هدایت الله بهبودی
راهى كه تاكنون براى تدوين و تبيين مكتوب حادثه 15 خرداد سال 1342 پيموده شده، كوتاه نبوده است. با وجود اين، آن قدر هم نبوده كه بتواند خيال بلند تاريخ را از وجود خود آسوده كند. علت اصلى اين امر توقف پانزده سالهاى است كه پس از وقوع اين حادثه تا پيروزى انقلاب اسلامى پيدا شد. در اين فاصله، ميدان تحقيق و پژوهش براى محققان علاقهمند وجود نداشت و تهيه ابزار و لوازم پژوهش (مدارك و اسناد) نيز ممكن نبود، چرا كه سايه تهديد و ارعاب رژيم محمدرضا پهلوى بر سر چنين تحقيقاتى سنگينى مىكرد. به همين دليل بيشتر نوشتههايى كه در دهه چهل درباره حادثه 15 خرداد سال 1342 منتشر شد، در خارج از كشور بود. همچون كتاب «روحانيت و پانزده خرداد» كه به وسيله انجمن اسلامى دانشجويان امريكا و كانادا در سال 1349 منتشر شد و يا «قيام 15 خرداد(12محرم) 1342» كه به همت انجمن دانشجويان مسلمان انگلستان انتشار يافت و نيز كتاب «15 خرداد، عطف مبارزات قهرمانانه خلق ايران» كه در سال 1344 به وسيله سازمان مجاهدين خلق ايران - البته سالها پيش از التقاط با نظريه ماركسيستى و تسويه حسابهاى خونين درونى - مخفيانه منتشر شد؛ و گويا در ايران.
اين روند در دهه پنجاه نيز ادامه يافت و غير از تلاشهاى دانشجويان مسلمان در خارج از كشور كتاب«بررسى و تحليلى از نهضت امام خمينى» نوشته سيد حميد روحانى (زيارتى) در مرداد سال 1356 منتشر شد كه از آثار مهم اين دهه به شمار مىآيد.
با نزديكى به سال 1357 و اوجگيرى نهضت اسلامى آثار ديگرى نيز به دست چاپ سپرده شد كه همگى داراى ويژگيهايى بودند كه يك كتاب كه در دوران خفقان انتشار مىيابد، داراست. يعنى به طور طبيعى داراى ماهيت توصيفى از 15 خرداد 1342 بودند تا تحقيقى و پژوهشى.
سكون تحميل شده به حوزه پژوهشهاى تاريخى آن هم درباره حادثه 15 خرداد، با پيروزى انقلاب پايان يافت. اولين گام براى ماندگارى تاريخى اين حادثه به وسيله حضرت امام خمينى برداشته شد. ايشان با اعلام روز 15 خرداد به عنوان روز عزاى ملى ، حادثه اين روز را با سنتى گره زد كه آيين تشيع در طول قرنها با آن زندگى و طى تاريخ كرده است.
كتابهايى كه در دو دهه چهل و پنجاه و نيز در طول هجده سال پس از انقلاب منتشر شدهاند، همه منابع اين حادثه تاريخى به شمار نمىآيند. غير از اين آثار، دو منبع اصلى ديگر وجود دارد كه بخشى از آنها منتشر وبخشى ديگر هنوز راهى به ميدانهاى پژوهشى نيافتهاند. اين دو منبع اصلى: 1- خاطرات، 2- اسناد، هستند.
در مورد خاطرات بيشترين تلاش از آن «حوزه هنرى» بوده است. اين نهاد در كوششى دو ساله موفق شد 350 ساعت گفت و گو با كسانى كه شاهد يا دستاندركار حادثه 15 خرداد بودند فراهم كند. از اين حجم تاكنون پنج جلد كتاب با عنوان اصلى «خاطرات 15 خرداد» منتشر شده است.
غير از روش موضوعى، خاطراتى كه در قالب زندگىنامه رجال انقلاب اسلامى تدوين مىگردد دربردارنده يادها و رويدادهايى است كه مستقيماً به 15 خرداد 1342 مربوط مىشود. نمونه بارز از اين دست آثار «زواياى نزديك»جلالالدين فارسى يا «خاطرات و مبارزات شهيد محلاتى» است. نهادهايى كه در قالب زندگىنامه رجال ، خاطرات دوران انقلاب را منتشر مىكنند، دفتر ادبيات انقلاب اسلامى حوزه هنرى و سازمان اسناد انقلاب اسلامى بيشترين تلاش را صورت مىدهند. دو كتاب «خاطرات سيد على اكبر محتشمى» و «خاطرات محمدتقى فلسفى» كه از طرف اين دو نهاد منتشر شده، دربرگيرنده همين دست از خاطرات است.
در مورد اسناد 15 خرداد، حرف اول از آن سازمان اسناد وزارت اطلاعات و مرکزاسناد انقلاب اسلامى است؛ اما اين حرف تاكنون كاملاً زده نشده است.
بنا بر گزارش مقامات وزارت اطلاعات، اين نهاد درصدد است اسناد به جاى مانده ازسازمان اطلاعات و امنيت كشور رژيم شاه (ساواك) را در قالبهاى رجال، موضوعى و روزشمار انتشار دهد و در اين بين سندهاى 15 خرداد 1342 نيز وجود دارد. همچنين مرکز اسناد انقلاب اسلامى در برنامهريزى نوين خود انتشار اسناد 15 خرداد را مد نظر قرار داده است.
غير از موارد ياد شده سازمانى، كوششهاى فردى براى تدوين تاريخى حادثه 15 خرداد نيز به چشم مىخورد. براى مثال كتاب «قيام 15 خرداد 1342» نوشته جواد منصورى است كه با اتكا به اسناد وزارت امور خارجه تدوين و چاپ شده است.
مجموعه اين اطلاعات - هر چند كه ناقص است - نشان مىدهد راهى كه تاكنون براى نگارش تاريخ 15 خرداد 1342 پيموده شده، كوتاه نبوده است و اين اميد كه با پژوهشهاى در دست و انتشار مدارك و اسناد، خيال بلند تاريخ از تبيين اين حادثه آسوده گردد، بسيار است.
برگرفته از نشریه کمان، سال دوم، شماره 20، 13 خرداد 1376، «ستون اول»
تعداد بازدید: 5285