محمدعلی محمدی
12 شهريور 1398
خرداد میهمان محرم بود
ما میهمان سفرة ایمان
فیضیه سفرهگاه خدا بود
با خون وضو گرفته نشستیم
وز رنج ایستادن
ـ در انتظار فاجعه ـ
رستیم
آنگاه با صلابت تکبیر
بند از دو پای عزم گسستیم
ما کربلائیان را
گویی حسین بود که میخواند
و ز خیل ما، هزار علیاکبر
لبیکخوان دعوت او بودند
تکبیر
با مهابت شمشیر
بر فرق فتنهساز یزیدیها
رگبار شد
وزید
خون از کرانههای افق جوشید
خاک از زلال خون شهیدان
پیراهنی به رنگ شفق پوشید
آن سال
خرداد میهمان محرم بود
ما کربلائیان
لبیکخوان دعوت روحالله
آنان
با تیر آبدیدة ترفند آمدند
بر گرد ما حصار کشیدند
روح خدا حصاری،
وز تیر خدعهها
خون هزار عاشق
بر نطع غمنگار زمین جاری شد.
اما
روح خدا اگر چه به تبعید
در جسمهای ما
خون با زلال خاطره جاری بود
در گوشهای ما
تنها صدای ایمان کاری بود
هر سال میهمان محرم
در سفرهگاههای وطن بودیم
از رنج کارزار نیاسودیم
تا راه فتح را
با اسبهای حادثه پیمودیم
تکبیر، با مهابت شمشیر
بر فرق شب نشست
خون از کرانههای افق جوشید
خورشید در ضیافت بهمن
از خون پاک امت خرداد
پیراهن شکوه و شرف پوشید.
منبع: صدا، صدای خدا بود: مجموعه شعر. تهران: شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، زیر نظر دفتر تولید، 1373. ص 76 ـ 78.
تعداد بازدید: 2091