خاطرات

دست نوشته های محمود وحدت در زندان



حجت‌الاسلام محمود وحدت
فرزند حجه‌الاسلام والمسلمین حاج میرزا ابراهیم در سال 1311 شمسی در تبریز متولد شد. پس از طی مقدمات به قم مشرف شده و تحت نظر آیات عظام مجاهد تبریزی، امام موسی صدر، شبیری زنجانی و سیدحسین قاضی قرار گرفت. پس از شهادت گروهی از اعضای فداییان اسلام به تبریز رفت و در آن جا سکنی گزید.
در اعتراض به رفراندوم ــ ششم بهمن سال 41 شمسی ـ دستگیر و به زندان قزل‌قلعه اعزام شد. در پانزده خرداد سال 1342 همراه آقایان اهری و بکائی به کاروان زندانیان در زندان موقت شهربانی پیوست.
در هجده رجب همان سال همراه با علمای تبریز دستگیر و در ساواک تبریز زندانی شد. مبارزات ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی به فعالیت مشغول و هم‌اکنون ضمن اقامه جماعت، به نشر احکام و معارف اسلامی از طریق خطابه و منبر دارد.
بسم‌الله الجبار المتکبر
مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما
    غافل ازاینکه خدا هست در اندیشه ما
در ماهی که یگانه فرزند پیغمبر از تمام لذائذ مادی به نفع قرآن چشم پوشید یعنی محرم 1383 به زندان موقت شهربانی تهران به جرم ادای وظائف دینی منزلم و مسکنم دادند در آن محیط بسیار محدود رجال علم و سخن هم زندانی به همین جرم زندان بوده در آن میان جناب آقای طباطبایی نیز که از محصلین مکتب خاندان رسالت بودند محبوس بودند که مظهر شهامت و متانت آباء و اجداد طاهرین خود بودند فرمودند چند کلمه‌ای در دفتر ایشان به یادگار بنویسیم.
اینک امیدوارم خدای همه ما را موفق فرماید.
محمود وحدت 12 صفر 1383
شهریار
بسم‌الله الرحمن الرحیم
شنیدم آب به جنگ اندرون معاویه بست
    بر روی شه مردان چرا؟ که بود خسی
علی به حمله گرفت آب و باز کرد سبیل
    که او کس هر بی کس است و دادرسی
فضول گفت که ارفاق تا بدین حد بس
    که بی حیایی دشمن ز حد گذشت بسی
جواب داد که ما جنگ بهر آن داریم
    که نان و آب کس نبندد به روی کسی
تو هم بیا و مصاف حق و باطل بین
    که در پی سیمرغ می‌جهد مگسی
در زندان موقت شهربانی به امر حضرت مستطاب آقای سیدجواد الیاسی. سلام‌الله علی اجداده و علیه تحریر گردید. محمود وحدت
تبریز ـ شتربان
محمود وحدت  16 صفر 1383
بسم‌الله الرحمن الرحیم
نام نیک داشتن یکی از آرزوهائی است که انسان‌ها در دوران‌های ازمنه همواره آن را در مغز خود به عنوان بهترین آرزوها پرورده‌اند در مکتب دین مقدس اسلام و ائمه هدی نه تنها از این معنی نهی نشده است بلکه امر فرموده‌اند چنان باشید که بعد از مرگ هم زنده باشید اگر مردید برای شما گریه کنند و اگر ماندید به شما تهنیت گویند و هم چنین ابراهیم خلیل الرحمن لسان صدق از حق مسألت فرمود و لسان صدق علی برایش کرامت شد و وسایل نام نیک به هر جهت برای او فراهم گردید که یکی از آنها ذریه پاکش بود که نام نیک او را حفظ کردند روز 13 صفر 1383 که به جرم دفاع از حریم مقدس قرآن و خاندان رسالت با جمعی از رجال علم و سخن در زندان موقت شهربانی تهران محبوس بودم حضرت مستطاب ثقه‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محسن قمی بودند که مظهر اخلاق و متانت و شخصیت بودند و هم چنین یکی از عواملی که خداوند جلیل نام بزرگ والد معظم و محدث ایشان را زنده کرده است وجود چنین خلف صالحی است. گرچه من مانند هر انسان دیگری از اینکه نابغه‌ای را نائل به درک فیض حضورش نشده بودم حسرت داشتم اما زندان موقت شهربانی تهران این حسرت دیرین مرا به وسیله زیارت حضرت ایشان و اخوی معظم‌شان جبران کرد که بالاخص مورد لطف و محبت ایشان قرار گرفتم تا حدی که مفتخر فرمودند که در دفتر ایشان صفحه‌ای را تسوید کنم. امیدوارم خدای این نام نیک را همواره در این خاندان حفظ فرماید.
تبریز بخش 10 محمود وحدت 14
صفر 1383 تهران زندان شهربانی
حجت‌الاسلام سیدجواد الیاسی
فرزند عبدالسلام در سال 1304 ش در خرم‌آباد لرستان به دنیا آمد. در برخی اسناد از وی به اسامی جزایری و دزفولی نیز یاد شده است. در اول اردیبهشت سال 1342 شمسی شهربانی اهواز وی را به اتهام داشتن اعلامیه امام خمینی (ره) دستگیر نمود. در بازرسی بدنی از وی چندین برگ اعلامیه کشف شد. شهربانی پس از گرفتن تعهد، وی را آزاد نمود. یک هفته پس از قیام پانزده خرداد شهربانی قم وی را به اتهام سخنرانی در منزل امام خمینی (ره) و مدرسه فیضیه دستگیر و تحویل ساواک قم داد. پس از بازجویی مقدماتی به همراه سایر متهمین روانه تهران و تحویل اداره کل سوم ساواک گردید. مدت یک ماه را در بازداشتگاه پادگان عشرت‌آباد تهران و زندان موقت شهربانی سپری نمود و سپس آزاد شد. بیشتر فعالیت‌ها و سخنرانی‌های حجه‌الاسلام الیاسی در استان خوزستان بود. ساواک مدتی وی را ممنوع‌المنبر نمود.

بسمه‌تعالی
فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
    بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
    چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
ما مفتخر و سعادتمندیم که فعالیت و کوشش خود را در طریق امر به معروف و نهی از منکر تا آنجا که مقدور است به کار برده و سعی داریم وظیفه خود را در این مورد انجام دهیم و از هیچ مشکلی روگردان نبوده و منظور ما رضای خداوند تبارک و تعالی و اصلاح اجتماع است. عزت و سعادت مردم موقعی تأمین می‌شود که این اصل کلی محترم و عزیز باشد. و ذلت و بدبختی جامعه در ترک امر به معروف و نهی از منکر است. حوادث نابجا و اتفاقات غیرمترقبه جنایات و خودکشی‌ها، منهیات و منکرات کلاً معلول عدم توجه مردم به این امر است ای کاش به همین اندازه قناعت می‌شد و محدودیت بیشتری برای محصلات علم و دین که مجری این اصل‌اند فراهم نمی‌شد. از خداوند متعال خواهان اصلاح عمومی هستم.
بنابر فرموده جناب فاضل ارجمند آقای اهری دامت افاضاته به منظور یادبود این چند کلمه نوشته شد.
سیدجواد الیاسی
16 /4 /1342  زندان موقت شهربانی

بسمه‌تعالی
هی السبیل فمن یوم الی یوم    کانه ما فتراک او من فی یوم
لا تجزعن رویداً لها دول     تنقل من قوم الی قوم
مدتی است در زندان موقت شهربانی توفیق درک از محضر عده‌ای از آقایان علماء اعلام و وعاظ محترم نصیبم گردید و با برگزاری جلسات سخنرانی صبح و عصر استفاده شایان می‌برم امید است خداوند به زودی وسیله استخلاص عموم را فراهم و توفیق سعادت نصیب عموم بگرداند.
مراتب فوق بنا به فرموده جناب آقای سیدمرتضی مرتضوی سلاله السادات جهت یادبود قلمی گردید.
سیدجواد الیاسی      ـ 18 صفر 1383
بسمه‌تعالی
عاشق چو رو به کعبه صدق و صفا کند
     احرام خود ز کسوت صبر و رضا کند
در پیش راه بادیه گیرد غریب‌وار
     ترک عشیره و بلد و اقربا کند
نگریزد از شدائد و رنج مسافرت
     در طی ره تحمل خار جفا کند
بگشاید آن زمان که لب از بهر تلبیه
     گوش سپهر کر ز صلای بلی کند
از صدق چون قدم بنهد در منای عشق
     اول به پای دوست سر و جان فدا کند
از بهر استلام حجر چون کند نزول
     تن را نشان راوک سنگ و عصا کند
آنجا که موقف عرفات محبت است
     برجای سنگریزه سر از کف رها کند
برگرد خیمه‌گاه بگردد پی وداع
     با چشم اشکبار طواف نساء کند
از مروه تا خیام شتابان به قتلگاه
     رو آورد به هروله قصد صفا کند
از رکن تا مقام شهادت بپای شوق
     طی طریق از سر مهر و وفا کند
پس در کنار زمزم اخلاص تشنه لب
     بنشیند و زمزمه یاد خدا کند
آنگاه دست و روی بشوید به خون خویش
     برخیزد و نماز شهادت ادا کند
قربان عاشقی که حدیث محبتش
     کاخ وجود را همه ماتم‌سرا کند
گسترده شد بساط عزایش به روزگار
     تا عیش روزگار بدل بر عزا کند
بی‌اختیار خون چکد از دیده جلی
     مردم که یاد واقعه کربلا کند
نظر به اینکه گرفتاری و اجتماع عده‌ای از آقایان علما اعلام و وعاظ محترم و طلاب علوم دینیه کثرالله امثالهم در زندان موقت شهربانی مصادف با ایام عزاداری ماه محرم و صفر است و پیروی از منویات مولایمان مولی‌الکونین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه‌السلام بزرگترین وظیفه مروجین احکام دین است لذا اشعار فوق را به عنوان یادبود تقدیم حضور مبارک حضرت حجه‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محسن محدث‌زاده دامت برکاته که حقاً درک محضر مبارک ایشان از افتخارات دوران زندان بلکه زندگی حقیر است تقدیم، موفقیت و سلامتی وجود ذی‌جودشان را از خداوند متعال مسئلت و امیدوارم در مظان استجابت دعاگو بوده و فراموش نفرمایند.
تاریخ 15 /4 /1342 ـ سیدجواد الیاسی خرم‌آبادی


 


مرتضی شریف آبادی، یادداشتهای زندان، تهران، موزه عبرت ایران، 1384، صص 35-47
 
تعداد بازدید: 5598



آرشیو خاطرات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.