مقالات

بازتاب تبعید امام خمینی به ترکیه

لیلا حیدری

13 آبان 1396


با مطلع شدن امام خمینی از تصویب لایحه اعطای مصونیت به مستشاران آمریکایی که تعرض ظالمانه و آشکاری به استقلال سیاسی ایران بود، ایشان ضمن ارزیابی تمام جوانب این مصوبه، در صدد برآمدند خطرات و پیامدهای آن را به ملت اعلام نمایند. از این رو با انتشار اعلامیه و ایراد سخنرانی، مردم را متوجه خیانت حکومت پهلوی در خصوص تصویب کاپیتولاسیون نمودند. 9 روز پس از سخنرانی کوبنده و انتقادی امام خمینی در باب این موضوع، در نیمه شب 13 آبان 1343 صدها کماندو منزل امام خمینی را در قم محاصره کردند و ساعت 15 /5 بامداد، شهربانی قم به کمک مأمورین اعزامی سازمان امنیت حکومت پهلوی ایشان را دستگیر و توسط سرهنگ طاهری به تهران منتقل نمودند.[1] پس از آن ساعت 8 صبح همان روز ایشان را با یک فروند هواپیمای هرکولس نیروی هوایی، به همراه دو مأمور امنیتی به کشور ترکیه تبعید کردند.[2]

در این سفر سرهنگ افضلی، رئیس بخش امور اجتماعی ساواک امام را همراهی می‌کرد. در گزارش‌های ساواک سخن امام در هواپیما و هنگام خروج از کشور چنین نقل شده است: «من برای دفاع از وطنم تبعید شدم.» رادیو و جراید عصر روز 13 آبان 1343 خبر تبعید امام را اعلام کردند.[3]

حکومت پهلوی که از بالا گرفتن نارضایتی مردم و تحریک افکار عمومی سخت وحشت کرده بود، دریافته بود که با بودن رهبر آگاهی چون امام در ایران، اساس حکومت در معرض زوال قرار خواهد گرفت. ساواک سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های امام را که در مخالفت با سیاست‌های دولت وقت ایراد کرده بودند، پرونده‌‌ کرده و در هفده برگ توسط ستوان سعیدی برای دادرسی ارتش فرستاده بود.[4] ساواک در نامه‌ای رمزدار، تبعید امام را به دلیل مخالفت ایشان با اقدامات دولت حکومت پهلوی دانست و مراتب را به اداره اطلاعات شهرستان‌ها اطلاع داد و از آنها خواست که نهایت مراقبت و پیش بینی‌های لازم را از نظر انتظامی، معمول داشته و نحوه انعکاس این مطلب را در بین عامه مردم تحقیق و مرتباً گزارش نمایند.[5] زیر نظر گرفتن کوچک‌ترین تحرکات و اعمال و رفتار طلاب، بازاریان، وعاظ و روحانیون، زیر نظر داشتن چاپخانه‌ها و بنگاه‌های مسافربری (خصوصاً کنترل مسافرین قم به تهران و برعکس)، سرکشی به مهمان‌خانه‌ها و مسافرخانه‌ها و گماشتن پاسبان‌های بیشتر در مناطق پر تردد، از جمله طرح‌های حفاظتی ساواک بود.[6]

با پخش خبر تبعید امام به ترکیه در سراسر کشور، به تناسب میزان جمعیت و موقعیت فرهنگی هر شهر، تحرکاتی صورت گرفت، اما ساواک به دلیل وجود حوزه علمیه و جایگاه معنوی امام در قم و جنب و جوش سیاسی در بین محافل علمی، مذهبی و بازاری در تهران، نسبت به تحرکات این دو شهر بیش از سایر شهرها حساسیت نشان داد. نیروهای نظامی و اطلاعاتی در تمام مراکز حساس شهرها و خیابان‌ها و میدان‌ها، نیروهای مسلح و آماده گماردند و به محض مشاهده تجمع کوچک چند نفره، با تهدید و ارعاب آنان را متفرق می‌کردند.[7]

عکس‌العمل روحانیون طراز اول

گزارش ساواک در طی روزهای اولیه تبعید امام حاکی از آن است که اعلامیه‌ای از طرف حوزه علمیه قم منتشر شد و در آن ضمن اشاره به ربودن شبانه امام از مردم خواسته شد که با تعطیل مغازه‌ها و اعتصاب عمومی مراتب انزجار خود را به دستگاه حاکمه اعلام دارند. در مدرسه فیضیه نیز شعارهایی علیه حکومت پهلوی و در اعتراض به تبعید امام نوشته شد. به محض اطلاع یافتن مردم، بازار قم تعطیل شد و آنها به خیابان‌ها آمده و به مساجد و حرم حضرت معصومه(س) و منازل روحانیون طراز اول قم رفتند.[8]

طبق اسناد شهربانی و گزارش سرتیپ صمدیان‌پور، در اولین روز دستگیری امام، تعدادی از طلاب حوزه علمیه قم، به شهرستان‌های خود عزیمت نمودند. ساواک بر این عقیده بود که رفتن طلاب یا به خاطر ترس از دستگیری می‌باشد و یا جهت تحریک و اطلاع‌رسانی مردم است و باید واکنش این گروه از طلاب مورد دقت و مراقبت قرار گیرد.[9] همچنین طلاب در مدرسه فیضیه اعلامیه‌هایی با عنوان «پیشوای عظیم‌الشان شیعیان جهان» منتشر نمودند که توسط مامورین مسلح دستگیر شدند. همچنین با نصب پلاکارد «با تعطیل عمومی انزجار خود را به هیئت حاکمه فاسد ابراز دارید» در مدرسه خان اجتماع اعتراض‌آمیزی داشتند که با حضور رئیس ساواک و شهربانی قم و تذکر و تهدید متفرق شدند.[10]

بدیعی، رئیس ساواک قم در تاریخ 28 آبان 1343 وضعیت کلی حاکم بر شهر قم را گزارش نمود. بر اساس این گزارش، نگرانی ساواک از طلاب هوادار امام است.[11] ترس و وحشت حکومت پهلوی از تحرکات سیاسی روحانیون در مساجد و تکایا در حدی بود که مانع تردد و خروج علمای طراز اول حوزه‌های علمیه قم و مشهد شد. از این رو آیت‌الله محمد هادی میلانی و آیت‌الله سید حسن قمی در مشهد مورد غضب حکومت قرار گرفتند و در منزل خود تحت نظر بودند.[12] با این وجود آیت‌الله میلانی طی تلگرافی پشتیبانی خود را از امام اعلام کرد.[13] چند روز پس از اعلام تبعید هم آیت‌الله میلانی جلسه‌ای را با حضور روحانیون مشهد درباره با این موضوع ترتیب داد. در این جلسه که روحانیونی مانند محدث خراسانی، شیخ حسین خراسانی، شیخ مجتبی قزوینی و.... حضور داشتند، به این نتیجه رسیدند که باید در مردم تحول فکری ایجاد کرد و برای رفع تبعید امام، اصناف و هیئت‌ها، حوزه علمیه قم و مشهد به دولت تلگراف بفرستند. آیت‌الله پسندیده، برادر امام نیز معتقد بود که برای تحریک افکار عمومی به طرق مختلف از جمله نطق، اعلامیه و تلگراف باید اقدام نمود و مصونیت داشتن مراجع تقلید را به دولت گوشزد نمود.[14]

آیت‌الله میلانی در این جلسه توضیح داد که در مقابله با اقدامات دولت، حوزه‌های قم و مشهد باید همکاری داشته باشند. او گفت: «از یک دانشجوی ایرانی که از ترکیه آمده شنیدم که امام وقتی به ترکیه رسیدند، رادیوها و بلندگوها اعلام کردند که رهبر شیعیان ایران وارد ترکیه شدند و از ایشان به احترام یاد کردند. در حالی که روزنامه‌های ایران تهمت‌های ناروایی را نسبت به ایشان روا داشتند.» جمع‌بندی این جلسه به این صورت بود: همه افرادی که در جلسه حضور داشتند تلگرافی را نوشته و امضا نمودند که برای دولت ارسال نمایند. دو نفر از روحانیون مشهد برای اظهار اتحاد و وحدت و تقویت روحی علمای قم به آنجا بروند. وعاظ، خطبا، محترمین شهرها، مدرسین و ائمه جماعت به دولت و سفارت ایران در آنکارا تلگراف بزنند.[15]

اشاره آیت‌الله میلانی به تهمت‌های ناروای دولت حکومت پهلوی به امام از آن جهت بود که در سندی از گزارش‌های ساواک با تاریخ 25 آبان 1343 به نقل از سرتیپ صمدیان‌نپور آمده است: «مقرر نمایید به کسانی که می‌خواهند تلگراف شکایت به دولت در موضوع عدم تبعید [امام] خمینی را امضا کنند به‌نحو مقتضی تفهیم نمایند که [امام] خمینی به پیروی از نیات ناصری‌ها در صدد بوده خلیج فارس را خلیج عربی بشناساند، چنانچه در این مورد تلگرافاتی نمایند... معلوم خواهد شد با او هم عقیده بوده و نوکر اجنبی می‌باشند.»[16] بازتاب این موضوع در روزنامه‌ها نیز نمود یافت تا در میان مردم مسئله تبعید امام تحت‌الشعاع قرار گیرد و موجب کاهش عکس‌العمل‌ها احتمالی گردد.

تلاش مردم و روحانیون برای حمایت از امام با سیل تلگراف و اعلامیه و طومار مراجع تقلید و علمای اعلام مبنی بر تاسف و تأثر از تبعید امام و تقبیح عمل حکومت پهلوی، ادامه یافت و به سوی قم و سفارت ترکیه سرازیر شد.[17] در این میان طومار طلاب حوزه علمیه قم خطاب به رئیس‌جمهوری ترکیه که از طریق سفارت ترکیه در تهران ارسال شد و در آن از تبعید امام اظهار تأسف و نگرانی کرده بودند و تقاضای احترام و تکریم برای امام از جانب مقامات ترکیه را داشتند، قابل توجه است.[18]برخی از روحانیون نیز در 21 آبان 1343 در منزل آیت‌الله مرعشی نجفی جلسه تشکیل دادند و تصمیم گرفتند در صورت عدم رسیدگی دولت به موضوع تبعید امام خمینی، به سازمان ملل متحد شکایت نمایند.[19] آیت‌الله مرعشی نجفی نیز چند تلگراف به سفارت ایران در آنکارا مخابره کرد.[20] آیت‌الله محمدرضا گلپایگانی هم با تلگراف به آنکارا، در جهت اعتراض به تبعید امام اقدام نمود.[21] هیئت علمیه اصفهان، نامه‌ای به محمدرضا پهلوی نوشت و از او تقاضای آزادی امام را نمود. مردم شیراز در منزل آیت‌الله بهاء‌الدین محلاتی تجمع نموده و او به‌رغم تهدید ساواک مبنی بر این که از هر گونه عکس‌العمل خودداری نماید، تحصن مردم شیراز در حرم حضرت شاهچراغ(ع)، مردم تهران در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و مردم قم در حضرت معصومه(س) را پیشنهاد نمود.[22] در تهران نیز آیت‌الله خوانساری مجالس درس خود در مسجد سید عزیزالله تعطیل نمود.[23]

در ادامه روند تلاش برای آزادی امام، آیات عظام و علمای طراز اول قم و مشهد با صدور اعلامیه و تلگراف این عمل غیر قانونی و جنایتکارانه را محکوم کرده و عملکرد امام در مخالفت با کاپیتولاسیون را  تأیید نمودند. آنان اعلامیه‌ای با امضای «ملت ایران» چاپ و در میان محافل مذهبی پخش کردند.[24] همچنین نامه‌ها و تلگراف‌های متعددی برای سفارت ترکیه در ایران، رئیس‌جمهوری و مجلس ترکیه برای ارج نهادن به شخصیت امام خمینی و غنیمت شمردن مقدم ایشان، ارسال و مخابره نمودند.از سوی دیگر وعاظ، خطبا و ائمه جماعت بر فراز منبرها و حتی در صورت عدم امکان در بین جمع مردم جنایات حکومت پهلوی را تشریح و موضوع تبعید امام را تحلیل و بررسی می‌کردند.

واکنش امامان جماعت در مساجد کشور

پس از تبعید امام، ساواک مرکزی در تلگرافی برای سایر اداره‌های سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی از آنها خواست تا مشخصات پیش‌نمازانی که در مساجد به اقامه نماز نپرداختند را به مرکز اعلام نمایند.[25]پیش‌نمازان مساجد تهران، قم و سایر شهرستان‌ها، از جمله مسجد گوهرشاد در مشهد، در اعتراض به اقدام دولت، از اقامه نماز در مساجد امنتاع نمودند.[26] ساواک هم در مسجد گوهر شاد را بست تا مانع ورود طلاب برای مراسم دعا برای آزادی امام شود. گزارش و مکاتبات بسیاری در اسناد ساواک در دسترس است که نشان می‌دهند تدابیر امنیتی زیادی را به کار بستند تا با تذکر، تهدید و ارعاب برخی از ائمه جماعت که در اعتراض و انتقاد به تبعید امام از خواندن نماز جماعت خودداری می‌کردند، مانع گسترش اعتصاب و اعتراض در بین مردم شوند.[27]

حجت‌الاسلام محمد تقی فلسفی یکی از خطبای بنام تهران بود که پس از تبعید امام در یزد به‌سر می‌برد. او در اعتراض به اقدام دولت، منبر یزد خود را تحریم نمود. وی به همین دلیل به شهربانی احضار شد. در حمایت و پشتیبانی از او مساجد شهرهای یزد و اصفهان، سه روز نماز جماعت خود را تعطیل اعلام کردند. حتی از گفتن اذان در مساجد یزد نیز خودداری شد. در نجف‌آباد نیز در 16 آبان 1343 بازار تعطیل و ائمه جماعت از حضور در نماز جماعت امتناع کردند. در شیراز هم از غروب 13 آبان ائمه جماعت از برگزاری نماز جماعت امتناع کردند و این اعتصاب تا 28 آبان ادامه یافت.[28]

با تمام تهدیدات و ارعاب ساواک برای تحت کنترل گرفتن اوضاع مساجد، ائمه جماعت شهرهای بسیاری، از توصیه‌های ساواک سر باز زدند، شهرهایی مانند شیراز، تهران، اصفهان، جهرم، قم، مشهد، لار، خرم‌آباد، دزفول، یزد. پیش‌نمازان مساجد جامع شهرهای ذکر شده از اقامه نماز در چندین روز متوالی خودداری نمودند.[29]

واکنش بازاریان

در واکنش به دستگیری و تبعید امام، بازاریان با بستن مغازه‌ها و بازارها، مراتب تنفر و انزجار خود را به عملکرد دولت حمومت پهلوی ابراز کردند. نخستین بار در بازار حضرتی و نوروز خان در تهران، در ساعت 5 /10 صبح شایع شد که امام دستگیر شده‌اند و در ساعت 16 عصر در چهار سوق بزرگ، عده‌ای به تظاهرات پرداختند و مغازه‌داران را به بستن مغازه تحریک کردند. از این رو مغازه‌های سبزه میدان و بازار حضرتی و تعدادی از مغازه‌های جنوبی بازار کفاش‌ها بسته شدند و عده‌ای نیز در کاروان‌سرای جعفری تجمع کردند. بر اساس گزارش ساواک، شب 14 آبان بازاریان در مسجد حجت واقع در دروازه دولاب و مسجد نو در خیابان خراسان قرار اجتماع گذاشتند.[30] از سوی دیگر ساواک با مجبور کردن بازاریان به باز نمودن مغازه‌ها و یا تیغه کشیدن جلوی در مغازه‌ها و غارت برخی از دکان‌ها، با بازاریان مقابله می‌کرد.[31]

در جای جای گزارش‌های ساواک به تهدید و ارعاب بازاریان اشاره شده، اما در گزارش متناقضی از ساواک آمده است: «در بین بازاریان شایع است که از طرف سازمان امنیت در این مغازه‌ها گل گرفته شده است و یک نوع بدبینی نسبت به سازمان به وجود آمده است. ضمناً بازاریان علاوه بر این که به صاحبان مغازه‌های بسته شده کمک مالی می‌کنند در عین حال میل دارند که این دکاکین به همین نحو باقی بماند، زیرا آنان معتقدند که با مشاهده آن مغازه‌های بسته، حس کنجکاوی کسانی که به بازار می‌آیند زیادتر شده و در صدد تحقیق بر می‌آیند و در این موقع مخالفین شروع به تبلیغ نموده و از فضایل روحانیون و از مظالم دستگاه به بحث و گفت‌گو می‌پردازند و ناخواسته به نفع [امام] خمینی تبلیغ می‌نمایند.»[32]

ساواک با بستن و تیغه کردن مغازه‌ها طرفی نبست و اتفاقاً اقدام آنها نتیجه معکوس در بر داشت، زیرا سازمان امنیت حکومت پهلوی بیشتر از آن که نگران بستن مغازه‌ها و حجره‌های بازار و تنبیه کردن مغازه‌داران باشد، دل مشغول عدم تبلیغات درباره تبعید امام و وجهه اجتماعی این سازمان بود. از سوی دیگر، بدیعی، رئیس ساواک قم علت باز نکردن بازار را تحریکات آیت‌الله مصطفی خمینی می‌دانست و برای دستگیری او اقدام و فرزند امام را در زندان قزل‌قلعه زندانی نمود.[33] ساواک در این‌باره نوشت: «چون وی به روحانیون دیگر مراجعه و مشغول تحریک آنان و ترغیب بازاریان برای تعطیلی و بستن مغازه‌ها می‌باشد، لذا ساعت 15 /10 صبح 13 آبان دستگیر و تحویل ساواک قم گردید.»[34] آیت‌الله مصطفی خمینی پس از آزادی در تاریخ 14 دی 1343 برای دیدار پدر به استانبول در ترکیه رفت.[35]

در شهرستان‌ها از جمله شهر خمین نیز که زادگاه امام خمینی بود، آیت‌الله پسندیده، برادر ایشان و حاج صدرا نجفی، دایی امام، در دفترهای تنظیم اسناد رسمی شماره 7 و 4، به نشانه‌ اعتراض به دستگیری امام، در 30 آبان از تنظیم اسناد رسمی تقسیم اراضی خودداری نمودند.[36] شهربانی خمین از تحریک بازاریان خمین که مشغول جمع‌آوری امضا و تنظیم بیانیه علیه فرماندار خمین (سعدآبادی) بودند، در سندی گزارش داده است.[37]

بر اساس گزارش ساواک، با تعطیلی بازار تهران، در بازار مشهد نیز شایع شد که علاوه بر بازار تهران، بازار تبریز و چند شهر دیگر هم بسته شده و احتمال دارد بازار مشهد نیز اقدام به این عمل نماید. برای همین ساواک به تهدید بازاری‌های مشهد پرداخت که چنانچه به این کار مبادرت ورزند «دولت اجازه کسب و کار به آنان نخواهد داد و جواز کسب آنان لغو خواهد شد.»[38] در اصفهان نیز تعدادی از مغازه‌های بازار در اعتصاب به‌سر بردند و بازار نجف‌آباد به‌کلی بسته شد.[39] بر اساس گزارش ساواک در خرم‌آباد هم «عده‌ای قصد داشتند در تلگراف‌خانه متحصن شوند و دکان‌ها را ببندند.» در کرمان نیز چاپخانه روزنامه «فاتح» که به امام توهین نموده بود، توسط مردم به آتش کشیده شد.[40]

امام خمینی در تبعید، مستدل‌تر و محکم‌تر از سابق به مخالفت و مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت و با طرح‌ریزی چارچوب حکومت اسلامی با تکیه بر ولایت‌فقیه، سیاست‌های ضد مذهبی حکومت پهلوی و پایه و بنیاد آن را در هم کوبید.

پی‌نوشت‌ها:

[1]  امام در آیینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی، جلد دوم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1383، ص140

[2]  امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، جلد چهارم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1386، ص78

[3]  پیشین، ص119

[4] پیشین،ص59

[5]  امام در آیینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی، ص141

[6]  مرکز آرشیو انقلاب اسلامی، سند 185، برگ 87

[7]  حضرت آیت‌الله سید محمد هادی میلانی، جلد دوم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380، ص15

[8]  امام در آیینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی، ص142

[9]  پیشین، ص143

[10]  امام در آیینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی، ص 79

[11]  پیشین، ص80

[12] پیشین، سند 9553، برگ 76

[13]  حضرت آیت‌الله سید محمد هادی میلانی، جلد دوم، ص191

[14]  آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سند شماره 9076، برگ‌های 10 و 22

[15]  پیشین، برگ26

[16]  آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سند شماره 9541، برگ40

[17]  دوانی، علی، دوانی، نهضت روحانیون ایران، جلد پنجم، بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)، ص27

[18]  روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی، جلد دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، ص972

[19]  آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، جلد اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388، ص358

[20]  پیشین، صص373-374- 395

[21]  حضرت آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی، جلد اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385، ص141

[22]  روحانی، سید حمید، ص974

[23]  پیشین، ص201

[24]  آیت‌الله مرعشی نجفی، صص359-360

[25]  آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سند شماره 9541، برگ 42

[26]  آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سند 9553، برگ 74

[27]  پیشین، سند 9553، برگ 10

[28]  پیشین، سند 9076، برگ 25

[29]  روحانی، سید حمید، صص974تا 980

[30]  امام در آیینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی، ص126

[31]  دوانی، علی، ص27

[32]  روحانی، سید حمید، ص967

[33]  مرکز آرشیو اسناد انقلاب اسلامی، سند 14178، برگ 48

[34]  راز طوفان: یادنامه آیت‌الله سید مصطفی خمینی، 1376، ص88

[35]  امام در آیینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی، ص123

[36]  یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بیستم، آیت‌الله سید مرتضی پسندیده، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380، ص27

[37]  پیشین، ص72

 [38]  روحانی، سید حمید، 968

[39]  پیشین، ص969

[40]  یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بیستم، ص361



 
تعداد بازدید: 2463



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.