خاطرات

خاطره سیاسی استاد حسین انصاریان از انقلاب سفید

حجت الاسلام و المسلمین حسین انصاریان


نمایندگانی از طرف شاه به قم عزیمت کردند تا خدمت مراجع بزرگ رسیده ، به اصطلاح انقلاب سفید را توجیه کرده ، و نیز برای سفر آیندۀ شاه به قم زمینه سازی کنند . کسانی مثل قائم مقام و صدر الاشراف ، پیرمردان حکومت بودند که در عین حال مذهبی و اهل نماز و روزه و زیارت می نمودند ، اما کسی نزد امام نیامد ؛ شاید به این دلیل بود که موضع ایشان از قبل  مشخص بود ؛ یا آنها را نمی پذیرفت یا جواب دندان شکنی می داد.

افرادی به امام می گفتند حالا که شاه به قم می آید چه خوب است ملاقاتی با هم داشته باشید و هر دو ، حرفهای خود را بزنید ، بلکه نتیجۀ مثبتی عاید شود . اما از شگفتی های امام آن بود که استبداد و استعمار را خیلی خوب می شناخت و نحوۀ مبارزه با آنها را خوب می دانست ، بنابراین کوچک ترین روی خوشی نشان نمی داد و بدین وسیله حق آنها را کف دستشان می گذاشت .

در آن زمان که مسئلۀ رفراندم و انقلاب سفید شاه مطرح بود و آمریکا در نظر ملت ایران چهرۀ منفوری نداشت و همه گمان می کردند آمریکا طرفدار آزادی است و می خواهد به دیگر کشورها کمک کند و اسباب پیشرفت و ترقی آنان را فراهم سازد ، ترومن ، رییس جمهور آمریکا ، برای فریفتن کشورهای جهان سوم ، اصلی به نام « اصل چهار » مطرح کرد که به جز ویرانی و وابستگی هر چه بیشتر کشورهای جهان سوم به کشورهای قدرتمند نتیجه دیگری در بر نداشت . برای تبلیغ این اهداف شوم ، فیلمهایی از کشاورزی  و  آبادانی در آمریکا تهیه شده ، در سراسر ایران و در میدانهای عمومی شهر به نمایش در می آمد . آن روزها سینما خیلی کم بود و این برنامه ها  برای مردم تازگی و جاذبه زیادی داشت ؛ از این روی همه با شور و شوق برای تماشا می آمدند و بدین گونه آمریکا در اذهان عمومی هر چه بیشتر محبوب تر و باشکوه تر جلوه می کرد . حضرت امام  با شناخت کامل از استعمار سلطه گر ، می دانست که انقلاب سفید شاه صد درصد آمریکایی است و شاه همانند مزدوری ملزم به اجرای آن است ؛ از این رو می فرمود که جلسه گرفتن با شاه معنا نداشته ، بلکه نتیجه منفی هم  در پی دارد .

آنها با استفاده از دستگاههای تبلیغاتی خود می خواستند ملاقات با شاه با مراجع را طوری جلوه دهند که گویا هیچ اختلافی وجود ندارد و همه در صلح و صفا بوده و جو بسیار تفاهم آمیزی فیمابین حاکم است . در این صورت بود که آن روحیۀ سازش ناپذیری ، که به وسیله خود امام در ملت القا شده بود ، از بین می رفت .

از آن جا که حضرت امام در میدان مبارزه نقش رهبری را بر عهده داشتند ، مراجع و علمای قم به نمایندگان شاه اعلام کردند که ملاقات شما به نظر آیت الله خمینی بستگی دارد ، که ایشان هم فرموده اند به هیچ وجه امکان ندارد .

علاوه بر آن ، قبل از آن که شاه به قم بیاید ، امام به مردم اعلام کرد که کسی در آن روز از خانه بیرون نیاید . این دستور زمانی ابلاغ شد که برای حکومتیان فرصتی نبود تا جمعیتی را گرد آوری کنند و با خود بیاورند. تنها کاری که برایشان مقدور شد ، آن بود که جمعی از سربازان پادگان منظریه را عجولانه به قم آوردند ، که این جمعیت فقط گوشه ای از خیابان را پر کرد .

شهر قم متروکه که به نظر می رسید و پرنده ای در کوچه و خیابان پر نمی زد . شاه که از هلی کوپتر پیاده شد و شهر را چنین سوت و کور دید ، برآشفت و بر سر رییس – روسای قم فریاد زد . آن بیچاره ها هم مات و مبهوت مانده ، نمی دانستند چه بگویند . هیچ کس هم نبود که قبل از شاه سخنرانی کند و خوش آمد بگوید و به اصطلاح ، مجلس را گرم کند ؛ تنها عده ای از اداری ها و ساواکی ها بودند و عده ای سرباز که خیلی سرد و بی حال کناری ایستاده بودند . شاه با عصبانیت جلوی صحن حرم حاضر شد و آن سخنرانی کذایی را ایراد کرد که سراسر توهین و ناسزا به علما و مراجع بود . شاه در توبه نامه اش در 26 دی ماه 1357 که از تلویزیون پخش می شد گفت : « من دست به طرف مراجع بزرگوار دراز می کنم ، من از علمای اسلام تقاضا می کنم که مردم را آرام کنند ...»

امام در همان وقت طی اعلامیه ای از پاریس فرمودند که « تو همان کسی هستی که به علمای اسلام توهین کردی و آنها را به حیوان تشبیه نمودی . حالا که کا ر تو به این جا رسیده دست دوستی دراز می کنی و ارادت می ورزی ؟! نه تو همان روحیۀ سابق را داری و اکنون از روی ناچاری است که این حرفها را می زنی . در تو چیزی غیر از نفاق وجود ندارد . توبۀ گرگ مرگ است . »

 


مرکز اسناد انقلاب اسلامی
 
تعداد بازدید: 4489



آرشیو خاطرات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.