19 فروردين 1404
در تهران نشستهایی برای برقراری این رابطهها داشتیم و سه گروه به هم رسیدیم. [ما] یک رابطه مستقیم پیدا کردیم و زمینهای شد برای ائتلاف [و تشکیل هیئتهای مؤتلفه اسلامی] که اسم بامسمایی بود. از هر گروه، چهار نفر معرفی شدند. [این دوازده نفر معرفی شده] شورای مرکزی بود.
امام هر روز مسئله نویی را مطرح میکردند تا حرکت تداوم داشته باشد و سرد نشود. منجمله، مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی [که نمونهای از هدف امام] و عقبنشینی دستگاه [از مصوبه خود که] در مقابل حرکت تمام بخشهای [منسجم و] مذهبی مردم بود. [در این ماجرا] ما با برادران به خدمت امام رسیدیم. ایشان فرمودند که این مسئله، باید رسماً پس گرفته شود. [امام] به ما دستور دادند پلاکارد و شعار [های مناسب] تهیه شود و خودشان چند شعار [جهت تهیه پلاکاردها] نوشتند. ما هم تعدادی پلاکارد [با همان] شعارها تهیه کردیم. با جمعیتی که ابتدا [با] سه اتوبوس ما [شروع شد] و سپس خیل عظیم جمعیت که ملحق شدند، راهپیمایی انجام دادیم. مسیر [راهپیمایی] از مسجد اعظم به طرف منازل آیات گلپایگانی، نجفی و شریعتمداری بود. متأسفانه، جلوی منزل شریعتمداری از بالای بام عکس تعدادی از برادران ما را برداشته و شناسایی کرده بودند. البته ما فیلم و عکسها را از عکاسی گرفتیم.
[در این تظاهرات] یکی از برادران را نیز شهربانی دستگیر کرده بودند، که با وساطت آیتالله گلپایگانی آزاد شد. در راه بازگشت این سه اتوبوس به تهران، من در ماشینی بودم که حاج صادق امانی (با آن روحیه خاص و جاذبه بالا برای جوانان) حضور داشت. نزدیکی حسنآباد، یک ماشین جلوی ما را گرفت و شروع به بازجویی سرپایی کرد. با پاسخهای [حسابشده] حاج صادق نتوانستند سرنخی به دست آورند و ما را رها کردند و بدون دستگیری برادران به تهران رسیدیم.
این ماجرا [عکسبرداری منزل آقای شریعتمداری، دستگیری یک نفر در تظاهرات و بازجویی پلیس در جاده] برای ما یک هشدار بود و ما را متوجه به دقت در کارها و رعایت مخفیکاری کرد.
منبع: مبارزه به روایت شهید سیداسدالله لاجوردی، تدوین جواد اسلامی، تهران، مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران، 1401، ص 23 - 26.
تعداد بازدید: 65