14 مرداد 1404
روزنامه اطلاعات در شماره روز 14 مرداد 1343 مینویسد:
«گزارشی که ظهر امروز از خبرنگار ما در کرج رسیده حاکی است که مهدی کوشانفر، رئیس شورایعالی اصناف، توسط مأمورین ژاندارمری کرج تحتالحفظ به بیمارستان بازرگانان تهران فرستاده شده است. کوشانفر متهم است که یکی از اهالی ده عربآباد را با سلاح کمری خود کشته است.»[1]
رادیو پیک ایران[2] مطلبی در اینباره به شرح زیر منتشر کرد:
«شنوندگان عزیز، قضیه قتل قرهحسنلو دهقان قریه عربآباد کرج به دست مهدی کوشانفر مالک ده و رئیس شورایعالی اصناف، نمونهای از هزاران جنایتی است که در روستاهای ایران به دست مالکین و به پشتیبانی مقامات دولتی و ژاندارمری علیه دهقانان صورت میگیرد. مالکان غارتگر که از بیداری دهقانان و حقطلبی آنان به هراس افتادهاند، در اینجا و آنجا دهقانان را با اسلحه کمری و تفنگ میکشند، خودسرانه آنها را زندانی میکنند و علیه آنان پروندهسازی و تحریک مینمایند. دستگاه دولتی هم از خودکامگی مالکان حمایت میکند و دهقانان را به بند و زنجیر کشیده و به روی جنایات مالکان پرده میکشد. در همین جنایتی که به دست مهدی کوشانفر در دره عربآباد روز 14 مرداد رخ داد، از فردای روز [حادثه] زمینه برای لوث پرونده و حمایت از مالک آن ده فراهم شد. دستگاههای رژیم و منجمله سازمانهای فرمایشی به تکاپو افتادند تا پنجههای آغشته به خون مهدی کوشانفر را بشویند. مهدی کوشانفر قاتل، ابوالحسن قرهحسنلو مقتول، چه کسانی هستند و چرا دستگاهها به حرکت آمدند تا جنایت اولی و خون دومی را لوث کنند؟
مهدی کوشانفر رئیس شورایعالی اصناف است. او یکی از مالکین زمینهای اطراف کرج است و سالانه میلیونها ریال ثمره زحمت شبانهروزی دهقانان را غارت میکند. او یکی از همکاران سرسخت سازمان امنیت است و بنا به سابقهای که از شرکت در توطئه ضد ملی 28 مرداد داشته، مقرب دستگاه شاه شد و وظیفه تشدید و رهبری اتحادیه اصناف به وی محول گشته است. مهدی کوشانفر از کار چاقکنهای رژیم، از سازماندهندگان قلابی، از مبلغین و تحسینکنندگان رژیم شاه است. زد و بندهای او چه در امور بازرگانی و چه در صحنهسازی انتخاباتیِ شاه، مقام خاصی به وی در میان بادمجان دور قاب چینهای رژیم بخشیده بود. او در سلامهای رسمی دربار، در مجلس اعیان و اشراف، در ضیافتهای دولتی همه جا راه داشت. ...
قرهحسنلو کیست؟ دهقانی است که در همین ده عربآباد به دنیا آمده. 33 سال زندگیش سراسر مشقت و رنج بوده تا جیب کوشانفر پر شود. سیوسه سال روی زمینهای او عرق ریخته و بالاخره هم در روز 14 مرداد خونش به دست ارباب روی همان زمین ریخت. او را دهقانان ده به معاونت انجمن ده انتخاب کرده بودند و در روز قبل به دستور پاسگاه ژاندارمری عازم ینگهامام بود که حرص و طمع مهدی کوشانفر به زندگیش پایان داد. ... ابوالحسن قرهحسنلو میرفت تا در پاسگاه ژاندارمری شهادت دهد و از حق قانونی 2% عمران ده که کوشانفر از پرداخت آن سرباز میزد دفاع کند.
در میان این دو، مالک غارتگر و قاتل از طرفی و دهقان زحمتکش مقتول از طرف دیگر که دستگاه به حمایت اولی برخاسته تا خون دومی را لوث کند، جسد بیروح قرهحسنلو آن شب تا دیرهنگام به زمین ماند و برای ممانعت از تشییع جنازه او توسط دهقانان پلیس و ژاندارم گماشتند. ولی کوشانفر را به فوریت به بیمارستان انتقال دادند. بیش از 2 هفته است که مادر پیر و 5 فرزند صغیر قرهحسنلو و همسر او سرپرست عزیز خود را از دست دادهاند و کسی نیست که به درد جانکاه دل آنها برسد و بر داغ جبرانناپذیرشان مرهمی گذارد. اما درهای ادارات مربوطه و ستونهای روزنامهها برای همپالگیهای کوشانفر باز است تا از مالک قاتل، فرشتهای بیگناه بسازند. ...»[3]
پینوشتها:
[1]. اطلاعات، 4شنبه، 14 مرداد 1343، ش 11453، ص 1.
[2]. رادیو پیک ایران ارگان روزانه حزب توده و مرکز آن در بلغارستان بود.
[3]. بولتن خبرگزارى پارس (محرمانه)، ش 129، ص 3.
تعداد بازدید: 30