مقالات

قیام 15 خرداد در شهر اصفهان

توران منصوری

15 خرداد 1396


با رحلت آیت‎‌­الله‌ العظمی سید حسین بروجردی در فروردین 1340، شهر اصفهان غرق در ماتم شد، مغازه‌­ها بسته و پرچم‌­های عزا بالا رفت. دسته‌­های زنجیرزنی و سینه‌­زنی از مکان‌­های مختلف به طرف میدان نقش جهان و در نهایت به مسجد شاه سابق (مسجد امام خمینی(ره) فعلی) سرازیر شدند. هر یک از علمای بزرگ اصفهان به طور جداگانه، به برپایی مراسمی در سوگ آیت‌­الله العظمی بروجردی اقدام کردند. علاوه بر این گروهی از مردم در قالب کاروان‌­ها و دسته‌های عزاداری راهی قم شدند و به عزاداری پرداختند.(1)

سال بعد در پی تصویب لایحه انجمن‌­های ایالتی و ولایتی در جلسه هیئت دولت حکومت پهلوی در 14 مهر 1341، مخالفت، اعتصاب و تظاهرات نسبت به آن در شهرهای مختلف آغاز شد. مردم اصفهان نیز با بستن بازارها، مغازه‌ها و چاپ و نشر اعلامیه به مخالفت با این اقدام دولت برخاستند.(2) در نتیجه مبارزات، حکومت پهلوی تصمیم به لغو این تصویب‌‌نامه گرفت. آیت‌‌الله محمدرضا موسوی گلپایگانی در 16 آذر 1341، از مردم اصفهان به خاطر اعتراض به تصویب‌‌نامه انجمن‌‌های ایالتی و ولایتی تشکر کرد و از آنان خواست این همکاری را ادامه دهند.(3)

با انتشار تصمیم دولت حکومت پهلوی در اجرای انقلاب سفید هم مردم اصفهان به چاپ و تکثیر اعلامیه علما در مخالفت با اصول شش‌گانه محمدرضا پهلوی پرداختند. علمای اصفهان از جمله حاج شیخ محمدحسین اشنی از طریق منبر مخالفت خود را اعلام داشت. همچنین مغازه‌­داران در مخالفت با رفراندوم، مغازه‌­های خود را تعطیل و در منزل علما جمع شدند. حکومت پهلوی نیز در برابر این اقدامات، عده‌­ای را با لباس دهقان و کارگر در حالی که به نفع حکومت پهلوی شعار می‌‌داند به خیابان‌های اصفهان کشاند.(4)

با انتشار تصمیم دولت حکومت پهلوی در اجرای انقلاب سفید هم مردم اصفهان به چاپ و تکثیر اعلامیه علما در مخالفت با اصول شش‌گانه محمدرضا پهلوی پرداختند. علمای اصفهان از جمله حاج شیخ محمدحسین اشنی از طریق منبر مخالفت خود را اعلام داشت. همچنین مغازه­داران در مخالفت با رفراندوم، مغازه­های خود را تعطیل و در منزل علما جمع شدند. حکومت پهلوی نیز در برابر این اقدامات، عده­ای را با لباس دهقان و کارگر در حالی که به نفع حکومت پهلوی شعار می‌داند به خیابان­های اصفهان کشاند.(4)

روضه فیضیه

با انتشار خبر حمله مأموران حکومت پهلوی به طلاب و علما در فیضیه و در نخستین روزهای بهار 1342، در چهارسوق اصفهان جلسه روضه برگزار شد و حاج آقا احمد امامی، شیخ تقی رهبر و مهدی مظاهری به سخنرانی پرداختند. حاج آقا احمد امامی در یکی از این سخنرانی­ها، در مورد مقام علمی و مرجعیت دینی امام خمینی(ره) به سخنرانی پرداخت. این مراسم­ها در شهرهای مختلف برگزار و به روضه فیضیه مشهور شده بود.(5) آیت‌الله سید حسین خادمی(6) نیز در مدرسه صدر مجلس فاتحه برای شهدای فیضیه برگزار کرد و در همین جلسه بود که درباره نگارش نامه اعلام همدردی جامعه روحانیت اصفهان با واقعه فیضیه قم خطاب به آیت‌الله گلپایگانی و امام خمینی(ره) تصمیم گیری شد. این نامه توسط بسیاری از روحانیان و وعاظ اصفهان امضا شد.(7) طلاب علوم دینی اصفهان نیز در اعلامیه­ای که نام خود را در آن قید نکردند به حکومت پهلوی اعلام خطر دادند.(8) همچنین اعلامیه­ای با امضای ملت ایران پخش شد که در ابتدای آن نوشته بود: «المُلکُ یَبقی مَعَ الکُفرِ و لایَبقی مَع الظُلم.»

چاپ و نشر اعلامیه در مخالفت با اقدامات حکومت پهلوی در اصفهان چنان شدت یافت که حساسیت ساواک را به دنبال داشت. تا حدی که در نامه‌ای که صدقی، رئیس ساواک اصفهان به مقام­های امنیتی نوشت به این موضوع پرداخته و خواستار شناسایی پخش‌کنندگان آن شد.(9)

جامعه روحانیت اصفهان به همراه سایر شهرها از جمله تهران، قم، مشهد، شیراز به منظور اظهار همدردی و پشتیبانی از حوزه علمیه قم و ابراز انزجار از اقدامات دولت حکومت پهلوی در فاجعه فیضیه، از اول تا ششم ماه ذیقعده 1382، مطابق با هفتم تا سیزدهم فروردین 1342، دست به اعتصاب زدند و از رفتن به مساجد و اقامه نماز جماعت خودداری کردند و در اعلامیه‌هایی این تصمیم خود را اطلاع‌رسانی کردند.(10)

در روز دهم فروردین 1342 مبارزان اصفهان درصدد برگزاری تظاهراتی در مخالفت با اقدامات دولت حکومت پهلوی بودند که به شکست انجامید. اما تعطیلی بازار را در 14 فروردین سامان دادند. به این ترتیب که در این روز، حجج اسلام خراسانی، خادمی و شمس‌آبادی، نامه‌ای از آیت­الله خویی مبنی بر اظهار تأسف از حادثه فیضیه دریافت کردند. با پخش و توزیع این نامه در سطح شهر و کارخانه­هایی چون وطن و شهناز، بازاریان در تصمیم خود بر تعطیلی بازار راسخ­تر شدند. این تعطیلی در نامه شهربانی اصفهان به استاندار در 18 فروردین 1342 نیز گزارش شده است.(11) شهربانی اصفهان (کلانتری بخش3) در گزارشی، آمار مغازه­ها و کاروانسراهای بسته در حوزه استحفاظی بخش 3 را حدود 690 باب گزارش داد.(12)

اعتصاب بازاریان در 15 فروردین نیز ادامه یافت و مغازه­داران بیشتری به اعتصاب پیوستند. در نتیجه مسئولین اصفهان تصمیم گرفتند در مبارزه با آنها، از باز شدن مغازه­ها، دکان­ها و تجارت­خانه­های اعتصابی جلوگیری کنند. همچنین به منظور اعمال فشار بیشتر، تعدادی از کسبه، کارگران، دانش‌آموزان و روحانیون را که از نگاه مأموران شهربانی نقش محرک در این اعتصاب­ها را داشتند دستگیر و زندانی کردند که اسامی برخی از آنها چنین بود: حاجی میرزا حسن کلاهدوزان، حسن رضازاده- خیاط، حاجی عباس روحانی- سقط فروش(خرده فروش)، سید حسن واعظ- طلبه مدرسه صدر، سید ابوالفضل واعظ- طلبه مدرسه صدر، مرتضی مقبوله- آموزگار دبستان مهریار، اصغر جوی‌زادگان- شاگرد بزاز، مرتضی توتون‌کوبان- سقط فروش، فرامرز حسین‌پور- شاگرد قلم‌زن، حسن ملکیان، حسن شه ناصری- کارمند کارخانه حریربافی گازر، سید اسدالله فدکی- گزفروش.(13)

به دلیل بی‌تأثیر بودن این اقدامات در موضع مبارزان، شهربانی استان اصفهان در نامه­‌ای به دایره سرکلانتری شهربانی دستور داد از همه افرادی که مغازه­‌هایشان بسته بود، در موقع بازگشایی، تعهد لازم را بگیرند و از آنان بخواهند که بنویسند به دستور چه کسی، بازارها را تعطیل کرده‌اند‌.(14)

وقایع قیام 15 خرداد

رویارویی مبارزان و حکومت پهلوی در محرم سال 1342 اوج گرفت. بر در دیوار شهرها از جمله اصفهان چنان عکس امام خمینی(ره) الصاق شده بود که حساسیت ساواک را برانگیخت. از این‌رو ساواک در بخشنامه­‌ای دستور داد: «در هر مغازه و محلی که عکس آیت­‌الله خمینی الصاق شده روی آن تمثال حضرت امیرالمؤمنین چسبانیده شود.»(15) با این وجود از همان ابتدای محرم، از طرف آیت‌­الله خادمی، آیت‌الله اردکانی و آیت‌الله زند کرمانی از ساواک تقاضا شد که به آنها اجازه دهند در مسجد شاه(امام خمینی(ره) فعلی) جمع شوند و سپس در مجلس روضه‌خوانی مدرسه چهارباغ شرکت کنند. با درخواست آنها مشروط بر اینکه شعار پارچه­‌ای نداشته باشند و سخنران را از قبل معرفی کنند موافقت شد.(16) تلاش دیگر نیز‌ برنامه‌ریزی برای انجام تظاهرات در روز عاشورا بود.

آیت‌­الله خادمی به همراه عده زیادی از اصفهانی­‌ها عازم قم شدند تا در این زمینه راهنمایی بگیرند. بنابراین تصمیم روحانیون مبارز این شد تا بر شور انقلابی مردم بیفزایند و با انتشار اعلامیه­‌های امام خمینی(ره) در شهر به مردم انگیزه بیشتری در ادامه مبارزه دهند. حکومت پهلوی نیز ‌پیش‌بینی این حرکت‌ها را کرده بود، از این‌رو وزارت کشور در نامه‌هایی محرمانه،‌ از مأموران ژاندارمری و شهربانی خواست با آمادگی کامل در مقابل هر اتفاقی حاضر شوند. ساواک مرکز نیز در نامه­‌ای محرمانه به ساواک اصفهان چنین توصیه کرد: «1- توصیه به روحانیون همکار ساواک مبنی بر تأکید بر حمایت شاه از مذهب شیعه اثنی‌عشر،‌ وقف و اهدای قسمتی از املاک سلطنتی و تشکیل بنیاد پهلوی،‌ 2- تأکید بر اینکه دولت ایران هیچ‌گاه منافع یک کشور غیر اسلامی را بر منافع کشوری مسلمان ترجیح نمی‌دهد،‌3- موضوع آزادی زنان و تأمین حقوق سیاسی آنها مغایرتی با قوانین اسلام ندارد،‌4- با طرح لزوم پرداخت خمس و زکات،‌ اذهان مردم فقیر و زحمت‌کش نسبت به حقوق آنان در اموال ثروتمندان روشن گردد». همچنین مسائل دیگری مانند‌ جلوگیری از سخنرانی وعاظ مخالف حکومت پهلوی و‌ تذکر به سران هیئت­‌ها مطرح شد.(17)

در مقابل این سخت‌گیری­‌های حکومت پهلوی، گزارش‌­های ساواک حاکی از تلاش طلاب و مبارزان در اصفهان برای ادامه مبارزه و پخش و توزیع اعلامیه بود. آیت­‌الله سید اسماعیل هاشمی در خاطراتش، در این باره چنین گفته است: «اطلاعیه‌­هایی به نام و امضای آیت‌­الله خمینی به دست ما می‌رسید. برای این‌که مطمئن شوم که این حرکت زیر نظر ایشان است،‌ در نامه‌­ای خدمتشان نوشتم اگر این اطلاعیه­‌ها مورد تأیید است،‌ مرقوم بفرمایند، آورنده نامه مورد اطمینان است. ایشان یکی از آن اطلاعیه­‌ها را توسط آن شخص فرستاده بودند، در ذیل آن مرقوم فرموده بودند:‌ سعی کنید از این ماه محرم،‌ به نفع اسلام و مسلمین استفاده شود.» از این‌رو آیت‌­الله سید اسماعیل هاشمی نیز در شب عاشورا،‌ جریان فیضیه و جنایات حکومت پهلوی را بازگو و محکوم کرد که این سخنرانی باعث دستگیری وی شد. دیگر وعاظ اصفهان نیز در طول دهه اول محرم،‌ مصائبی که بر خاندان اهل بیت(ع) گذشته بود را با مصائبی که بر مسلمانان می­‌گذشت پیوند می‌دادند و برای مردم بازگو می­‌کردند. محور بیشتر این سخنرانی­‌ها،‌ حادثه فیضیه بود. (18)

در عصر عاشورای 1383(13 خرداد 1342)،‌ از طرف گروه­‌های مختلف مردم،‌ تظاهراتی تدارک دیده شد. در این روز قرار بر این بود که دسته­‌های عزاداری با در دست داشتن عکس امام خمینی(ره)،‌ از مسجد سید تا مدرسه چهارباغ راهپیمایی کنند، اما وقتی جمعیت به مسجد رسید با بسته شدن در مسجد توسط مأموران حکومت پهلوی مواجه شد. آنها از مردم خواستند که هر چه زودتر متفرق شوند،‌ اما مردم بی­‌توجه به صحبت‌های آنها، ‌با صدای بلند برای سلامتی امام خمینی(ره) صلوات می‌فرستادند. لحظه به لحظه بر جمعیت افزوده شد، از این‌رو ماشین­‌های ارتشی نیز وارد کارزار شده و با شلیک هوایی ترس و وحشت ایجاد کردند؛ تا اینکه جمعیت پس از رسیدن به چهارراه محمدرضاشاه (چهارراه بهمن،‌ تختی کنونی) متفرق شدند. (19)

از جمله گروه­‌هایی که در این زمان در اصفهان تشکیل و عهده­‌دار بسیاری از هماهنگی­‌ها و برنامه‌ها شد، گروه «یا لثارات الحسین(ع)» بود. این گروه از سه حوزه دانش‌آموزی، کارگری و بازاری تشکیل شده بود. جلسه­‌های بازاری­‌ها بیشتر در منازل حاج آقا حسین و حاج آقا حسن غرضی تشکیل می­شد. جلسه کارگری نیز متعلق به کارگران کارخانه زاینده رود و کارخانه صنایع بود. اعضای جلسات دانش‌آموزی هم بیشترین و فعال‌­ترین گروه بودند. از فعالیت­‌های این گروه ارتباط بین قم و اصفهان و همچنین کمک به خانواده­‌های دستگیرشدگان بود.(20) برای برگزاری تظاهرات عاشورای 1383(13 خرداد 1342) در جلسه­‌ای که داشتند مرکز تجمع را مسجد سید قرار دادند. دعوت­نامه­‌ها را نیز چند روز قبل از عاشورا، با توجه به محدودیتی که حکومت در این زمینه اعمال می‌کرد، به‌طور مخفیانه در سطح شهر توزیع کردند. صبح روز عاشورا، جمعیت عزادار به سوی مسجد سید به راه افتادند. تعدادی از افراد محلی به رهبری فردی به نام حاج کریم که با برگزاری مراسم مخالف بودند، در مقابل درِ مسجد ایستادند که از ورود مردم جلوگیری کنند، اما تاب سیل جمعیت را نداشتند. طولی نکشید که کامیون‌ها نظامیان مسلح را در خیابان مسجد سید پیاده کرده و قبل از برگزاری مراسم، سراسر خیابان مسجد توسط مأموران حکومت پهلوی محاصره شد.

صبح زود، شهربانی، فضل­‌الله صلواتی و احمد فاضل از بازاریان اصفهان را به عنوان عامل اصلی تظاهرات دستگیر کرده بود و به همین دلیل از هر طریقی تلاش می­کرد مانع برگزاری مراسم شود. تا این‌که حوالی ساعت دو و نیم بعدازظهر، آیت‌­الله محمد باقر زند کرمانی وارد مسجد سید شد. ورود یک روحانی قوت قلبی برای عزادارن سید‌الشهدا(ع) بود. در همین هنگام آیت‌­الله خادمی نیز وارد شد. اما با توجه به شرایط خفقانی که مأموران حکومت فراهم کرده بودند و از طرفی هم چون جان مردم را در خطر می­دیدند صلاح در این دیده شد که از ادامه برنامه تظاهرات جلوگیری شود و به همین دلیل مردم از مسجد خارج شدند. مردم سعی می­‌کردند از هر طریق ممکن از وقوع زد و خورد و درگیری جلوگیری کنند. با خروج از مسجد، مأموران حکومت پهلوی با نشان دادن سرنیزه‌های خود و با کوبیدن پا بر روی زمین، درصدد ایجاد ترس و دلهره در بین مردم برآمدند.(21) در نامه سرگشاده‌­ای که توسط مردم اصفهان در روزهای پس از عاشورا منتشر شد، به ابعاد مختلف این حرکت مردمی اشاره شده بود. در این نامه که خطاب به دادستان شهر اصفهان بود؛ ضمن اعلام جرم علیه رئیس شهربانی و رئیس سازمان امنیت اصفهان، به درگیری نیروهای شهربانی با عزاداران پرداخته شده بود.(22)

 پس از سخنرانی امام خمینی(ره) در عصر عاشورا (13 خرداد 1342) حکومت پهلوی تصمیم به دستگیری ایشان گرفت که باعث تظاهرات مردمی در شهرهای مختلف شد. در اصفهان، مأموران حکومت پهلوی برای جلوگیری از آگاهی مردم از اخبار نهضت، سعی کردند با انتشار شایعه، اذهان را از مسائل سیاسی دور سازند. از این‌رو چنین شایعه کردند چون در شب عاشورا، زنی حنا بسته است، به شکل سگ تغییر شکل داده است و اکنون در کلانتری به سر می‌برد. اما مبارزان برای جلوگیری از انتشار دروغ، با دستیابی به نوار سخنرانی امام خمینی(ره)، آن ‌را در اختیار علما قرار دادند. محمد علی مقدس دستجردی از جمله کسانی بود که نوار سخنرانی را در اختیار علمای اصفهان از جمله: احمد امامی، حاج شیخ رضا ناطق و حاج آقا مصطفی ابطحی قرار داد.

با انتشار خبر دستگیری علمای معترض به دستگیری امام خمینی(ره)، با هدایت آیت‌الله حاج سید حسین خادمی، جلسه‌­ای در منزل حاج رضا کلاهدوزان، پشت مسجد شیخ لطف­‌الله تشکیل شد. در این جلسه تصمیم بر این شد که در روز 16 خرداد، اعتصاب و در صورت امکان قیام کنند.(23) همزمان گروهی دیگر از مردم وارد بازار اصفهان شدند و مغازه­‌داران را تشویق به تعطیلی مغازه‌­ها کردند. بعد از آن نیز در منزل شخصی به نام شکوهنده با حضور جمعی از علما جلسه تشکیل دادند. در این جلسه علما برای تعطیلی بازار اعلامیه صادر کردند و تعدادی، از جمله حاج محمد حسین اشنی، آیت­‌الله خادمی، طبیب‌­زاده، مصطفی ابطحی و شمس­‌آبادی، تلگرامی خطاب به امام خمینی(ره) نوشتند.(24)

گروهی دیگر از مبارزان نیز با دریافت خبر دستگیری امام خمینی(ره) بازار را بستند و به تلگراف‌خانه رفتند و با ارسال تلگراف­‌هایی، مراتب تنفر و انزجار خود را از دستگیری ایشان اعلام کرده و خواستار آزادی امام خمینی(ره) شدند. در گزارشی از ساواک به شماره 104 /5 در تاریخ 16 خرداد 1342، در این زمینه آمده است: «از ساعت 30 /18 روز گذشته[15 خرداد]، روحانیون و مردم در بازار به حال اعتراض اجتماع، بازار تعطیل و می‌خواهند تلگرافاتی به مرکز مخابره نمایند. با مذاکراتی که به عمل آمده عصر روز جاری اعتصاب رفع خواهد شد...»(25)

گروه یا لثارات الحسین(ع) نیز در غروب 15 خرداد تشکیل جلسه داد. در این جلسه آنها تصمیم به اعتصاب در روز 16 خرداد گرفتند و سایر حوزه‌­های گروه را از این تصمیم با خبر کردند.(26) حزب زحمتکشان هم با مسئولیت کاظم میرعمادی، در شب 16 خرداد در محله نو، پشت سقاخانه تشکیل جلسه داد. در این جلسه بر اعتصاب عمومی تأکید و قرار شد در صورت دستگیری هر کدام از افراد، دیگران هزینه زندگی خانواده او را تأمین کنند.(27)

سپس مبارزان، تا نیمه­‌های شب 16 خرداد، به درِ خانه‌های افراد مختلف می‌رفتند و آنها را از اخبار آگاهی می‌دادند. در روز 16 خرداد، تعدادی از مردم مبارز در اطراف مسجد حکیم جمع شدند و از آنجا حرکت خود را به سمت باغ قلندرها شروع کردند در اینجا بود که شعار «یا مرگ یا خمینی» توسط مردم سر داده و باعث حساسیت نیروهای شهربانی شد؛ آنها سعی در متفرق ساختن مردم داشتند، اما جمعیت بار دیگر با سر دادن شعار «یا مرگ یا خمینی» به سمت چهارراه بازار به راه افتادند و با عبور از میدان کهنه (سبزه میدان) و خیابان عبدالرزاق، وارد بازار نجارها شدند. در طول مسیر، بازاریان نیز در همراهی با آنها، مغازه‌های خود را می بستند. پس از عبور از بازار نجارها، بازار رنگرزها، میدان شاه(میدان امام فعلی) و خیابان سپه، وارد دروازه دولت که جمعیت زیادی در آن جمع شده بودند، شدند.(28) به این ترتیب روز 16 خرداد به پایان رسید.(29) همچنین به گزارش کلانتری 5 به سرکلانتری اصفهان، عباس حاج زمانی و رمضان اسماعیلی از کارگران قسمت بافندگی کارخانه شهناز، سعی داشتند به عنوان همدردی با مردم تهران، کارخانه را به تعطیلی بکشانند که در این امر توفیق نیافتند.(30) افزون بر این به گزارش اسناد ساواک، در 16 خرداد، شانزده نفر از جمله پنج نفر از افراد حزب زحمتکشان و یک طلبه دستگیر شدند.(31)

 17 خرداد 1342 و روزهای بعد

اعتصاب و اعتراض مردم اصفهان تنها به 16 خرداد محدود نشد، در 17 خرداد 1342 نیز مردم در خیابان چهارباغ و سه‌راه شیخ بهایی اجتماع کردند، اما قبل از آنکه دست به تظاهرات بزنند، پلیس آنها را محاصره و چند نفر را به جرم سر دادن شعار به نفع امام خمینی(ره) دستگیر کرد. از جمله آنها جوانی به نام خلیلیان، شاگرد خیاط بود که به دلیل  شعار «مرگ بر مخالفین خمینی» دستگیر شد. شماری از دانشجویان و مردم نیز قصد تظاهرات در برابر سینما ساحل را داشتند که به دلیل حمله پلیس پراکنده شدند و شخصی در میان آنها به نام مصطفی قزوینی‌زاده دستگیر شد. همچنین در میان اجتماع‌کنندگان تراکتی با این مضمون پخش شد: «اصفهانی! چرا خاموش نشسته‌ای؟ از رفقای مسلمان تهرانی خود حمایت کنید. خون ایمان خود را به جوش آورید. مغازه‌ها را تعطیل نمایید و مبارزه کنید.»(32)

در روز 17 خرداد همچنین جمعیت زیادی از مردم در مسجد جارچی، در کنار بازار جمع شدند و با شعارهای «یا مرگ یا خمینی» و «الله اکبر»، اقدام حکومت پهلوی را در دستگیری امام وحمله به تظاهرات قیام 15 خرداد محکوم کردند. از علمای فعال و حاضر در این روز می‌توان از کلباسی، طیب، حسین خادمی، شمس­آبادی، حاج میرزا سید علی ابطحی، علامه، شیخ‌العراقین، حاج میرزا سید حسن روضاتی، احمد امامی و برادران دکتر مقدادی نام برد.(33) همچنین در این روز جلسه‌ای با حضور 10 نفر از روحانیون از جمله سید محمد بهشتی در منزل جمال سیادت موسوی برگزار شد که در پایان این جلسه، اعلامیه‌ای در محکومیت کشتار 15 خرداد صادر کردند.(34) 

در گزارش دیگری از ساواک اصفهان به ساواک تهران در 17 خرداد آمده است که کاظم میرعمادی، مسئول حزب زحمتکشان و کارمند فرهنگ، همراه با عبدالغفور وخشوری، مسئول مالی حزب، در بعدازظهر این روز دستگیر شدند.(35) گفتنی است در گزارشی از ساواک در 17 خرداد آمده است که حسین قلع­‌ریز، چراغ­ساز که عکس امام خمینی(ره) را می­‌فروخت، دستگیر و هزار قطعه عکس از وی گرفته شد. همچنین پرویز خسروی، شاگرد کفاش، به اتهام تحریک مردم به بستن بازار دستگیر و تحویل ساواک داده شد. مجموع دستگیر شدگان را 15 نفر اعلام کردند.(36)

تعطیلی بازار اصفهان در روزهای بعد نیز ادامه داشت، به­‌خصوص در 21 خرداد با درگذشت سید ابوالحسن تویسرکانی، بازاریان به ادامه تعطیلی بازار مصمم­‌تر شدند.(37) گفته می­‌شود تعطیلی و اعتصاب بازار اصفهان، 15 روز ادامه یافت.(38) علمای اصفهان نیز با برپایی مجالس روضه خوانی، به ایراد سخنرانی درباره شهدای 15 خرداد پرداختند. این مجالس تا دو هفته بعد از 15 خرداد ادامه داشت. از جمله سخنرانان معروف این مجالس، سید احمد امامی، شیخ مهدی مظاهری و منصورزاده بودند.(39)

همچنین روحانیان اصفهان با انتشار اعلامیه‌ای، اتهام حکومت پهلوی علیه امام خمینی(ره) را تکذیب و یادآور شدند: «هرنسبت دیگری به ایشان داده شود خلاف واقع است و اهانت به ایشان اهانت به امام زمان حضرت بقیه­‌الله- ارواحنا له الفداء – است.»(40)

وعاظ و گویندگان مذهبی اصفهان نیز با ارسال تلگرامی به امام خمینی(ره)، آیت‌الله سید حسن طباطبایی قمی و آیت‌الله بهاءالدین محلاتی، ضمن ابراز همدردی با آنها، آزادی آنها را خواستار شدند. این تلگرام توسط 60 نفر از منبری­‌های اصفهان به امضا رسید.(41) همچنین محصلین علوم دینی اصفهان در حمایت از امام خمینی(ره) با صدور اعلامیه شدیدالحنی، اجرای قوانین اسلام، رویارویی با اشغالگران فلسطین، حفظ حقوق زنان و... را از اهداف علما و روحانیون برشمردند و محمدرضا پهلوی را به دلیل قانون‌شکنی، عیاشی، غارتگری و... مورد حمله قرار دادند. در ادامه حکومت پهلوی را متهم به پیروی از رسوم پوسیده قرون وسطایی کردند که برخلاف قانون اساسی، تمام اختیارات قوه مقننه، مجریه و دستگاه قضایی را به‌طور کامل در اختیار گرفته است و به این دلیل مانع از دخالت علما در سیاست می‌شود.(42)

تلگراف دیگری نیز در محکومیت اقدام حکومت پهلوی در وقایع آن ایام از سوی سه نفر از علما و روحانیون اصفهان به نام­ه‌ای سید عطاءالله مرتضوی، شیخ حسینعلی مرتضوی و شیخ نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی صادر شد. همزمان با این اقدامات علما و روحانیون اصفهان، اعلامیه‌­های بدون امضایی نیز از طرف روحانیون شهرهای مختلف استان صادر شد که جنایات حکومت پهلوی را در روزهای 15 و 16 خرداد محکوم و آمادگی خود را برای پیروی از دستورات رهبر نهضت اسلامی اعلام کردند. در اعلامیه‌ای که جمعی از علمای اصفهان منتشر کردند، بر پیوند دین و سیاست تأکید کردند و آن را امری ضروری برشمردند. اعلامیه‌­ای نیز به نام مردم اصفهان صادر شد که در آن، کشتار 15 خرداد را به عوامل اسرائیلی منتسب ساختند و بر ادامه تعطیلی بازار و عزای عمومی تأکید کردند.(43) کارگران کارخانه‌­های اصفهان نیز با صدور اعلامیه‌­ای، با تأکید بر پشتیبانی خود از جامعه روحانیت و پیشوایان دینی، اقدام حکومت پهلوی را در اجیر کردن کارگران برای حمایت از این حکومت تقبیح و مراتب انزجار و تنفر خود را از اعمال حکومت اعلام داشتند.(44)

در برخی از شهرها و روستاهای وابسته به اصفهان نیز مردم با بستن مغازه‌­ها، اجتماع در مساجد، تهیه نامه و ارسال تلگراف، انزجار خود را نسبت به اقدام حکومت پهلوی در جریان وقایع 15 خرداد اعلام کردند. در گزارشی از ساواک آمده است اهالی دستجرد خیار از توابع اصفهان در طوماری به امضای 50 نفر از اهالی خواستار آزادی امام خمینی(ره) شدند.(45)

عوامل حکومت پهلوی در اصفهان پس از آنکه خود را در برابر اقدامات مبارزان عاجز و ناتوان یافتند تصمیم گرفتند دست به مقابله بزنند. نادعلی جلوخانی در این زمینه چنین می‌گوید: «بعد از تعطیلی بازار تمهیداتی به کار بردند تا پس از اعمال جو ارعاب، بازار باز شود، مثلاً مأموران با نفت سیاه روی کرکره‌­ها را علامت می­‌زدند و می‌گفتند هر مغازه­ای باز نکند، جلویش را دیوار می‌کشیم.» با این وجود اکثر بازاریان به اعتصاب خود ادامه دادند. حکومت پهلوی در اقدامی دیگر، در معابر و خیابان­‌ها، بر روی دیوارهای سفید با رنگ مشکی و خطی درشت، به نوشتن شعارهایی علیه امام خمینی(ره) دست زد؛ اما به گزارش خود ساواک، این اقدامات تأثیری در مردم نداشت.(46)

ساواک اصفهان در حالی به تهدید بازاریان مبادرت می­‌کرد که قبل از این در 16 خرداد، کمیته امنیت ساواک با تشکیل جلسه­‌ای در استانداری، دستور دستگیری تحریک‌کنندگان بازار را به جرم اقدام علیه امنیت ملی صادر کرده بود. پس از آن، 31 نفر از انقلابیون اصفهان دستگیر شدند که برای 25 تن از آنان از طرف بازپرس نظامی قرار بازداشت موقت صادر شد. اسامی افراد دستگیر شده به این قرار بود: محمود منتظری فرزند کریم، حسین خشوئی فرزند رحیم، علی رضوانی فرزند رجبعلی، حسین معنوی فرزند سید نقی، پرویز خسروی فرزند خانعلی، سید کریم نادری فرزند نقی، محمد خرمی فرزند علی، مصطفی قزوینی فرزند مهدی، حسین کاملان فرزند زین‌العابدین، سید اصغر حجازی فرزند ابوالقاسم، شکرالله پوده فرزند حسین، سیف‌الله کریمی فرزند کریم، مصطفی خلیلیان فرزند علی، محمد ایزد خواستی فرزند عباس، حسن قلع‌ریز فرزند علی، ولی‌الله فتاحی فرزند شعبانعلی، حسین فتحی فرزند حسن، محمود کلاهدوزان فرزند علی، عبدالرسول حاتم­زاده فرزند عبدالمحمد، عبدالغفور وخشوری فرزند محمدحسن، کاظم میرعمادی فرزند عبدالکریم، عباسعلی کسایی کوپایی فرزند عبدالحسین، کریم اقبالی فرزند محمدحسن، اسدالله خسروی‌نژاد فرزند حسن، ابوالقاسم کوپایی فرزند عبدالحسین، رضا نوروزی فرزند اسدالله، احمد نوروزی فرزند اسدالله، باقر نوروزی فرزند اسدالله، محمد اقتداری فرزند جواد، حسن اسماعیل کوسه فرزند حسن، حسین واعظی فرزند محمد علی.(47)

در 25 خرداد، ساواک و کمیته اطلاعاتی اصفهان پیشنهاد دادند افرادی که به اتهام تحریک بازاریان به بستن مغازه‌های‌شان دستگیر شده­اند، پس از دادن تعهد و التزام، قرار بازداشت­شان تبدیل و آزاد گردند.(48) این پیشنهاد در 29 خرداد مورد موافقت قرار گرفت(49) و ساواک اصفهان در 26 تیر 1342 در گزارشی به تهران اعلام کرد که بازداشتی‌ای ندارد.(50) اما دستگیری­‌ها در روزهای بعد نیز همچنان ادامه یافت، از جمله به گزارش شهربانی در 30 تیر 1342، شخصی به نام نوروز بابلیان معروف به فرفری، که شغل او فروش فرفره کاغذی بود، به دلیل اهانت به مسئولین حکومت پهلوی دستگیر شد. (51)

از جمله واعظانی که در اصفهان بعد از قیام 15 خرداد و دستگیری امام خمینی(ره) دستگیر شدند، واعظی به نام صمصام بود که به بذله‌گویی معروف بود. وی پس از دستگیری امام خمینی(ره) در یکی از مجالس روضه‌خوانی در اصفهان چنین گفت: «هر چه به این سید گفتم: سید پایت را روی دم سگ نگذار... ولی او حرف صمصام را نشنید و پایش را روی دم سگ گذاشت... .» بعد از این سخنرانی بود که مأموران ساواک وی را دستگیر کردند.(52)

در مقابل، از اقدامات طرفداران محمدرضا پهلوی در مقابل مبارزان این بود که با آرام شدن اوضاع، با ارسال نامه، تلگراف و یا اجتماعات مختلف، طرفداری خود را از حکومت اعلام و حوادث قیام 15 خرداد را محکوم می­کردند. مبارزان نیز با صدور اعلامیه­‌هایی به آنها پاسخ می­دادند. از جمله در اعلامیه‌­ای که بانوان مسلمان اصفهان منتشر کردند، آمده بود: «چند روزی عده قلیلی به تحریک مزدوران اجنبی سر و صدای تازه در گوشه و کنار به راه می­اندازند و دستگاه حاکم آنها را با آب و تاب هر چه تمام‌تر منتشر می­‌کند. روزی به عنوان کارگران و روزی به عنوان زنان آزادی‌خواه و روزی به عنوان دیگر...»(53)

با فرا رسیدن چهلم شهدای قیام 15 خرداد، بازار اصفهان، در روز 23 تیر 1342 تعطیل شد.(54) همچنین اعلامیه‌ای به نام مردم اصفهان چاپ و منتشر شد که در بخشی از آن آمده بود: «اینک که چهل روز از آن قیام مردانه می­گذرد، مردم اصفهان نیز هم­‌صدا با مردم سایر شهرستان­‌ها درود فراوان به روان پاک شهدای نیمه خرداد فرستاده، اعلام می­‌داریم تا تحقق بخشیدن به آرمان‌های اسلامی، از پای نخواهیم نشست.»(55) علما و روحانیون و وعاظ اصفهان نیز در تیر 1342 با ارسال تلگراف­‌هایی به فرمانداری نظامی تهران، نگرانی خود را از ادامه زندانی بودن امام خمینی(ره) اعلام کردند.(56)

 

آیت‌الله حسین خادمی اصفهانی

پی‌نوشت‌ها:

1- حنیف، محمد، اصفهان در انقلاب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، عروج، ج1، 1382، صص 56-48

2- روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، عروج، ج1، 1381، ص294

3- اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج1، 1374، ص55

4- حنیف، پیشین، صص 107-103

5- همان، ص125

6- آیت‌الله حسین خادمی اصفهانی ملقب به «خادم الشریعه» با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به ایشان پیوست و به‌طوری جدی‌تر وارد عرصه مبارزه شد و با تشکیل جلسات هفتگی، مسائل و مبارزات مردم اصفهان را بررسی و هدایت می‌کرد. با دستگیری امام خمینی(ره) در سال 1342، در اعتراض به این اقدام حکومت راهی تهران شد. در ادامه مبارزات انقلابی به عنوان یکی از شخصیت‌های مخالف دولت حکومت پهلوی مطرح شد. به گونه‌ای که در گزارش ساواک آمده است: «... از طرفداران جدی آقای خمینی است و دستورات و منویات جمعیت‌های مذهبی وابسته به آقای خمینی در اصفهان به وسیله این شخص انجام می‌شده است.» (فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی(ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، صص155-153)

7- حنیف، پیشین، صص126-125

8- همان، صص 127-126

9- همان، صص129-128

10- همان، ص 406

11- همان، صص 135-131

12- روحانی، پیشین، ص 408

13- همان، ص 411

14- حنیف، پیشین، صص 138-137

15- حسینیان، روح­الله، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، صص311-310

16- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب نوزدهم، آیت‌الله حاج آقا حسین خادمی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380، ص15

17- حنیف، پیشین، صص 154-152

18- همان، صص 157-154

19- همان، صص 159-158

20- همان ، صص 161-159

21- همان ، صص 353-350

22- همان ، صص 355-353

23- همان ، صص 170-167

24- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب نوزدهم، پیشین، ص18

25- حنیف، پیشین، ص 569

26- همان ، ص 171

27- همان ، ص 170

28- همان ، صص 175-172

29- حسینیان، پیشین، صص311-310

30- حنیف، پیشین، ص 182

31- همان ، ص178

32- روحانی، پیشین، ص569

33- حنیف، پیشین، ص176

34- همان ، صص186-185

35- همان ، ص183

36- روحانی، پیشین، ص570

37- حنیف، پیشین، ص184

38- روحانی، پیشین، ص570

39- حنیف، پیشین، ص185

40- اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج3، 1374، ص84

41- همان، ص86

42- اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج4، 1374، صص 82-80؛ سیر مبارزات امام خمینی(ره) در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ج2، 1386، صص49-47

43- حنیف، پیشین، صص188-186

44- سیر مبارزات امام خمینی(ره) در آینه اسناد به روایت ساواک، ج2، پیشین، صص50-49

45- روحانی، پیشین، ص 571

46- حنیف، پیشین، صص189-188

47- حنیف، پیشین، صص190-189؛ قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک (زندان)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج3، 1378، صص 201-200

48- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج7، 1387، ص119

49- همان ، ص124

50- همان ، ص131

51- حنیف، پیشین، ص194

52- همان ، صص202-201

53- همان ، صص199-197

54- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج7، پیشین ، صص130-129

55- روحانی، پیشین، ص747

56- اسناد انقلاب اسلامی، ج3، پیشین، ص86

 

 

 



 
تعداد بازدید: 4151



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.