توران منصوری
15 خرداد 1396
با رحلت آیتالله العظمی سید حسین بروجردی در فروردین 1340، شهر اصفهان غرق در ماتم شد، مغازهها بسته و پرچمهای عزا بالا رفت. دستههای زنجیرزنی و سینهزنی از مکانهای مختلف به طرف میدان نقش جهان و در نهایت به مسجد شاه سابق (مسجد امام خمینی(ره) فعلی) سرازیر شدند. هر یک از علمای بزرگ اصفهان به طور جداگانه، به برپایی مراسمی در سوگ آیتالله العظمی بروجردی اقدام کردند. علاوه بر این گروهی از مردم در قالب کاروانها و دستههای عزاداری راهی قم شدند و به عزاداری پرداختند.(1)
سال بعد در پی تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در جلسه هیئت دولت حکومت پهلوی در 14 مهر 1341، مخالفت، اعتصاب و تظاهرات نسبت به آن در شهرهای مختلف آغاز شد. مردم اصفهان نیز با بستن بازارها، مغازهها و چاپ و نشر اعلامیه به مخالفت با این اقدام دولت برخاستند.(2) در نتیجه مبارزات، حکومت پهلوی تصمیم به لغو این تصویبنامه گرفت. آیتالله محمدرضا موسوی گلپایگانی در 16 آذر 1341، از مردم اصفهان به خاطر اعتراض به تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی تشکر کرد و از آنان خواست این همکاری را ادامه دهند.(3)
با انتشار تصمیم دولت حکومت پهلوی در اجرای انقلاب سفید هم مردم اصفهان به چاپ و تکثیر اعلامیه علما در مخالفت با اصول ششگانه محمدرضا پهلوی پرداختند. علمای اصفهان از جمله حاج شیخ محمدحسین اشنی از طریق منبر مخالفت خود را اعلام داشت. همچنین مغازهداران در مخالفت با رفراندوم، مغازههای خود را تعطیل و در منزل علما جمع شدند. حکومت پهلوی نیز در برابر این اقدامات، عدهای را با لباس دهقان و کارگر در حالی که به نفع حکومت پهلوی شعار میداند به خیابانهای اصفهان کشاند.(4)
با انتشار تصمیم دولت حکومت پهلوی در اجرای انقلاب سفید هم مردم اصفهان به چاپ و تکثیر اعلامیه علما در مخالفت با اصول ششگانه محمدرضا پهلوی پرداختند. علمای اصفهان از جمله حاج شیخ محمدحسین اشنی از طریق منبر مخالفت خود را اعلام داشت. همچنین مغازهداران در مخالفت با رفراندوم، مغازههای خود را تعطیل و در منزل علما جمع شدند. حکومت پهلوی نیز در برابر این اقدامات، عدهای را با لباس دهقان و کارگر در حالی که به نفع حکومت پهلوی شعار میداند به خیابانهای اصفهان کشاند.(4)
روضه فیضیه
با انتشار خبر حمله مأموران حکومت پهلوی به طلاب و علما در فیضیه و در نخستین روزهای بهار 1342، در چهارسوق اصفهان جلسه روضه برگزار شد و حاج آقا احمد امامی، شیخ تقی رهبر و مهدی مظاهری به سخنرانی پرداختند. حاج آقا احمد امامی در یکی از این سخنرانیها، در مورد مقام علمی و مرجعیت دینی امام خمینی(ره) به سخنرانی پرداخت. این مراسمها در شهرهای مختلف برگزار و به روضه فیضیه مشهور شده بود.(5) آیتالله سید حسین خادمی(6) نیز در مدرسه صدر مجلس فاتحه برای شهدای فیضیه برگزار کرد و در همین جلسه بود که درباره نگارش نامه اعلام همدردی جامعه روحانیت اصفهان با واقعه فیضیه قم خطاب به آیتالله گلپایگانی و امام خمینی(ره) تصمیم گیری شد. این نامه توسط بسیاری از روحانیان و وعاظ اصفهان امضا شد.(7) طلاب علوم دینی اصفهان نیز در اعلامیهای که نام خود را در آن قید نکردند به حکومت پهلوی اعلام خطر دادند.(8) همچنین اعلامیهای با امضای ملت ایران پخش شد که در ابتدای آن نوشته بود: «المُلکُ یَبقی مَعَ الکُفرِ و لایَبقی مَع الظُلم.»
چاپ و نشر اعلامیه در مخالفت با اقدامات حکومت پهلوی در اصفهان چنان شدت یافت که حساسیت ساواک را به دنبال داشت. تا حدی که در نامهای که صدقی، رئیس ساواک اصفهان به مقامهای امنیتی نوشت به این موضوع پرداخته و خواستار شناسایی پخشکنندگان آن شد.(9)
جامعه روحانیت اصفهان به همراه سایر شهرها از جمله تهران، قم، مشهد، شیراز به منظور اظهار همدردی و پشتیبانی از حوزه علمیه قم و ابراز انزجار از اقدامات دولت حکومت پهلوی در فاجعه فیضیه، از اول تا ششم ماه ذیقعده 1382، مطابق با هفتم تا سیزدهم فروردین 1342، دست به اعتصاب زدند و از رفتن به مساجد و اقامه نماز جماعت خودداری کردند و در اعلامیههایی این تصمیم خود را اطلاعرسانی کردند.(10)
در روز دهم فروردین 1342 مبارزان اصفهان درصدد برگزاری تظاهراتی در مخالفت با اقدامات دولت حکومت پهلوی بودند که به شکست انجامید. اما تعطیلی بازار را در 14 فروردین سامان دادند. به این ترتیب که در این روز، حجج اسلام خراسانی، خادمی و شمسآبادی، نامهای از آیتالله خویی مبنی بر اظهار تأسف از حادثه فیضیه دریافت کردند. با پخش و توزیع این نامه در سطح شهر و کارخانههایی چون وطن و شهناز، بازاریان در تصمیم خود بر تعطیلی بازار راسختر شدند. این تعطیلی در نامه شهربانی اصفهان به استاندار در 18 فروردین 1342 نیز گزارش شده است.(11) شهربانی اصفهان (کلانتری بخش3) در گزارشی، آمار مغازهها و کاروانسراهای بسته در حوزه استحفاظی بخش 3 را حدود 690 باب گزارش داد.(12)
اعتصاب بازاریان در 15 فروردین نیز ادامه یافت و مغازهداران بیشتری به اعتصاب پیوستند. در نتیجه مسئولین اصفهان تصمیم گرفتند در مبارزه با آنها، از باز شدن مغازهها، دکانها و تجارتخانههای اعتصابی جلوگیری کنند. همچنین به منظور اعمال فشار بیشتر، تعدادی از کسبه، کارگران، دانشآموزان و روحانیون را که از نگاه مأموران شهربانی نقش محرک در این اعتصابها را داشتند دستگیر و زندانی کردند که اسامی برخی از آنها چنین بود: حاجی میرزا حسن کلاهدوزان، حسن رضازاده- خیاط، حاجی عباس روحانی- سقط فروش(خرده فروش)، سید حسن واعظ- طلبه مدرسه صدر، سید ابوالفضل واعظ- طلبه مدرسه صدر، مرتضی مقبوله- آموزگار دبستان مهریار، اصغر جویزادگان- شاگرد بزاز، مرتضی توتونکوبان- سقط فروش، فرامرز حسینپور- شاگرد قلمزن، حسن ملکیان، حسن شه ناصری- کارمند کارخانه حریربافی گازر، سید اسدالله فدکی- گزفروش.(13)
به دلیل بیتأثیر بودن این اقدامات در موضع مبارزان، شهربانی استان اصفهان در نامهای به دایره سرکلانتری شهربانی دستور داد از همه افرادی که مغازههایشان بسته بود، در موقع بازگشایی، تعهد لازم را بگیرند و از آنان بخواهند که بنویسند به دستور چه کسی، بازارها را تعطیل کردهاند.(14)
وقایع قیام 15 خرداد
رویارویی مبارزان و حکومت پهلوی در محرم سال 1342 اوج گرفت. بر در دیوار شهرها از جمله اصفهان چنان عکس امام خمینی(ره) الصاق شده بود که حساسیت ساواک را برانگیخت. از اینرو ساواک در بخشنامهای دستور داد: «در هر مغازه و محلی که عکس آیتالله خمینی الصاق شده روی آن تمثال حضرت امیرالمؤمنین چسبانیده شود.»(15) با این وجود از همان ابتدای محرم، از طرف آیتالله خادمی، آیتالله اردکانی و آیتالله زند کرمانی از ساواک تقاضا شد که به آنها اجازه دهند در مسجد شاه(امام خمینی(ره) فعلی) جمع شوند و سپس در مجلس روضهخوانی مدرسه چهارباغ شرکت کنند. با درخواست آنها مشروط بر اینکه شعار پارچهای نداشته باشند و سخنران را از قبل معرفی کنند موافقت شد.(16) تلاش دیگر نیز برنامهریزی برای انجام تظاهرات در روز عاشورا بود.
آیتالله خادمی به همراه عده زیادی از اصفهانیها عازم قم شدند تا در این زمینه راهنمایی بگیرند. بنابراین تصمیم روحانیون مبارز این شد تا بر شور انقلابی مردم بیفزایند و با انتشار اعلامیههای امام خمینی(ره) در شهر به مردم انگیزه بیشتری در ادامه مبارزه دهند. حکومت پهلوی نیز پیشبینی این حرکتها را کرده بود، از اینرو وزارت کشور در نامههایی محرمانه، از مأموران ژاندارمری و شهربانی خواست با آمادگی کامل در مقابل هر اتفاقی حاضر شوند. ساواک مرکز نیز در نامهای محرمانه به ساواک اصفهان چنین توصیه کرد: «1- توصیه به روحانیون همکار ساواک مبنی بر تأکید بر حمایت شاه از مذهب شیعه اثنیعشر، وقف و اهدای قسمتی از املاک سلطنتی و تشکیل بنیاد پهلوی، 2- تأکید بر اینکه دولت ایران هیچگاه منافع یک کشور غیر اسلامی را بر منافع کشوری مسلمان ترجیح نمیدهد،3- موضوع آزادی زنان و تأمین حقوق سیاسی آنها مغایرتی با قوانین اسلام ندارد،4- با طرح لزوم پرداخت خمس و زکات، اذهان مردم فقیر و زحمتکش نسبت به حقوق آنان در اموال ثروتمندان روشن گردد». همچنین مسائل دیگری مانند جلوگیری از سخنرانی وعاظ مخالف حکومت پهلوی و تذکر به سران هیئتها مطرح شد.(17)
در مقابل این سختگیریهای حکومت پهلوی، گزارشهای ساواک حاکی از تلاش طلاب و مبارزان در اصفهان برای ادامه مبارزه و پخش و توزیع اعلامیه بود. آیتالله سید اسماعیل هاشمی در خاطراتش، در این باره چنین گفته است: «اطلاعیههایی به نام و امضای آیتالله خمینی به دست ما میرسید. برای اینکه مطمئن شوم که این حرکت زیر نظر ایشان است، در نامهای خدمتشان نوشتم اگر این اطلاعیهها مورد تأیید است، مرقوم بفرمایند، آورنده نامه مورد اطمینان است. ایشان یکی از آن اطلاعیهها را توسط آن شخص فرستاده بودند، در ذیل آن مرقوم فرموده بودند: سعی کنید از این ماه محرم، به نفع اسلام و مسلمین استفاده شود.» از اینرو آیتالله سید اسماعیل هاشمی نیز در شب عاشورا، جریان فیضیه و جنایات حکومت پهلوی را بازگو و محکوم کرد که این سخنرانی باعث دستگیری وی شد. دیگر وعاظ اصفهان نیز در طول دهه اول محرم، مصائبی که بر خاندان اهل بیت(ع) گذشته بود را با مصائبی که بر مسلمانان میگذشت پیوند میدادند و برای مردم بازگو میکردند. محور بیشتر این سخنرانیها، حادثه فیضیه بود. (18)
در عصر عاشورای 1383(13 خرداد 1342)، از طرف گروههای مختلف مردم، تظاهراتی تدارک دیده شد. در این روز قرار بر این بود که دستههای عزاداری با در دست داشتن عکس امام خمینی(ره)، از مسجد سید تا مدرسه چهارباغ راهپیمایی کنند، اما وقتی جمعیت به مسجد رسید با بسته شدن در مسجد توسط مأموران حکومت پهلوی مواجه شد. آنها از مردم خواستند که هر چه زودتر متفرق شوند، اما مردم بیتوجه به صحبتهای آنها، با صدای بلند برای سلامتی امام خمینی(ره) صلوات میفرستادند. لحظه به لحظه بر جمعیت افزوده شد، از اینرو ماشینهای ارتشی نیز وارد کارزار شده و با شلیک هوایی ترس و وحشت ایجاد کردند؛ تا اینکه جمعیت پس از رسیدن به چهارراه محمدرضاشاه (چهارراه بهمن، تختی کنونی) متفرق شدند. (19)
از جمله گروههایی که در این زمان در اصفهان تشکیل و عهدهدار بسیاری از هماهنگیها و برنامهها شد، گروه «یا لثارات الحسین(ع)» بود. این گروه از سه حوزه دانشآموزی، کارگری و بازاری تشکیل شده بود. جلسههای بازاریها بیشتر در منازل حاج آقا حسین و حاج آقا حسن غرضی تشکیل میشد. جلسه کارگری نیز متعلق به کارگران کارخانه زاینده رود و کارخانه صنایع بود. اعضای جلسات دانشآموزی هم بیشترین و فعالترین گروه بودند. از فعالیتهای این گروه ارتباط بین قم و اصفهان و همچنین کمک به خانوادههای دستگیرشدگان بود.(20) برای برگزاری تظاهرات عاشورای 1383(13 خرداد 1342) در جلسهای که داشتند مرکز تجمع را مسجد سید قرار دادند. دعوتنامهها را نیز چند روز قبل از عاشورا، با توجه به محدودیتی که حکومت در این زمینه اعمال میکرد، بهطور مخفیانه در سطح شهر توزیع کردند. صبح روز عاشورا، جمعیت عزادار به سوی مسجد سید به راه افتادند. تعدادی از افراد محلی به رهبری فردی به نام حاج کریم که با برگزاری مراسم مخالف بودند، در مقابل درِ مسجد ایستادند که از ورود مردم جلوگیری کنند، اما تاب سیل جمعیت را نداشتند. طولی نکشید که کامیونها نظامیان مسلح را در خیابان مسجد سید پیاده کرده و قبل از برگزاری مراسم، سراسر خیابان مسجد توسط مأموران حکومت پهلوی محاصره شد.
صبح زود، شهربانی، فضلالله صلواتی و احمد فاضل از بازاریان اصفهان را به عنوان عامل اصلی تظاهرات دستگیر کرده بود و به همین دلیل از هر طریقی تلاش میکرد مانع برگزاری مراسم شود. تا اینکه حوالی ساعت دو و نیم بعدازظهر، آیتالله محمد باقر زند کرمانی وارد مسجد سید شد. ورود یک روحانی قوت قلبی برای عزادارن سیدالشهدا(ع) بود. در همین هنگام آیتالله خادمی نیز وارد شد. اما با توجه به شرایط خفقانی که مأموران حکومت فراهم کرده بودند و از طرفی هم چون جان مردم را در خطر میدیدند صلاح در این دیده شد که از ادامه برنامه تظاهرات جلوگیری شود و به همین دلیل مردم از مسجد خارج شدند. مردم سعی میکردند از هر طریق ممکن از وقوع زد و خورد و درگیری جلوگیری کنند. با خروج از مسجد، مأموران حکومت پهلوی با نشان دادن سرنیزههای خود و با کوبیدن پا بر روی زمین، درصدد ایجاد ترس و دلهره در بین مردم برآمدند.(21) در نامه سرگشادهای که توسط مردم اصفهان در روزهای پس از عاشورا منتشر شد، به ابعاد مختلف این حرکت مردمی اشاره شده بود. در این نامه که خطاب به دادستان شهر اصفهان بود؛ ضمن اعلام جرم علیه رئیس شهربانی و رئیس سازمان امنیت اصفهان، به درگیری نیروهای شهربانی با عزاداران پرداخته شده بود.(22)
پس از سخنرانی امام خمینی(ره) در عصر عاشورا (13 خرداد 1342) حکومت پهلوی تصمیم به دستگیری ایشان گرفت که باعث تظاهرات مردمی در شهرهای مختلف شد. در اصفهان، مأموران حکومت پهلوی برای جلوگیری از آگاهی مردم از اخبار نهضت، سعی کردند با انتشار شایعه، اذهان را از مسائل سیاسی دور سازند. از اینرو چنین شایعه کردند چون در شب عاشورا، زنی حنا بسته است، به شکل سگ تغییر شکل داده است و اکنون در کلانتری به سر میبرد. اما مبارزان برای جلوگیری از انتشار دروغ، با دستیابی به نوار سخنرانی امام خمینی(ره)، آن را در اختیار علما قرار دادند. محمد علی مقدس دستجردی از جمله کسانی بود که نوار سخنرانی را در اختیار علمای اصفهان از جمله: احمد امامی، حاج شیخ رضا ناطق و حاج آقا مصطفی ابطحی قرار داد.
با انتشار خبر دستگیری علمای معترض به دستگیری امام خمینی(ره)، با هدایت آیتالله حاج سید حسین خادمی، جلسهای در منزل حاج رضا کلاهدوزان، پشت مسجد شیخ لطفالله تشکیل شد. در این جلسه تصمیم بر این شد که در روز 16 خرداد، اعتصاب و در صورت امکان قیام کنند.(23) همزمان گروهی دیگر از مردم وارد بازار اصفهان شدند و مغازهداران را تشویق به تعطیلی مغازهها کردند. بعد از آن نیز در منزل شخصی به نام شکوهنده با حضور جمعی از علما جلسه تشکیل دادند. در این جلسه علما برای تعطیلی بازار اعلامیه صادر کردند و تعدادی، از جمله حاج محمد حسین اشنی، آیتالله خادمی، طبیبزاده، مصطفی ابطحی و شمسآبادی، تلگرامی خطاب به امام خمینی(ره) نوشتند.(24)
گروهی دیگر از مبارزان نیز با دریافت خبر دستگیری امام خمینی(ره) بازار را بستند و به تلگرافخانه رفتند و با ارسال تلگرافهایی، مراتب تنفر و انزجار خود را از دستگیری ایشان اعلام کرده و خواستار آزادی امام خمینی(ره) شدند. در گزارشی از ساواک به شماره 104 /5 در تاریخ 16 خرداد 1342، در این زمینه آمده است: «از ساعت 30 /18 روز گذشته[15 خرداد]، روحانیون و مردم در بازار به حال اعتراض اجتماع، بازار تعطیل و میخواهند تلگرافاتی به مرکز مخابره نمایند. با مذاکراتی که به عمل آمده عصر روز جاری اعتصاب رفع خواهد شد...»(25)
گروه یا لثارات الحسین(ع) نیز در غروب 15 خرداد تشکیل جلسه داد. در این جلسه آنها تصمیم به اعتصاب در روز 16 خرداد گرفتند و سایر حوزههای گروه را از این تصمیم با خبر کردند.(26) حزب زحمتکشان هم با مسئولیت کاظم میرعمادی، در شب 16 خرداد در محله نو، پشت سقاخانه تشکیل جلسه داد. در این جلسه بر اعتصاب عمومی تأکید و قرار شد در صورت دستگیری هر کدام از افراد، دیگران هزینه زندگی خانواده او را تأمین کنند.(27)
سپس مبارزان، تا نیمههای شب 16 خرداد، به درِ خانههای افراد مختلف میرفتند و آنها را از اخبار آگاهی میدادند. در روز 16 خرداد، تعدادی از مردم مبارز در اطراف مسجد حکیم جمع شدند و از آنجا حرکت خود را به سمت باغ قلندرها شروع کردند در اینجا بود که شعار «یا مرگ یا خمینی» توسط مردم سر داده و باعث حساسیت نیروهای شهربانی شد؛ آنها سعی در متفرق ساختن مردم داشتند، اما جمعیت بار دیگر با سر دادن شعار «یا مرگ یا خمینی» به سمت چهارراه بازار به راه افتادند و با عبور از میدان کهنه (سبزه میدان) و خیابان عبدالرزاق، وارد بازار نجارها شدند. در طول مسیر، بازاریان نیز در همراهی با آنها، مغازههای خود را می بستند. پس از عبور از بازار نجارها، بازار رنگرزها، میدان شاه(میدان امام فعلی) و خیابان سپه، وارد دروازه دولت که جمعیت زیادی در آن جمع شده بودند، شدند.(28) به این ترتیب روز 16 خرداد به پایان رسید.(29) همچنین به گزارش کلانتری 5 به سرکلانتری اصفهان، عباس حاج زمانی و رمضان اسماعیلی از کارگران قسمت بافندگی کارخانه شهناز، سعی داشتند به عنوان همدردی با مردم تهران، کارخانه را به تعطیلی بکشانند که در این امر توفیق نیافتند.(30) افزون بر این به گزارش اسناد ساواک، در 16 خرداد، شانزده نفر از جمله پنج نفر از افراد حزب زحمتکشان و یک طلبه دستگیر شدند.(31)
17 خرداد 1342 و روزهای بعد
اعتصاب و اعتراض مردم اصفهان تنها به 16 خرداد محدود نشد، در 17 خرداد 1342 نیز مردم در خیابان چهارباغ و سهراه شیخ بهایی اجتماع کردند، اما قبل از آنکه دست به تظاهرات بزنند، پلیس آنها را محاصره و چند نفر را به جرم سر دادن شعار به نفع امام خمینی(ره) دستگیر کرد. از جمله آنها جوانی به نام خلیلیان، شاگرد خیاط بود که به دلیل شعار «مرگ بر مخالفین خمینی» دستگیر شد. شماری از دانشجویان و مردم نیز قصد تظاهرات در برابر سینما ساحل را داشتند که به دلیل حمله پلیس پراکنده شدند و شخصی در میان آنها به نام مصطفی قزوینیزاده دستگیر شد. همچنین در میان اجتماعکنندگان تراکتی با این مضمون پخش شد: «اصفهانی! چرا خاموش نشستهای؟ از رفقای مسلمان تهرانی خود حمایت کنید. خون ایمان خود را به جوش آورید. مغازهها را تعطیل نمایید و مبارزه کنید.»(32)
در روز 17 خرداد همچنین جمعیت زیادی از مردم در مسجد جارچی، در کنار بازار جمع شدند و با شعارهای «یا مرگ یا خمینی» و «الله اکبر»، اقدام حکومت پهلوی را در دستگیری امام وحمله به تظاهرات قیام 15 خرداد محکوم کردند. از علمای فعال و حاضر در این روز میتوان از کلباسی، طیب، حسین خادمی، شمسآبادی، حاج میرزا سید علی ابطحی، علامه، شیخالعراقین، حاج میرزا سید حسن روضاتی، احمد امامی و برادران دکتر مقدادی نام برد.(33) همچنین در این روز جلسهای با حضور 10 نفر از روحانیون از جمله سید محمد بهشتی در منزل جمال سیادت موسوی برگزار شد که در پایان این جلسه، اعلامیهای در محکومیت کشتار 15 خرداد صادر کردند.(34)
در گزارش دیگری از ساواک اصفهان به ساواک تهران در 17 خرداد آمده است که کاظم میرعمادی، مسئول حزب زحمتکشان و کارمند فرهنگ، همراه با عبدالغفور وخشوری، مسئول مالی حزب، در بعدازظهر این روز دستگیر شدند.(35) گفتنی است در گزارشی از ساواک در 17 خرداد آمده است که حسین قلعریز، چراغساز که عکس امام خمینی(ره) را میفروخت، دستگیر و هزار قطعه عکس از وی گرفته شد. همچنین پرویز خسروی، شاگرد کفاش، به اتهام تحریک مردم به بستن بازار دستگیر و تحویل ساواک داده شد. مجموع دستگیر شدگان را 15 نفر اعلام کردند.(36)
تعطیلی بازار اصفهان در روزهای بعد نیز ادامه داشت، بهخصوص در 21 خرداد با درگذشت سید ابوالحسن تویسرکانی، بازاریان به ادامه تعطیلی بازار مصممتر شدند.(37) گفته میشود تعطیلی و اعتصاب بازار اصفهان، 15 روز ادامه یافت.(38) علمای اصفهان نیز با برپایی مجالس روضه خوانی، به ایراد سخنرانی درباره شهدای 15 خرداد پرداختند. این مجالس تا دو هفته بعد از 15 خرداد ادامه داشت. از جمله سخنرانان معروف این مجالس، سید احمد امامی، شیخ مهدی مظاهری و منصورزاده بودند.(39)
همچنین روحانیان اصفهان با انتشار اعلامیهای، اتهام حکومت پهلوی علیه امام خمینی(ره) را تکذیب و یادآور شدند: «هرنسبت دیگری به ایشان داده شود خلاف واقع است و اهانت به ایشان اهانت به امام زمان حضرت بقیهالله- ارواحنا له الفداء – است.»(40)
وعاظ و گویندگان مذهبی اصفهان نیز با ارسال تلگرامی به امام خمینی(ره)، آیتالله سید حسن طباطبایی قمی و آیتالله بهاءالدین محلاتی، ضمن ابراز همدردی با آنها، آزادی آنها را خواستار شدند. این تلگرام توسط 60 نفر از منبریهای اصفهان به امضا رسید.(41) همچنین محصلین علوم دینی اصفهان در حمایت از امام خمینی(ره) با صدور اعلامیه شدیدالحنی، اجرای قوانین اسلام، رویارویی با اشغالگران فلسطین، حفظ حقوق زنان و... را از اهداف علما و روحانیون برشمردند و محمدرضا پهلوی را به دلیل قانونشکنی، عیاشی، غارتگری و... مورد حمله قرار دادند. در ادامه حکومت پهلوی را متهم به پیروی از رسوم پوسیده قرون وسطایی کردند که برخلاف قانون اساسی، تمام اختیارات قوه مقننه، مجریه و دستگاه قضایی را بهطور کامل در اختیار گرفته است و به این دلیل مانع از دخالت علما در سیاست میشود.(42)
تلگراف دیگری نیز در محکومیت اقدام حکومت پهلوی در وقایع آن ایام از سوی سه نفر از علما و روحانیون اصفهان به نامهای سید عطاءالله مرتضوی، شیخ حسینعلی مرتضوی و شیخ نعمتالله صالحی نجفآبادی صادر شد. همزمان با این اقدامات علما و روحانیون اصفهان، اعلامیههای بدون امضایی نیز از طرف روحانیون شهرهای مختلف استان صادر شد که جنایات حکومت پهلوی را در روزهای 15 و 16 خرداد محکوم و آمادگی خود را برای پیروی از دستورات رهبر نهضت اسلامی اعلام کردند. در اعلامیهای که جمعی از علمای اصفهان منتشر کردند، بر پیوند دین و سیاست تأکید کردند و آن را امری ضروری برشمردند. اعلامیهای نیز به نام مردم اصفهان صادر شد که در آن، کشتار 15 خرداد را به عوامل اسرائیلی منتسب ساختند و بر ادامه تعطیلی بازار و عزای عمومی تأکید کردند.(43) کارگران کارخانههای اصفهان نیز با صدور اعلامیهای، با تأکید بر پشتیبانی خود از جامعه روحانیت و پیشوایان دینی، اقدام حکومت پهلوی را در اجیر کردن کارگران برای حمایت از این حکومت تقبیح و مراتب انزجار و تنفر خود را از اعمال حکومت اعلام داشتند.(44)
در برخی از شهرها و روستاهای وابسته به اصفهان نیز مردم با بستن مغازهها، اجتماع در مساجد، تهیه نامه و ارسال تلگراف، انزجار خود را نسبت به اقدام حکومت پهلوی در جریان وقایع 15 خرداد اعلام کردند. در گزارشی از ساواک آمده است اهالی دستجرد خیار از توابع اصفهان در طوماری به امضای 50 نفر از اهالی خواستار آزادی امام خمینی(ره) شدند.(45)
عوامل حکومت پهلوی در اصفهان پس از آنکه خود را در برابر اقدامات مبارزان عاجز و ناتوان یافتند تصمیم گرفتند دست به مقابله بزنند. نادعلی جلوخانی در این زمینه چنین میگوید: «بعد از تعطیلی بازار تمهیداتی به کار بردند تا پس از اعمال جو ارعاب، بازار باز شود، مثلاً مأموران با نفت سیاه روی کرکرهها را علامت میزدند و میگفتند هر مغازهای باز نکند، جلویش را دیوار میکشیم.» با این وجود اکثر بازاریان به اعتصاب خود ادامه دادند. حکومت پهلوی در اقدامی دیگر، در معابر و خیابانها، بر روی دیوارهای سفید با رنگ مشکی و خطی درشت، به نوشتن شعارهایی علیه امام خمینی(ره) دست زد؛ اما به گزارش خود ساواک، این اقدامات تأثیری در مردم نداشت.(46)
ساواک اصفهان در حالی به تهدید بازاریان مبادرت میکرد که قبل از این در 16 خرداد، کمیته امنیت ساواک با تشکیل جلسهای در استانداری، دستور دستگیری تحریککنندگان بازار را به جرم اقدام علیه امنیت ملی صادر کرده بود. پس از آن، 31 نفر از انقلابیون اصفهان دستگیر شدند که برای 25 تن از آنان از طرف بازپرس نظامی قرار بازداشت موقت صادر شد. اسامی افراد دستگیر شده به این قرار بود: محمود منتظری فرزند کریم، حسین خشوئی فرزند رحیم، علی رضوانی فرزند رجبعلی، حسین معنوی فرزند سید نقی، پرویز خسروی فرزند خانعلی، سید کریم نادری فرزند نقی، محمد خرمی فرزند علی، مصطفی قزوینی فرزند مهدی، حسین کاملان فرزند زینالعابدین، سید اصغر حجازی فرزند ابوالقاسم، شکرالله پوده فرزند حسین، سیفالله کریمی فرزند کریم، مصطفی خلیلیان فرزند علی، محمد ایزد خواستی فرزند عباس، حسن قلعریز فرزند علی، ولیالله فتاحی فرزند شعبانعلی، حسین فتحی فرزند حسن، محمود کلاهدوزان فرزند علی، عبدالرسول حاتمزاده فرزند عبدالمحمد، عبدالغفور وخشوری فرزند محمدحسن، کاظم میرعمادی فرزند عبدالکریم، عباسعلی کسایی کوپایی فرزند عبدالحسین، کریم اقبالی فرزند محمدحسن، اسدالله خسروینژاد فرزند حسن، ابوالقاسم کوپایی فرزند عبدالحسین، رضا نوروزی فرزند اسدالله، احمد نوروزی فرزند اسدالله، باقر نوروزی فرزند اسدالله، محمد اقتداری فرزند جواد، حسن اسماعیل کوسه فرزند حسن، حسین واعظی فرزند محمد علی.(47)
در 25 خرداد، ساواک و کمیته اطلاعاتی اصفهان پیشنهاد دادند افرادی که به اتهام تحریک بازاریان به بستن مغازههایشان دستگیر شدهاند، پس از دادن تعهد و التزام، قرار بازداشتشان تبدیل و آزاد گردند.(48) این پیشنهاد در 29 خرداد مورد موافقت قرار گرفت(49) و ساواک اصفهان در 26 تیر 1342 در گزارشی به تهران اعلام کرد که بازداشتیای ندارد.(50) اما دستگیریها در روزهای بعد نیز همچنان ادامه یافت، از جمله به گزارش شهربانی در 30 تیر 1342، شخصی به نام نوروز بابلیان معروف به فرفری، که شغل او فروش فرفره کاغذی بود، به دلیل اهانت به مسئولین حکومت پهلوی دستگیر شد. (51)
از جمله واعظانی که در اصفهان بعد از قیام 15 خرداد و دستگیری امام خمینی(ره) دستگیر شدند، واعظی به نام صمصام بود که به بذلهگویی معروف بود. وی پس از دستگیری امام خمینی(ره) در یکی از مجالس روضهخوانی در اصفهان چنین گفت: «هر چه به این سید گفتم: سید پایت را روی دم سگ نگذار... ولی او حرف صمصام را نشنید و پایش را روی دم سگ گذاشت... .» بعد از این سخنرانی بود که مأموران ساواک وی را دستگیر کردند.(52)
در مقابل، از اقدامات طرفداران محمدرضا پهلوی در مقابل مبارزان این بود که با آرام شدن اوضاع، با ارسال نامه، تلگراف و یا اجتماعات مختلف، طرفداری خود را از حکومت اعلام و حوادث قیام 15 خرداد را محکوم میکردند. مبارزان نیز با صدور اعلامیههایی به آنها پاسخ میدادند. از جمله در اعلامیهای که بانوان مسلمان اصفهان منتشر کردند، آمده بود: «چند روزی عده قلیلی به تحریک مزدوران اجنبی سر و صدای تازه در گوشه و کنار به راه میاندازند و دستگاه حاکم آنها را با آب و تاب هر چه تمامتر منتشر میکند. روزی به عنوان کارگران و روزی به عنوان زنان آزادیخواه و روزی به عنوان دیگر...»(53)
با فرا رسیدن چهلم شهدای قیام 15 خرداد، بازار اصفهان، در روز 23 تیر 1342 تعطیل شد.(54) همچنین اعلامیهای به نام مردم اصفهان چاپ و منتشر شد که در بخشی از آن آمده بود: «اینک که چهل روز از آن قیام مردانه میگذرد، مردم اصفهان نیز همصدا با مردم سایر شهرستانها درود فراوان به روان پاک شهدای نیمه خرداد فرستاده، اعلام میداریم تا تحقق بخشیدن به آرمانهای اسلامی، از پای نخواهیم نشست.»(55) علما و روحانیون و وعاظ اصفهان نیز در تیر 1342 با ارسال تلگرافهایی به فرمانداری نظامی تهران، نگرانی خود را از ادامه زندانی بودن امام خمینی(ره) اعلام کردند.(56)
آیتالله حسین خادمی اصفهانی
پینوشتها:
1- حنیف، محمد، اصفهان در انقلاب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، عروج، ج1، 1382، صص 56-48
2- روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، عروج، ج1، 1381، ص294
3- اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج1، 1374، ص55
4- حنیف، پیشین، صص 107-103
5- همان، ص125
6- آیتالله حسین خادمی اصفهانی ملقب به «خادم الشریعه» با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به ایشان پیوست و بهطوری جدیتر وارد عرصه مبارزه شد و با تشکیل جلسات هفتگی، مسائل و مبارزات مردم اصفهان را بررسی و هدایت میکرد. با دستگیری امام خمینی(ره) در سال 1342، در اعتراض به این اقدام حکومت راهی تهران شد. در ادامه مبارزات انقلابی به عنوان یکی از شخصیتهای مخالف دولت حکومت پهلوی مطرح شد. به گونهای که در گزارش ساواک آمده است: «... از طرفداران جدی آقای خمینی است و دستورات و منویات جمعیتهای مذهبی وابسته به آقای خمینی در اصفهان به وسیله این شخص انجام میشده است.» (فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی(ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، صص155-153)
7- حنیف، پیشین، صص126-125
8- همان، صص 127-126
9- همان، صص129-128
10- همان، ص 406
11- همان، صص 135-131
12- روحانی، پیشین، ص 408
13- همان، ص 411
14- حنیف، پیشین، صص 138-137
15- حسینیان، روحالله، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، صص311-310
16- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب نوزدهم، آیتالله حاج آقا حسین خادمی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380، ص15
17- حنیف، پیشین، صص 154-152
18- همان، صص 157-154
19- همان، صص 159-158
20- همان ، صص 161-159
21- همان ، صص 353-350
22- همان ، صص 355-353
23- همان ، صص 170-167
24- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب نوزدهم، پیشین، ص18
25- حنیف، پیشین، ص 569
26- همان ، ص 171
27- همان ، ص 170
28- همان ، صص 175-172
29- حسینیان، پیشین، صص311-310
30- حنیف، پیشین، ص 182
31- همان ، ص178
32- روحانی، پیشین، ص569
33- حنیف، پیشین، ص176
34- همان ، صص186-185
35- همان ، ص183
36- روحانی، پیشین، ص570
37- حنیف، پیشین، ص184
38- روحانی، پیشین، ص570
39- حنیف، پیشین، ص185
40- اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج3، 1374، ص84
41- همان، ص86
42- اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج4، 1374، صص 82-80؛ سیر مبارزات امام خمینی(ره) در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ج2، 1386، صص49-47
43- حنیف، پیشین، صص188-186
44- سیر مبارزات امام خمینی(ره) در آینه اسناد به روایت ساواک، ج2، پیشین، صص50-49
45- روحانی، پیشین، ص 571
46- حنیف، پیشین، صص189-188
47- حنیف، پیشین، صص190-189؛ قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک (زندان)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج3، 1378، صص 201-200
48- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج7، 1387، ص119
49- همان ، ص124
50- همان ، ص131
51- حنیف، پیشین، ص194
52- همان ، صص202-201
53- همان ، صص199-197
54- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج7، پیشین ، صص130-129
55- روحانی، پیشین، ص747
56- اسناد انقلاب اسلامی، ج3، پیشین، ص86
تعداد بازدید: 4151