خاطرات

منبرهای پس از فاجعه فیضیه

راوی: حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی

16 بهمن 1396


به دنبال این واقعه وحشتناک [حمله نیروهای حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه در دوم فروردین 1342] و پس از آزادی منبرم[1] منبرهای متعددی رفتم و درباره آن عمل وقیح دستگاه شاه، سخنرانی‌های تندی کردم. از جمله در یکی از سخنرانی‌ها گفتم: «اصلاً این وقایع و قضایای فیضیه که در ایران اتفاق افتاد، حتی با این نکته که گفته می‌شود ایرانی عطوف و مهربان است، سازگاری ندارد. این دژخیمان بی‌رحم، خشونتی نشان دادند که روی تاریخ ایران را سیاه کرده است» و سپس گفتم: «این واقعه ثابت می‌کند که اخبار وقایع کربلا و صدماتی که بر اهل بیت رسول اکرم(ص) و جوانان و بچه‌های آنها وارد ساختند، کاملاً درست است و آنچه در فیضیه گذشت، شاهدی بر این مدعی و نمونه فاجعه‌ای است که واقعیت داشته است، زیرا آنچه آنها دیدند، در بین ما هم واقع شد. گذشته از لحاظ سیاسی، بحث اخلاق نیز در زمینه جاه‌طلبی‌ و مقام‌خواهی بود که این قبیل اتفاق‌ها در گذشته و حال افتاده و می‌افتد.»

عمق فاجعه فیضیه تا آنجا بود که تا در منبرها یا مجالس نام «فیضیه» برده می‌شد، صدای شیون و گریه‌ مستمعین و حضار بلند می‌شد. مردم، عزادار فیضیه شدند. بازارها را بستند و به سوگ و عزا نشستند.

دولت [حکومت پهلوی] هم با نهایت وقاحت در بسته مغازه‌ها را با گچ و آجر تیغه کرد. در بازار که می‌رفتی، تعداد زیادی مغازه را می‌دیدی که بسته‌اند یا با آجر تیغه کرده‌اند؛ مخصوصاً هر جا که صاحبان مغازه، مردمان نافذ‌الکلمه و بیشتر علاقه‌مند به روحانیت بودند، مغازه‌ها را کلاً تیغه کرده بودند. بعد از مدتی که گذشت، قرار شد که بازار باز شود، ولی ساواک به صاحبان مغازه‌ها اجازه نمی‌داد که مغازه‌ها را باز کنند.

در هر حال این قضایا ادامه داشت تا این که بهترین اوقات بهره‌برداری از تبلیغات اسلامی، یعنی ایام محرم، نزدیک شد. امام خمینی هم با کمال دقت و توجه، در موارد مقتضی، با پیغام‌های شفاهی و در موارد دیگر، با نامه‌های خصوصی و در مواردی هم با تلگرام‌های علنی، تمام آقایان اهل منبر و مردم و دسته‌ها و طبقات مختلف را تشویق می‌کردند که از عاشورا و بزرگداشت خون مقدس حضرت حسین‌بن‌علی علیه‌السلام، حداکثر استفاده و بهره‌برداری را بکنند و در احیاء اسلام و نجات مسلمین از شر عناصر زورگوی خائن ـ که نوکر و کارگزار خارجی‌ها بودند ـ استفاده لازم را ببرند. امام خمینی ـ رضوان‌الله علیه ـ نامه‌ای در ایام عاشورای سال 42 مرقوم فرمودند. من در شب عاشورا متن آن نامه را بعد از استیضاح دولت وقت، روی منبر خواندم. امام در آن نامه تلویحاً گله کرده بودند که بعضی از اهل منبر مرعوب هستند و کمتر فعالیت دارند.

نکته‌ای هم در آن نامه وجود داشت و آن توصیه امام بدین امر بود که از مردم برای تعمیر خرابی‌های مدرسه فیضیه کمک گرفته شود. قبلاً ایشان به من پیام داده بودند که ممکن است خود ما ـ آقایان مراجع ـ از محل وجوه شرعی تمام مدرسه را بسازیم؛ اما بعد گفتند: نه، این کار باید مردمی باشد؛ یعنی زن‌ها، مردها، کسبه، تجار، اداری‌ها، روستایی‌ها، پیرمردان، جوانان، همه و همه، ولو حداقل مبلغ باشد، به آن حساب مخصوص که در بانک صادرات شعبه قم باز شده است، کمک‌های نقدی خود را بدهند، تا آشکارا نشان داده شود که مردم از عمل ننگین دستگاه جبار شاه در حمله به فیضیه متنفر هستند و عملاً ابراز انزجار و اعتراض می‌کنند.[2]

 

[1]. در تقویم جیبی، شروع مجدد منبرم، 7 اردیبهشت 1342 می‌باشد.

[2]  خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، مصاحبه‌ها: سیدحمید روحانی (زیارتی)، چاپ اول، 1376، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 253 ـ 258



 
تعداد بازدید: 2150



آرشیو خاطرات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.