02 فروردين 1403
ساواک مشهد در گزارشی مورخ 2 فروردین 1342 مینویسد:
«روز 1 /1 /42 اجتماعی از طبقات مختلف مشهد در منزل آیتالله قمی و میلانی تشکیل و در مورد آزادی و انتخابات بانوان مذاکره و ضمن اظهار مخالفت...، تصمیم میگیرند که روز 2 /1 /42 در مسجد گوهرشاد و صحنین حرم مطهر تظاهر برای شرکت در مراسم مذهبی( وفات امام جعفر صادق علیهالسلام) و در باطن با تحریک و تشجیع مردم مبادرت به اختلال نظم عمومی نمایند.[!] روی این اطلاعات کمیته اطلاعات استان ساعت 22 روز 1 /1 /42 در استانداری تشکیل و تصمیم گرفته میشود عوامل اطلاعاتی ساواک و مأمورین آستانه در داخل مسجد و صحنین از بروز بینظمی جلوگیری و لشکر هم در حدود 50 نفر درجهدار به سرپرستی یک افسر با لباس غیرنظامی برای تقویت آنها اعزام میدارد. از ساعت 9 صبح 2 /1 /42 اجتماع مخالفین تشکیل [شد.] ضمن ایراد سخنرانیها بهوسیله طلاب علوم دینی چند نوع اعلامیه ازجمله اعلامیههایی به نام افسران و درجهداران و سربازان آزاد به شرح زیر به دیوارها الصاق که [به]وسیله مأمورین جمعآوری میگردد:
(هموطنان عزیز و افسران و سربازان شرافتمند
هیئت حاکمه خائن حوادث خونینی را که در فارس جریان دارد از همه پنهان میکنند.[1] مردم فارس که از خودسریهای مقامات دولتی به ستوه آمدهاند، صدای اعتراض خود را علیه این ستمگریها بلند کردهاند ولی شاه در پاسخ این اعتراضات قانونی یک گردان چترباز با هواپیماهای بمبافکن و ستونهای نظامی به این قسمت از کشور فرستاده است. با فرمان شاه خائن مردم نجیب این استان را به توپ و مسلسل میبندند، بر سر آنها بمب فرو میریزند، عده بیشماری از جمله کودکان و زنان و پیرمردان معصوم و بیگناه کشته شدند. این کشتار خونین و وحشیانه موجب خشم و تنفر مردم شرافتمند کشور ما است. ما به این اعمال غیرانسانی اعتراض کرده و از اجرای فرمان بمباران افراد بیپناه خودداری میکنیم. از کلیه میهنپرستان دعوت میکنیم که از این قهرمانان ملی پشتیبانی کنند. ما افسران وطنپرست سوگند یاد میکنیم که انتقام این کشتار را بازستانیم. شاه خائن از مجازات قانونی ایمن نخواهد بود. امضاء ـ افسران و درجهداران و سربازان آزاد)...»[2]
پینوشتها:
[1]. در 21 آبان 1341 سرپرست اصلاحات ارضی فیروزآباد «مهندس ملکعابدی» توسط عدهای راهبند در تنگاب فیروزآباد به قتل رسید. این رویداد سرآغاز دیگری برای آزار، شکنجه، اجحاف و هتک حرمت عشایر سرخی و قشقایی و ایل سرخی بیهیچ دلیل و مدرکی متهم به قتل ملکعابدی شد. رئیس ایل تلاش کرد با کمک افراد ایل قاتلان ملک عابدی را شناسایی و عشایر سرخی را از اتهام تبرئه کند. به این ترتیب مشخص شد قاتلان از ایل سرخی نبوده، جمعی سارق مسلح حرفهای بودهاند، دولت اما مقاصد و اهداف دیگری در سر داشت و در پی روشنشدن قضیه قتل نبود. قتل ملکعابدی بهترین بهانه برای تصفیه حساب با تمام ایلات و عشایر منطقه بود. سرانجام در پی هتاکی و تبلیغات منفی پهلوی و مطبوعات وابسته علیه ایلات و عشایر منطقه، ایل سرخی به ناچار سر به عصیان برداشته علناً مخالفت خود را با حکومت اعلام کرد. با این موضعگیری علنی و عدم مشارکت در رفراندوم لوایح ششگانه در آن منطقه، دولت تصمیم به اقدام نظامی و برخورد خشونتآمیز با ایلات و عشایر منطقه گرفته، از خشنترین نوع اقدام نظامی یعنی بمباران هوایی علیه آنها استفاده کرد. (سیاهپور، کشواد، «نهضت امام خمینی و قیام عشایر جنوب (1341-43)»، مطالعات تاریخی، بهار 1385، ش 12، ص 28 - 73).
تعداد بازدید: 419