رحیم روحبخش
20 بهمن 1400
آیتالله خوانساری ـ از مراجع تهران ـ نیز در مخالفت با رفراندوم، دست به اقداماتی زد که همین امر نقطه پایانی بر حضور ایشان در عرصه سیاست شد. ایشان در پاسخ به پرسش راجع به جایز بودن شرکت در رفراندوم، نه تنها کلیه تصویبنامههای «خلاف شرع مقدس» را حرام اعلام کرد بلکه شرکت در رفراندوم را تحریم و آن را «در حکم مبارزه با امام زمان» بر شمرد.[1] بهدنبال صدور و پخش اعلامیهها در تهران، بازار تهران در روز دوم بهمن تعطیل گردید و بازاریان ضمن سر دادن شعار «رفراندوم قلابی مخالف اسلام است» راهی منزل آیتالله خوانساری شدند. سپس با پیوستن ایشان به همراه جمعی از علما به صف تظاهرکنندگان، به طرف منزل آیتالله بهبهانی حرکت کردند. شیخ جعفر شجونی واعظ یکی از سردستههای این تظاهرات، شعار مذکور را برای مردم تکرار میکرد. او مدتی بعد شناسایی و دستگیر شد.[2]
بدین ترتیب تظاهرکنندگان در بیت و خیابانهای اطراف منزل آیتالله بهبهانی تجمع کرده فلسفی واعظ به ایراد سخن پرداخت. او ضمن هشدار به «تجدید قضیه کربلا»، حاضران را به شرکت در مراسم اعتراض در مسجد حاج سیدعزیزالله بازار تهران با سر دادن شعار «ایران کشور خفقان است، مرگ بر خفقان» فرا خواند.[3] وی همچنین در این سخنرانی متن اعلامیه مشترکی از حضرات آیات خوانساری و بهبهانی را نیز قرائت کرد. آنان در این اعلامیه رفراندوم را «موجب نگرانی شدید روحانیون و عام مسلمین» ذکر کرده خاطرنشان نمودند: «عموم علما و مراجع طبق وظیفه شرعی به فکر چارهجویی افتاده... منتظرند هر چه زودتر اولیای امور به نظریات خیرخواهانه آقایان توجه کنند.»[4] به هر حال تظاهرکنندگان طبق برنامه اعلام شده بهسوی مسجد حاج سیدعزیزالله حرکت کردند. اما تجمع کنندگان در مسجد در محاصره نیروهای امنیتی قرار گرفتند که منجر به درگیریهای پراکنده شد.[5] در همین هنگام خوانساری به همراه جمعی عازم شرکت در مراسم شد. مقامات امنیتی که از پیامدهای حضور ایشان در تجمع مذکور نگران شده بودند در صدد چارهجویی برآمده برای متفرق کردن مردم و همچنین ممانعت از شرکت او، بهسوی افراد هجوم بردند در جریان این حمله: «یکی دو لگد به او [خوانساری] میزنند... [بهطوری که] زیردست و پای مردم میافتد.» ایشان ناچار به منزل مراجعت کرد.[6] پیامدهای این واقعه یکی کنار کشیدن آیتالله خوانساری از عرصه مبارزه و دیگری صدور اعلامیههایی از سوی برخی از مراجع و علما در اعتراض به هتک ایشان بود. از آن جمله امام به محض اطلاع از این واقعه با آیتالله شریعتمداری تماس گرفت و اعلام کرد: «من اعلامیه مینویسم... علیه اینهایی که به مرجع تقلید جسارت میکنند.»[7] ایشان در اعلامیه خود ضمن هشدار نسبت به حصر بیوت آیات خوانساری و بهبهانی و هتک مراجع و علما، خاطرنشان نمود: «به خدای متعال من این زندگی را نمیخواهم... کاش مأمورین بیایند و مرا بگیرند تا من تکلیف نداشته باشم.»[8] محلاتی به دستور امام این اعلامیه را چاپ و منتشر کرد.[9] آیتآلله گلپایگانی نیز با مخابره دو تلگراف به آقای خوانساری[10] و بهبهانی[11]، انزجار خود را از این فاجعه اعلام کرد.
در پی فراخوان مراجع و بهخصوص هتک حرمت آیتالله خوانساری، روحانیون و بازاریان، دو بازوی نهضت، بار دیگر به صورت گسترده گام در عرصه مبارزه نهادند. آنان در نقش پیام رسانی، در صدد تبیین و تشریح نظریات مراجع برآمدند. از آن جمله روحانیون در اعلامیهای که به نام «جامعه روحانیت تهران» در روز پنجم بهمن صادر کردند، با اشاره به هتک آیتالله خوانساری، از اجتماع علمای تهران در منزل آیتالله غروی کاشانی برای مذاکره و تصمیمگیری درباره آن واقعه سخن رانده در پایان هشدار دادند: «با تصویبنامه و مراجعه به آرای عمومی و رفراندوم، احکام الهی قابل تغییر و تبدیل نیست... تشخیص موضوعات حلال و حرام و فقه آل محمد(ص) با فقها و علما و مراجعی میباشد که از طرف خدا و رسول او مشخص و معلوم گردیدهاند.»[12] شیخ فضلالله محلاتی از عوامل ارتباطی امام با روحانیون تهران و از حاضران در جلسه منزل غروی کاشانی در روز سوم بهمن در خاطراتش نقل میکند که در پی اطلاع مأموران، تمام افراد حاضر در جلسه دستگیر و در زندان قزلقلعه بازداشت گردیدند که اسامی آنها بدینشرح است: مهدوی لاهیجانی، شمس گیلانی، سیدزکی فاطمی، فقیه دزفولی، جعفر خندقآبادی، عبادی طالقانی، جعفری همدانی، نفری، سیدآقا خلخالی، غروی کاشانی، حسین خندقآبادی، محمد ذاکری، محمد حائری، محمدعلی طالقانی و خود محلاتی.[13] شیخ جعفر شجونی یکی دیگر از دستگیرشدگان اسامی زیر را نیز اضافه کرده است: فضلالله روحانی، محمدحسین طالقانی، محمد رازی، محمد موسوی، مهدی هستهای، محمد نوقانی، واعظ طبسی و آیتالله بحرالعلوم.[14]
اما نقش روحانیون قم که از نزدیک با مراجع ارتباط داشتند و بهخصوص با سفر قریبالوقوع شاه نیز به آن شهر مواجه میشدند، تعیینکننده بود علیرغم صدور اعلامیه تحریم رفراندوم از سوی مراجع، اولیای امور شهر قم از روز سوم بهمن به آذینبندی و چراغانی شهر برای استقبال از سفر شاه پرداختند. در همین روز، جمعیتی از محله پایین شهر قم با سر دادن شعار «ما تابع قرآنیم، رفراندوم نمیخواهیم»! با راهنمایی شیخ محمد آل طه از وعاظ قم به طرف حرم حضرت معصومه(س) به تظاهرات پرداختند.[15] آنها در میدان آستانه با «گروه کثیری از کشاورزان، کارگران و سایر طبقات موافق لوایح ششگانه که در خیابانهای قم تظاهرات با شکوهی له شاهنشاه و تصویب ملی انجام [میدادند]، «تصادم مختصری» نمودند.[16] سرهنگ بدیعی ـ رئیس ساواک قم ـ در گزارشی از این درگیری، ضمن اشاره به مجروح شدن «شش نفر پاسبان و سه نفر افسر» اضافه میکند: «دسته طرفدار رفراندوم با شعار جاوید شاه به دستههای متعدد تقسیم [شدند] تا این لحظه در خیابانهای قم شعار میدهند. همه آنها به چوب مسلح هستند و کلیه دکاکین خیابانها باستثنای بازار باز شده است.»[17] به استناد اعلامیههای صادره از سوی مراجع در محکومیت این تهاجمات، گروه موافق رفراندوم، به بازار قم هجوم برده مغازههای اعتصابیون را غارت کردند. مدرسه فیضیه و حجرههای طلاب نیز از یورش آنها در امان نماند. امام به محض اطلاع از این وقایع اعلامیهای صادر کرد و خاطرنشان نمود: «بعد از نصایح بسیار و ادای وظیفه روحانیت، نتیجه این شد که امروز ـ که 26 شهر شعبان است ـ [برابر با سوم بهمن] از اوایل روز عدهای رجاله با مأمورین دولت در شهر مقدس قم به راه افتادند و به مردم بیپناه و طلاب و روحانیون حمله کرده و اهانت نمودند...» و در پایان اضافه کرد: «ما این وضع را در شهر مذهبی قم و در جوار حرم مطهر و در حوزه علمیه قم به قضاوت افکار عمومی میگذاریم...»[18] ایشان همچنین با صدور اعلامیه دیگری در همین روز در اعتراض به حصر بیوت آیات خوانساری و بهبهانی در تهران، از غارت مغازهها و شکستن در و پنجرههای دکاکین بازار قم خبر داد.[19]
نکته جالب توجه اینکه، علیرغم چنین فجایعی، اولیای امور شهر در صدد جلب رضایت مراجع برای دیدار با شاه در جریان سفر او به قم شدند. فرماندار قم در جلسهای که در بعد از ظهر آن روز مراجع برای تبادل نظر در خصوص وقایع قم تشکیل داده بودند، حضور یافت و از آنها برای حل اختلافات میان روحانیت و حکومت و درخواست دیدار با شاه، را کرد.[20] امام پاسخ داد: «با یورش وحشیانه دیروز مأمورین دولت به علما و مردم شریف تهران و هتک مقام مقدس روحانیت پایتخت و نیز رفتار غیرانسانی امروز مأمورین دولت با اهالی محترم قم و جامعه روحانیت... دیگر جای ملاقات با شاه وجود ندارد. البته ایشان دو شرط برای این دیدار قایل شدند: عزل علم از نخستوزیری و پایان بخشیدن به اعمال پلیسی.[21]
منابع حاکی است که در پی شکست این مذاکرات، اولیای شهر سعی کردند با ترفندهایی نظر امام را تغییر دهند از آن جمله چند تن از مقامات روحانی وابسته به رژیم از تهران به قم عزیمت کرده در مذاکره با مراجع از عواقب وخیم این تصمیم سخن راندند[22] که همگی، آنها را به امام ارجاع دادند که این امر از رهبری بلامنازع ایشان در عرصه مبارزه خبر میداد.[23] ترفند دیگر چاپ و پخش اعلامیههایی در توهین به امام بود که از قضا این اقدام، خشم عمومی اهالی قم را برانگیخت و عزم آنها را بر عدم حضور در مراسم استقبال از شاه جزم کرد.[24]
با این اوضاع، تمهیدات لازم برای استقبال از شاه در قم به عمل آمد. در مراسم میتینگی با شرکت بیست هزار نفر ـ بنابر قول دیگر هشت هزار نفر ـ که به نفع رفراندوم در میدان ارم قم برگزار شد،[25] تیمسار اویسی سخنرانی و از اهالی تقدیر کرد.[26] شاه در روز چهارم به قم وارد شد. برخی منابع از حضور «فقط چند نفر از معممین که به سازمان اوقاف وابسته بودند» در جمع مستقبلین سخن گفته[27]، اما برخی شرکت حتی «یک نفر عمامه بهسر» را نیز نفی کردهاند.[28] شاه که اوضاع را چنین دید، سخنان شدیداللحنی علیه روحانیت بر زبان آورد و مدعی شد: «هیچکس نه در تجربه و نه در عمل نمیتواند ادعا داشته باشد که بیش از من به خداوند یا به ائمه اطهار نزدیک است» سپس مخالفین را به افراد قشری تشبیه کرد که «فکرش از هزار سال پیش تکان نخورده» و هشدار داد که «در دنیا مفتخوری از بین رفته».[29] در برخی منابع سخنان دیگری نیز به شاه نسبت میدهند که گویا در جریان تدوین «مجموعه تألیفات...شاه» آن مطالب حذف شده است. از جمله از بازاریان تهران بهعنوان «یک مشت بازاری احمق ریشو» یاد کرد و همچنین از همدستی روحانیون با جعفر پیشهوری در غائله جدایی آذربایجان از ایران سخن گفت.[30] بدون تردید این سخنان، روح مذهبی تودههای مؤمن را جریحهدار کرد و فاصله هیئت حاکمه با نیروهای مذهبی را بیش از پیش افزایش داد.
بازاریان تهران، بهخصوص هیئتهای مذهبی وابسته به بازار که در جریان مبارزه علیه لایحه انجمنها با مراجع ارتباط یافته و رویکرد سیاسی درپیش گرفته بودند، در این مرحله نیز با صدور اعلامیه و اطلاعرسانی، در صدد ایضاح نظریات مراجع و تبیین علل مخالفت آنها با رفراندوم برآمدند در این میان اعلامیهای که از سوی هیئت مسجد شیخ علی صادر شد از جامعیت بیشتری برخوردار بود. در این اعلامیه با هشدار به کارگران و دهقانان «مخالفت و غیرقانونی شناختن رفراندوم کذایی توسط مراجع تقلید و علمای اعلام وحججاسلام مدظلهم به علل» نه گانه زیر بیان شده است: هر دیکتاتوری نتواند با یک رفراندوم مقاصد خود را عملی کند، علل عقبماندگی خود هیئت حاکمه فاسد و جابر است، با تشکیل شرکت تعاونی روستایی به جای یک ارباب، چندین مأمور فاسد بر جان و مال روستاییان مسلط میشود. مطالعات دقیق مبتنی بر منافع ملی برای توسعه کشاورزی لازم است نه تغییرات سطحی، املاک مالکین بزرگ از جمله هیئت حاکمه نامشروع بوده و باید سلب مالکیت شوند، سهیم کردن کارگران در کارخانجات تولیس بوده چون شرکتهای بزرگ مانند نفت و دخانیات مستنثی شده است، واگذاری فرهنگ مردم مسلمان به ارتشی که توسط مستشاران خارجی اداره میشود (سپاه دانش) جنایت به مصالح مملکت است، جنگلها به مالکیت کسی در نمیآید و بالاخره هدف رفراندوم، اصلاح قانون انتخابات برای ایجاد مجلس ساختگی است.
در پایان اعلامیه توصیه گردیده: «در نظریات روحانیت بیشتر دقیق شوید و هر جا [درباره رفراندوم] سؤال و ابهامی هست مستقیماً از مراجع تقلید استفسار نمایید.»[31]
در پی این فراخوان و تشدید مبارزات مراجع و روحانیون، بهخصوص در پی پخش اعلامیه امام در بازار،[32] بازار تهران در اعتراض به رفراندوم برای سه روز اعتصاب نمود.[33] بازار خرمآباد و قم نیز در روز سوم بهمن تعطیل گردید.[34] در این روز طرفداران چماق بهدست نظام به مغازههای اعتصابی در بازار قم هجوم برده آنها را غارت کردند.[35] اما در تهران، جمعی از بازاریان طرفدار نهضت در منزل حاج حسن جواهریان ـ یکی از عناصر مبارز ـ تشکیل جلسه دادند. در این جلسه که نیروهای مبارزی چون: عراقی و امانی حضور داشتند، تصمیم گرفته شد چادرهایی که از سوی دولت در میادین شهر به منظور جمعآوری آرای رفراندوم نصب شده به آتش کشیده شود. احمد قدیریان یکی از این افراد، مسئولیت به آتش کشیدن دو چادر نصب شده در پاچنار و بازار آهنگران را به عهده گرفت! و بعدازظهر پنجم بهمن ـ یک روز قبل از رفراندوم ـ این مأموریت را به انجام رساند. وی میگوید، دیگر نیروها نیز تعدادی دیگر از این چادرها را آتش زدند که حتی در روزنامههای وقت هم انعکاس یافت.[36]
در چنین شرایطی، علیرغم موضعگیری عموم نیروهای آگاه سیاسی، رفراندوم در روز ششم بهمن برگزار شد و هیئت حاکمه با تبلیغات فراوان از موفقیت همهپرسی با پنج میلیون و ششصدهزار رأی موافق در برابر چهار هزار و 150 رأی مخالف خبر داد. ولی نکته حائز اهمیت اینکه بار دیگر بازاریان و روحانیون در تعامل با یکدیگر در نقش پیام رسانی آموزههای نهضت و نظریات مراجع، گامی بزرگ برداشته، دو تظاهرات عمده در تهران و قم برپا کردند و اینک با تجربه اندوزی بیشتر به راهکارهای جدیدی برای تداوم مبارزه دست یافتند که سازوکارهای استفاده و بهرهبرداری سیاسی از مناسبتهای مذهبی و ملی برای نشان دادن اعتراضات عمومی و گسترش دامنه مبارزات بود.
ج ـ تحریم عید: صرفنظر از اهمیت دو واقعه لایحه انجمنها و ماجرای رفراندوم در تصمیم مراجع برای تحریم عیدنوروز، باید به رویدادهای مؤثر در تشدید اختلافات و گسترش دامنه مبارزات در آستانه سال جدید اشاره شود. از آن جمله آغاز ماه رمضان از روز هشتم بهمن ـ دو روز بعد از رفراندوم ـ بود. این ماه همچون محرم و صفر از جنبه تبلیغات مذهبی و برگزاری مجالس و محافل دینی از ایام خاص «زمانهای پرشنونده» تلقی میشود. حضور انبوه تودههای مؤمنین مذهبی در پای منابر وعاظ. برای آنان فرصتی ایجاد میکرد که در پوشش مباحث مذهبی، به تحریکات سیاسی بپردازند. بهخصوص اینکه خاطره دو تظاهرات تهران و قم در اعتراض به رفراندوم و تحریم آن از سوی مراجع در اذهان مانده بود.
در اسناد ساواک گزارشهای چندی از اتخاذ تدابیر شدید امنیتی برای جلوگیری از فعالیتهای سیاسی روحانیون در این ماه به چشم میخورد در بخشنامهای از سوی اسدالله علم ـ نخستوزیر ـ خطاب به استانداران و فرمانداران کل با اشاره به اینکه «در ایام رمضان بهطور قطع عناصری خواهند خواست از منابر سوءاستفاده بکنند» دستور دستگیری و اعزام این افراد به تهران داده شده است.[37] در همین باره سرلشکر حسن پاکروان ـ رئیس ساواک ـ نیز ضمن دستورالعملی به کلیه ساواکها برای مراقبت از مساجد و تکایا، درخواست نمود افرادی که در منابر «مسائل سیاسی را مطرح» میکنند به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور دستگیر و بازداشت شوند.[38] سرتیپ حسین فردوست ـ قائم مقام وقت ساواک ـ نیز طی دستوری به ساواک قم، با اشاره به احتمال افزایش اعتراضات مردمی در شبهای قدر، چهار راهکار، به شرح ذیل ارائه داد: جمعآوری اطلاعات موردنیاز از افراد و مراکز مشکوک، دستگیری پیش از موعد افرادی که قصد دارند در شبهای قدر اخلال نمایند، دستگیری وعاظی که مسائل سیاسی را در منابر طرح میکنند پس از خروج از مسجد و بالاخره تشکیل جلسه کمیسیون امنیت قم برای اتخاذ پیشبینیهای لازم، [39] آخرین نقشه هیئت حاکمه برای مقابله با برنامههای مبارزاتی روحانیون در ماه رمضان تهیه «طرح انتشاراتی ماه مبارک رمضان» بود که براساس آن، خط مشی تبلیغاتی مطبوعات، رادیو، تلویزیون، سینماها، تماشاخانهها، اتراکسیونها و سایر اماکن «با توجه به مقتضیات روز و اوضاع و احوال کشور» تعیین و ابلاغ گردید.[40] در واقع ماه رمضان سال 1341 ش، نخستین عرصه رویارویی نظام با امری کاملاً بالقوه مذهبی بود که توان تبدیل به حرکتی سیاسی و بالفعل را داشت از همین روی هشدارهای دستگاههای امنیتی میتواند قابل فهم باشد. زیرا در تداوم نهضت ایام مذهبی دیگری در پیش روی بود، که برنامههای ماه رمضان بهعنوان منشأ و الگوی آن تلقی میشد.
چنین بهنظر میرسد که روحانیون مبارز در آغاز این ماه، تصمیم به اعتصاب سراسری گرفتند و به مدت یک هفته، برای نشان دادن اعتراض خود، از حضور در مساجد خودداری ورزیدند[41]ولی شوق مؤمنین برای کسب فیض از برنامههای این ماه تداوم اعتصاب را با مشکل مواجه ساخت. گویا همه عناصر مذهبی آمادگی پرداخت چنین هزینههایی برای مبارزه را نداشتند. البته در گزارش ساواک از تصمیم مجدد وعاظ برای خودداری از حضور در مساجد در شبهای قدر سخن به میان آمده است.[42]
در اعلامیهای که بهنام «جامعه روحانیت تهران» در چهاردهم بهمن ـ هفتمین روز ماه رمضان ـ صادر گردیده. با اشاره به اینکه، علما «حتی از اقامه جماعت و حضور در مساجد خودداری نموده و بدینوسیله انزجار و تنفر خود را [از نظام ایران] به جهانیان اعلام نمودند» خاطرنشان شده که این اقدام منجر به ضرب و حبس جمع کثیری از علما و وعاظ گردید و از سوی دیگر «بهعلت مراجعات و تقاضای مکرر مؤمنین» بهخصوص «بعد از اطلاع از اینکه آیتالله خوانساری را مؤمنین به مسجد بردند» ائمه جماعات اعتصاب را شکسته به اقامه جماعت پرداختند.[43] یکی از طلاب مبارز وقت نیز علل شکست اعتصاب را: تهدید گردانندگان مساجد از سوی ساواک و عادت مؤمنین به راز و نیایش در ماه رمضان ذکر کرده است.[44]
البته بازاریان در عید فطر، با عزیمت به قم و حضور در نماز عید مراجع سیاسی، رویکرد مبارزاتی خود را نشان دادند. تعداد آنان که بالغ بر چهارهزار نفر بود، نماز را در مسجد مدرسه حجتیه و به امامت آیتالله شریعتمداری اقامه کردند. بعد از نماز دو تن از وعاظ به ایراد سخن پرداختند. شیخ احمد واعظ، با اشاره به مبارزه علیه رفراندوم، نهضت را بر دو پایه «همت مراجع» و «پشتیبانی اهالی محترم تهران» استوار دانسته به آنان توصیه نمود: «در آینده، در روزهای سوگواری و اعیاد مذهبی به این نحو خود را به قم برسانید و با علما و مراجع تقلید تماس بگیرید و دستورات لازم را اخذ نمایید... علما به شما نیازمندند و همینطور شما هم به علما نیازمندید.» اما شیخ جواد فومنی، سخنران دیگر این مراسم با اشاره به واقعه هتک آیتالله خوانساری، گفت: «از هتک حرمت مراجع نگران نشوید، زیرا خاندان معاویه هم به علی لعن و دشنام میدادند، سرنوشت آنها چه شد؟»[45]
حاضران بعد از این مراسم، در حالی که شعار میدادند، روانه منزل امام شدند، ایشان در سخنرانی خود با تجزیه و تحلیل ماجرای رفراندوم، خاطر نشان نمود: «شما آقایان محترم... در مقابل کارهای خلاف شرع و قانون این دستگاه بایستید. از این سرنیزههای زنگ زده نهراسید» سپس شاه را مورد خطاب قرار داد و گفت: «چرا شاه مملکت اینقدر از ملت جدا باشد که وقتی پیشنهادی میدهد [رفراندوم] با بیاعتنایی و عکسالعمل منفی مردم مواجه گردد.» در پایان نیز به هیئت حاکمه توصیه نمود: «خوب است قدری عبرت بگیرند و در سیاست خود تجدیدنظر کنند.»[46]
واقعه دیگری که در این مرحله، با نقشآفرینی یکی از علما رخ داد، سخنرانی شدیداللحن آیتالله محمدصادقی تهرانی ـ مدرس وقت دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران ـ در مراسم دومین سالگرد رحلت آیتالله بروجردی به تاریخ 17 اسفند در مسجد اعظم قم بود. ایشان در پاسخ توهینآمیز شاه به روحانیت در جریان سفر چهارم بهمن به قم، گفت: «اگر فرض کنید سرِ خر تاج بگذارند، خر شاه خواهد شد... تاج گذاشتن... انسان را شاه نمیکند» وی در ادامه با مقایسه شاه با معاویه به تمام ایرادات او به علما جواب داد، سپس ـ برای اینکه دستگیر نشود ـ در معیت امام به منزل ایشان رفت و بعد از سه روز با لباس مبدل عازم مکه شد[47] و تا زمان مراجعت به ایران، در سفر تاریخی امام از پاریس، در کشورهای عراق، عربستان و لبنان علیه هیئت حاکمه ایران به مبارزه پرداخت.[48] ساواک نیز گزارش سخنرانی و فرار او را تأکید کرده است.[49] آخرین موضوعی که در آستانه تحریم عید، از سوی مراجع طرح شد و بازتاب یافت، امضای اعلامیهای از سوی نُه تن از مراجع و علمای برجسته در تبیین مخالفت شرکت زنان در انتخابات با قانون اساسی بود. این اعلامیه به ترتیب از سوی: مرتضی الحسینی اللنگرودی، احمد حسینیالزنجانی، محمدحسین طباطبائی، محمدالموسوی یزدی، محمدرضاالموسوی الگپایگانی، سیدکاظم شریعتمداری، روحالله الموسوی الخمینی، هاشمالآملی و مرتضی الحائری امضا شده بود.[50] این اقدام گویا بهدنبال برخی اظهارنظرها و موج تبلیغاتی جدید، مبنی بر قانونی بودن شرکت زنان در انتخابات، براساس بند پنجم اصول ششگانه انقلاب سفید انجام گرفت که به رفراندوم گذاشته شده هیئت دولت نیز طی مصوبهای در نهم اسفند آن را رسمیت بخشیده بود.
مرجعیت سیاسی، پیشگام تحریم عید: بررسی سیر وقایع منتهی به تحریم عید، نشان میدهد که رابطه نظام با مخالفان مذهبی خود در قالب کنش و واکنش متقابل، طوری به جریان افتاده بود که در پی هر عمل خلاف قانون و شرع از طرف هیئت حاکمه، مراجع عکسالعمل نشان داده در تعامل با روحانیت و بازار و در خلال جلسات هفتگی، مراسم مذهبی، مجالس عزاداری و غیره با ایراد سخنرانی و صدور اعلامیه به پیام رسانی میپرداختند و دامنه مبارزه را گسترش میدادند. موضوع تحریم عید نیز که در یکی از جلسات هفتگی مراجع، از سوی امام طرح و طی مذاکراتی تصویب گردید، از جمله این واکنشها بود که میتوانست به لزوم تداوم نهضت و تعمیق آن در میان تودهها بینجامد.
امام در دو اعلامیه، یک نامه و یک سخنرانی به صراحت به تحریم عید اشاره کرد و در اعلامیه نخست که در 22 اسفند و به مناسبت مخالفت با «تساوی حقوق زن و مرد» صادر گردید، با اشاره به اعزام دخترهای هیجده ساله به سربازی و هتک مراجع در جهت منافع یهودیان و آمریکا، خاطرنشان نمود: «من این عید را برای جامعه مسلمین عزا اعلام میکنم، تا مسلمین را از خطرهایی که برای قرآن و مملکت قرآن در پیش است آگاه کنم.» در پایان نیز چاره مشکلات را، کنارهگیری دولت علم و روی کار آمدن «دولتی که پایبند به احکام اسلام و غمخوار ملت ایران باشد» ذکر کرده است.[51]ایشان همچنین در دومین اعلامیه خود، خطاب به علما و روحانیون، ضمن اشاره به تلاشهای هیئت حاکمه برای «هدم احکام ضروریه اسلام» اضافه نمود،: «اینجانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر جلوس میکنم و به مردم اعلام خطر مینمایم.» در پایان نیز علما را به اتخاذ این رویه به منظور اینکه «ملت مسلمان از مصیبتهایی وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند» فرا خوانده است.[52] ساواک و شهربانی در گزارشهایی از تکثیر و توزیع این اعلامیه خبر دادهاند.[53]
اما در نامه مورد اشاره که امام خطاب به فلسفی ارسال نمود، با یادآوری تصمیم اتخاذ شده در خصوص تحریم عید، با گریزی به برخی موانع افزوده است: «لکن [این تصمیم] با اختلاف سلیقهها باز برخورد کرده انصافاً ما برای کوبیده شدن خوب هستیم» سپس ضمن درخواست صدور اعلامیهای از سوی ایشان به همراه حضرات آیات تنکابنی، آملی و آشتیانی ـ از علمای برجسته تهران ـ تصریح کرده: «البته باید اسم وفات حضرت صادق برده نشود و با صراحت نوشته شود، برای صدماتی که در این سال به اسلام وارد شده است.»[54]
بالاخره ایشان در سخنرانی مفصل روز 29 اسفند به مناسبت فرا رسیدن عید و در حضور علما و اهالی قم در مسجد اعظم، بار دیگر به این نکته اشاره کرد و ضمن یادآوری توطئههای استعمار علیه اسلام و رسالت سنگین علما خاطرنشان نمود: «امسال ما عید نداریم و این عید را عزای ملی اعلام میکنیم... برای مصیبتها و لطمههایی که در این سال به اسلام وارد شد.»[55]
بهجز امام حضرات، آیات شریعتمداری[56]و روحانی[57] با صدور اعلامیههایی به ترتیب در 23 و 26 اسفند، عید نوروز را عزای عمومی اعلام کردند. ساواک در گزارشی از تکثیر و توزیع ایندو اعلامیه خبر داده است.[58]آیتالله میلانی نیز با صدور اعلامیهای مفصل، با اشاره به تجاوز هیئت حاکمه به احکام شرعیه، بازداشت رجال متدین و علما، خاطرنشان نموده: «در این شرایط روحانیتی که خود را شریک غم و شادی ملت مسلمان ایران میداند، هرگز عید و مراسم آن را نخواهد داشت.»[59]
در پاسخ به این فراخوان و همسو با مراجع، آیتالله بهبهانی، روحانیون تهران، «اتحادیه فرهنگیان و دانشجویان»[60]و «جمعیتهای مذهبی تهران» اعلامیههایی در تحریم عید و دعوت عموم به این اقدام صادر کردند. بهبهانی در اعلامیه خود به همزمانی ایام نوروز با سالروز شهادت امام صادق(ع) ـ در دوم فروردین ـ نیز اشاره کرده است.[61] ساواک نیز در گزارشی از صدور این اعلامیه خبر داده است.[62] روحانیون تهران به منظور، نقش پیامرسانی خود اعلامیهای با 46 امضاء در تحریم عید «به مناسبت تصادف ایام نوروز با شهادت رئیس مذهب جعفری و حوادث ناگواری که به اسلام و مسلمین وارد» گردیده، صادر کردند.[63] اما بازاریان نیز در همین مسیر با نام «جمعیتهای مذهبی تهران» در اعلامیه خود با اشاره به «ضربات بیرحمانهای که همواره به پیکر مقدس قرآن و دین در این ایام وارد آمده» همگان را به برپایی عزاداری بهجای عید فرا خواندند.[64] مهمتر از آن، اینکه آنان براساس گزارشهای ساواک به منظور ابلاغ پیام مراجع و اطلاعرسانی خود، تراکتهای زیادی مبنی بر «عزای ملی بهجای برگزاری مراسم عید باستانی» در تهران و قم چاپ و توزیع نمودند.[65]
واضح است که صدور اعلامیه یک جنبه قضیه است، توان تکثیر و توزیع آن در شرایطی که ساواک همه مراکز و مکانها را تحت کنترل و مراقبت داشت، جنبه مهمتر آن بود. شبکه پیامرسانی نهضت روحانیت بعد از دو تجربه مهم لایحه انجمنها و تحریم رفراندوم، این قابلیت را بهدست آورده بود که مخفیانه اعلامیههای مذکور را تکثیر و توزیع نماید. گزارشهای ساواک نیز مؤید این توانایی بازاریان بودند. در یکی از گزارشهای ساواک از توزیع اعلامیه «جمعیتهای مذهبی تهران» سخن به میان آمده،[66] حال آنکه سند دیگر از پخش اعلامیه روحانیون تهران در سطح آن شهر خبر داده است.[67] گزارش سوم حاکی از توزیع دو اعلامیه مذکور در میان مغازهداران خیابانهای: خواجه نظامالملک و گرگان تهران در تاریخ 27 اسفند میباشد. در این سند از پخش گسترده آن در سایر محلات تهران گزارش شده است.[68] همین اطلاعرسانیها باعث شد که بنابر گزارشهای ساواک، فراخوان تحریم عید در تهران مورد استقبال قرار گرفت و حتی مردم این شهر «مخصوصاً قسمت جنوب شهر، پرچمهای سیاهی [بر درب منازل] برافراشتند.»[69] در مشهد نیز، به دلیل صدور اعلامیه تحریم، از سوی آیتالله میلانی، تحریم عید از سوی نیروهای مذهبی استقبال شد.[70] یکی از طلاب مبارز آن سالها نیز از «محسوس» بودن تحریم عید در قم خبر داده است.[71]
نتیجه
حاصل سخن اینکه در خلال جنبش پنج ماهه و طی سه مرحله: مبارزه علیه لایحه انجمنها، تحریم رفراندوم و تحریم عید، شبکهای از نیروهای انقلابی اعم از روحانیون و بازاریان بهصورت منسجم و با هسته مرکزی به نسبت شناخته شده شکل گرفت که بهتدریج با یارگیری از عناصر مستعد مبارزه در خلال فعالیتهای مذهبی و سیاسی، توانستند، دامنه کمی و کیفی تشکل خود را گسترش دهند. این شبکه در قالب هرمی فعالیت میکرد که مرجعیت در رأس آن با صدور اعلامیه و با ایراد سخنرانی، آموزههای نهضت را تولید و روحانیون و بازاریان با چاپ و تکثیر و توزیع (اعلامیه و نوار) و بعضاً صدور اعلامیه در شفافسازی نظریات مراجع به پیامرسانی پرداختند. در شرایطی که رسانههای دولتی از درج هر گونه اخبار نهضت منع شده اصولاً ماهیت جنبش را سانسور میکردند، این شبکه با بهرهبرداری از رسانههای سنتی اعم از: منبر، شبکه ارتباطی بازار، جلسات هیئتهای مذهبی، محافل و مدارس دینی و غیره موفق شد گامهای بزرگی در معرفی و گسترش جغرافیایی نهضت بردارد. بهگونهای که در کمتر از سه ماه در جریان قیام 15 خرداد، اهالی بیش از ده شهر کشور، در این قیام ایفای نقش کردند.
منبع: مجموعه مقالات همایش 15 خرداد زمینهها و بسترها، به کوشش دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ج 1، تهران، سوره مهر، 1388، صص 306 - 342.
پینوشتها:
[1]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 59.
[2]. خاطرات حجتالاسلام شیخ جعفر شجونی، به کوشش علیرضا اسماعیلی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 69.
[3]. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، به کوشش سیدحمیدروحانی،تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، صص 247 ـ 246.
[4]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 58.
[5]. خاطرات حاج احمد قدیریان، به کوشش سیدحسین نبوی و محمدرضا سرابندی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1383، ص 75.
[6]. ناگفتهها: خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، تهران، رسا، 1370، ص 156.
[7]. خاطرات 15 خرداد، ج اول به کوشش علی باقری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1376، ص 166، (خاطرات حجتالاسلام سیدعلی غیوری نجفآبادی).
[8]. صحیفه امام، ج 1، ص 141.
[9]. خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، به کوشش حمیدروحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، ص 46.
[10]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 61.
[11]. همان، ص 62.
[12]. همان، ج 4، صص 22 ـ 20؛ همچنین: نهضت روحانیون ایران، ج 3 و 4 (در یک مجلد)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، ، صص 191 ـ 189.
[13]. خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، ص 211، س ش 6؛ همچنین: نهضت امام خمینی، ج اول، چاپ 15 (عروج)، صص 268 ـ267.
[14]. خاطرات حجتالاسلام شیخ جعفر شجونی، صص 70 ـ 69.
[15]. خاطرات 15 خرداد، دفتر پنجم، صص 27 ـ 25، (خاطرات آیتالله محمد آل طه).
[16]. منصوری، جواد، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، سند شماره 104 /2
[17]. همان، شماره 105 /2.
[18]. صحیفه امام، ج 1، ص 142.
[19]. همان، ص 141.
[20]. نهضت امام خمینی، ج 1، صص 254 ـ 253.
[21]. صحیفه امام، ج 1، ص 143.
[22]. نهضت امام خمینی، ج 1، صص 255 ـ 254.
[23]. خاطرات 15 خرداد، دفتر پنجم، ص 78، (خاطرات حجتالاسلام علی محمدی تاکندی).
[24]. همان، ص 98، خاطرات حجتالاسلام عبدالحسین چهل اخترانی.
[25]. تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره 104 /2.
[26]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، زمینهها، ص 475.
[27]. خاطرات 15 خرداد، دفتر پنجم، ص 232، (خاطرات حجتالاسلام سیدمحمود مرعشی نجفی).
[28]. نهضت امام خمینی، ج 1، ص 260.
[29]. مجموعه تألیفات، نطقها، پیامها، مصاحبهها و بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران، ج 4، دیماه 1341 تا آبان 1344، تهران، کتابخانه سلطنتی، بیتا، صص 3090 ـ 3081.
[30]. نهضت روحانیون ایران، ج 3 و 4 (در یک مجلد)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، ، صص 202 ـ 200.
[31]. همان، صص 220 ـ 218
[32]. خاطرات ابوالفضل توکلی بینا، به کوشش محمود طاهر احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 47
[33]. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، به کوشش سیدحمید روحانی،تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، صص 247 ـ 246.
[34]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، زمینهها، صص 279 ـ 278.
[35]. صحیفه امام، ج 1، صص 142 ـ 141.
[36]. خاطرات حاج احمد قدیریان، به کوشش سیدحسین نبوی و محمدرضا سرابندی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1383 صص 78 ـ77.
[37]. تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره 110 /2.
[38]. همان، سند شماره 113 /2.
[39]. همان، سند شماره 114 /2.
[40]. همان، سند شماره 111 /2.
[41]. نهضت امام خمینی، ج 1، صص 284 ـ 283.
[42]. تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره، 115 /2.
[43]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 4، صص 24 ـ 23. ضمناً انتخاب عنوان «متن اعلامیه جامعه روحانیت تهران درباره تحریم رفراندوم شاهانه» برای این اعلامیه اشتباه است.
[44]. هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوران مبارزه، زیر نظر محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1376، صص 137 ـ 136.
[45]. تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد،ج 1، سند شماره 117 /2.
[46]. صحیفه امام، ج 1، صص 152 ـ 151. ضمناً بخشی از سخنرانی در صحیفه امام نیامده، که از منبع فوق (گزارش ساواک) نقل گردید.
[47]. خاطرات15 خرداد، دفتر پنجم، صص 181 ـ 179، (خاطرات آیتالله محمد صادقی تهرانی).
[48]. آیتالله امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک (کتاب هفدهم)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1379، صص 106 ـ 105.
[49]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، زمینهها، صص 530 ـ 525.
[50]. صحیفه امام، ج 1، صص 150 ـ 145، ضمناً علی دوانی معتقد است که این اعلامیه را «امام خمینی نظر به مصالحی در آخر امضاء کرده بودند و بخاطر محتوی آن» متن اعلامیه را در کتابش درج نکرده است؛ ر.ک: نهضت روحانیون ایران، ج 1 و 2، ص 24. درحالیکه سیدحمید روحانی نقل میکند، بانی صدوراعلامیه مذکور و همچنین نگارش و اخذ امضاء توسط امام انجام گرفته است؛ ر.ک: نهضت امام خمینی، ج 1، ص 293.
[51]. صحیفه امام، ج 1، صص 154 ـ 153؛ همچنین: آرشیو مرکز انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 112، ص 18.
[52]. صحیفه امام، ج 1، ص 156.
[53]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1: زمینهها، ص 543؛ همچنین: آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 661، کُد 1 /641، ص 22.
[54]. صحیفه امام، ج 1، ص 155.
[55]. همان، صص 165 ـ 157.
[56]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 5، ص 36.
[57]. همان، ص 37.
[58]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، زمینهها، صص 567 -545.
[59]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 72.
[60]. نهضت امام خمینی، ج 1، ص 331؛ همچنین: نهضت روحانیون ایران، ج 3 و 4، ص 227.
[61]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 2، ص 72.
[62]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1: زمینهها، ص 544.
[63]. نهضت روحانیون ایران، ج 3 و4 ص 226؛ همچنین: اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 58.
[64]. تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره 123 /2؛ همچنین: خشونت قانونی (شرح حال شهید حاج صادق امانی)، پیشین، ص 84.
[65]. برای ملاحظه پنج مورد از تراکتهای تحریم عید رک: نهضت روحانیون ایران، ج 3 و4، ص 228؛ گزارش ساواک از توزیع تراکتهای تحریم عیدنوروز رک: تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره 124 /2.
[66]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، زمینهها، ص 572.
[67]. همان، ص 570.
[68]. تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره 121 /2.
[69]. همان، سند شماره 120 /2.
[70]. جلالی، غلامرضا، مشهد در بامداد نهضت امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، صص 153 ـ 151.
[71]. دوران مبارزه، هاشمی رفسنجانی، زیرنظر محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1376، ص 137.
تعداد بازدید: 2308