مریم طحان
09 دي 1397
مسجد فیل مشهد از جمله مساجد فعال در سال 1342 بود که بیشتر در مخالفت با ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه به شهرت رسید و به عنوان نقطه عطف نهضت روحانیت مشهد بازتاب گستردهای در کشور به دنبال داشت. این مسجد تاریخی، شاهد مجالس وعظ و خطابه روحانیان مبارز خراسان همچون شیخ احمد کافی و آیتالله سیدعلی خامنهای بوده؛ اما نام این مسجد به واسطه سخنرانیهای پرشور حجتالاسلام سید عبدالکریم هاشمینژاد برجسته شده و مهمترین حادثه رخ داده در مسجد هم به واسطه سخنرانی وی اتفاق افتاده است.
مسجد تاریخی فیل در بست پایین حرم مطهر رضوی، خیابان نواب صفوی، کمی پایینتر از مدرسه علمیه و بازار عباسقلیخان قرار گرفته است. این مسجد با وسعتی حدود سه هزار و دویست متر زیر بنا و یک حیاط کوچک متعلق به دوران قاجاریه است و بیش از 150 سال از عمر آن میگذرد؛ طی این مدت از منظر معماری تغییراتی در آن ایجاد شده است. در سال 1323 به اهتمام سید مرتضی مصباح، مسجد فیل توسعه یافت و در 1348 به کوشش آیتالله سید محمدحسین مصباح از سمت شرقی شبستان، در ایوان بزرگ به وسعتش افزوده شد.[1] آخرین تغییر نیز به واسطه آتشسوزی ناشی از سیمکشی ضعیف آن در سال 1384 رخ داد. به علت هزینه زیاد تعمیرات، مدتی در مسجد بسته شد تا در نهایت بعد از گذشت 3 سال به همت حجتالاسلام محمدحسین مصباح، مسجد در سال 1387 بازسازی و تعمیر شد.[2]
نام مسجد به گونهای است که کنجکاوی خواننده را برمیانگیزاند. در این رابطه چند روایت نقل شده: اول آنکه چون واقف زمین مسجد، بینی بزرگی داشته و به او «حسن فیل» میگفتند از همینرو، این مسجد به نام «مسجد فیل» معروف شده است. نقل دیگر این است که این مکان قبلاَ کاروانسرایی در مسیر جاده ابریشم بوده که فیلهای کاروانیان را در آن میبستند از همین رو نام این مکان «فیل» نامیده شد و بعدها نیز که وقف مسجد شد، همین نام برایش باقی ماند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل آن که سیدمجتبی نواب صفوی در آن محل زندگی میکرد نام خیابانی که مسجد فیل در آن واقع شده بود و مسجد فیل به نام «شهید سیدمجتبی نواب صفوی» تغییر کرد، اما نام مسجد بعد از مدتی دوباره به نام قدیمش برگشت.[3]
در بررسی پیشینه و فعالیت مساجد مشهد «مسجد فیل» از اهمیت فراوانی برخوردار است زیرا پایگاه اصلی فعالیتهای انقلابی حجتالاسلام سید عبدالکریم هاشمینژاد بوده؛ کسی که بنا بر اظهارات بسیاری از بزرگان، یکی از عناصر اصلی مبارزات انقلابی در شهر مشهد بوده است. حادثه مسجد فیل هم از جمله حوادث مهم انقلاب اسلامی در مشهد است که پس از قیام پانزده خرداد 1342 به وقوع پیوست.
در ایام فاطمیه در مهرماه 1342 همانند دیگر شهرهای ایران در مشهد مجالسی برای عزاداری برپا شد. در همان ایام، در مسجد فیل؛ یکی از روحانیان منطقه فردوس، دوـ سه شبی به منبر رفت، اما از آنجاکه وی در سخنانش از ماجرای همهپرسی لوایح ششگانه در شهرستان فردوس حمایت کرده بود، مردم از او متنفر شده از ادامه سخنرانیاش در مسجد فیل جلوگیری کردند.[4]
همزمان با این ایام حجتالاسلام هاشمینژاد در منزل آقای اخوان فاطمی واقع در کوچه عباسقلیخان جنب گرمابه اسلامی منبر میرفت و سخنرانیهایی در انتقاد از حکومت پهلوی ایراد میکرد. بهطور نمونه وی در سخنانش با انتقاد از نویسنده مقالهای که دین را از سیاست جدا دانسته بود، سکوت و بیاعتنایی مدیر روزنامهای که این مقاله در آن چاپ شده بود، در برابر تاراج اموال مملکت توسط حکومت را مورد انتقاد قرار داده بود.[5]
حجتالاسلام هاشمینژاد در یکی از منبرهایش با طرح این سؤال از حکومت به سخنرانی خود خاتمه داده بود که «اگر ایران بیست میلیون جمعیت دارد که دوازده میلیون آن را زنان، پنج میلیون آن را کودکان و سه میلیون آن را روحانیون، بازاریان، اصناف و دانشجویان تشکیل میدهند و اینها هیچکدام در انتخابات شرکت نکردهاند، پس اعلام حکومت مبنی بر وجود پنج میلیون و پانصد هزار رأی در رفراندوم لوایح ششگانه چگونه توجیهپذیر است؟» وی در پایان از روی منبر اعلام کرد که در مسجد فیل، سخنرانی خویش را ادامه خواهد داد.[6] رویکرد سیاسی وی سبب شده بود تا صنف پوستفروش و افراد فعال مذهبی و انقلابی از حجتالاسلام هاشمینژاد جهت ایراد سخنرانی در مسجد فیل دعوت کنند.[7]
حجتالاسلام هاشمینژاد طی 3 شب سخنرانی در مسجد فیل، قوانین تصویب شده توسط دولت حکومت پهلوی را مورد انتقاد قرار داد. اهمّ محورهای سخنان وی در طی این سخنرانیها بدین قرار بود:
در شب بیست وسوم مهرماه سال ۱۳۴۲ در سومین جلسه از این سلسله سخنرانیها، جمعیتی حدود شش تا هشت هزار نفر جهت استماع سخنرانی حجتالاسلام هاشمینژاد گرد هم آمدند.[9] در این شب ابتدا شیخ علی فصیحی از وعاظ مشهد به منبر رفت. وی طی سخنانی بیان کرد: «مردم! از روحانیون پشتیبانی کنید و گوش به رادیو و اراجیف و تبلیغات رجال کثیف و بیبند و بار ندهید! در کوچه و بازار از همه بخواهید تا به نهضت عظیم روحانیت بپیوندند... شما نباید از سرنیزههای پوسیده و قوای پوشالی دشمنان بهراسید.» وی پس از پایان منبر به طرف منزل خود حرکت کرد، اما در اول کوچه حسنقلی توسط مأموران حکومت پهلوی بازداشت و به کلانتری منتقل شد.[10]
خبر بازداشت او بلافاصله در مسجد فیل و خیابانهای اطراف آن منتشر گردید. با اطلاع یافتن مردم از دستگیری شیخ علی فصیحی، محمد خجسته یکی از بازاریان متدین مشهد به حجتالاسلام هاشمینژاد اطلاع داد که امکان بازداشت وی در آن شب توسط ساواک زیاد است. با وجود این حجتالاسلام هاشمینژاد در آن شب مانند شبهای قبل منبر رفته و سخنرانی کرد.[11]
حجتالاسلام هاشمینژاد طی سخنانی از تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی و تساوی حقوق زن و مرد انتقاد و این قوانین را برگرفته از قوانین اروپایی اعلام کرد. او حتی نخستوزیر را هم تهدید کرد. ساواک در گزارش خود نوشت: «نامبرده در شب گذشته در مسجد فیل در منبر فریاد میزد علم (اسدالله علم)! خیال کردی تو سوار کار شدی، همین چند روزه حسابت روشن میشود.»[12]
ساواک مشهد و رکن 2 ارتش پهلوی که از چندی قبل از سخنرانیها و روشنگریهای حجتالاسلام هاشمینژاد احساس خطر کرده بودند، در گزارشی به ساواک تهران خواستند پیرو رایزنی و توافقی که با استاندار خراسان صورت گرفته درباره بازداشت چهار تن از وعاظ (حجتالاسلام هاشمینژاد، شیخ علی فصیحی، مصطفی غروی و سیدمهدی طباطبایی) تصمیمات لازم اتخاذ شود.[13]
با صدور مجوز بازداشت حجتالاسلام هاشمینژاد، ساواک مشهد تصمیم گرفت تا برای ارعاب هرچه بیشتر مردم، ایشان را در انظار عمومی و مقابل چشم همگان بازداشت کند و نیز برای اینکه دستگیری به لحاظ روحی ـ روانی تأثیر بهسزایی بر روی مردم داشته باشد، وی در یکی از مجالس مهم شهر مشهد دستگیر شود. از آنجا که مسجد فیل از جمله محافل و کانونهای فعال و انقلابی بازاریان و جوانان بود، به عنوان محلی برای بازداشت حجتالاسلام هاشمینژاد انتخاب شد.
با اطلاع یافتن مردم از وجود خطر دستگیری حجتالاسلام هاشمینژاد، سعی کردند با خاموش کردن لامپهای مسجد، او را فراری دهند؛ ولی او حاضر به این کار نشده، آمادگی خود را جهت معرفی داوطلبانه به شهربانی اعلام کرد. در این زمان سیل جمعیت به جنب و جوش آمدند. با پایین آمدن حجتالاسلام هاشمینژاد از منبر عدهای از مردم حتی قصد داشتند او را با لباس مبدل فراری دهند اما وی باز هم رضایت به این کار نداد.[14]
بر اساس اسناد موجود، حجتالاسلام هاشمینژاد که از وجود نیروهای شهربانی و ساواک در میان جمعیت که جهت بازداشت او آمده بودند اطلاع حاصل کرده بود، از مردم تقاضا کرد تا ضمن حفظ نظم و آرامش متفرق شوند. حجتالاسلام هاشمینژاد حتی چند تن از مأموران را خواسته و در خفا از آنها تقاضا کرده بود تا جهت جلوگیری از هرگونه حادثه احتمالی یکی از سه پیشنهاد او را بپذیرند:
1. اجازه دهید مانند هر شب به طرف منزل بروم و چند نفر از مأمورین شما همراه من بیایند و همین که مردم متفرق شدند من در اختیار شما هستم.
2. دیگر آنکه دستور دهید مأمورین بروند و شما با چند نفر دیگر از مأمورین در میان مسجد بمانید. مردم همچنان که مشاهده کنند مأموران رفتهاند خواهند رفت زیرا ایستادن جمعیت بر اثر بودن مأمورین است آنگاه که مردم متفرق شدند من برای دستگیری در اختیار شما میباشم.
3. یا آنکه صبر کنیم تا مردم کاملاً متفرق شوند آنگاه مرا جلب کنید.
مأمورین در ابتدا پیشنهاد سوم را پذیرفته ولی در عین حال در دستگیری حجتالاسلام هاشمینژاد به خیال اینکه مردم به طور کلی متفرق شدهاند عجله نموده، ایشان را بازداشت کردند.[15]
بازداشت حجتالاسلام هاشمینژاد که به اذعان خود ساواک با بیتدبیری صورت گرفت، موجب ایجاد تنش و درگیری نیروهای مذهبی با نیروهای شهربانی شد. به هنگام خارج نمودن حجتالاسلام هاشمینژاد از مسجد توسط «شمس آرا» رئیس اداره اطلاعات مشهد و «سرگرد هنر قاسمی» رئیس کلانتری بخش ۳، سیل جمعیت خشمگین که از ماجرا باخبر شده بودند با چوب و سنگ برای آزاد ساختن حجتالاسلام هاشمینژاد به سوی ماشین هجوم آوردند. پاسبانان و نیروهای امنیتی با مشاهده جمعیت بدون هیچگونه درنگی به سوی مردم تیراندازی کردند و در نتیجه تعدادی از مردم مجروح و یا شهید شدند.[16]
با بازداشت حجتالاسلام هاشمینژاد اوضاع شهر متشنج شد و شهر حالت حکومت نظامی به خود گرفت. پس از بازداشت حجتالاسلام هاشمینژاد، وی را به ساواک مشهد منتقل کردند. خود در این باره میگوید: «آن شب ما را به ساواک بردند و نه تنها غذایی به ما ندادند، بلکه کتک مفصلی هم به ما زدند. این زندان در داخل لشکر خراسان بود.»[17]
پس از اتمام درگیری، مجروحان حادثه مسجد فیل را به بیمارستان «دویست تختخوابی» بردند اما بیمارستان توسط نیروهای حکومت محاصره گردید در این میان دو تن از مجروحان به نام های حسین پوراحمدی و حاج مهدی نجار در همان بیمارستان شهید شدند.[18]
البته درباره تعداد شهدا و مصدومین حادثه اقوال مختلفی وجود دارد. اسامی شش تن از مصدومین عبارتند از: سیداحمد مزاری مقدم منشی دفترخانه و ماشاءالله عابدی فروشنده لباس، که هر دو بهطور گذری از محل عبور میکردند؛ صفر رنجبر شاگرد کفاش؛ رضا صائبی دلال فرش؛ حسن پوراحمدی کفاش و مهدی یوسفی نجار.[19]
در سندی دیگر تعداد مصدومین هفت نفر اعلام شده و در ادامه به وخامت حال سه نفر اشاره شده که یکی از آنها به نام مهدی یوسفی شهید شد.[20] در نقلی دیگر تعداد شهدا تنها سه نفر اعلام شد.[21] در گزارش ساواک خراسان که به فرماندهی لشکر 6 خراسان ارسال شد تعداد شهدا دو نفر به نامهای مهدی یوسفی و حسین پورکفاش و تعداد مجروحین پنج نفر ذکر شد.[22]
مأمورین جنازه شهدا را به مردم تحویل ندادند و خودشان آنها را در قبرستان «گل شور» مشهد دفن کردند. خانواده شهیدان حادثه مسجد فیل برای زنده نگه داشتن نام شهیدان خود سنگ قبر ساختند و روی سنگها نام شهدا را نوشتند؛ اما ساواک که از این اقدام به هراس افتاده بود، مانع نصب سنگ قبرها شد. مردم بعدها جهت یادبود نام شهیدان حادثه، سنگ بزرگی حجاری کرده و روی آن نوشتند: «شهدای مسجد فیل».[23]
پس از حادثه، ساواک خراسان اقدام به دستگیری مظنونین کرد.[24] ساواک با اذعان به بیتدبیری مأموران شهربانی خود و ترس و هراس آنها از حضور گسترده مردم و حس انتقامجویی آنها در نحوه دستگیری حجتالاسلام هاشمینژاد[25] جهت سرپوش گذاشتن بر این حادثه طی ارسال نامهای به ساواک مرکز پیشنهاد کرد تا به طور مخفیانه به خانواده شهیدان و پنج مجروح این حادثه، صدهزار ریال کمک نقدی گردد و این کمکها تا حد ممکن به طور مخفیانه صورت گیرد تا در افکار عمومی و روحیه مأمورین شهربانی اثر سوء نگذارد. بنابر آنچه در گزارش ساواک آمده پیشنهاد شد تا ضمن تحت تعقیب قرار گرفتن پرونده حجتالاسلام هاشمینژاد در ارتش، به ساواک خراسان دستوراتی صادر گردد تا مجالس روضهخوانی را بیش از پیش تحت نظر قرار دهند و تا حد ممکن با کمک شهربانی از بانیان مجالس تعهد بگیرند که از وعاظ آرام و بدون سابقه دستگیری یا سخنرانی تند علیه حکومت پهلوی در مجالس استفاده نمایند.[26]
رویداد مسجد فیل نه تنها حکومت را به وحشت انداخت؛ بلکه در همان شبها یک رادیوی خارجی هم اعلام کرد که: « در مشهد شیر بچهای حادثه مسجد فیل را که از نادرترین حوادث میباشد، بهوجود آورده است.»[27]
به دنبال بروز حادثه مسجد فیل، رئیس ساواک خراسان طی تلگرافی به ساواک تهران پیشنهاد کرد تا جهت جلب نظر مردم، خودش (رئیس ساواک خراسان ) و رئیس شهربانی را از مشهد احضار کنند تا مردم به خطا تصور نمایند حکومت با هرگونه خونریزی مخالف است و مسئولین مربوطه حتی مأمورین ساواک و شهربانی مجازات خواهند شد. رئیس ساواک خراسان همچنین در سخنانی گفت که جانشین او با سیاست خشنتری با مردم برخورد میکند تا مردم قدر عافیت را بدانند![28]
حکومت پهلوی برای مرعوب ساختن طلاب حوزههای علمیه و مبلغین، تهدید کرد در صورت هرگونه فعالیتی آنها را به خدمت سربازی اعزام میکند.[29] از اقدامات دیگر ساواک پس از وقوع این حادثه اختلافافکنی بین علما بود. آنها آیتالله شیخ مجتبی قزوینی را مشوق و محرک حجتالاسلام هاشمینژاد در حادثه فیل معرفی کردند.[30]
عدهای از سازمان اطلاعات و امنیت کل کشور به منظور رسیدگی به امور خراسان به شهر مشهد رفتند. در مقابل، علمای مبارز طوماری تهیه کردند و به عنوان شکایت به تهران فرستادند. مضمون شکایت این بود که شهربانی و رؤسای کلانتریهای مشهد موجب شهادت چند نفر شدهاند. منظور آنها این بود که ساواک نتواند این گونه وانمود نماید که روحانی مبارز، سیدعبدالکریم هاشمینژاد، در شهادت این افراد مقصر بوده است، چون گفته شده بود که حجتالاسلام هاشمینژاد مردم را علیه حکومت تحریک کرده و مقصر اصلی حادثه مسجد فیل است. حدود هزار نفر طومار یادشده را امضا کردند و در دوازده نسخه تهیه و یک نسخه از آن را به تهران فرستادند. همچنین نسخههایی از این طومار در اختیار استانداری و سازمان امنیت خراسان قرار گرفت. به دنبال این انتشار این طومار، رئیس کلانتری محل از مشهد تبعید و رئیس شهربانی نیز تغییر کرد.[31]
با دستگیری حجتالاسلام هاشمینژاد عدهای از تجار و کسبه بازار به همراه آیتالله حسنعلی مروارید و آیتالله شیخ مجتبی قزوینی به منزل آیتالله سدمحمدهادی میلانی رفته، از ایشان تقاضا کردند تا به مناسبت حادثه مسجد فیل و کشته شدن افراد بیگناه در این حادثه، طی صدور اعلامیهای بازار را تعطیل و به طور دسته جمعی با مراجعه به استانداری خراسان تقاضای اشد مجازات را برای مأموران شهربانی که در حادثه نقش داشتهاند، بنمایند.[32]
آیتالله میلانی درخواست آنها را پذیرفت و تصمیم گرفت با اعزام یک نفر از اطرافیانش، بازار را تعطیل اعلام کند. همچنین طی پیامی به رئیس شهربانی و معاونش، آنها را به منزلش فراخواند و چون آنها از رفتن به منزل او خودداری کردند، آیتالله میلانی با فرستادن عمادالاسلام بختیاری نزد رئیس شهربانی از او خواست تا زمینه آزادی هر چه سریعتر حجتالاسلام هاشمینژاد را فراهم سازد. آیتالله میلانی همچنین تلگرافی جهت دلجویی از حجتالاسلام هاشمینژاد در 28 مهر 1342 به زندان ارسال کرد.[33] مشابه این تلگراف از سوی عمادالاسلام بختیاری نیز صادر شد.[34]
در مجلس سوگواری که در 28 مهر 1342 در منزل آیتالله میلانی برپا شد، او طی سخنانی با بازماندگان شهدای مسجد فیل اظهار همدردی، و نسبت به آزادی هر چه سریعتر حجتالاسلام هاشمینژاد تأکید کرد. وی در پایان مسلمانان را به اتحاد با روحانیت فراخوانده، از حادثه فیل اظهار تأسف و تأثر کرد.[35]
پس از این، ساواک اقدام به ارعاب مردم و طلاب حوزه علمیه کرد و به دنبال حمایت آیتالله میلانی از حجتالاسلام هاشمینژاد، طی تماس تلفنی با فرزند آیتالله میلانی به او تذکر داد. آنها همچنین آیتالله میلانی را تهدید نمودند که در صورت هرگونه مشاهده دخالت وی در اوضاع سیاسی، از انعقاد مجالس روضهخوانی در منزل او جلوگیری به عمل آورده و به رؤسای ادارات دولتی نیز دستور میدهند از رفتن به منزل او خودداری و تقاضاهای آیتالله میلانی و اطرافیانش را در ادارات نشنیده گرفته و بدین وسیله او را تحقیر نمایند.[36]
حجتالاسلام هاشمینژاد پس از بازداشت، زندانی و سپس ممنوعالملاقات شد. ضمن اینکه دادستان تقاضای اعدام برای او کرده بود. اما حکومت پهلوی بعد از تلگراف آیتالله میلانی، حجتالاسلام هاشمینژاد را به دو ماه زندان قابل خرید محکوم نمود.[37]
در راستای حمایت از حجتالاسلام هاشمینژاد، سیدمحمود قمی فرزند آیتالله حسن طباطبایی قمی نیز اعلامیهای از سوی او صادر نمود. آیتالله طباطبایی قمی ضمن بیان تأثر و تأسف از حوادث آن ایام به ویژه حادثه مسجد فیل، اعلام کرد که جهت تسلی بازماندگان شهدای حادثه و همچنین دعا برای مجروحین حادثه، مجلس ختم و دعایی در منزل او برگزار میشود، و از عموم مردم و مؤمنین مشهد خواسته شده بود تا در این مجلس شرکت کنند.[38]
این نکته را هم باید اضافه کرد که تمامی علمای مشهد در برابر حادثه مسجد فیل موضع یکسان نگرفتند، بلکه علمایی هم بودند که در برابر این حادثه سکوت اختیار کردند. یکی از آنها معتقد بود: «نیاز نیست که ما از ساواک و رژیم تقاضای آزادی ایشان (حجتالاسلام هاشمینژاد) را بکنیم و این کاری را که رژیم کرده است به جهت ایجاد رعب و وحشت و ترس در دل دیگران است و انشاءالله ایشان را به زودی آزاد خواهند کرد.»[39]
یکی دیگر از آنها هم گفت: که نبایست حرفهای تند و اهانتآمیزی نسبت به حکومت زد و با این عمل موجبات ریختن خون مردم را فراهم آورد. او از سوی حضار جلسه سخنرانیاش، از جمله آقایان طاهر احمدزاده، قدسی، حاجی امیرپور، بختیاری و... مورد اعتراض قرار گرفت.[40]
با نزدیک شدن هفتمین روز شهادت شهدای حادثه مسجد فیل، مبارزین به فکر یادبود شهدای حادثه افتادند. در همین راستا اعلامیهای تحت عنوان «به یاد هفتمین روز شهادت جانگداز فرزندان شهید و شرافتمند خراسان در فاجعه خونین مسجد فیل» از سوی کمیته کارگری استان خراسان در تهران منتشر شد که باعث ترس ساواک مرکز شده و آنها را بر آن داشت تا طی تلگرافی، از ساواک خراسان بخواهند تا در حد ممکن از انتشار اینگونه اعلامیهها در شهرها جلوگیری به عمل آید.[41]
اعلامیههای دیگری نیز در محکومیت حکومت پهلوی و با مضمون «هفتمین روز درگذشت کشتهشدگان مسجد فیل» به دیوارها نصب شد. آیتالله میلانی نیز در درس خود طلبهها را به اقدام علیه دولت تشویق کرد. آیتالله میلانی ضمن تفقد از طلابی که تا آن زمان زندانی و یا به عناوین مختلف دست به فعالیتهای انقلابی زده بودند، به آنها کمک مادی و برای خانوادههای فصیحی و حجتالاسلام هاشمینژاد جهت امرار معاش مقداری پول ارسال کرد.[42]
در مجلس ختمی که به مناسبت یادبود شهدای حادثه مسجد فیل در تکیهای به نام قاسمیها و تهرانیها برگزار شد، سخنرانان به تجلیل از شهدای این حادثه پرداختند. پس از ختم مجلس آقای تدین مدیر دبستان تدین اردکانی پیشنهاد کرد برای ابراز همدردی با بازماندگان حادثه از سوی جمعیتهای مذهبی مشهد مثل نیکوکاران اسلامی، کانون نشر حقایق اسلامی، انجمن تبلیغات اسلامی و انجمن دانشجویان، پیامهای تسلیتی در روزنامه خراسان چاپ گردد و همچنین مجلسی نیز به مناسبت هفتم شهدای مسجد فیل در یکی از روزهای هفته از طرف عدهای از بازاریان و افراد جبهه ملی برگزار گردد.[43]
با گذشت هفت روز از حادثه مسجد فیل همچنان مردم مشهد به مسببین این حادثه انتقاد میکردند. آنها در 30 مهر ماه طی اعلامیهای به دادستان خراسان که رونوشت آن را برای دادستان نظامی خراسان، دادستان کل کشور و دادستان کل ارتش هم فرستادند ضمن برشمردن دلایل متقنی که از سوی حاضرین در حادثه ارائه شده بود، توقیف حجتالاسلام هاشمینژاد را اقدامی تعمدی دانسته، خواستار مجازات مسببین حادثه شدند.[44]
همراه با علما و مردم مشهد که از نزدیک با سخنران شهر خود آشنا بودند و در جهت آزادی حجتالاسلام هاشمینژاد از هر کوششی دریغ نمیکردند، آیتالله سیدابوالقاسم خویی از مراجع نجف هم با ارسال تلگرافی به آیتالله میلانی ضمن اظهار تأسف از بازداشت تعدادی از علمای آذربایجان، از دستگیری حجتالاسلام هاشمینژاد اظهار نگرانی کرده، از او خواست تا تمام تلاشهای خود را جهت استخلاص سریعتر وی به عمل آورد.[45]
با پیگیریهای زیاد که از سوی مراجع و شخصیتهای علمی حوزههای علمیه ایران و نجف بهعمل آمد، حجتالاسلام سیدعبدالکریم هاشمینژاد در 24 دی 1342 از زندان مشهد آزاد شد.
حکومت پهلوی توانسته بود پس از قیام پانزده خرداد و در پی بازداشت امام خمینی و دیگر علما و همچنین ارعاب مردم، از جایگاه و موضع قدرت وارد میدان شود و مردم بیدفاع را تا اندازهای در انزوا قرار دهد. همچنین تصور میکرد با کشتار و ارعاب در جریان حادثه مسجد فیل، مردم، به ویژه مشهدیها را از راهی که انتخاب کردهاند بازداشته است؛ اما اینگونه اعمال نتوانست مانع پیشرفت نهضت انقلابی امام خمینی در شهر مذهبی مشهد گردد چرا که پس از این حادثه مردم با حمایتهای علما توانستند مجدداً در صحنه مبارزه حضور یابند و بر خواستههای خود تأکید کنند.
از فعالیت مسجد فیل در دهه پنجاه در منابع گزارشی موجود نیست؛ الا یک مورد که به دنبال حمله به طلاب حوزه علمیه قم که در 17 خرداد 1354 رخ داد، علمای مشهد با انتشار اعلامیههایی ضمن تجلیل از مردم قم، تعدی حکومت پهلوی به حریم حوزه علمیه را محکوم کردند. این اعلامیهها به در مساجدی چون مسجد فیل هم نصب شد.[46]
مسجد فیل در زمان جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه جمهوری اسلامی ایران هم پایگاه اعزام نیرو به جبهه و ارسال کمکهای مردمی بوده است.
پینوشتها:
[1]. جلالی غلامرضا، مشهد در بامداد نهضت امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1378. ص 206.
[2]. ماشاءالله عظیمی، از کاسبان قدیمی محله نواب صفوی، در مصاحبه باخبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا).
[3]. همان.
[4]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام والمسلمین سیدعبدالکریم هاشمینژاد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377، ص 67.
[5]. همان، ص 22.
[6]. شمسآبادی، حسن، نقش علمای مشهد در انقلاب، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1389، ص 169.
[7]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید هاشمینژاد، ص 67.
[8].. نقش علمای مشهد در انقلاب، ص169.
[9]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید هاشمینژاد، ص 68.
[10]. همان.
[11].. نقش علمای مشهد در انقلاب، ص169
[12]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید هاشمینژاد، ص 31
[13]. همان، ص 20.
[14]. نقش علمای مشهد در انقلاب، ص 170 .
[15]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید هاشمینژاد، صص 65 و 66.
[16]. همان، ص 35.
[17]. هاشمینژاد، سید احمد، فریادگر شهر شهادت (یادنامه شهید بزرگوار عبدالکریم هاشمینژاد)، دفتر تبلیغات اسلامی، چ اول، 1375، ص 58.
[18]. همان، صص 332 ـ 331.
[19]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید هاشمینژاد، ص 38.
[20]. همان، ص 47.
[21]. نقش علمای مشهد در انقلاب، ص 171
[22]. همان.
[23]. فریادگر شهر شهادت ، صص 332 ـ 331.
[24]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید هاشمینژاد، ص 48.
[25]. همان، ص 51.
[26]. همان، صص 51 و 52.
[27]. همان، ص هفده.
[28]. نقش علمای مشهد در انقلاب، ص 172.
[29]. همان. نیز: دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج 3 و 4، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 2، تهران، 1377، ص 525؛ فردوسیپور، اسماعیل، همگام با خورشید از ایران تا ایران، مجتمع فرهنگی، اجتماعی امام خمینی، فردوس، 1372، ص 121.
[30]. نقش علمای مشهد در انقلاب، ص 172.
[31]. مشهد در بامداد نهضت امام خمینی، ص 210.
[32]. نقش علمای مشهد در انقلاب، ص 172.
[33].. همان، ص 173.
[34]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید هاشمینژاد، ص 78.
[35]. نقش علمای مشهد در انقلاب، صص 173-174.
[36]. همان، ص 173.
[37]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید هاشمینژاد، ص هفده.
[38].. نقش علمای مشهد در انقلاب، ص 174.
[39]. فریادگر شهر شهادت، صص 235 و 236.
[40]. آیتالله میلانی به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی،1380، صص 394 و 396.
[41]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید هاشمینژاد، صص 89 ـ87.
[42]. آیتالله میلانی به روایت اسناد ساواک، ص 416.
[43]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید هاشمینژاد، صص 92ـ90.
[44]. همان، صص 95 و 96.
[45]. مشهد در بامداد نهضت امام خمینی، ص 211.
[46].. نقش علمای مشهد در انقلاب، ص 220.
منابع:
آیتالله میلانی به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی،1380.
جلالی غلامرضا، مشهد در بامداد نهضت امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1378.
دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج 3 و 4، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 2، تهران، 1377.
شمسآبادی، حسن، نقش علمای مشهد در انقلاب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی 1389.
فردوسیپور، اسماعیل، همگام با خورشید از ایران تا ایران، مجتمع فرهنگی، اجتماعی امام خمینی، فردوس، 1372 .
هاشمینژاد، سیداحمد، فریادگر شهر شهادت (یادنامه شهید بزرگوار عبدالکریم هاشمینژاد)، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام والمسلمین سید عبدالکریم هاشمینژاد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377.
تعداد بازدید: 3150