جعفر گلشن روغنی
16 ارديبهشت 1397
پس از آنکه میان بازرگانان و اصناف شهر همدان با امام خمینی در 9 و 11 اردیبهشت 1342 تلگراف رد و بدل شد، علما و روحانیون همدان نیز در 12 اردیبهشت ماه به امام خمینی و آیتالله گلپایگانی تلگراف زدند. در این تلگراف ضمن تسلیت واقعه حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه آورده شد که: «اخیراً زمزمه هجرت علمای اعلام به نجف اشرف، زید بر تأثرات خاطر گردید. بدینوسیله عطف به اعلامیه جامعه روحانیت همدان متذکر میگردد تا آخرین مراحل حصول نتیجه، جامعه روحانیت پشتیبانی خود و اهالی را از علما بالأخص، حضرات مراجع قم اعلام [میکند] و منتظر اخذ تصمیم حضرات علمای قم بوده تا در تعمیم آنان شرکت [کند] و اگر خدای ناخواسته تعمیم به هجرت گرفته شود، دستهجمع این تعمیم را اتخاذ نماییم». پای این تلگراف را 15 نفر از علمای همدان از جمله آخوند ملاعلی معصومی همدانی امضا کرده است.[1] پاسخ این تلگراف را امام خمینی در 16 اردیبهشت 1342 طی تلگرافی مخابره کردند و ضمن تشکر از اقدام آنها، نوشتند: «بدیهی است با این شیوه که دستگاه جبار در پیش گرفته، اگر مسلمین غفلت کنند و مراقبت شدید نکنند و کوشش در دفاع از حریم قرآن کریم و اسلام نکنند، زمانی نگذرد که خدای نخواسته دستگاه ناپاک عمال اجنبی، از احکام ضروری اسلام تجاوز کرده، به اساس اسلام مقدس ضربه وارد خواهند کرد. شواهدی در دست است که دستگاه جبار، به حکم الزام و خباثت ذاتی، در صدد هدم اساس است. حمله مسلحانه به مرکز فقاهت و هتک مجامع و فقهای اسلام و حبس و زجر شاگردان مکتب اسلام و اهانت به قرآن کریم و سایر مقدسات مذهبی، نمونه بارز آن است». در ادامه تلگراف، امام با برشمردن چند نمونه دیگر به تغییر خط اشاره کرده و نوشتند: «زمزمه تغییر خط که اخیراً بار دیگر آغاز شده... یکی دیگر از همان نمونههاست». سپس میافزایند: «امروز مسلمین و خصوص علمای اعلام در مقابل خدای تبارک و تعالی مسئولیت بزرگی دارند. با سکوت ما نسلهای آتیه الی الابد در معرض ضلالت و کفر هستند و مسئول آن ما هستیم. خطر اسرائیل و عمال ننگین آن، اسلام و ایران را تهدید به زوال میکند. من برای چند روز زندگی با عار و ننگ ارزشی قائل نیستم و از علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین انتظار دارم که با تشریک مساعی، قرآن و اسلام را از خطری که در پیش است نجات دهند.»[2]
[1]. مؤمن، ابوالفتح، انقلاب اسلامی در همدان، ج 1 (از نهضت مشروطه تا اوجگیری نهضت اسلامی در سال 1356)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386 ش، صص 446 و 447؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374 ش، ص 79.
[2]. صحیفه امام، ج 1 (1312 ـ آبان 1344)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378 ش، ص 220 و 221؛ مؤمن، ج 1، صص 447 و 448.
تعداد بازدید: 1288