زهرا رنجبر کرمانی
05 دي 1399
روزنامه اطلاعات در سرمقاله روز 5 دی 1341 خود نوشت:
«در سلام دیروز، وقتی شاهنشاه مقابل صف مطبوعات قرار گرفتند فرمودند: «مطبوعات نه فقط آیینه افکار عمومی هستند، بلکه باید هادی افکار عمومی نیز باشند» و بر این گفته افزودند:«خود شما مسلماً حدود مصالح عالیه مملکت را تشخیص میدهید و این حدود را رعایت میکنید و البته در داخل این حد باید همه جریانات را مورد رسیدگی قرار دهید، از تشریح معایب و نواقص کوتاهی نکنید.»»
در ادامه نویسنده سرمقاله در تحلیل سخنان شاه مینویسد:
«پس اعلیحضرت همایونی با مطبوعات تعارف نمیکنند. ایشان میل دارند از جزئیات امور مملکتشان آگاه باشند، میل دارند حقایق را بشنوند و لو هر چه تلخ باشد، زیرا علاقه به اصلاح معایب دارند و بهتر از هر کس میدانند تا عیب گفته نشود چاره نمیشود. طی بیست سال هر وقت میان مطبوعات و اعلیحضرت تماسی برقرار شده، شاه این را از مطبوعات خواستهاند و البته مطبوعات نیز از وظیفه خود غافل نبودهاند، گیرم در راه انجام وظیفه گاهی کند و گاهی تند رفتهاند و این فرع بر سلیقه دولتهاست. اگر دولتی نخواست مطبوعات چیزی خلاف میل و نظر او بنویسند، آن روز مطبوعات نمیتوانند به وظیفه اساسی خود یعنی تنقید عمل کنند. اما وقتی دولت کار به کار مطبوعات نداشت و سربهسر آنها نگذاشت مطبوعات وظیفهای را که دارند اعمال میکنند.»[1]
نویسنده در حالی در ستایش از دیدگاه شاه نسبت به عملکرد مطبوعات قلمفرسایی میکند که در واقعیت طی سالهای نخست دهه 40 در نتیجه گسترش ناآرامیهای سیاسی و آغاز نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی، برخورد ساواک با مطبوعات که از بدو تأسیس سانسور و کنترل آنان را به دست داشت وارد مرحله تازهای شد تا جایی که طی دوران نخستوزیری اسدالله علم (1341 - 1342) بالغ بر 80 نشریه و روزنامه به بهانههای مختلف تعطیل شدند.[2]
پینوشتها:
[1]. روزنامه اطلاعات، س 37، چهارشنبه پنجم دی 1341، ش 10983.
[2]. شاهدی، مظفر، «سانسور مطبوعات در دوره پهلوی دوم: یک گزارش اجمالی»، تاریخ معاصر ایران، زمستان 1390، ص 61 _ 86.
تعداد بازدید: 870