نهضت امام خمینی

انقلابِ شاه، بدونِ مردم!


06 بهمن 1401


در ششم بهمن 1341 برنامه انقلاب شاه و مردم یا انقلاب سفید که شامل 6 اصل: اصلاحات ارضی (که مرحله اول آن در دوره امینی آغاز شده بود)، ملی‌شدن جنگل‌ها، اصلاح قانون انتخابات، عرضه سهام کارخانجات دولتی به مردم برای تأمین منابع مالی اصلاحات ارضی، سهیم شدن کارگران در سود کارخانه‌ها و ایجاد سپاه دانش بود به رفراندوم گذارده شد. همان‌طور که انتظار می‌رفت 90 درصد تمامی واجدین شرایط رأی دادن (من‌جمله آنها که در رفراندوم شرکت نکرده بودند!) به اصول شش‌گانه آری گفتند. در طی 15 سال بعد چند اصل دیگر از جمله تشکیل سپاه بهداشت، ملی‌شدن مراتع و... نیز بدون ضابطه و دلخواه به این فهرست افزوده شد.[1]

حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود در این خصوص می‌گوید:

«رژیم با بهره‌گیری از تجربه‌های مبارزه دوماهه روحانیت[2] با برنامه‌ریزی جدیدی دوباره وارد صحنه شد با عنوان انقلاب سفید. شعارهای انقلاب سفید اگر از حلقوم شاه بیرون نمی‌آمد می‌توانست برای مردم فریبنده باشد، اما مردم شناخت خوبی از شاه، خانواده پهلوی، درباری‌ها و طرفداران و مهره‌های رژیم داشتند. با چنین شناختی برایشان باورکردنی نبود که یک باند سرمایه‌دار و مالک زمین‌های بزرگ و غارتگر جنگل و مرتع در همه جای کشور، راستی در مقام تقسیم اراضی و فروش سهام کارخانه‌ها به کارگران و ملی‌کردن جنگل‌ها باشد و صادقانه بخواهد در این زمینه‌ها دست به تلاش بزند، با این‌همه در این مرحله جدیدِ مبارزه، رژیم در یک سنگر مترقی موضع گرفته بود که درگیری را تا حدودی مشکل می‌کرد. فراموش نمی‌کنم که در آن روزها به مدرسه مروی برای کاری رفته بودم که با آقای مطهری صحبت کنم. ایشان به من فرمودند این دفعه مثل گذشته نیست. مبارزه بسیار دشوار است. اینها رفته‌اند در جلد اصلاحاتِ عمیق اجتماعی و شعارهایی را مطرح کرده‌اند که رد آن کار مشکلی است. واقعیت هم همین بود. اگر کسی می‌گفت اصلاحات ارضی نه، از آن مفهوم‌گیری می‌شد که به طرفداری از سرمایه‌داران و مالکین بزرگ موضع‌گیری کرده است. این برداشت در واقع درست نبود. معلوم بود که ما با سرمایه‌داران و مالکان بزرگ مخالفیم و راهمان از آنها جداست. کسی مخالف فروش سهام کارخانه‌های دولتی یا غیر دولتی به کارگران نبود. مخالفت با ملی‌شدن جنگل‌ها از نظر ما معنی نداشت. برنامه‌ریزی حساب شده‌ای بود با شعارهایی جالب و پرجاذبه که رژیم تصور می‌کرد در برابر آن زبان روحانیت بسته است و اگر در مخالفت حرفی بزنند از چشم مردم می‌افتند. تحلیل رژیم این بود که پایگاه اصلی روحانیت در روستاها و در میان طبقات ضعیف و محروم جامعه است و با گرفتن این پایگاه‌ها روحانیت را ساقط می‌کنند.»[3]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. کاتوزیان، محمدعلی، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز، 1374، 271.

[2]. منظور جنبش روحانیت علیه لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی است که با پیروزی آنها و الغای لایحه مذکور پایان یافت.

[3]. هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوران مبارزه، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1376، ص 130 – 131.



 
تعداد بازدید: 511



آرشیو نهضت امام خمینی

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.