کتاب و نشریه

آیت‌الله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک

عباس واضح



کتاب «آیت‌الله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک » به همت مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات در سالهای 1380 و 1381 ش در سه جلد گردآوری و به دست چاپ سپرده شد.
در مجلد اول این کتاب پس از دیباچه و مروری بر زندگینامه آیت‌الله حاج محمدهادی حسینی میلانی، اسنادی از فعالیت و مبارزات وی در دوره زمانی 18 /12 /1338 تا 15 /12 /1342 ارائه گردیده است. پایان این جلد به فهرست اعلام و ضمائم ختم می‌شود. چاپ اول این کتاب در تابستان 1380 با 563 صفحه منتشر شد.
اسنادی که در این مجموعه گردآوری شده است بیانگر بخشی از فعالیت‌ها و مبارزات مرحوم آیت‌الله حاج سیدمحمد هادی میلانی است. با بررسی این اسناد روشن می‌شود که مراقبت‌های ساواک از آیت‌الله میلانی به روش‌های محسوس و نامحسوس انجام می‌یافته و علاوه بر کنترل مراسلات پستی و محل سکونت ایشان از محل تدریس و نیز اقامه نماز جماعت وی دائماً مراقبت به عمل می‌آمده است.
با ملاحظه اسناد متعدد در جلد اول روشن می‌شود که مبارزات آیت‌الله میلانی علیه حکومت پهلوی در دهه چهل شدت گرفته و در ادامه در مسیر نهضت امام خمینی قرار می‌گیرد و به حمایت از مواضع ایشان مبادرت ورزیده و در تمامی حوادث و اتفاقات دهه 40 و 50 به بیان مواضع خود می‌پردازد. با توجه به این اسناد نمونه‌ای از موضع‌گیری و مبارزات آیت‌الله میلانی در صفحاتی از این مجلد چنین آمده است:
«آقای میلانی بطور مکرر لوایح و مصوبات دولت و قوانینی که برخلاف مصالح اسلام و مسلمانان در مجلسین شورای ملی و سنا به تصویب می‌رسید، مورد انتقاد قرار داده و به نحو ممکن نارضایتی و مواضع خود را به اطلاع مردم مسلمان ایران می‌رساندند» (ص 23).
«در جریان لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی که توسط رژیم پهلوی به اجرا گذاشته شد، آیت‌الله میلانی با پیام‌ها و بیانیه‌های متعدد به افشاگری اهداف ضداسلامی رژیم پرداخت و از جمله در بیانیه آبان 1341 خطاب به اسدالله علم نخست‌وزیر وقت می‌فرمایند: «... وظیفه خود می‌دانم با استمداد از حضرت بقیه‌الله ارواحنا فداه برای سومین بار صریحاً اعلام بدارم که تصویب‌نامه دولت شما در مورد انجمن‌های ایالتی و ولایتی با عدم رعایت شرط اسلام در انتخاب‌شوندگان و تبدیل قسم به قرآن مجید به قسم کتاب آسمانی ملت مسلمان ایران و خاصه علمای اعلام را بی‌نهایت خشمگین ساخته است....» (ص 24)
هرگاه رژیم در امور حوزه‌های علمیه و طلاب مداخله می‌کرد، آقای میلانی عکس‌العمل نشان می‌دادند و با صدور اعلامیه و اقدامات متناسب و اعلام مخالفت‌ها (مانند دستور ایشان به ائمه جماعت که برای اعتراض به سیاستهای رژیم در نماز جماعت حاضر نشوند) در مقابل قوانین مغایر با اسلام و مصالح مسلمین می‌ایستاد و به دستگاه حاکمه ایران هشدار لازم را می‌داد و نیز از طلاب می‌خواستند «بر ملاحظات رژیم توجه ننمایند و مواضع منفی خود را در برخورد با نظام ضد دینی پهلوی حفظ کنند». (ص 24)
در مجالسی که در منزل و مدرسه و یا اماکن دیگر که به نام ایشان برگزار می‌گردید اجازه نمی‌دادند کمترین بهره‌برداری را عوامل رژیم از آنها به عمل آورند. وعاظ در منزل و مدرسه ایشان منبر می‌رفتند و به جرم انتقاد از رژیم، مورد اعتراض و هجوم قرار می‌گرفتند مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ عباسعلی اسلامی یکی از این وعاظ بود. (ص 24)
عناصر ساواک وقتی این موضع‌گیری را از آقای میلانی دیدند جهت در تنگنا قرار دادن ایشان دست به اقدامات زیادی زدند، از جمله فردی را در کسوت روحانیت بود آماده کردند تا پس از اقامه نماز جماعت درصحن مطهر به منبر رفته و  وانمود کند «که مجلس مزبور از سوی آقای میلانی برگزار می‌شود». عوامل ساواک در این راستا برنامه‌ریزی و تبلیغات فراوانی را انجام داده بودند، به مجرد این که آیت‌الله میلانی از موضوع اطلاع یافتند با قاطعیت اعلام کردند: از شب آینده در نماز جماعت حاضر نخواهند شد و گفتند اجازه نمی‌دهم نماز جماعت من مقدمه برای بیان هر سخن بشود این اعتراض به سرعت در سطح مشهد مقدس پخش شده و عوامل رژیم که متوجه شدند توطئه‌شان برملا شده، دست به اقدامات «ظاهراً» دل‌جویانه زدند. استاندار وقت، رئیس تشریفات آستان قدس را به همراه رئیس خدام آستان قدس رضوی جهت عذرخواهی به بیت آقای میلانی روانه کرد. اقدام استاندار «مبنی بر عذرخواهی» از آقای میلانی مورد رضایت ساواک خراسان واقع گردید به همین جهت گفتگوها و مکاتباتی میان آنان رد و بدل شد. (ص 25)
در واقعه 15 خرداد 42 و جریان دستگیری و بازداشت حضرت امام خمینی (ره) و حضرات آقایان محلاتی و قمی، آقای میلانی از مشهد به تهران عزیمت کرده و نهضت را پیگیری ‌نمودند. علما و مراجع دیگر نیز از قم و شهرستانها به تهران مهاجرت کرده بودند. بنا به برخی اسناد این کتاب علمای مهاجر آیت‌الله میلانی را به عنوان «رئیس» برگزیدند. آقای میلانی در طول اقامت صد روزه در تهران به‌طور خستگی‌ناپذیر به پشتیبانی قاطع خود از نهضت 15 خرداد ادامه دادند. (ص 25)
در این ایام وقتی یک نسخه از اعلامیه آیت‌الله گلپایگانی به دست ایشان رسید، آن را بوسیده فرمودند« اینها را جمع کنید تا به آنهایی که می‌گویند یک مشت آخوند، دست به این تحریکات زده‌اند، به موقع خود نشان دهم که اینها نه تنها چند نفر آخوند نیستند بلکه مراجع تقلید شیعیان هستند که یک صدا علیه ستم و بی دینی و تنها به منظور اجرای قانون اساسی قیام کرده و تا جان در بدن دارند از تعقیب و اجرای هدف مقدس منصرف نخواهند شد. (ص 25)
آیت‌الله میلانی دلایل مهاجرت خود از مشهد به تهران را در واقعه 15 خرداد 42، تحکیم احکام مقدس اسلام و مبارزه با دشمنان اسلام اعلام فرموده و با صدور اعلامیه‌های متعدد حمایت صریح خود را از حضرت امام خمینی و مشروعیت مبارزه ایشان با رژیم پهلوی و تأکید بر ادامه مبارزه تا حصول پیروزی اعلام داشته و به مردم مسلمان ایران گفتند: «عقیده خود را درباره حضرت آیت‌الله خمینی دامت برکاته آشکارا اظهار نمایید که ایشان یکی از مراجع تقلید عالیقدر امت اسلامی هستند و گفته ایشان گفته همه ملت مسلمان است و حق مشروع قانونی دارند، هرگونه انتقاد و اعتراض نمایند...» حضرت امام نیز فرمودند: «گفته‌های میلانی گفته همه علما است» (ص29) «آیت‌الله میلانی در نامه‌یی که پس از حادثه 15 خرداد به امام خمینی می‌نویسد می‌فرماید: «... مطلب تازه‌ای است که «ان صحّ الخبر» موجب افسردگی فوق الحد برای حقیر است، کسی که از سرالسر گاهی خبردار می‌شود دیروز اطلاع داد که دستگاه در فکر تبعید نمودن حضرت عالی است به خارج کشور و هنوز اتخاذ تصمیم ننموده است و بعضی خبرهای دیگر هم دارم لازم ندارم بنویسم، حال اولاً مشورت می‌نمایم چه باید کرد چون صلاح جامعه روحانیت این نیست حضرت‌عالی دور باشید، ثانیاً این که باید تدبیری نمود که مرعوب شوند از اینکه به این فکر رفتار نمایند و در عین حال نه حضرت‌عالی اظهار نمایید و نه حقیر به کسی بگویم که دستگاه در این فکر است. عرض دیگر نمی‌دانم که چه شده که حضرت آقای شریعتمداری اعلامیه را امضاء ننمودند و خیلی نگرانم از اینکه حریف انتزاع تفرقه نماید و ترتیب اثر دهد و...» (ص 29)
آقای میلانی پس از وقایع 15 خرداد 42 به فعالیت‌های خود در مشهد ادامه دادند اما در طول مدت اقامت ایشان در مشهد هر از چند گاهی عوامل رژیم ایشان را در تنگنای ملاقات با شاه قرار می‌دادند. همان‌طور که در سند مورخه 21 /3 /48 می‌خوانیم استاندار به آقای میلانی پیغام می‌فرستد مصالح کشور و مردم ایجاب می‌کند که ایشان با شاه ملاقات نمایند!!! میلانی این موضوع را نمی‌پذیرد. مطالعه اسناد مربوط نشان می‌دهد عوامل رژیم بطور مکرر اصرار داشتند اگر ایشانن تمایل به ملاقات عمومی با شاه را که از رسانه‌ها پخش شود ندارد، در حرم مطهر حضرت رضا (ع) به تنهایی ملاقات داشته باشد اما ایشان هرگز ملاقات با شاه را نپذیرفتند. رژیم وقتی دید آقای میلانی را نمی‌تواند برای ملاقات با شاه متقاعد نماید، در زمان سفر شاه به مشهد روزنامه کیهان که در آن زمان ارگان شاه و عوامل او بود نوشت «آقای میلانی با شاهنشاه در حرم مطهر امام رضا (ع) ملاقات کردند» فردای آن روز از سوی بیت آیت‌الله میلانی، تکذیب نامه‌هایی به شماره رسانه‌ها داده شد و روزنامه اطلاعات اعلام کرد، چنین ملاقاتی از سوی آیت‌الله میلانی با شاه صورت نگرفته است و به این وسیله توطئه و دروغ رژیم را برملا ساختند.
جلد دوم این مجموعه در تابستان 1380ش در 602 صفحه و جلد سوم در زمستان 1381 و در 716 صفحه با همان سبک جلد اول البته بدون مقدمه به چاپ رسید. اسناد جلد دوم فعالیت ها و مبارزات آیت‌الله میلانی را در دوره زمانی22 /12 /1342 تا 12 /01 /1346 را مورد بررسی قرار داده و اسناد جلد سوم نیز در ادامه آن تا سوم آذر 1354 دنبال می‌شود.



 
تعداد بازدید: 4983



آرشیو کتاب و نشریه

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.