مقالات

چند فراز از مبارزات آیت‌الله میلانی

طیبه سادات رضایی


آیت‌الله سیدمحمدهادی حسینی میلانی در هشتم محرم سال1313ه.ق در نجف به دنیا آمد.(1) از وی آثار بسیاری بر جای مانده که برخی توسط خود او، بعضی در همکاری وی با سایر مراجع و تعدادی توسط شاگردانش به تالیف رسید. آیت‌الله میلانی شاگردان ممتازی را در کلاس‌های درس و بحث خود پرورش داد.(2)

یکی از دغدغه‌های علمی آیت‌الله میلانی، ایجاد سبک نوین برای حوزه علمیه در ایران و اصلاح روش‌های تحصیل در آن بود. از نظر وی حوزه‌های علمیه باید طبقه‌بندی می‌شدند تا افراد به اندازه استعدادشان، از حوزه و دانشگاه بهره‌مند شوند. پس از اینکه آیت‌الله میلانی رئیس حوزه علمیه مشهد شد، تصمیم گرفت روش‌های جدید پیشنهادی خود را برای طلاب اجرا کند.(3)

مبارزات و فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله میلانی

مخالفت با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی: پس از تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی توسط دولت اسدالله علم در سال1341، آیت‌الله میلانی، جزو اولین مراجعی بود که با این لایحه به مخالفت برخاست. وی با پیام‌ها، نامه‌ها و اعلامیه‌هایی که خطاب به دولت وقت و مردم، ارسال می‌کرد، نقش عمده‌ای در هدایت و حرکت‌های مردمی بر ضد حکومت پهلوی به‌عهده داشت. او در اعتراض به لایحه مذکور چنین نوشت: «تصویب‌نامه دولت در مورد انجمن‌های ایالتی و ولایتی ملت مسلمان ایران و خاصه علمای اعلام را بی‌نهایت خشمگین ساخته است. تذکر می‌دهم، به حکم موازین شرعی و احترام به افکار و معتقدات ملت مسلمان ایران، لازم است هر چه زودتر تصویب‌نامه مزبور را لغو و برای اطلاع عموم، اعلام نمایند.»(4)

مخالفت با برگزاری رفراندوم: پس از اینکه محمدرضا پهلوی، برگزاری رفراندوم انقلاب سفید را مطرح کرد، علمای شهر‌های مختلف، در اعتراض به اصول ششگانه این برنامه نامه‌ای به آیت‌الله میلانی ارسال و از او تقاضای مساعدت کردند. آیت‌الله میلانی هم نامه‌ای به اسدالله علم نوشت و مخالفت خود را با ارائه شش دلیل بیان کرد و افزود: «چون تصمیمات اخیر دولت موجب اضطراب و تشویش افکار گردید، البته صلاح به توجه به آنهاست (دلایل ارائه شده) و غفلت از آنها خطراتی بزرگ در پی خواهد داشت.»(5)

 مهاجرت به تهران: پس از دستگیری امام خمینی(ره) و قیام پانزده خرداد 1342، آیت‌الله میلانی، برای کمک به آزادی امام، تصمیم به مهاجرت به تهران گرفت. ولی ساواک و عوامل حکومت پهلوی، با بهانه نقص فنی هواپیما از ورود وی به تهران، ممانعت کردند. برای دومین‌بار در نهم تیرماه1342 آیت‌الله میلانی قصد عزیمت به تهران کرد که این‌بار موفق شد. همزمان با وی، علمای بسیاری از شهرهای مختلف، به تهران مهاجرت کردند. علما جلسات مختلفی برای آزادی زندانیان، از جمله امام خمینی(ره) برگزار می‌کردند. آیت‌الله میلانی در این جلسات، نقش محوری داشت. آیت‌الله آملی در این مورد گفته است: «آیت‌الله میلانی، شاخص همه علمای مهاجر بود و همه آنها، اداره امور را به ایشان واگذار کردند.» وی در خلال همان جلسه اول علمای مهاجر، به عنوان سخنگو انتخاب شد و طی سخنانی گفت: «این آقایان که با این ریش‌های سفید در تهران جمع شده‌اند، حافظ دین و قوانین اسلامی هستند... آنان حاضرند این ریش‌های سفید را در خون آغشته کنند، ما تحمل این بی‌احترامی را به کیان دینی خود نداریم... .»

ساواک، همه برنامه‌های آیت‌الله میلانی را تحت نظر داشت و در گزارشی از روز چهارم ورود وی به تهران و تشکیل جلسه‌ای با حضور چندین نفر از علما و چند تن از سرشناسان بازار در محل اقامت او، عنوان کرد: «در این جلسه اکثرا توافق کردند که آیت‌الله میلانی را به عنوان سررئیس بشناسند و به مقامات صالحه نیز معرفی نمایند، ولی اعلام قطعی این مطلب به آمدن نمایندگان روحانیان اصفهان و همدان و یکی دو شهرستان دیگر موکول گردید.»

مهم‌ترین دستاورد علمای مهاجر جلوگیری از حکم اعدام امام خمینی(ره) بود. آنان با اعلام مرجعیت امام، که حکومت پهلوی، آن ‌را انکار می‌کرد، از اعدام امام ممانعت کردند. آیت‌الله میلانی در پاسخ به سوال اصناف بازار با این مضمون که: «راجع به مقام و شخصیت حضرت آیت‌الله روح‌الله خمینی، عقیده خودتان را مرقوم فرمایید.» گفت: «آیت‌الله آقای حاج آقا روح‌الله خمینی از مفاخر عالم اسلام و یکی از مراجع تقلید می‌باشند، موقعیت دینی و شخصیت اسلامی ایشان بر کسی پوشیده نیست، متعجبم چرا چنین سوالی می‌شود.»(6)

پیشنهاد قرنی: محمدولی قرنی در دوران خدمتش، به فساد مالی درون ارتش پهلوی، پی‌برد. بنابراین تصمیم گرفت، با عده‌ای از همکاران خود این وضعیت را اصلاح کند. یک‌بار پس از افشای این ماجرا، زندانی شد، ولی پس از زندان، دوباره بر اهداف خود پافشاری کرد. قرنی در این زمینه با آیت‌الله میلانی دیدار و به اصلاح اوضاع سیاسی کشور اشاره کرد. وی به آیت‌الله میلانی گفت که برای رسیدن به این هدف، باید دو اقدام انجام شود؛ اول تحریک مردم، برای یک تظاهرات شدید و پر وسعت (ازسوی آیت‌الله میلانی) و دوم، ایجاد یک تجمع قوا از سوی چند شخصیت مهم و استفاده از امکانات ملی و خارجی. هنگامی‌ که آیت‌الله میلانی از قرنی پرسید که آیا چنین حرکتی توام با خونریزی خواهد بود؟ پاسخ وی مثبت بود. آیت‌الله میلانی نیز در پاسخ به وی گفت: «من حاضر نیستم، خون از دماغ کسی بریزد و اساسا اقدامی که منجر به خونریزی شود بر خلاف دستورات دینی است.» آیت‌الله میلانی، پس از بازگشت به مشهد در جلسه‌ای که با حضور هشت‌هزار نفر از افراد مطمئن تشکیل شده بود، پیشنهاد قرنی را مطرح کرد. در این جلسه یکی از افراد ساواک، به نام علیزاده حاضر بود، بلافاصله ساواک، به یک واسطه میان آیت‌الله میلانی و قرنی، مشکوک شد. بالاخره، مرتضی جزایری که رابط این قضیه بود در تاریخ دوم دی 1342 دستگیر شد. پس از تشکیل دادگاه، قرنی به سه سال و جزایری به یک‌سال زندان محکوم شدند. هرچند اتهامی به آیت‌الله میلانی وارد نشد، اما این پرونده امنیتی، بهانه‌ای برای ساواک بود و عده‌ای گفته‌اند شاید سکوت او در سال‌های بعد به همین دلیل بود.(7)

واکنش به تبعید امام خمینی(ره): آیت‌الله میلانی، پس از شنیدن خبر تبعید امام به ترکیه، در همان روز ( 13 آبان 1343)، در تلگرافی به مراجع تقلید و علمای قم، مراتب تالم و تاثر خود را اعلام داشت و نوشت: «امروز خبر بسیار ناگواری رسید که حضرت آیت‌الله خمینی مدظله را به خارج کشور تبعید نموده‌اند. عجبا نسبت به معظم له که یکی از مراجع تقلید، و مصونیت قانونی دارند و از شخصیت‌های بزرگ اسلامی می‌باشند، تهمت‌های ناروایی می‌زنند و بی‌احترامی می‌نمایند.» سپس در ادامه ضمن درخواست اطلاع‌رسانی حکومت پهلوی درباره تصمیمی که نسبت به این موضوع می‌گیرد، به هیئت حاکمه هشدار می‌دهد: «اولیای امور بدانند ایشان تنها نیستند، بلکه لسان ناطق همه مجامع روحانی و دینی هستند و گفته ایشان، کلام حق و حقیقت است.»(8)

ترور منصور: پس از تصویب لایحه مصونیت مستشاران نظامی آمریکایی، موج اعتراضات از سوی امام خمینی(ره)، علما و مردم به سوی حکومت پهلوی روانه شد. در فاصله کمتر از سه ماه پس از تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه، شاخه نظامی موتلفه اسلامی که حسنعلی منصور را مسبب تصویب لایحه و تبعید امام می‌دانست، این نخست‌وزیر حکومت پهلوی را ترور کرد. موتلفه، تشکلی بود که سال 1342 تشکیل شد. یکی از مسایل مطرح شده درباره موتلفه این است که آیت‌الله میلانی فتوای ترور منصور را صادر کرد. البته روایات مختلف است. طبق اسناد و خاطرات، آیت‌الله انواری  نقل می‌کند که قبل از عزیمتش به مشهد و دیدارش با آیت‌الله میلانی، موتلفه دوبار با اعزام اعضایشان تلاش کرده بودند، نظر مساعد آیت‌الله میلانی را جلب کنند که هر دوبار ناکام ماندند. وی درباره علت این امر می‌افزاید: «احساسم این است که آیت‌الله میلانی به واسطه‌ها اعتماد نکرده بود».(9)

آیت‌الله میلانی در اثر ابتلا به سرطان معده، سال1354 به بیمارستان منتقل شد و تحت نظر پزشکان بود. اما با شدت یافتن بیماری کبد و کلیه وی تحلیل رفت و در 17 مرداد آن سال در سن 82 سالگی از دنیا رفت.(10)

پی‌نوشت‌ها:

1- روحبخش الله‌آباد، رحیم، آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، ،تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، ص 23
2-همان،ص 33
3-همان،ص27
4-پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه نت، مرداد83، شماره53، مرجع بیدار(درگذشت آیت‌الله میلانی)
5- آیت‌الله‌العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، ص 95
6-همان،ص 121
7-پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
8-آیت‌الله العظمی میلانی به روایت اسناد، ص 229
9-همان،ص 250
10-همان، ص 293



 
تعداد بازدید: 4202



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.