زهرا رنجبر کرمانی
30 تير 1400
ساواک در گزارشی با موضوع «روحانیون» به تاریخ 30 /4 /1342 مینویسد:
«سه شب قبل آیتالله میلانى و شریعتمدارى نزد آیتالله بهبهانى آمدند و راجع به مذاکرات این جلسه آیتالله بهبهانى میگفت مدتى زیاد با آقایان مزبور بحث شد و میلانى ابتدا از اینکه عدهاى دور او را گرفتهاند (مقصودش اعضاء جبهه ملى بود) اظهار تأسف میکرد و میگفت مرا دوره کردهاند و نمیگذارند به حال خود باشم. سپس مذاکرات مفصلى کردیم و این طور تصمیم گرفته شد که مذاکرات ما با دولت باید روى این اصل دور بزند که اگر واقعا دولت از اعمال خود پشیمان است، راه این است که اولاً مسببین اصلى واقعه مدرسه فیضیه قم را که صورت آن را داریم بگیرند و محاکمه و تنبیه کنند، این امر چه در داخل مملکت و چه در خارج به نفع دولت و شاهنشاه خواهد بود که عدهاى را که بىاسلحه و بىآزار و در گوشهاى نشسته به تحصیل و به کار خود مشغول بودند، بىجهت مصدوم و مضروبشان کردند و در نظر دولت گناه و تقصیر قلمداد شده و مسببین واقعه مجازات شوند. ثانیاً آزادى کلیه دستگیرشدگان و احترام به روحانیت و صدور اعلامیه و تبرى جستن از اعمالى که 15 خرداد و مدرسه فیضیه قم شده است. ثالثاً بازکردن مجلسین، این کار اخیر را خیلى باید پافشارى کرد و این عمل به نفع شاه و مردم است. به نفع شاه است، از این جهت که دیگر توجه از شاه به مجلس برمیگردد و هر کارى بشود بد یا خوب مخالف نظر مردم یا موافق نظر مردم بد و خوب آن یا مخالفت و موافقت آن مربوط به مجلس میشود و شاه که حقاً مقام بىطرف و غیر مسئول است، مبرى خواهد شد و مخصوصاً تأکید گردید اگر این بار ملاقاتى دست داد و از طرف دولت مراجعه کردند، به آنها بگویند روحانیون به شش ماده و هفت ماده کارى ندارند، روحانیون چه کار به ملىشدن جنگل یا دولتىشدن آن یا تشکیل سپاه دانش یا اصلاح ارضى دارند، شما همه این کارها را از راه مجلس بکنید اگر خوب یا بد باشد و روحانیون نظرى داشتند، به مجلس خواهند نوشت با مجلس است که قبول و یا رد کند و آن وقت هم هر تکلیفى باشد عمل خواهند کرد. سپس از اتحادى که بین آقایان هست صحبت شد و اظهار خوشوقتى گردید و اضافه شد که گمان میرود اعلیحضرت[!] هم شخصاً تا این اندازه مایل به عناد و فشار به روحانیت نیستند[!] بلکه این اطرافیان هستند که نمیگذارند موضوع خاتمه بپذیرد و بین طرفین اصلاح شود چون نان آنها در این راه است. باید آشوب و انقلاب و جنگ و دعوا باشد تا بتوانند مقام بگیرند و نزد شاه به این وسائل راه پیدا کنند و پول بدست بیاورند و عقیده داشتند بیشتر این حوادث و جریانات و حل و فصل نشدن قضایا زیر سر همین اطرافیان و مأمورین است. در مورد انتخابات هم صحبت شد و گفته شده ما باید در مورد انتخابات هم همان نظرى را که داشتیم مجدداً اعلام بداریم و شرکت زنها را در انتخابات تحریم کنیم و چنانچه قرار عملى شدن این کار باشد، طى اعلامیهاى مجدداً مراتب را با مردم در میان بگذاریم.»[1]
گفتنی است برخی روحانیون با عدول از مشی مبارزاتی امام خمینی در مخالفت با شخص شاه با خوشبینی و مصلحتاندیشی در تلاش برای رفع اتهام و مسئولیت از وی در قبال حوادث پیشآمده و انتساب آن به دولت و اطرافیان شاه بودند و بازگشایی مجلسین را راه برون رفت از بحران میدانستند. شاه اما در جریان مذاکرات با روحانیون بر دخالت و نظارت مستقیم خود در همه امور مملکت بر خلاف اصول سلطنت مشروطه تأکید داشت.[2] مجلس تنها ابزاری برای اجرای منویات شاه و غالب نمایندگان آن در زمره وفاداران به وی بودند. انتخابات مجلس دوره بیستویکم که اولین مجلس بعد از انقلاب سفید بعد از 5 /2 سال فترت بود، چندی بعد در 26 شهریور برگزار شد و مانند همه ادوار گذشته همراه با تقلب و نمایشی مفتضحانه از دموکراسی و آزادی بود که اعتراضات بسیاری برانگیخت.[3]
[1]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 3، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، ص 499.
[2] همان، ص 427.
[3] مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1361، ص 64 و 65.
تعداد بازدید: 1151