توران منصوری
08 شهريور 1396
محمدرضا پهلوی در راستای اجرای سیاستهای آمریکا، تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی را اعلام کرد. این مصوبه در جلسه هیئت دولت در 14 مهر 1341 به تصویب رسید. با انتشار خبر آن و به دلیل تقابل برخی از مواد آن با اسلام، سیل مخالفتها آغاز شد.
مجمع علمای مشهد
علمای مشهد با آگاهی از مخالفت علما و مراجع قم، مجمعی مرکب از آیتالله حاج سید محمد هادی میلانی(1) شیخ مجتبی قزوینی، سید احمد مدرس یزدی، شیخ کاظم دامغانی، آیتالله حسنعلی مروارید، میرزا جواد آقا تهرانی و آیتالله سید حسن قمی(2) تشکیل دادند. این جلسات تا اواخر سال 1343 بهطور متناوب و سری، هر دفعه در منزل یکی از اعضای مجمع برگزار میشد.
با بالاگرفتن اعتراضها و درخواست مردم از آیتالله میلانی، او با فرستادن پیامی به اسدالله علم، نخستوزیر وقت حکومت پهلوی، از وی خواستار توضیح درباره مصوبه فوق شد. علم نوشت: «اصول احکام دین را بایستی با کمک روحانیان عظام با مقتضیات زمان تطبیق دهیم. ممکن نیست بدون توجه به شرایط زمان، فروع احکام را در آن قسمت که مربوط به شرایط متفاوتی است، طابق النعل بالنعل اجرا کرد...» و موضوع را منتفی اعلام کرد.(3) آیتالله سید حسن قمی نیز در تلگرامی به اسدالله علم، الغای شرط اسلام و تبدیل قسم قرآن به کتاب آسمانی را موجب ناراحتی و انزجار مردم دانست و خواستار لغو آنها شد.(4)
اصناف و مجامع دینی مشهد از قبیل کانون نشر حقایق اسلامی، انجمن تبلیغات اسلامی و انجمن بنیفاطمه با نوشتن طوماری به آیتالله میلانی، ناراحتی خود را از این اقدام حکومت پهلوی اعلام کردند. آیتالله میلانی نیز در اقدامی، رونوشت نامه را برای اسدالله علم فرستاد.(5)
با بالاگرفتن مخالفتها در تهران و شهرهای دیگر، در مشهد نیز عدهای از مردم در منزل آیتالله میلانی و آیتالله قمی تحصن کردند که سه روز طول کشید. در نهایت با تهدید نیروهای نظامی و دخالت سید جلالالدین تهرانی، استاندار مشهد، تحصنکنندگان از منزل آیتالله میلانی و آیتالله قمی بیرون آمدند.(6) در نتیجه این اعتراضها حکومت تسلیم و مصوبه را غیر قابل اجرا اعلام کرد.
اعتصاب سراسری بازار
با اعلام اصول ششگانه از سوی دولت حکومت پهلوی، آیتالله میلانی در نامهای به محمدرضا پهلوی چنین نوشت: «وضع کشور بهخصوص مشهد، متشنج است، مستدعی است دولت را از این مراجعه به آراء عمومی که نه با جهات شرعی مطابق است و نه با موازین حقوقی به صلاح عموم ملت میباشد، منصرف سازد...» اما شاه بدون توجه به مخالفتها، روز مراجعه به آراء عمومی را اعلام کرد.(7)
بیشتر نمازهای جماعت در شهر مشهد در مخالفت با رفراندوم تعطیل شد. آیتالله سید حسن قمی شرکت در رفراندوم را حرام اعلام کرد. همچنین آیتالله میلانی و آیتالله قمی درصدد انتشار اعلامیه مشترکی بودند که امکان چاپ آن فراهم نشد.(8)
حکومت پهلوی در اقدام دیگر تا روز انتخابات دست به تبلیغات گسترده درباه لوایح ششگانه زد و در روزنامههای رسمی اخباری مبنی بر شور و اشتیاق مردم برای شرکت در انتخابات منتشر ساخت. اما مردم مشهد با اعتصاب سراسری بازار، مخالفت خود را با انتخابات اعلام کردند. نیروهای نظامی حکومت پهلوی برای جلوگیری از انجام تظاهرات، شبانه کامیونهایی از نیروهای ژاندارمری از شهرهای جنوبی خراسان، زابل و سیستان وارد مشهد کردند و مدارس دینی، منازل علما، مسجد گوهرشاد، بست بالا و پایین در حرم امام رضا(ع) و دیگر مراکز شهر را مورد محاصره قرار دادند. در شب ششم بهمن 1341 نیز ماشینهای نظامی در خیابانها راه افتادند و با بلندگو از مردم خواستند که روز بعد برای دادن رأی به اصول ششگانه در پای صندوقهای رأی حاضر شوند. با وجود این تبلیغات، بیشتر مردم در روز رأیگیری از منازل خود خارج نشدند، بازار نیز تعطیل شد. اما حکومت پهلوی مدعی حضور گسترده مردم در انتخابات شد.(9)
دوم فروردین 1342 در مشهد چه گذشت؟
با پافشاری حکومت برای به اجرا درآوردن طرحهای اعلام شده، در اواخر اسفند 1341 امام خمینی(ره) در هفته آخر سال 1341 طی اطلاعیهای اعلام عزای عمومی کردند. از اینرو آیتالله میلانی در اعلامیهای در 28 اسفند 1341، با اشاره به اقدامات خلاف دین و صلاح کشور، اعلام کردند که ملت ایران امسال عید ندارد.(10) در نتیجه تحریم عید نوروز، در مشهد از همان روز اول فروردین 1342 پرچمهای سیاه نصب شد. در روز دوم فروردین به مناسبت سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) در منزل آیتالله قمی، مجلسی برگزار شد. حکومت نیز از ترس اقدامی از سوی مردم، تکاورهای زیادی به مشهد برای برخورد با حرکتهای احتمالی فرستاد. در این مجلس ابتدا حجتالاسلام شیخ عباس واعظ طبسی(11) سخنرانی کرد و اظهار داشت: «آمریکاییها و اجانب، ما را منحرف کرده و زنان و دختران ما را به سوی نیستی میکشانند.» سپس آیتالله سید حسن قمی در سخنانی از خفقان حاکم بر جامعه انتقاد کرد. در ادامه نیز اعلامیه مشترک آیتالله میلانی و آیتالله قمی در انتقاد به اعمال حکومت پهلوی قرائت شد. در این هنگام، نیروهای نظامی به مردم حمله کردند و درگیریها آغاز شد. به دنبال آن بعدازظهر همان روز، ساعت 20:00 کمیسیون امنیت استان با حضور سید جلالالدین تهرانی، استاندار وقت مشهد، در باغ ملکآباد تشکیل جلسه داد. تصمیم بر این شد که مرحوم شیخ احمد کافی و حجتالاسلام شیخ عباس واعظ طبسی را دستگیر کنند. استاندار نیز به آیتالله میلانی و قمی تذکر داد که نسبت به آرامش کشور تلاش بیشتر داشته باشند.(12)
به دنبال حمله نظامیان حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین 1342 و رسیدن خبر آن به مشهد، شهر مشهد به مدت پنج روز تعطیل شد.(13) جامعه روحانیت مشهد به منظور همدردی و پشتیبانی از حوزه علمیه قم در 6 فروردین 1342 به مدت سه روز دست به اعتصاب زد و از اول تا ششم ذیقعده 1382 مطابق با هفتم تا دوازدهم فروردین 1342 به عنوان اعتراض به این حمله حکومت، از رفتن به مساجد و اقامه نماز جماعت خودداری کردند.(14) آیتالله میلانی در این راستا اعلامیهای به زبان عربی دایر بر اعلام اعتصاب نماز جماعت صادر کرد.(15) بازاریان نیز در حرکتی هماهنگ با روحانیان، سه روز اعتصاب کردند و در پایان دست به تظاهرات زدند. مردم مشهد نیز در یک اقدام طاقنصرتهایی که برای ورود شاه به مشهد ساخته شده بودند، به آتش کشیدند. در نتیجه این اقدام مأموران حکومت به مردم حمله کردند که در این بین تعدادی از مردم، طلاب و دانشجویان شهید و زخمی شدند. تظاهرات مردم باعث شد محمدرضا پهلوی سفر خود را به تأخیر اندازد و از طرفی حکومت سعی کرد علت این تأخیر را بدی هوا نشان دهد.(16) آیتالله سید هادی میلانی در اقدامی، از طلابی که در این ایام دستگیر، زندانی و مجروح شدند با پرداخت مقداری از هزینه و شهریه دلجویی کرد.(17) به دنبال این اقدام، حسن پاکروان، رئیس ساواک حکومت پهلوی، به ساواک مشهد دستور داد که مبارزات آیتالله سید هادی میلانی و آیتالله حاج آقا حسین قمی و سایر علمای مشهد را طی اجرای برنامههایی خنثی و مردم را از اطراف آنها دور کنند. در عین حال با محدود ساختن و منزوی کردن آنها، موقعیتی فراهم کنند تا ارتباط میان آنها و نیروهای مبارز قطع تا روحانیان مجبور به تسلیم یا خروج از کشور شوند.(18)
از راست: آیتالله میلانی، آیتالله سید حسن قمی، آیتالله قاضی طباطبایی
محرم 1342 در مشهد
به دنبال چاپ و توزیع اعلامیه امام خمینی(ره) مبنی بر توصیه به علما و وعاظ برای افشای ماهیت حکومت در ایام محرم، حاج مهدی عراقی یکی از اعضای هیئتهای مؤتلفه، از سوی امام مأموریت یافت که اعلامیه را به مشهد آورد و به امضای آیتالله میلانی و سپس آیتالله قمی برساند. با امضای آن دو، اعلامیه انتشار یافت.(19)
اهل منبر در مشهد در حرکتی افشاگرانه به بازگویی اعمال خلاف دین توسط حکومت پهلوی پرداختند. مردم نیز با دست به دست کردن اعلامیهها، آنها را بر دیوارها نصب میکردند که باعث دستگیری آنها توسط نیروهای نظامی میشد. آیتالله قمی در سخنرانیاش در روز دوم محرم به این دستگیریها اشاره داشت.(20)
حکومت پهلوی به نصب اعلامیه امام خمینی(ره) بر روی دیوارها حساس بود، از اینرو در روز دهم خرداد که مردم مشغول خواندن اعلامیه امام در جلو درِ مسجد گوهرشاد بودند، یکی از مأموران حکومت پهلوی به نام غلامعلی شباهنگ، اعلامیه امام خمینی(ره) را پاره کرد.(21) با افزایش عکسهای امام خمینی(ره) بر روی در و دیوارهای شهرها در آغاز محرم، ساواک در بخشنامهای به شهرهای مختلف از جمله مشهد دستور داد: «در هر مغازه و محلی که عکس آیتالله خمینی الصاق شده روی آن تمثال حضرت امیرالمؤمنین چسبانده شود.»(22)
آیتالله سید حسن قمی روز دهم خرداد 1342 از مردمی که در مراسمی در منزلش شرکت داشتند خواست به دیگران نیز اطلاع دهند که سه روز آینده وی قصد ایراد سخنان مهمی درباره مسائل روز دارد. در روز موعود یعنی در عاشورای سال 1342، 13 خرداد، جمعیت زیادی در منزل آیتالله قمی اجتماع کردند. ابتدا وعاظی چون واعظ طبسی، ابوالحسن ضیا، شیخ احمد کافی و شیخ محدث سخنانی ایراد کردند. سپس آیتالله قمی در سخنرانی خود اقدامات دولت را خلاف شرع و قرآن دانست و با اشاره به اصلاحات ارضی گفت: «اصلاحات ارضی این نیست که مال مردم را به زور بگیرند؛ این خلاف قرآن و دین اسلام است.» در ادامه نیز درباره آزادی زنان و حق رأی آنها در انتخابات سخن گفت.(23) سپس با اشاره به مبارزه حکومت پهلوی با اسلام، مردم را به مقاومت دعوت کرد و رفراندوم 6 بهمن 1342 حکومت پهلوی را قلابی خواند و اعلام کرد که حکومت اقدامات در تقابل اسلام را اصلاحات اعلام کرده است و از این رو از مردم خواست دست از مبارزه نکشند.(24)
در 14 خرداد نیز مردم همچنان در توزیع و چسباندن اعلامیه به دیوارهای مسجد گوهرشاد مشغول بودند که بر اساس گزارش ساواک به این دلیل 150 نفر در این روز دستگیر شدند. توزیعکنندگان اعلامیهها اغلب طلاب جوانی بودند که با بیت آیتالله قمی در رفت و آمد بودند.(25)
در روز 15 خرداد، سربازها و تانکها شهر مشهد را اشغال کرده بودند و ژاندارمها با اسب به مردم کوچه و بازار حمله میکردند(26) زیرا در شب 15 خرداد، نزدیک به بیستهزار نفر از مردم در منزل آیتالله قمی برای اجرای مراسم گرد آمده بودند. در همین روز عوامل حکومت از ترس، هشت کامیون حامل سرباز برای هشت کلانتری و یک گردان برای استقرار در اطراف حرم امام رضا(ع) اعزام داشتند.
در روز 15 خرداد، ساعت 8 صبح، مجلس سوگواری در منزل آیتالله قمی برگزار شد. آیتالله قمی در سخنرانیای که داشت با اشاره به مسائل روز، اقدامات حکومت را محکوم به شکست دانست. حجتالاسلام شیخ عباس واعظ طبسی نیز گفت: «با وضع حاضر و دخالت دادن فرقه ضاله یهود به دستگاههای دولتی و دستگاه قضاوت، قوانین الهی به فراموشی سپرده شد.» در پایان مراسم، آیتالله قمی برای اقامه نماز جماعت، راهی مسجد گوهرشاد شد. عده زیادی از مردم نیز وی را همراهی کردند. حکومت پهلوی در اقدامی تمام نیروهای خود را در جای جای شهر مستقر کرده بود و از رفت و آمد مردم جلوگیری میکرد و بازار را نیز تعطیل کرده بود. به دستور فرمانده لشکر 12 خراسان و سرپرست شهربانیهای استان، دو گروه از سربازان، ساعت 5 /12 برای دستگیری آیتالله قمی تعیین شدند. آنها در اطراف بازار سرشور و اطراف منزل آیتالله قمی مستقر گشتند. پس از اقامه نماز توسط آیتالله قمی، با بیرون آمدن وی از مسجد، نیروهای نظامی از خروج جمعیتی که با ایشان نماز خوانده بودند، جلوگیری کردند. آیتالله قمی ازطرف بازار به طرف حمام شاه حرکت کرد که در سه راهی حمام، به وسیله گروهی که در اینجا مستقر بودند دستگیر شد. مردمی که شاهد دستگیری آیتالله قمی بودند قصد دفاع از او را داشتند که با برخورد نیروهای نظامی مواجه شدند. در بازار به سوی مردم گلوله شلیک شد و عدهای مجروح شدند. پس از دستگیری آیتالله قمی، او را با آمبولانس ارتش به فرودگاه شماره یک ارتش اعزام کردند. دو نفر از همراهان آیتالله قمی به نامهای محمد علیزاده و موسی صرافان نیز به همراه او دستگیر شدند. پس از این اتفاق در حدود سیصد نفر در استانداری اجتماع کردند و خواستار آزادی آیتالله قمی شدند.
به دلیل نقص فنی هواپیمای حامل آیتالله قمی، او را با آمبولانس و همراه مأموران به تهران انتقال دادند. در آنجا چند کامیون پر از سرباز وی را به زندان قصر بردند و در سلولی که با سلول امام خمینی(ره) بیش از دو متر فاصله نداشت زندانی کردند.(27) در تلگرامی که آیتالله قمی چند روز بعد از دستگیری به آیتالله محمدرضا گلپایگانی نوشت، اظهار کرد: «برای احقر بسی افتخار است که در راه دین چند روزی تأسی به بزرگان دین کنم، خاصه در این ایام.»(28)
با توجه به اهمیت شهر مشهد، اسدالله علم در کابینه خود اعلام کرد برای جلوگیری از هم صدا شدن دو شهر مشهد و قم، آیتالله خمینی را در قم و آیتالله قمی را در مشهد دستگیر کردیم.(29)
در صبح 15 خرداد آیتالله میلانی از دستگیری امام خمینی(ره) اطلاع یافت. در این هنگام دو نفر به نمایندگی از استاندار به منزل او آمدند. آیتالله میلانی به آنها گفت: «من عمر خود را کردهام و در این مدت شاهد تحولات زیادی بودم. انقراض قاجار را دیدهام؛ از وضع مشروطیت مطلع هستم؛ تغییر رژیم عثمانی را شاهد بودهام؛ وضعی که شما در پیش گرفتهاید، برای خودتان نگرانی دارد.»(30)
حوادث بعد از 15 خرداد
سکوت شهر مشهد را در 16 خرداد فراگرفته بود. منزل آیتالله میلانی در کوچه آقازاده توسط نیروهای نظامی محاصره و تلفن منزل او قطع شده بود. در مقابل درِ منزل چند مأمور برای کشیک جای گرفته و از رفت و آمد مردم جلوگیری میکردند.(31) مردم مشهد در اعتراض به دستگیری امام خمینی(ره) و آیتالله قمی، بازارها را بستند و دست به اعتصاب زدند. بسیاری از وعاظی که در طول ایام محرم علیه حکومت پهلوی سخنرانی داشتند دستگیر شدند. ائمه جماعت مسجد گوهرشاد نیز دست به اعتصاب زدند و این اعتصاب تا 17 خرداد ادامه داشت. این کار برای حکومت به دلیل زیارتی بودن شهر مشهد بسیار گران تمام شد.(32) درهای مسجد گوهرشاد از 15 تا 18 خرداد بسته شد و از 18 خرداد از دوازده امام جماعت مسجد تنها شش نفر از آنها جهت اقامه نماز در مسجد حاضر شدند. مردم در تأیید ادامه مبارزه همچنان عکسهای امام خمینی(ره) را به مغازههای خود نصب میکردند. به دستور نخستوزیری، کمیته امنیت در استانداری خراسان تشکیل شد و بیست نفر ژاندارم و یکصد نفر سرباز پس از قیام 15 خرداد به نیروهای شهربانی مشهد افزوده شدند.(33)
دویست نفر از طلبههای شهر که قصد تحصن در تلگرافخانه را داشتند با ارسال تلگرافی خواستار آزادی امام خمینی(ره) و سایر علما شدند.(34)
حکومت پهلوی در اقدامی دیگر برای سرکوب کردن مردم، در روزنامههای عصر تهران در 15 خرداد، اعلامیهای را به نام آیتالله میلانی و آیتالله قمی جعل و منتشر کرد و با تیتر درشت چنین نوشت: «حضرت آیتالله میلانی و آیتالله طباطبایی قمی مردم را به آرامش و رعایت نظم دعوت کردهاند.» تا بدین طریق از نفوذ آنها برای خاموش ساختن مردم استفاده کنند.(35)
لشکر 12 خراسان که مسئولیت سرکوب قیام 15 خرداد را در مشهد بر عهده داشت، برای قدرتنمایی یکی از روحانیان دستگیر شده به نام سید علی مددی را در 30 خرداد 1342 در خیابانهای شهر مشهد در حالی که جلوی او چند دژبان و پشت وی چند دستگاه جیب مسلح ارتش بود، حرکت میداد که تماشای این منظره برای مردم ناراحتکننده و باعث تنفر بیشتر آنها از حکومت پهلوی شد.(36)
روحانیان مشهد در اقدامی هماهنگ با سایر مراجع و علما، در حمایت از امام خمینی(ره) تصمیم مهاجرت به تهران را گرفتند. از مشهد حاج شیخ مجتبی قزوینی و آیتالله میلانی عازم تهران شدند که دولت حکومت پهلوی با اطلاع از موضوع مهاجرت آیتالله میلانی، دستور بازگشت هواپیما را از میانه راه داد.(37) تا این که آیتالله میلانی در 14 تیر 1342 عازم تهران شد و حمایت از امام خمینی(ره) را در سطحی گسترده ادامه داد. او به مدت صد روز در تهران ماند که در این مدت محور همه رویدادهای سیاسی بود و بسیاری از بزرگان تهران با آیتالله میلانی ملاقات کردند و حمایت خود را از جامعه روحانیت به اطلاع وی رساندند.(38)
با فرارسیدن چهلم شهدای 15 خرداد، در 23 تیر 1342 در مشهد به این مناسبت تعطیلی عمومی اعلام شد و مردم از خانه های خود خارج نشدند.(39) این مبارزات بهطور مستمر تا سالها بعد نیز ادامه یافت.
آیت الله میلانی در کنار آیت الله سید حسن قمی
پینوشتها:
1-آیتالله حاج سید محمدهادی میلانی، فرزند آیتالله حاج سید جعفر حسینی میلانی در سال 1313 ق در نجف اشرف دیده به جهان گشود. تحصیلات علوم دینی را از همان سنین کودکی شروع کرد و از محضر اساتید بهنام حوزه علمیه نجف بهره گرفت. در پی معالجه بیماری به کربلا رفت که پس از بهبودی به مدت هجده سال، حوزه علمیه این شهر را مدیریت کرد. پس از آن به مشهد رفت و در این شهر ماندگار شد. با شروع نهضت امام خمینی(ره) به ایشان پیوست و مبارزه با حکومت پهلوی را در شهر مشهد هدایت کرد. در نهایت در 18 مرداد 1354 دار فانی را وداع گفت. (حضرت آیتالله العظمی آقای حاج سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ج1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380، صص51-12)
2-آیتالله سید حسن طباطبایی قمی، فرزند ارشد آیتالله حاج آقا سید حسین طباطبایی قمی در سال 1289 ش در شهر نجف به دنیا آمد. در این شهر تحصیل علوم دینی را آغاز کرد، اما پس از مدتی به همراه پدرش به مشهد رفت و در حوزه علمیه مشهد به تکمیل تحصیلاتش ادامه داد. به عنوان امامت جماعت مسجد گوهرشاد انتخاب شد که بر میزان محبوبیت وی در بین مردم افزود. با آغاز نهضت امام خمینی(ره) به این جریان انقلابی پیوست و در مراحل مختلف مبارزه با منبرهای روشنگرانه به برهم زدن توطئههای حکومت پهلوی پرداخت. سرانجام در خرداد سال 1386 در شهر مشهد به از دنیا رفت و در جوار حرم امام رضا(ع) دفن شد. (فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی(ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، صص260-259)
3-حسینیان، روحالله، درآمدی بر انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388، ص288
4-اسناد انقلاب اسلامی، ج5، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص28
5-اسناد انقلاب اسلامی، ج1، پیشین، صص42-40
6-جلالی، غلامرضا، مشهد در بامداد نهضت امام خمینی(ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص144
7-همان، ص145
8-آیتالله العظمی سید محمد هادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ج1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی،1380، صص75-72
9-روحانی، حمید، نهضت امام خمینی(ره)، ج1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1381، صص293-292
10-اسناد انقلاب اسلامی، ج1، پیشین، ص72
11-آیتالله عباس واعظ طبسی، فرزند شیخ غلامرضا طبسی در سال 1341 در خراسان به دنیا آمد. در دوران تحصیل در مدرسه بود که به علوم دینی علاقهمند شد و در محضر اساتید بهنامی چون شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری، میرزا احمد مدرس یزدی و آیتالله محمد هادی میلانی به فراگیری علوم دینی پرداخت. مبارزات خود را علیه حکومت پهلوی در سال 1340 شروع کرد. به دنبال سخنرانیای که در اعتراض به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی داشت دستگیر و به تهران منتقل گردید که پس از مدتی آزاد شد، اما این آزادی طولی نکشید که به دلیل فعالیت در راستای مبارزه با حکومت پهلوی در 5 فروردین 1342 بار دیگر دستگیر شد. پس از آزادی، به سخنرانیهای روشنگرانه ادامه داد و در جلساتی که در شبهای پنج شنبه در منزل آیتالله میلانی تشکیل میشد حضور مییافت. با آزادی امام خمینی(ره) در فروردین 1343 به دیدار ایشان رفت و به ایراد سخنرانی پرداخت که منجر به دستگیری وی و از آن روز اسم نامبرده در ردیف واعظین سیاسی اداره اطلاعات ثبت شد. اما این اقدامات مانع از ادامه راه حقطلبی وی تا پیروزی انقلاب اسلامی نشد. (فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی(ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، صص465-462)
12-جلالی، پیشین، صص158-151
13-مشهد از مقاوت تا پیروزی: بررسی مبارزات علما و مردم مشهد از 1357-1341، جمعی از نویسندگان، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، ص54
14-حضرت آیتالله العظمی سید محمد هادی میلانی، پیشین، ص87؛ روحانی، ج1، پیشین، ص 406
15-روحانی، حمید، تحلیل و بررسی از نهضت امام خمینی(ره)، چ6، تهران، انتشارات راه امام، 1359، ص389
16-روحانی، نهضت امام خمینی(ره)، ج1، پیشین، ص407
17-حضرت آیتالله العظمی سید محمد هادی میلانی، ج1، پیشین، ص87
18-همان، ص88
19-مقدسی، محمود، مسعود دهشور، حمیدرضا شیرازی، ناگفتهها: خاطرات شهید حاج مهدی عراقی(پاریس- پاییز 1357-1978)، تهران، خدمات فرهنگی رسا، 1370، صص 205-201
20-جلالی، پیشین، صص165-166
21-جلالی، پیشین، صص167-166؛ روحانی، ج1، پیشین، ص 486؛ سیر مبارزات امام خمینی(ره) در آینه اسناد به روایت ساواک، ج2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1386، صص23-22
22-حسینیان، روحالله، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، صص311-310
23-جلالی، پیشین، صص169-167
24-همان، ص171
25-همان، ص 173
26-مشهد از مقاوت تا پیروزی، پیشین، ص69
27-جلالی، پیشین، صص175-173؛ حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران، پیشین، صص 389-388
28-اسناد انقلاب اسلامی، ج5، پیشین، ص72
29-حسینیان،سه سال مرجعیت شیعه در ایران، پیشین، ص 388
30-جلالی، پیشین، صص177-176
31-همان، ص177
32-حسینیان، پیشین، ص388
33-جلالی، پیشین، صص179-178
34-حسینیان، پیشین، ص389
35-روحانی، نهضت امام خمینی(ره)، ج1، پیشین، صص586-585
36-حسینیان،سه سال مرجعیت شیعه در ایران، پیشین، ص389
37-حضرت آیتالله العظمی سید محمد هادی میلانی، ج1، پیشین، صص114-113
38-اسناد انقلاب اسلامی، ج1، ص158
39-جلالی، پیشین، ص182
تعداد بازدید: 3932