17 خرداد 1400
یکی از مسائلی که در سال 1346 اتفاق افتاد مشکل جیره غذایی زندانیان و مبارزه برای افزایش آن در زندان بود. ماجرا از این قرار بود که از سال 1333 به بعد بر اساس قانون زندان، به زندانیان عادی روزانه 12 ریال جیره غذایی میدادند و برای زندانیان سیاسی هم روزی 75 ریال تعیین شده بود که البته مسئولین زندان معتقد بودند که ما زندانی سیاسی در کشور نداریم و به ما زندانیان، غذا با جیره روزی 12 ریال میدادند. در زندان مرسوم بود که پول جیرهی غذایی را به زندانی نمیدادند بلکه اداره زندان مستقلاً بر اساس جیره 12 ریالی، غذا درست میکرد، اما همیشه غذای زندان غیرقابل تحمل و با کیفیت بسیار پایین درست میشد. مثلاً در زندان شهربانی – که وضعیت غذایی آن بسیار بدتر از زندان جمشیدیه بود - صبحانه شامل یک چای شیرین بود. چای شیرین هم توسط زندانیان در یک قابلمه بزرگ آماده و برای اتاقها آورده میشد و زندانیان هم که استکان و نعلبکی نداشتند قابلمه چای شیرین را وسط اتاق میگذاشتند و از مجموع بیست نفر هر اتاق، هر کس یک لقمه نان میخورد و قابلمه را بلند میکرد و یک جرعه از آن را می نوشید و سپس نفر بعد اینکار را میکرد. نهاز زندان شهربانی هم همیشه آش بود و شبها هم اگرچه چلو خورشت میدادند اما کیفیت غذا بسیار پایین بود و تنها به کمک مقدار کمی غذاهایی که خانوادههایمان برایمان میآوردند میتوانستیم غذای زندان را تحمل کنیم. به علاوه دو قرص نان تافتون هم در هر شبانهروز به زندانی داده میشد. بعد از انتقال به زندان جمشیدیه، وضع غذا بهتر شد اما در زندان قصر مجدداً غذای شهربانی به زندانیان داده میشد که کیفیت بسیار پایین آن سبب اعتصاب زندانیان شد. با اعتصاب زندانیان، اداره زندان قبول کرد که به جای غذای آماده، جیره غذایی را نقداً به زندانیان پرداخت کند، بنابراین ماهانه به هر زندانی 36 تومان داده میشد و هزینه خوراک به عهده خود زندانی بود.
در زمستان 1346 اداره زندان به منظور تحت فشار گذاشتن زندانیان سیاسی، جیره غذایی را تغییر داد و سعی کرد تا با سیاستهای سختگیرانه، فضای نسبتاً مساعد زندان برای فعالیتهای علمی، مذهبی، سیاسی و ورزشی را محدودتر کند. به این منظور اداره زندان مجدداً جیره غذایی نقدی را حذف و غذای پخته و آماده را رایج کرد. این مسئله سبب اعتراض زندانیان شد و اکثر زندانیان به جز بریدهها از گرفتن غذای آماده و پخته خودداری کردند. نمایندگان زندانیان هم برای مذاکره به اداره زندان رفتند. در آن زمان از میان ما مذهبیها، آقایان حاج مهدی عراقی و عسگر اولادی از مؤتلفه و آقای حجتی کرمانی از حزب ملل اسلامی مسئول مذاکره بودند. اما مذاکرات با رئیس زندان نتیجهای جز وعدههای کلی و مبهم نداشت. این مسئله سبب شد که ما تصمیم به اعتصاب ملاقات گرفتیم و از ملاقات خانوادههایمان خودداری کردیم و علاوه بر این در یک نامه جمعی به دادستانی و رئیس کل زندانها از کیفیت پایین غذا و سایر مشکلاتمان مانند پایین بودن وضع بهداشت و فضای محدود زندان به نسبت جمعیت زندانیان اعتراض کردیم.
با وجود نامهنگاریها و اعتصاب ملاقات سه ماهه، در ابتدا جواب مساعدی داده نشد، ولی پس از گذشت سه ماه، مصالحهای میان اداره زندان و زندانیان به وجود آمد و مسئولین زندان حاضر شدند که به جای جیره پخته غذایی یا وجه نقدی آن، جیره نپخته یعنی گوشت و برنج و حبوبات خام را به میزان جیره نقدی به زندانیان بدهند. این جیره برای ما زندانیان بسیار بهتر از جیره نقدی بود چون اجناسی که از طریق زندان دریافت میکردیم قبلاً شهربانی کل کشور از طریق مناقصه خریده بوده است و برای ما ارزانتر تمام میشد بنابراین ما خیلی بیشتر از 12 ریال نقدی جیره غذایی زندان میتوانستیم اقلام خوراکی تهیه کنیم.
مبارزه برای افزایش جیره غذا، مشکلات زیادی را هم برای زندانیان ایجاد کرد؛ مثلاً در سه ماه اعتصاب ملاقات، به سبب کیفیت بسیار پایین غذاها و عدم دریافت کمک غذایی و مالی خانوادهها، وضعیت خوراک ما فوقالعاده بد بود به گونهای که بعد از پایان اعتصاب و با یک محاسبه کلی معلوم شد که بهطور متوسط هر زندانی در هر روز فقط 10 گرم گوشت مصرف کرده و سرانه مصرف گوشت در ماه 300 گرم بوده است؛ بنابراین زندانیان از نظر جسمی بسیار ضعیف شده بودند.
منبع: خاطرات احمد منصوری، تدوین: مهدی جاودانیمقدم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1389، ص 87 - 89
تعداد بازدید: 1664