لیلا مرادی
خمین در انقلاب به قلم محمدجواد مرادینیا، عنوان کتابی است که مؤسسه چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمین (ره) در 1377 منتشر کرده است. نویسنده این کتاب به چگونگی شکلگیری نهضت اسلامی و گسترش آن در شهرهای ایران و مخصوصاً خمین پرداخته و وقایع سالهای 1340 تا 1357 این شهر را روایت کرده است.
مرادینیا در این تاریخنگاری با شاهدان عینی و مؤثر در انقلاب به مصاحبه پرداخته که ثمره آن ضبط 70 ساعت گفتگو و ثبت 2000 فیش موضوعی بوده است. وی برای یافتن حقایق بیشتر، از اسناد موجود در ساواک نیز کمک گرفته و حتی از پرونده امام خمینی موجود در اسناد ساواک نیز بیبهره نبوده است. چگونگی برگزاری مراسم چهلم شهدای نهضت اسلامی، سخنرانیهای امام خمینی و نیز شعارهای انقلابی مردم در آن سالها در کتاب آورده شده است. در قسمت پیشگفتار کتاب، خلاصهای از تاریخچه شهر خمین و شرح کوتاهی از زندگانی خانواده امام خمینی (ره) در این شهر گزارش شده است. نویسنده بخش اول کتاب خود را در 6 فصل که شامل «درگذشت آیتالله بروجردی و تحریم عید نوروز» «بیان حوادث سال 1342»، «تبعید امام و پیادمدهای آن»، «زندگی و شهادت آیتالله سیدکاظم قریشی»، «تداوم مبارزه» و «شکلگیری محفلهای انقلابی» در شهر خمین میباشد، به اتمام میرساند. بخش دوم کتاب نیز در 3 فصل به «گرایش وسیع جوانان به مسجد» ، «حوادث سال 1356» و «مبارزات انقلابی سال 1357» اختصاص یافته است.
تصویری از امام خمینی و زادگاه ایشان در شهر خمین، تصویری از پدر نویسنده در زندان قصر، تصاویری از تظاهرات مردم در سال 1357، نمایی از مسجد جامع خمین و شهدا، تصویری از مراسم استقبال مردم خمین از امام در روز 12 بهمن 1357 در تهران و نیز تصاویری از شهدای شهر خمین در صفحات 460 تا 453 کتاب آورده شده است.
منابع و مأخذ کتاب در دو قسمت نوشته شده است؛ قسمت اول اسامی مصاحبه شوندگان است و در قسمت دوم از کتابها و نشریاتی مثل اسناد انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، خاطرات 15 خرداد، روزنامه کیهان 26 دی 57، و خبرنامه علمی پژوهشی راه دانش و... نام برده شده است. بخش انتهایی کتاب نیز تصویر اسنادی بهجای ماندهای از ساواک است که مورد استفاده نویسنده قرار گرفته است. این اسناد در صفحات 469 تا 483 درج شده است.
فصل اول: رحلت آیتالله بروجردی در 10 فروردین 1340، مردم ایران را عزادار کرد. شاه برای دور کردن مرجعیت از ایران و اجرای اهداف خود، با ارسال پیام تسلیتی به آیتالله حکیم در نجف مرجعت ایشان را تأیید و اعلام کرد. مردم خمین مانند شهرهای دیگر برای اعلام و تأیید مرجعیت امام خمینی، از خمین راهی قم شدند. نویسنده به بیان خاطرات آن سال از زبان مردم خمین میپردازد. پس از آن گروهی از طلاب خمین در زمرة شاگردان امام خمینی درآمدند و گروه دیگری نیز از جمله پدر نویسنده، وجوهات شرعی خود را به امام میپرداختند، همه این عوامل سبب گسترش ارتباط روحانیون و مردم خمین با امام خمینی شد.
با کنار رفتن علی امینی در 26 تیر 41 از پست نخستوزیری و روی کار آمدن اسدالله علم، خفقان شدیدی بر جامعه حاکم شد. علم در 14 مهر 41 لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را با حذف قسم به قرآن و نادیده گرفتن شرط مسلمان بودن، به تصویب هیئت دولت رساند. روحانیون و مراجع با تشکیل جلسهای در 16 همان ماه به مخالفت با این لایحه پرداختند، و با ارسال تلگرافی در تاریخ 28 مهر 41 به نخستوزیری اعتراض خود را اعلام کردند. این تلگراف در صحیفه امام جلد اول، ص 80 نیز آمده است. تلگرافهای اعتراضآمیز امام، برگزاری مجلس سوگواری توسط آیتالله خوانساری در اعتراض به این لایحه و اعراض شدید مردم، علم را وادار به لغو این لایحه در آذر همان سال نمود. تلگراف لغو آن به اطلاع علمای قم نیز رسید.
محمدرضا پهلوی چندی پس از این واقعه اصول ششگانه خود را تحت عنوان «انقلاب سفید شاه و ملت» اعلام کرد و تاریخ رفراندوم را 6 بهمن 41 تعیین نمود. قبل از برگزاری رفراندوم روز سهشنبه (2 بهمن 1341) مردم ایران به رهبری امام خمینی و علمای قم به اعتراض نسبت به آنان پرداختند و امام در آن روز طی اعلامیهای و با ذکر 5 دلیل این رفراندوم را تحریم کرد. این اعلامیه بلافاصله در سراسر ایران منتشر شد. قرائت این اعلامیه توسط برادر ایشان آیتالله پسندیده در شهر خمین سبب آگاهی عده کثیری از مردم شد و مانع شرکت آنان در رفراندوم گردید. این نامه که در اسناد ساواک نیز موجود است در کتاب حاضر آورده شده است. علیرغم اعتراض روحانیون و امام رفراندوم در موعد مقرر برگزار و اصول ششگانه آن تصویب شد. نویسنده در کتاب خود ضمن بیان اسناد ساواک، به اعتراض مردم و مخالفت آنها نسبت به تصویب این لایحه حتی در سالهای بعد نیز اشاره میکند. شاه برای اجرای هدف خود از سرکوب مردم قم نیز خودداری نکرد. مقابله شدید رژیم و عوامل شاه با مردم معترض، و با روحانیون و طلاب قم، سبب شد تا امام خمینی طی اعلامیهای در 22 اسفند 1341 عید نوروز سال 42 را عزای عمومی اعلام کند. با پخش این اعلامیه برخورد رژیم با معترضین و روحانیون شدت گرفته و کنترل و سختگیری گسترش مییابد. مرادینیا در این کتاب از زبان مردم خمین به بیان خاطراتی از آن دوران میپردازد.
فصل دوم: آیتالله گلپایگانی به مناسبت شهادت امام جعفر صادق (ع) در دوم فروردین 1342 مجلس سوگواری در مدرسه فیضیه برگزار کرد، این مراسم با حمله و هجوم عوامل رژیم شاه ناتمام ماند و طی آن یکی از طلاب کشته و چند تن دیگر زخمی شدند، این مراسم و اتفاقات پس از آن به روایت اهالی خمین نیز بیان شده و نویسنده از این خاطرات نیز بهره جسته است. مردم خمین یک روز قبل از محرم سال 42 شمسی با رهبر خود دیدار میکنند. گزارش این دیدار توسط شهربانی قم به شهربانی کل کشور ارسال میشود. شروع محرم و اعلام سخنرانی امام خمینی درعصر عاشورای آن سال، بار دیگر مردم خمین را به سمت قم کشاند. امام خمینی در آن سخنرانی تند هدف قیام و مخالفت با رژ یم پهلوی را شرح داد. این نطق در میان مردم خمین انتشار یافت. حضور اهالی خمین در این مراسم، بعدها از اتهامات امام خمینی در ماجرای 15 خرداد عنوان میشد.
نویسنده در ادامه به شرح دستگیری امام خمینی در بامداد 15 خرداد 42 پرداخته و با تکیه بر اسناد ساواک از اعتراضات مردم خمین و مخصوصاً سخنرانی آیتالله پسندیده در این شهر سخن گفته است. این قسمت از کتاب گویای عمق ناراحتی مردم خمین از این اقدام شاه و عوامل او میباشد. با انتشار خبر دستگیری امام خمینی، مردم تهران، قم، شیراز، تبریز، کاشان به خیابانها ریختند و اعتراض خود را از این اقدام رژیم اعلام کردند. مردم خمین نیز از این قاعده مستثنی نبودند، روحانیون خمین و در رأس آنها آیتالله پسندیده برادر امام دست به راهپیمایی زدند و اعتراض خود را به دستگیری مرجع خویش اعلام کردند و خواستار آزادی امام شدند.
رئیس ساواک سرلشکر پاکروان در 17 خرداد 42 این راهپیمایی را به ساواک قم اطلاع میدهد. نویسنده در ادامه به حضور گسترده زنان در این راهپیمایی اشاره دارد و از زبان شیخ علی سهرابی یکی از روحانیون انقلابی بیان میکند که تعداد زنان معترض از مردان بیشتر بوده است. مادر نویسنده از جمله زنان معترض شرکتکننده در راهپیمایی بود. اعتراض مردم در شهرهای مختلف ایران، اعتصاب بازاریان و ارسال تلگراف اعتراضآمیز به نخستوزیر، اعزام علما به قم برای پیوستن به مهاجرین دیگر به نشانة اعتراض به ادامه بازداشت امام خمینی از جمله فعالیتهایی است که مردم برای آزادی امام پس از واقعه 15 خرداد انجام دادند. 15 روز پس از دستگیری امام خمینی 45 نفر از روحانیون و مراجع و علماء حوزههای مختلف در تهران تجمع کردند و با اعلام اعلامیه مشترکی در 2 مرداد 42 که به امضای 36 تن از علمای مهاجر رسیده بود مرجعیت امام خمینی را تأیید کردند و بالاخره پافشاری علما و مردم سبب آزادی امام در 11 مرداد 1342 از زندان عشرتآباد و انتقال ایشان به خانهای در منطقه داودیه تهران شد. رضایت و شادی و شور و شعف مردم ایران و مخصوصاً مردم خمین در اسناد شهربانی نیز درج گردیده است. نویسنده در ادامه به دیدار مردم خمین از امام خمینی، همراه مردم شهرهای دیگر. شیراز، اصفهان، نجفآباد، محلات و خوانسار به دفعات مختلف اشاره میکند.
فصل سوم: با آزادی امام خمینی و بازگشت ایشان به قم آرامشی نسبی ایجاد میشود ولی هر از چند گاهی فعالیتهایی نیز دیده میشود. نویسنده به پخش اعلامیههای امام در مساجد خمین توسط برادر ایشان آیتالله پسندیده و همراهانش اشاره میکند. با فرارسیدن سالگرد 15 خرداد، امام به همراه آیات قمی، نجفی، میلانی این روز را روز عزای ملی اعلام میکنند. با فرارسیدن ماههای محرم و صفر کنترل و سختگیری بیشتر میشود روحانیون ممنوعالمنبر میشوند و هیأتها به شهربانی خمین فراخوانده میشوند. این اقدام شهربانی قم سبب اعتراض روحانیون خمین میشود، آیتالله پسندیده به همراه علمای دیگر خمین تصمیم به اعتصاب میگیرند و اجرای کلیه مراسم عزاداری قطع میگردد این اعتصاب گروهی توسط شهربانی خمین نیز گزارش میشود و ساواک مرکز و ساواک قم نیز در جریان امر قرار میگیرد. با شکسته شدن این اعتصاب در اربعین حسینی و علیرغم کنترل و مراقبت شدید مأموران ساواک در خمین، روحانیون انتقادات شدیدی به دولت و رژیم میکنند و در سخنرانیهای خود از امام و اهداف او حمایت میکنند. این اعتراضات و سخنرانیها و روشنگریها در طول تابستان 43 در شهر خمین ادامه یافت. امام خمینی چندی بعد با اطلاع از تصویب محرمانه لایحه کاپیتولاسیون و مصونیت قضایی مستشاران نظامی آمریکا در ایران، روز 4 آبان 43 سالروز تولد شاه را بعنوان روز سخنرانی خود انتخاب میکنند. این روز مصادف با روز میلاد حضرت زهرا (س) و تولد امام خمینی نیز بود. خیل عظیمی از مردم ایران را به قم میکشاند. امام در این روز با سخنرانی تاریخی خود به افشای این لایحه و آگاه نمودن مردم میپردازد و اعلامیهای را نیز در این لایحه صادر میکند. نوار سخنرانی امام و اعلامیة ایشان به سرعت در سراسر ایران پخش میشود. پس از این سخنرانی امام در شب سیزده آبان از قم به تهران و از آنجا به ترکیه تبعید میشود. تبعید امام به ترکیه موجی از خشم و نارضایتی مردم ایران را بدنبال دارد. یاران امام بیکار ننشسته و به سخنرانیهای اعتراضآمیز خود ادامه دادند در شهر خمین سخنرانی دو تن از روحانیون به نام آیتالله سیدکاظم قریشی و امام جمارانی به دستگیری آنها انجامید. گروهی از روحانیون نیز نامهای در اعتراض به تبعید امام خمینی به نخستوزیر وقت نوشتند و خواستار بازگشت و آزادی ایشان شدند. گروهی از طلاب نیز با امضای نامهای اعتراض خود را به دولت ترکیه در همکاری با رژیم پهلوی ابراز داشتند و آن را تسلیم سفارت ترکیه در تهران کردند. روحانیون خمین در اعتراض به تبعید امام عید نوروز سال 44 را تحریم کردند. تلاش برادر امام، آیتالله پسندیده برای ملاقات امام در ترکیه بینتیجه ماند. نویسنده در کتاب خود اشاره میکند که قرائت نامههای امام در خمین توسط برادر ایشان سبب زنده ماندن یاد امام در اذهان مردم میشد.
فصل چهارم: در فصل چهارم کتاب نویسنده به زندگی و شهادت یکی از مبارزین انقلابی در خمین به نام سیدمحمدکاظم قریشی میپردازد، قریشی با آغاز مبارزه به رهبری امام خمینی به جمع مبارزان علیه رژیم پیوست وی در طول دوران مبارزه دو بار زندانی شد و پس از آزادی بر اثر شکنجه در بیمارستان به شهادت رسید.
فصل پنجم: نویسنده در این فصل به فعالیتهای رژیم برای محو آثار و یاد امام از اذهان مردم میپردازد و به اقدامات مبارزین انقلابی در چگونگی برخورد با فعالیتهای رژیم اشاره دارد.
فصل ششم: بالا بردن سطح آگاهی و اطلاعات مردم خمین با تشکیل کتابخانه و احیای آن و تشویق مردم مخصوصاً قشر جوان به مطالعه از جمله فعالیتهای روحانیون و مبارزین است که در این فصل آمده است.
بخش دوم: در فصل اول این بخش، نویسنده به تلاش روحانیون و مبارزین خمین در معرفی مساجد بعنوان پایگاهی برای مبارزه و فعالیت علیه رژیم میپردازد، برپایی نماز جمعه برای نخستین بار، ایجاد صندوق قرضالحسنه و تأسیس کتابخانه و برپایی نمایشگاه از مطالب دیگر در این فصل است.
فصل دوم: فصل دوم به حوادث سال 56 میپردازد. درگذشت دکتر شریعتی در لندن، شهادت فرزند امام «سیدمصطفی خمینی» در نجف و برگزاری مراسم سوگواری ایشان در شهرهای ایران از جمله در خمین، درج مقاله توهینآمیز به امام خمینی در 19 دی 56 در روزنامه اطلاعات و نیز برگزاری چهلم شهدای قم در 29 بهمن 56 از جمله مطالبی است که نویسنده در کتاب خود به آنها توجه نموده است.
فصل سوم: فصل پایانی کتاب به شرح وقایعی میپردازد که روند انقلاب به سمت پیروزی را تسریع بخشید از جمله آنهاست: برگزاری مراسم چهلم شهدای تبریز، قم، یزد در سراسر ایران، گسترش تظاهرات و اعتصابات مردم، افزایش تعداد زندانیان سیاسی، تعطیلی بازار و دستور عزای عمومی از جانب امام به مناسبت سالگرد 15 خرداد 42، و در نهایت فرار شاه از ایران در 26 دی 57 و ورود امام به میهن در 12 بهمن 57 که نوید پیروزی به انقلابیون داد.
تعداد بازدید: 5912