علی فردوسی
15 مرداد 1398
پُرِ گلهای رفته بر باد است روی خاکی که پا گذاشتهام
باز در جادهی ورامین ـ قم، چقدر لاله جا گذاشتهام!
خون گلهای لاله مرغوب است، وطنم، این دواگلی خوب است
سال پنجاهوهفت تا برسد، روی زخمت دوا گذاشتهام
آبیاری شده است اگر گل داد، بهمن از خون سینهی خرداد
من ولی پای بیخیالم را روی گلها چرا گذاشتهام؟
این کفن نیست، جامهی شادیست، این لباس سپید دامادیست
من که با عشق، من که با خونم روی دستم حنا گذاشتهام
دل من باز شور و شر دارد، چه کنم؟ عاشقی خطر دارد
عشق خاک است و دردسر دارد، سر به راه بلا گذاشتهام
من کیام؟ تا همیشه یک طلبه، درس فیضیه نیست بیعقبه
پر سرمشق عاشقی کرده است، دفتری را که وا گذاشتهام
جان من تحفهای که در سینیست، خاک ایران پر از ورامینیست
وقت غسل شهادت است امروز، کفنم را کجا گذاشتهام؟
منبع: انشای عقل: کتاب پنجمین جشنواره شعر انقلاب. تهران: حوزه هنری انقلاب اسلامی، 1394، ص 106.
تعداد بازدید: 2142