18 مرداد 1400
پسر عموی مادرم که طلبه بود در نجف زندگی میکرد و ایشان ترتیب سفرم از بغداد به مکه را داد. ایشان در بیت آقای خویی هم بودند. [سال 1345] در مکه من خلاصهای از فعالیتهای مبارزان را به دکتر بهشتی اطلاع دادم و مسائلی که در ارتباط با پخش نوارهای حضرت امام یا اعلامیههای ایشان یا موضعگیریهایی که لازم بود اینجا انجام بشود همه اینها را محضر ایشان عرض کردم. با هم به «رابطه العالم الاسلامیه» که مؤسسه سعودیها در مکه بود و همه کشورها در آنجا نماینده داشتند، رفتیم. در واقع آنجا مرکز ارتباطات عالم اسلام و دانشمندان کشورهای مسلمان در مکه و اُمالقرای جهان اسلام بود. آقای بهشتی در «رابطه العالم الاسلامیه» نطقی به زبان عربی ایراد کرد که فوقالعاده مورد توجه نمایندگان کشورهای اسلامی قرار گرفت و همه از ایشان تقدیر و تشکر کردند. بعد از آن لحظهای که میخواستیم با آقای بهشتی خداحافظی کنم، گفتم: «اگر شما سفارش و توصیهای دارید که ما در ایران انجام دهیم، بفرمایید؟» چون ما خیلی به آیندهنگری ایشان معتقد بودیم. ایشان بسیار عمیق روی مسائل فکر میکردند. در بین راه این جمله را گفتند: «آقای مقصودی به دوستان بگویید، فکر تغییر رژیم را در میان مردم زنده نگه دارند.» سپس با ایشان خداحافظی کردم. آن سال ما با کاروان خوبی به مکه رفته بودیم که از همفکرهای ما در آن کاروان بودند. رئیس کاروان آقای کلینی بود و بعضی مثل آقای الهی و ظاهراً آقای فراقی بودند که اینها هم هیئت انصار را اداره میکردند. در هر صورت در مکه ما کارمان این بود که در خیابانها راه میرفتیم، نگاه میکردیم وقتی که کسی را میدیدیم سرش به تنش بیرزد میرفتیم با وی سلام علیک میکردیم. میپرسیدیم اهل کجاست و سفره دلمان را پهن میکردیم و مظالم رژیم پهلوی را برای او میگفتیم و آنها را روشن می کردیم که امت اسلامی ما در جهت اهداف الهی، اهداف قرآن، اهداف کعبه و اهداف پیامبر اسلام است و اگر شما میبینید رژیم ایران یکوقت با یهود همکاری دارد، به نمایندگی ملت ایران نیست که اینگونه عمل میکند و ما با آن مخالفیم. دلیلش هم این است که رهبر بزرگ ما و مرجع تقلید ما را رژیم تبعید کرده است. بسیاری از آزادگان و احرار ما در زندان به سر میبرند و ایران کشوری است که ساواکش با موساد و دستگاه سیا همکاری میکند. رژیم جهنمی اینطوری است و حالا ما به شما میگوییم تا آگاه شوید و خلاصه نظر ملت ایران با رژیم ایران کاملاً متفاوت است. مردم ایران در جهت تحقق اهداف الهی تلاش میکنند و رژیم در راستای تحقق اهداف استکبار و آمریکا. این کار را هر روز انجام میدادم. در واقع این سفر یک نوع تبلیغ انقلاب بود. در این سفر آیتالله صالحی نجفی هم همراه ما بود اما در خیلی از این کاروانها آخوندهای ساواکی یا درباری بودند و در مکه در حق شاه دعا میکردند. خوشبختانه در کاروان ما چنین افرادی نبودند چون در بعضی از کاروانها وقتی به ایران برمیگشتند، کسانی را که علیه حکومت حرکتی انجام داده بودند معرفی میکردند. حتی یکی از دوستان هر سیاهپوستی هم که میدید او را میبوسید. گاهی این سیاهپوستها بلند قد هم بودند و او بالا میپرید که آنها را ببوسد که بگوید ما به عنوان مسلمان، شما مسلمانها را دوست داریم. مسلمانهای ایران، انسانهای مؤمن جهتدار و هدفدار را دوست دارند.
منبع: خاطرات جواد مقصودی، تدوین فاطمه نظریکمره، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1392، ص 106 - 108.
تعداد بازدید: 1278