاب و روحانیون داشتند. لیکن، اعزام روحانیون به سربازخانه ها، به فراهم آوردن زمینه تبلیغات ضد رژیم این طلاب، در پادگان ها مبدل گردید.
تخریب مدرسه فیضیه نیز، نتیجه ای جز حمایت های مردمی و کمک های مالی آنان برای بازسازی این مرکز علوم دینی و بیشتر شدن نفرت مردم از حکومت نداشت. طبق گزارش حریری رئیس سازمان اطلاعات و امنیت فارس و بنادر، از آن پس وجوه بیشتری از شهرهای مختلف کشور، به عنوان کمک های مالی، به حساب امام خمینی (ره) واریز می گردید. همین مسأله موجب استمرار حرکت انقلابی طلاب علوم دینی، با حمایت های مردمی گردید. با تلاش مراجع و روحانیت مبارز، در بیستم مهر ماه 1342 ش، کلاس های حوزه علمیه قم گشایش یافت و بسیاری از طلابی که به جرم مبارزه سیاسی دستگیر و به سربازی اعزام شده بودند، نیز با فرار از خدمت، مجدداً به حوزه ها بازگشتند و بر سر کلاس ها حاضر شدند. ساواک مرکز، از سال 1341 ش، برای اعمال فشار بر حوزه و روحانیت دست به کار شده بود. چنان که در رمضان سال 1341 ش، برای جلوگیری از اعتراضات روحانیت و مردم، در مراسم شب های احیاء، به ساواک قم دستور داده بود تا مأمورین دولتی از قبل اطلاعات لازم را در اختیار مقامات انتظامی قرار دهند و چنانچه واعظین در سخنرانی هایشان در مساجد و تکایا از مسائل مذهبی به طرح مسائل سیاسی پردازند، دستگیر و تحت پیگرد قانونی قرار گیرند. همین رویه مقابله آنان با روحانیت و حوزه، در جریان لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی نیز، شدت یافت. به طوری که با ظهور شخصیت برجسته ای چون امام خمینی و مخالفتش با این لایحه، که نخستین گام سیاست اصلاحی آن رژیم بود، شاه سخت به واهمه افتاد. رژیم پهلوی، تصمیم داشت با ارسال تلگراف تسلیت درگذشت آیت الله بروجردی به آیت الله حکیم در نجف، به طور تلویحی آیت الله حکیم را به عنوان جانشین آیت الله بروجردی مطرح کند و بدین ترتیب، به طور ضمنی مرکز ثقل روحانیت و مرجعیت را از قم به نجف انتقال دهد. با اقدام به موقع روحانیت مستقل در طرح مرجعیت امام خمینی (ره) و ایستادگی یشان در برابر طرح های تجددگرایانه ضد مذهبی آن رژیم، حکومت پهلوی از انجام طرح هایش ناکام ماند و نتوانست موفقیتی حاصل کند.
با تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در هیئت دولت، علمای قم بلافاصله با ارسال تلگرافی به شاه و نخست وزیر، خواستار اصلاح این لایحه شدند. دولت، پاسخ تلگراف را به برخی از علما ارسال کرد؛ ولی از ارسال آن به امام خمینی (ره) خودداری کرد. زمانی که بسیاری از علما از پاسخ تلگراف قانع شده بودند، امام خمینی پس از اطلاع از مضمون آن، ضمن پافشاری بر موضع خود تقاضا کرد؛چون لایحه انجمن های ولایتی و ایالتی از رادیو و جراید اعلام شده است، لذا عدم اجرای آن نیز می بایستی از رادیو و جراید به اطلاع عموم ملت برسد. پس از آن که دولت به ناچار با درخواست امام خمینی موافقت کرد، موضوع خاتمه یافت.
در واقع بحران روابط بین دولت و جامعه مذهبی قم، از آغاز سال 1342 ش، شدت یافت. آغاز آن، زمانی بود که در روز دوم فروردین، گروهی از مأمورین پلیس و ساواک به مدرسه فیضیه قم یورش بردند و جمعی از طلاب را مضروب و مجروح و چند تن از آنان را کشتند.
جسارتی که از سوی مأموران دولتی صورت گرفت، امام خمینی را واداشت تا طی تلگرافی به علما تهران، در تشریح حمله دوم فروردین به مدرسه فیضیه قم، شاه را به باد حمله گیرد. به دنبال تلگراف امام، علما و روحانیون تهران و دیگر شهرستانهای ایران نیز، طی بیانیه ای حمله دولتیان به مدرسه فیضیه قم را محکوم کردند.
امام خمینی در حضور دهها هزار تن از مردم، شاه را بدبخت و بیچاره خطاب کرده و غول وحشت و هراس مردم از شاه را در هم شکسته بود. سخنان آن روز ایشان، پایه ها ی رژیم شاهنشاهی را تکان داد. سخنرانی 13 خرداد 42 امام خمینی (ره)، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود. چرا که برای اولین بار از سوی یک شخصیت روحانی، شاه مورد سؤال، انتقاد، سرزنش و حمله قرار می گرفت. به دنبال این واقعه، شاه به سیاست خشونت و سرکوب متوسل شد و دستور بازداشت امام خمینی را صادر کرد.
 در روز عاشورای آن سال که مصادف با 13 خرداد بود، در تهران دسته های عزاداری، تراکت های سیاسی همراه داشتند و شعارهای ضد رژیم سر می دادند. روز 14 خرداد نیز، سیل جمعیت مردم مسلمان، دست به تظاهرات گسترده ای به نفع امام خمینی (ره) زدند. تظاهرات گسترده ای در تهران و قم علیه رژیم و به طرفداری از امام خمینی (ره) انجام گردید که منجر به برخورهایی بین مأمورین انتظامی و مردم شد. رژیم شاه که از حوادث پیش آمده و اعتراضات امام و مردم مستأصل شده بود، سرانجام در نیمه شب 15 خرداد، مأورین ساواک و نیروهای نظامی را مأمور ساخت که شبانه وارد خانه امام خمینی شده، او را دستگیر و به زندان تهران منتقل کردند. با انتشار خبر دستگیری ایشان، تظاهرات گسترده ای در تهران برگزار شد.که منجر به واقعه قیام 15 خرداد شد.
"قیام پانزده خرداد" عنوان فصل دوم این مجلد است که قیام پانزده خرداد 1342 را به عنوان مبداء نهضت، مورد بررسی قرار داده است. با مطالعه مقاله های این فصل ابعاد و زوایای دیگری از این قیام برای خوانندگان روشن می شود.
پس از این که علم به عنوان دوست و محرم اسرار و مجری بی چون و چرای اوامر شاه در مصدر قدرت قرار گرفت، نیاز بود که اصلاحاتی را اجرا کند که بقای شاه و رضایت اربابان امریکایی شاه به آن بستگی داشت. اعلان این اصلاحات تا اجرای آن به دلیل ماهیت ضد دینی که در برداشت، شاه و علم را در برابر روحانیون و مراجع قرار داد. اگرچه ابتدا بر اثر فشار روحانیت و آگاهی یافتن مردم، به ظاهر علم از مقاصد دیکته شده خود عقب نشینی کرد. اما پس از مدتی با رفراندوم نمایشی به انجام گام به گام فرامین شاه پرداخت و صدای اعتراض روحانیون و عدم شرکت در رفراندوم و بستن بازار (بازار تهران و اغلب شهرستان ها) نیز تأثیری در خیانت شاه و علم به مردم و کشور نداشت.
محمدرضا شاه به منظور تثبیت تخت و تاج خود به اتخاذ سیاست های اقتصادی جدیدی متوسل گردید و به نخست وزیری علی امینی و اجرای اصلاحات اجتماعی و عمدتاً ارضی مدنظر دولت امریکا رضایت داد. با وجود این، بحران طی حدود پانزده ماه صدرات علی امینی ادامه یافت، سیاست آزادی سیاسی مدیریت شده در ایران در اواخر دهه ی 1330 ش با رحلت آیت الله بروجردی در اوایل سال 1340 ش توأم گردید و زمینه را برای فعالیت برخی از روحانیون بلند پایه ایران از جمله امام خمینی در عرصه ی سیاسی آماده نمود. در سرتاسر سال 1342 ش مردم به رهبری روحانیت با نیروهای امنیتی شاه درگیر بودند. در این سال ائتلاف مجددی در مخالفت و مقابله با دستگاه حکومتی بین مسجد و بازار، روحانیان و بازاریان، به رهبری اما خمینی به وجود آمد که نقطه ی اوج مقاومت و مخالفت آن در قیام 15 خرداد 1342 ش بود. در این بین نقش هیأت های بازاری و جمعیت مؤتلفه اسلامی بسیار چشمگیر است. به طوری که این جمعیت با تشیکل حوزه های ده نفره و ارتباط تشکیلاتی منسجم و یک پارچه که در آن نقش برخی از اعضای این جمعیت برجسته است، نقش مهمی در وقایع آغازین سال های نهضت امام خمینی به ویژه تظاهرات عاشورای 42 ش و قیام 15 خرداد ایفا کردند.
فصل سوم هم با پنج مقاله به بررسی نقش جنبش دانشجویی در پیروزی انقلاب اسلامی می پردازد. عناوین مورد بحث در این فصل بدین شرح است: قیام سی ام مهر ماه دانش آموزان همدان، جنبش دانشجویی و انقلاب اسلامی، مبارزات دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران، نقش دانشجویان دانشگاه تبریز در نهضت امام خمینی، جنبش دانشجویی در دانشگاه جندی شاپور اهواز و نهضت امام خمینی.
 در این کتاب درباره جنبش دانشجویی اینچنین آمده است: با آغاز نهضت امام خمینی ، دانشجویان در کنار امام و با پیروی از ایشان، به حمایت از مردم در مقابله با رژیم شاه پرداختند و به فراخور شرایط و حوادث، انجام وظیفه نموده و نقش مهمی در حمایت از امام خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی ایفا نمودند. پس از حوادث 15 خرداد 1342 ش، جنبش دانشجویی با قطع امید از رویکردهای لیبرالی جبهه ملی و سازشکاری و خیانت حزب توده، به سوی انقلابی شدن و تمایل به براندازی رژیم شاه پیش رفت و احساسات عدالت طلبانه و ضد امریکایی و ضد سرمایه داری در میان دانشجویان تقویت شد. جنبش دانشجویی در این مقطع، خواهان استقلال ایران و سقوط رژیم شاه به عنوان دست نشانده امریکا بود.
فصل پایانی" پژوهشنامه انقلاب اسلامی ایران" نیز با دوازده مقاله به تاریخ نگاری، خاطرت و ادبیات اختصاص دارد. این مجلد با 596 صفحه در سال 1392 به چاپ رسیده است.



 
تعداد بازدید: 4338



آرشیو کتاب و نشریه

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.