در روز ۲۸ اسفند ۱۳۴۱ آیتالله میلانی جشن نوروز را تحریم کرد. در آن سال، مردم که بنا به سنت گذشته همه ساله حلول سال نو و آغاز بهار را جشن میگرفتند، در اعتراض به برگزاری رفراندوم انقلاب سفید شاه، به پیروی از حکم مراجع و علمایی چون امام خمینی و آیتالله میلانی نوروز را جشن نگرفتند. در مدرسههای علوم دینی به همین مناسبت پرچمی سیاه به اهتزاز درآمد که بر روی آن قید شده بود: امسال مسلمین عید ندارند. بسیاری از روحانیان نیز نوار سیاه رنگی به نشانه عزا بر سینه خود نصب کرده بودند.
در پی برگزاری رفراندوم شاه در ششم بهمن ۱۳۴۱ و در شرایطی که رسانهها داخلی و خارجی یکصدا شاه و انقلاب سفید او را میستودند، نغمههای مخالفت با این همهپرسی از گوشه و کنار بلند شد. پس از آن قرار شد که آیتالله روحالله کمالوند، با شاه ملاقات کرده و هدف او را درباره این رفراندوم جویا شود. شاه به جای اتخاذ موضعی معقول و شفاف، نسبت به این که علمای ایران همانند علمای دیگر کشورها دعاگو و از شاهنشاه کشورشان متشکر نیستند، گله کرد.
همان زمان بود که امام خمینی در نشست هفتگی با مراجع و علمای قم، خواهان در پیش گرفتن سیاست مشترک علیه رژیم شد و پیشنهاد داد که در اعتراض به اعمال رژیم، نوروز ۱۳۴۲ عزای عمومی اعلام شود. امام در آغاز شرایط حساس پیش آمده را تشریح کرد و گفت: «آقایان توجه داشته باشند با وضعی که پیش آمده، آینده تاریک و مسئولیت ما سنگین و دشوار میباشد... آنکه روبهروی ما قرار دارد و طرف خطاب و حساب ما میباشد، شخص شاه است که در مرز مرگ و زندگی قرار گرفته... خطری که اکنون عموم مردم را تهدید میکند بزرگتر از آن است که بتوان از آن چشم پوشید... ملت اسلام در معرض فنا و نیستی قرار خواهد گرفت... کاری که از ما ساخته است، بیدار کردن و متوجه ساختن مردم است. آن وقتخواهید دید که دارای چه نیروی عظیمی خواهیم بود که زوالناپذیر است و توپ و تانک هم حریف آن نمیشود.» پس از بیانات امام خمینی قرار شد که مراجع و مقامات روحانی، هر یک با صدور اطلاعیهای با رفراندوم مخالفت نموده، دست به افشاگری علیه رژیم بزنند. اولین اعلامیه را امام بامداد سهشنبه دوم بهمنماه در پاسخ به سؤال جمعی از متدینین تهران که نظر ایشان را درباره رفراندوم خواسته بودند، صادر و اعلام کرد:«... معلوم نیست چه مقامی صلاحیت دارد رفراندوم نماید... به نظر میرسد این رفراندوم اجباری، مقدمه برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب است ... علمای اسلام وظیفه دارند هر وقتبرای اسلام و قرآن احساس خطر کردند، به مردم گوشزد کنند...» در پی اعلامیه امام، دیگر مراجع نیز اعلامیههایی صادر کردند و اعتراض قانونی و تکالیف شرعی خود را به آگاهی اولیای امور رساندند.
در پی این تحولات امام با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که روحانیت اسلام امسال عید ندارند. متن این اعلامیه بدین شرح بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
انالله و اناالیه راجعون
دستگاه حاکمه ایران به احکام مقدسه اسلام تجاوز کرده و به احکام مسلمه قرآن قصد تجاوز دارد، نوامیس مسلمین در شرف هتک است و دستگاه جابر با تصویبنامههای خلاف شرع و قانون اساسی میخواهد زنهای عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کند.
دستگاه جابر در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند. یعنی احکام ضروریه اسلام و قرآن کریم را زیر پا بگذارد، یعنی دخترهای هجده ساله را به نظام اجباری ببرد و به سربازخانهها بکشد، یعنی با زور سرنیزه دخترهای جوان عفیف مسلمانان را به مراکز فحشا ببرد.
هدف اجانب، قرآن و روحانیت است. دستهای ناپاک اجانب با دست این قبیل دولتها قصد دارد قرآن را از میان بردارد و روحانیت را پایمال کند. ما باید به نفع یهود امریکا و فلسطین هتک شویم، به زندان برویم، معدوم گردیم، فدای اغراض شوم اجانب شویم.
آنها اسلام و روحانیت را برای اجرای مقاصد خود مضر و مانع میدانند، این سد باید به دست دولتهای مستبد شکسته شود. موجودیت دستگاه، رهین شکستن این سد است. قرآن و روحانیت باید سرکوب شود. من این عید را برای جامعه مسلمین عزا اعلام میکنم، تا مسلمین را از خطرهایی که برای قرآن و مملکت قرآن در پیش است آگاه کنم. من به دستگاه جابر اعلام خطر میکنم. من به خدای تعالی از انقلاب سیاه و انقلاب از پایین نگران هستم. دستگاهها با سوء تدبیر و با سوءنیت گویی مقدمات آن را فراهم میکنند. من چاره را در این میبینم که این دولت مستبد به جرم تخلف از احکام اسلام و تجاوز به قانون اساسی کنار برود و دولتی که پایبند به احکام اسلام و غمخوار ملت ایران باشد بیاید. بارالها من تکلیف فعلی خود را ادا کرم: «اللهم قد بلغت» و اگر زنده ماندم تکلیف بعدی خود را به خواست خداوند ادا خواهم کرد.
خداوندا، قرآن کریم و ناموس مسلمین را از شر اجانب نجات بده.
روحالله الموسوی الخمینی»
در پی این بیانیه امام، آیت الله میلانی نیز با صدور بیانیهای تحریم نوروز را اعلام کرد. در تاریخ ۲۹ اسفند امام طی سخنانی در جمع روحانیان، طلاب و مردم قم به افشاگری علیه رژیم پرداخته و بر موضع خود مبنی بر اعلام عزای عمومی در نوروز ۴۲ پافشاری کرد. به دنبال تحریم نوروز، در برخی ازمساجد و حسینیهها و منازل علما، مجالسی عزا برپا شد. این عمل باعث زیر سؤال بردن برنامههای شاه شد و خشم حکومت را برانگیخت. از این رو رژیم به این نتیجه رسید که باید با حرکتی قهرآمیز، زهر چشمی از نیروهای مذهبی بگیرد تا به خیال خود آنان را سر جایشان بنشاند. این فرصت در دوم فروردین ۱۳۴۲ نصیب عوامل رژیم شاه شد و آنها طی یورش به مدرسه فیضیه، درصدد به اصطلاح سرکوب حوزه علمیه قم و روحانیان برآمدند. این عمل، وقایع مهمی را در پی داشت که مهمترین آنها، عکسالعمل شدید امام طی سخنرانی عاشورای ۱۳۴۲، دستگیری ایشان و وقوع قیام خونین پانزدهم خرداد ۴۲ بود.
تاریخ ایرانی
تعداد بازدید: 6433