افسانه لک
کتاب بازوی توانای اسلام که در خصوص آیتالله سید محمود طالقانی تنظیم و ارائه شده است، از سری کتابهای یاران امام به روایت اسناد ساواک (کتاب بیست و نهم) است که توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات در تابستان 1382 ش در تهران به چاپ رسید.
حجم گستردة اسناد موجود در مورد آیتالله سیدمحمود طالقانی سبب شده است تا این کتاب به سه بخش تقسیم گشته و در سه جلد به چاپ برسد. جلد اول به نام «بازوی توانای اسلام»، اسناد پرونده شخصی آیتالله طالقانی را از تاریخ 4 /9 /1334 الی 20 /3 /1343 در 608 صفحه در برمیگیرد. جلد دوم به نام «ابوذر زمان» نیز اسناد ایشان را از تاریخ 26 /3 /1343 الی 26 /12 /1348 در 726 صفحه در برمیگیرد. جلد سوم «مالک اشتر دوران» نام دارد و اسناد پروندة شخصی ایشان را از تاریخ 9 /1 /1349 الی 14 /10 /1357 در 712 صفحه ارائه کرده است.
هر سه مجلد، حاوی شرح مختصری از زندگی آیتالله سیدمحمود طالقانی، فعالیتها و اقدامات وی، تصویر و متن حروفچینی شده، تصویر تعدادی از اسناد و تصاویری متنوع از ایشان به همراه دیگر همرزمان در صفحات پایانی، بعد از فهرست اعلام گنجانده شده است که البته هر جلد از نظر محتوایی تقریباً با دیگر مجلدات بنا به تاریخ اسناد جلد مورد نظر فرق دارد.
جلد اول کتاب بیست و نهم به نام بازوی توانای اسلام، زندگی، تحصیلات، تدریس و فعالیتهای مذهبی، اجتماعی و سیاسی آیتالله طالقانی را به تصویر کشانده. بر این اساس سراسر زندگی وی صرف مبارزه با مظاهر فساد، ظلم و جور دستگاه حاکم بر ایران و استعمارگران در کشورهای مسلمان جهان شده است. چهل سال از عمرش را در مبارزه، تبعید و زندان گذراند و چه بسیار آزار و اذیتهایی که در این راه پذیرفت. میتوان گفت که بیشترین اسناد منتشر شده در سری کتابهای مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، در خصوص آیتالله طالقانی است که به دلیل حجم گستردة آن در این سه مجلد جمعآوری و منتشر گردیده است.
اولین گزارشی که از ایشان به تاریخ 4 /9 /1333 موجود است، مربوط به بازرسی و تفتیش منزل وی جهت دستگیری تعدادی از اعضای گروه فدائیان اسلام است. وی به دلیل پناه دادن آنان در منزل خویش، دستگیر و به زندان منتقل شد. او که تا قبل از دستگیری، هشت سال امام جماعت مسجد هدایت را بر عهده داشت در کنار تدریس و تفسیر قرآن، با دانشجویان مسلمان و مبارز سراسر جهان در ارتباط بود و جهت یاری رساندن به مبارزین فلسطینی که مورد تهاجم کشورهای استعمارگر وقت همچون فرانسه، انگلیس و اسرائیل قرار گرفته بودند، از هیچ تلاشی دریغ نداشت.
آیتالله طالقانی در بیشتر سخنرانیهای خود از مردم درخواست میکرد که به هیچ عنوان از مسائل مربوط به مسلمانان در سراسر جهان به راحتی عبور نکرده و خود را بیتفاوت نشان ندهند. در حالی که اسناد موجود در این کتاب در خصوص فعالیتهای آیتالله طالقانی در سالهای 1334 الی 1340 انگشتشمار است، اسناد و گزارشات سال 1340 به بعد نیز شمارش شده و نشان میدهد که ساواک به طور مرتب حرکات وی را زیر نظر داشته است.
بنابر اسناد این کتاب، آیتالله طالقانی در کنار تفسیر قرآن، به مسائل سیاسی و اجتماعی آن روز میپرداخت. جوانان به خصوص قشر تحصیلکرده را از خطر کمونیزم آگاه میکرد و به آنان هشدارهای لازم را میداد که فریب این مکتب مادی را نخورند. زمانی که نهضت آزادی ایران تأسیس شد، نام وی درشمار یکی از رهبران این جمعت جلب توجه کرد. (سند صفحه 30).
آیتالله طالقانی را میتوان از معدود روحانیونی دانست که با تمامی اقشار مردم و مبارزین بخصوص قشر دانشگاهی، رابطه داشت. او برای به ثمر رساندنِ این مبارزات و از جانگذشتگیهای تمامی مبارزان مخالف رژیم پهلوی، از ملی – مذهبیها، جبهه ملیها، مذهبیون و مردم عادی را به وحدت در زیر پرچم اسلام فرا میخواند. که اسناد مربوط به تاریخ 30 /4 /1340 و همچنین 10 /5 /1340 در رابطه با این دست فعالیتهای اوست.
رژیم شاه، آیتالله سیدمحمود طالقانی را در بهمن 1341، در جریان رفراندوم انقلاب سفید و به همراه دیگر سران جبهه ملی و نهضت آزادی ایران، دستگیر و در قزلقلعه زندانی کرد. آیتالله طالقانی در 5 /3 /1342 مصادف با ماه محرم آزاد شد. وی که از هر فرصتی استفاده کرده و به افشای جنایات رژیم شاه و صهیونیست میپرداخت، بار دیگر در این ایام به مسجد هدایت رفته و بر سر منبر به بیان اقدامات ضد دینی دستگاه و وابستگی رژیم به آمریکا و اسرائیل پرداخت. سندی که به تاریخ 15 /3 /1342 (ص 395) است، از رفت و آمدهای زیادی که به منزل ایشان میشد، خبر داده است. مخبران بیان داشتند که افرادی که به منزل ایشان در حال رفت و آمدند با مراجع قم به خصوص امام خمینی رابطه دارند و ستاد عملیات روحانیون و مخالفین نظام را منزل آقای طالقانی دانستند. همچنین وی در همان ایام محرم به نوشتن و نشر اعلامیهای خطاب به افسران ارتش و ترجمه و نشر خطبه معروف امام حسین(ع) که مفهومش تغییر نظام بود، دست زد و زمانی که در شب دوازدهم، پلیس با دسیسهای در صدد دستگیری وی در مسجد برآمد، وی به مسجد نرفت و بعد از چند روز اختفاء در منزل یکی از نزدیکان، به لواسانات رفت. بعد از ماجرای 15 خرداد، اعلامیهای تحت عنوان «دیکتاتور خون میریزد» از سوی نهضت آزادی ایران منتشر شد که حکومت وقت، آیتالله طالقانی را مسئول نشر این اعلامیه دانست. ساواک برای دستگیری ایشان به لواسانات رفتند. آیتالله طالقانی زمانی که متوجه شد عدة زیادی جهت دستگیری وی با اداوات جنگی آمدهاند، برای آنکه آسیبی به مردم وارد نیاید، سریعاً خود را معرفی کرد و بار دیگر دستگیر و روانه زندان قصر شد. وی پس از محاکماتی طولانی و جنجالی، به همراه هشت نفر دیگر از همراهان، به 10 سال زندان محکوم شد. علت محکومیت ایشان را بنا بر اعلامیههایی که به دست خط ایشان در روستای جبرد بدست آورده بودند، عنوان کردند و این امر در سندی به تاریخ 23 /4 /1342 در این کتاب موجود است. (ص 428 – 437). بنا بر اسناد این کتاب تعدادی از علما با اعتراض به دستگیری آیتالله طالقانی با علما و مجتهدین ساکن در نجف همچون آیتالله حکیم تماس برقرار کرده و خواهان پیگیری آزادی وی از زندان شدند.
در اسنادی که در این کتاب موجود است، کوچکترین فعالیت، رفتار، گفتار و نوشتار، نامهها و تلگرافات آیتالله طالقانی توسط افراد ساواک در زندان کنترل و گزارش میشد همانند اسنادی که در صفحات 461، 465 در این کتاب موجود است. وی کلاس درس تفسیر قرآن در زندان برپا کرد که با این کار خود رؤسای زندان قاچاقچیان و جنایتکاران را با زندانیان دیگر یکی کرد تا مبارزان کمتر اذیت شوند. این کلاسها در روحیه آنان تأثیر بسزائی داشت. آیتآلله طالقانی جلد اول کتاب پرتوی از قرآن را-که تفسیری از جزء سی قرآن است - در 1342 در زندان به نگارش درآورده و کلاس درس تفسیر در زندان برپا کرده بودند. ساواک صفحه آخر این کتاب را - که به زبان عربی نوشته شده بود - تحت یک گزارش و به همراه ترجمه آن از قلم نیانداخته و بدان پرداخته است (اسناد مندرج در صفحات 465 – 467).
آیتالله طالقانی نقش مؤثری به عنوان رهبر دینی در زندان ایفا میکرد و پیونددهنده تمامی افرادی بود که چه با گرایشات و سلایق مختلف به مبارزه با رژیم پهلوی برآمده بودند و چه آنان که از زندانیان عادی بودند را نیز زیر بال و پر خود میگرفت و تا جایی که میتوانست در رفع مشکلات آنان میکوشید.
بنا به مجلدات بعدی این کتاب آیت الله طالقانی بار دیگر در آبان 1346 بر اثر فشار سازمانهای بینالمللی همراه مهندس بازرگان آزاد شد و مبارزات خود را ادامه داد. او بار دیگر در 1350 در پی مخالفت با جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در ماه رمضان دستگیر و در عید فطر به حکم شورای امنیت ملی به سه سال تبعید به زابل محکوم شد اما بعدها این حکم به 18 ماه تبعید در بافت کرمان تقلیل یافت. وی سرانجام در اردیبهشت 1352 به تهران بازگشت.
بار دیگر آیتالله طالقانی به همراه آیاتالله منتظری، لاهوتی و هاشمی رفسنجانی، دستگیر و به زندان اوین منتقل شد و این درست در زمانی بود که اختلافات بین سران سازمان مجاهدین خلق و طیف مذهبیها در زندان به اوج خود رسیده بود. او بار دیگر هدایت و ارشاد دو گروه را بدست گرفت. با اینکه هر دو گروه رهبری آیتالله طالقانی را در زندان پذیرفته بودند، اما ایشان در ایجاد اتحاد میان آنان توفیقی نیافت چرا که ساواک در دامن زدن به این اختلافات چه در داخل زندان و چه خارج از آن، تلاش فراوانی داشت. آیتالله طالقانی سرانجام در شب نهم آبان ماه 1357 از زندان آزاد و مورد استقبال مردم قرار گرفت.
آیتالله طالقانی پس از آزادی نیز با تمام خستگیها و بیماریها، دست از فعالیت برنداشت و سرانجام در شب نوزدهم شهریور 1358 پس از چهل سال مبارزه، تبعید، شکنجه و اسارت دیده از جهان فروبست.
تعداد بازدید: 5951