خاطرات

خاطرات آیت‌الله رضا استادی از زمینه های قیام 15 خرداد

آیت‌الله رضا استادی


آية ا... رضا استادي خاطراتي از وقايع سال 42 را اين گونه براي ما بازگو مي کند:
شاه لوايح ششگانه ديگري مطرح کرد و آن را تحت عنوان انقلاب سفيد به رفراندوم گذاشت. اين حرکت بشدت مورد اعتراض مراجع و بخصوص حضرت امام واقع شد. به ابتکار امام عيد نوروز سال 1342 که مصادف با شهادت امام جعفر صادق(ع) بود، به عنوان اعتراض به لوايح ششگانه و مسائل ديگري که به وجود آمده بود، عزاي عمومي اعلام شد و مقرر گرديد در اين روز آقايان مجلس روضه داشته باشند و خطبا مردم را از مسائل روز آگاه کنند. در اين روز آية ا... گلپايگاني در مدرسه فيضيه مراسم عزا داشت من در اين مجلس نبودم منزل ما در کوچه نزديک حرم بود.
آن روزها مردم هم از شهرستانهاي مختلف و تهران آمده بودند. تعدادي براي مراسم تحويل سال نو، تعدادي هم براي اينکه ببينند در قم چه خبر است و مراجع تقليد نسبت به لوايح ششگانه چه موضعي دارند وارد قم شده بودند. جمعيت در اطراف حرم و مدرسه فيضيه موج مي زد. تا اين که نزديک غروب کماندوهاي شاه به مدرسه ريختند و آن فاجعه عظيم را به بار آوردند. من که از منزل بيرون آمدم، ديدم مردم قم و زائران حرم در کوچه ها پراکنده شده اند و سرگردان مي باشند. اوضاع خيلي وخيم شده بود. آن شب شب خيلي وحشتناکي بود.

اينها سند جنايت پهلوي است

فردا صبح وقتي از منزل بيرون آمدم، ديدم وضع عادي است اما همه جا خلوت است. همه نيروهاي رژيم صحنه را خالي کرده و رفتند. وارد مدرسه فيضيه شدم، همه جا به هم ريخته بود. سطح زمين فيضيه مملو از عبا، عمامه و نعلين طلاب بود. پسر مرحوم آقاي سدهي (از منبري هاي معروف تهران) در قم طلبه بود و در مدرسه فيضيه حجره داشت. ديدم بالاي ايوان ايستاده و با صداي بلند به حاضران مي گفت: به اين وسايل دست نزنيد و آنها را جا به جا نکنيد، اينها به عنوان سند جنايت رژيم شاه بايد بماند.
آن روز کسي از مأموران شاه نبود، همه مي توانستند داخل فيضيه شوند و اين منظره ناخوشايند را ببينند. ولي بعداً سرباز گذاشتند و از ورود غير طلبه ها ممانعت کردند. به خاطر دارم يکي از اين روزها من با آية ا... خرازي مي خواستيم به فيضيه برويم. ناگهان يکي از سربازها به ما ايست داد و گفت برگرديد. ولي ما اعتنا نکرديم. او تيراندازي کرد که صداي شليک شنيده شد و بعد معلوم شد تير هوايي بوده است.
اما چون تا آن وقت ما اين چيزها را نديده بوديم، خيلي ترسيدم، من سرم را تکان دادم، عمامه از سرم افتاد. بعدها گاهي با آقاي خرازي شوخي مي کرديم و مي گفتيم که او ما را نشانه گرفته بود، ولي ما جا خالي داديم. بعد از اين غائله يک روز حضرت امام هم پس از اتمام تدريس به مدرسه فيضيه آمدند و از مدرسه ديدن کردند. من خودم بودم. يک فرش يا زيلويي انداخته بودند، ايشان بعد از بازديد چند لحظه اي روي آن نشست و سپس به منزل بازگشت. اوضاع خيلي وحشتناک بود ولي همين حضور ايشان در تقويت روحيه طلاب و مردم تأثير شگرفي داشت.

محرم خونين

غائله مدرسه فيضيه و جنايتهاي رژيم در سرتاسر کشور ميان مردم پخش شد. در ماجراي انجمن هاي ايالتي و ولايتي، رژيم خيلي زود تسليم شد. ولي در ماجراي لوايح ششگانه مثل اين که نمي خواست کوتاه بيايد. محرم که شد، ديدند نه تنها مسأله تمام نشد، بلکه مردم بيشتر با مراجع و علما همصدا شدند و اعتراضها دامنه وسيع تري به خود گرفت. از سوي ديگر چون رژيم ستمشاهي تصميم به سرکوب مخالفان داشت، بعد از سخنراني عصر روز عاشوراي امام خميني، اقدام به دستگيري ايشان کرد. بعد در سطح گسترده اي ساير علماي سرشناس قم و تهران و شهرستان هاي ديگر را نيز دستگير و زنداني نمود.
اين شخصيتها از قبل توسط ساواک شناسايي شده بودند. مثلاً آية ا... غروي کاشاني که منزلش در حوالي سه راه سيروس تهران قرار داشت و تقريباً پايگاه انقلابيون بود و عده اي از روحانيان در آن جا جمع شده بودند و ساواک از قبل از فعاليت آنها اطلاع داشت، به آن منزل هجوم آوردند و همه آنها، صاحب منزل و ميهمان ها را گرفتند، سوار ماشين کردند و بردند.
آن شب که امام را دستگير کردند، من تهران بودم. هنوز خبر نداشتم. اول صبح براي شرکت در مجلس روضه به مسجد سيد عزيزا...رفتم. شايد نيم ساعت بعد از طلوع آفتاب بود، يکي از دوستان را ديدم، گفت: الان از قم رسيدم آقا را گرفتند. خبر هنوز عمومي نشده بود.در عرض چند دقيقه همگاني شد. ناگهان به صورت خود جوش جمعيت زيادي در مسجد سيد عزيزا... به عنوان اعتراض به طرف بازار به راه افتادند. ساعت 9 /5 صبح که من بين ميدان ارک و چهارراه گلوبندک بودم، مردم در سطح وسيعي با پاسبان ها و مأموران دولتي درگير شدند. گاهي فشار مردم زياد مي شد، به ناچار سربازها و پاسبان ها عقب نشيني مي کردند همين طور درگيري هاي پراکنده ادامه داشت تا اين که طولي نکشيد ناگهان تيراندازي به سوي مردم آغاز شد.مردم دست بردار نبودند. اگر خفقاني بود، ولي ارادت مردم به امام و روحانيت و مسائل ديني همه اينها را تحت الشعاع قرار داده بود. آن شب گذشت. فردا صبح از منزل بيرون آمدم تا به مسجد آية ا... مجتهدي بروم. همه جا خلوت اما رعب آور و وحشتناک بود. داخل بازار وحشتناک تر از جاهاي ديگر بود. چون مي گفتند ديروز با تيراندازي مأموران چند نفر در بازار به شهادت رسيدند.

هجرت علما به تهران

پس از دستگيري حضرت امام که شايع شد ايشان را محاکمه خواهند کرد، احتمال هم بود محکوم به اعدام کنند. همه آيات عظام احساس وظيفه کردند و نظر به مرجعيت ايشان دادند. چون از نظر قانون اساسي مرجع تقليد مصونيت قانوني داشت. بعد اغلب آقايان به سمت تهران حرکت کردند. با اينکه معروف بود آقاي نجفي مسافرت نمي کرد، ولي به حمايت از امام به تهران آمد. مهاجرت مراجع عظام به تهران که به دنبال آن مهاجرت علماي شهرستان را به دنبال داشت، تأثير خود را گذاشت و موضع رژيم ستم شاهي را نسبت به حضرت امام تعديل نمود.

 


وبلاگ "رهبر ما" به نقل از روزنامه "قدس"
 
تعداد بازدید: 4588



آرشیو خاطرات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.