18 شهريور 1404
«ما در مدرسه شیخ عبدالحسین، به خصوص بعد از تبعید امام، [یکی از] کارهایی که میکردیم، پخش اعلامیه بود. یکی از مراکز مهم پخش اعلامیه، مدرسه شیخ عبدالحسین بود. اصلاً افرادی حاضر بودند، اینها هر روز میآمدند اینجا سر میزدند که آیا اعلامیه تازهای هست یا نیست. من یادم میآید یک دفعه فردی را پیدا کردم، لباسم را تغییر دادم برای پخش اعلامیه، با یک چمدان اعلامیه به تبریز رفتم. یکی از افرادی که اعلامیهها را پخش میکرد، آقای بادامچی بود. آقای بادامچی در اینجا تدریس میکرد، مدرسه درس ادبیات عرب بود...».
«این مدرسه یکی از مراکز رسیدگی به امور زندانیان بود، بخصوص روزهای پیروزی انقلاب اسلامی از سال 1356 ش به بعد، من یادم میآید مدرسه در موقع ظهر به بعد یا در ماه رمضان ماه محرم، ظهر که نماز برپا میشد، ما کلی فضای مدرسه را مفروش میکردیم. این حیاط را فرش میانداختیم و نماز جماعت تقریباً تا دم در کشیده میشد. بخصوص ماه رمضان که منبری داشتیم [در این ماه] سخنرانیهای سیاسی داشتیم، تمام مدرسه مالامال [از جمعیت] بود و خود مردم آمده بودند، تمام جلوی حجرات را پنکه و بادبزن گذاشته بودند...
ما اینجا با افراد طرف بودیم، ممکن است این افراد در جریانهای خیلی مخلتلفی باشند ولی اینکه یک جریان خاصی در اینجا نفوذ داشته باشد و کار اینجا را به عهده بگیرد نبود، ولی افرادش در ارتباط بودند، مخصوصاً آقای بادامچی و آقای عسگراولادی، آقای اخوان خاموشی و آقای امانی اینجا خیلی ارتباط داشتند.»
- مهری، فرشید، مساجد بازار تهران در نهضت امام خمینی، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ اول، 1383، ص 231 و 232.
تعداد بازدید: 87