الهام صالح
شیر و عقاب: روابط بدفرجام ایران و آمریکا/ نوشته: جیمز ا. بیل/ ترجمه: فروزنده برلیان (جهانشاهی)/ ناشر: نشر فاخته
■
تحلیلها عموما به فهم مسائل کمک میکنند. این بار با یک کتاب تحلیلی مواجه هستیم که توسط جیمز بیل، تحلیلگر سیاسی نوشته شده. وی در کتاب «شیر و عقاب»، روابط بین ایران و آمریکا را مورد بررسی قرار داده است.
این کتاب در دو بخش تدوین شده که بخش اول شامل هشت فصل است: «ایران و آمریکا، نخستین درگیریها»، «سیاستهای نفتی و دخالت آمریکا در 1953»، «سیاست واکنش و حذف مخالفان رژیم پهلوی 1954-61»، «دوره کوتاه اصلاح: جان اف. کندی و ایران: 1961-63»، «ضد اصلاحات: لیندون جانسون و سختگیری رژیم پهلوی 1963-70»، «ایران و آمریکا و پیروزی در سرکوبی 1971-77»، «آمریکا و انقلاب ایران، 1977-79» و «جمهوری اسلامی و آمریکا: قطع رابطه و قمار خطرناک برای پیوند دوباره». بخش دوم کتاب نیز 3 فصل را دربرمیگیرد که «پهلویگرایی در آمریکا: سیاستهای غیر رسمی در روند سیاستپردازی خارجی»، «ایالات متحده در ایران: دیپلماتها، ماموران اطلاعاتی و ساختار سیاسی» و «سیاستهایی که موجب شکست سیاست خارجی گردید؛ سیستمی که اشتباهات را تحکیم کرد» عناوین این بخشهاست.
در فصل نخست کتاب با عنوان «ایران و آمریکا، نخستین درگیریها»، مباحث مختلفی از جمله اولین ورود آمریکاییها به ایران در قالب ماموریتهای دینی و ترویج مسیحیت در ارومیه بررسی میشود.
جنگ جهانی اول یکی از اتفاقهایی بود که اهمیت منابع نفتی را برای به قدرت رسیدن نشان داد. به همین دلیل هم توجه به سوی کشورهای خاورمیانه و به ویژه ایران بیشتر شد. این موضوع در فصل اول کتاب و با عنوان «دهه 1940 و سیاستهای نفتی» مورد بررسی قرار میگیرد. از انگلیس و آمریکا هم به عنوان کشورهایی که به نفت ایران علاقهمند بودند، نام برده میشود. کمپانی «اویلِ نیوجرسی»، شرکت نفت «سینکلر» و شرکت نفت «واکیوم»، از جمله شرکتهای آمریکایی هستند که در پی به دست آوردن امتیاز نفت شمال ایران بودند.
در فصل یکم همچنین تحلیلی از سیمای آمریکاییان در ایران ارائه میشود: «آمریکاییان دهه 1940 را با به جا گذاشتن تصویری مثبت از خود، در تمامی ارگانهای اجتماعی ایران آغاز کردند. به همان اندازه که در دهههای بعدی پیچیدگی روابط ایران و آمریکا بیشتر شد، این تصویر تار و تیرهتر گشت. در 1950 (1329) دیگر ایرانیان نسبت به آمریکاییان نظر مساعد پیشین را نداشتند. این تغییر عقیده مستقیما بر اثر ورود و هجوم ناگهانی آمریکاییان به ایران و فزونی گرفتن نفوذ سیاسی آنها در این کشور، به وجود آمد.»
فصل دوم به موضوع «سیاستهای نفتی و دخالت آمریکا در 1953» (1332) اختصاص دارد. در این فصل، میتوان با موضوعهایی مانند «سابقه سیاسی شرکت نفت ایران و انگلیس در ایران»، «مصدق و ملی کردن نفت: عوامل سیاسی مهم داخلی»، «ایالات متحده و جنبش مصدق» و «شناخت روش دخالت امریکا» آشنا شد.
در بخشی از مطلب «ایالات متحد و جنبش مصدق» از قول مشاور معاون وزیر امور خارجه وقت آمریکا «جرج مکگی» چنین نوشته شده است: «یک سال پیش از ملی شدن نفت در ماه مه 1950 (خرداد 1329) وزارت خارجه تلگرافی بر این مضمون فرستاد: ما تهدید ملی شدن را جدی گرفتهایم، بهتر است دیگران نیز همین کار را بکنند. در سپتامبر همان سال از سوی وزارت خارجه انگلیس از مکگی خواسته شد که این مشکل را با هیاتمدیره شرکت نفت در میان گذارد. او در ملاقات با آنها جدی گرفتن مسئله ملی شدن صنعت نفت را، از سوی آمریکا تذکر داد...»
«سیاست قرارداد نفت در 1954»، «استواری روابط پهلوی و آمریکا در دهه 1950»، «الگوهای فساد و کمکهای آمریکا برای توسعه» و «درگیریهای سیاسی، اقتصادی و نظامی در دهه 1950»، عناوین فصلهای فصل سوم است.
فصل چهارم با عنوان «دوره کوتاه اصلاح: جان اف. کندی و ایران»، بین سالهای 1961 تا 1963 میلادی (1339 تا 1342) را مورد بررسی قرار میدهد. در این فصل درباره واکنش مردم و روشنفکران ایرانی به «انقلاب سفید» چنین نوشته شده است: «چون در ایران انقلاب سفید، انقلاب شاه و مردم نامیده شد، اکثر روشنفکران ایرانی به آن نام انقلاب شاه بر ضد مردم دادند. مردم متوسط آن را نوعی آرامبخش و مسکن و ساخته و پرداختهای برای تحت تاثیر قرار دادن و آرام کردن بیگانگانی که در کنار قدرت مطلقه پهلوی قرار داشتند، میدانستند.»
جیمز بیل در کتاب خود از امام خمنی(ره) به عنوان شخصیتی که با تصمیم و ارادهای راسخ و از خودگذشتگی کامل، اهداف انقلابی خود را دنبال کرد، نام میبرد و درباره روابط ایران و آمریکا پس از انقلاب نیز تحلیلهایی ارائه میدهد. در یکی از این تحلیلها و در یادداشت «هارولد ساندرز»، دستیار وزیر خارجه به «سایروس ونس»، وزیر خارجه نوشته شده، درباره برقراری ارتباط با ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی چنین آمده است: «ما با مردی که نیرومندترین رهبر سیاسی ایران است، هیچگونه تماسی نداریم... با این حال واضح است که نخستین دیدار آسان نخواهد بود. دیدار با آیتالله خمینی نشان آن خواهد بود که انقلاب را به یقین مورد تایید قرار دادهایم...»
نویسنده سعی میکند تحلیلهایی همه جانبه داشته باشد و در روابط بین ایران و آمریکا به اشتباهات مسئولان آمریکا نیز میپردازد. یکی از این اشتباهات، سخنان یکی از نمایندگان مجلس سنای آمریکا در سال 1979 است: «در پاییز دوباره اقدامی بیفکرانه و بیثمر و غیردیپلماتیک از سوی یک سناتور آمریکایی به عمل آمد که تاثیر منفی زیادی بر روابط ایران و آمریکا گذارد. سناتور جکسون در مصاحبهای با روزنامهنگاران که تحت عنوان «دیدار با مطبوعات» انجام میگرفت در اکتبر 1979 (مهر 1358) اظهار داشت که انقلاب ایران محکوم به شکست است و آن کشور در آستانه تجزیه به قطعات کوچک است!»
در سایر بخشها و فصلهای این کتاب، موضوعها و عنوانهایی مانند «آمریکا و ایران در دهه 1980: گروگانها، جنگ و درگیریهای دیپلماتیک»، «جنگ ایران و عراق»، «ایالات متحده، جنگ ایران و عراق و کوشش برای بازگشت» و «سفارت آمریکا در تهران: در یک نگاه» دیده میشود.
کتاب «شیر و عقاب» نظم خاصی دارد. این کتاب که در ابتدا روابط ایران و آمریکا را در بازههای زمانی منظم، بررسی میکند، با بخش «ایران و آمریکا، نخستین درگیریها» آغاز شده و با بخش «سیاستهایی که موجب شکست سیاست خارجی گردید؛ سیستمی که اشتباهات را تحکیم کرد» پایان مییابد. مولف، در این فصل نیز تحلیلهایی را ارائه داده است و در یکی از این تحلیلها به یکی از اشتباهات آمریکا اشاره میکند: «هر چند که روابط ایران و آمریکا بر زمینه کاملا مثبتی شروع شد و شیر و عقاب در جایگاه بینالمللی خود با یکدیگر به خوبی زیستند، ولی این وضعیت پس از نیمه قرن به سرعت رو به زوال گذاشت. مداخله آمریکا برای حمایت از شاه و مقابله با دولت مردمی مصدق در سال 1953 (1332) نقطه پایانی بود بر دوران شیرین رابطه آمریکا با مردم ایران.»
مولف کتاب در این فصل، 12 مبحث را با عنوان «ایالات متحده و ایران: دوازده درس درباره سیاست خارجی» ارائه میدهد که در واقع خلاصهای از تحلیلهای کتاب «شیر و عقاب» است. مشورت با مشاوران ذیصلاح خارج از دولت برای جبران درک مقامات از جوامع در حال توسعه، دقت در گزینش دیپلماتهای آمریکایی برای ماموریتهای ویژه و ترویج دانستن زبان و شناخت از منطقه برای سازمانهایی که در ارتباط با روند سیاست خارجی هستند، برخی از این مباحث به شمار میروند.
این کتاب، دارای کتابشناسی به زبان انگلیسی است و همچنین فهرستی از نامهایی که به آنها اشاره شده، در انتهای کتاب وجود دارد. در ابتدای کتاب، مترجم در دیباچه، تحلیلهای جیمز بیل را مورد بررسی قرار داده و حتی گاهی با شهامت، برخی از این تحلیلها را به اخبار اجتماعی مجلات پیش پا افتاده، تشبیه کرده است.
جیمز بیل، نویسنده کتاب «شیر و عقاب» نیز در دیباچه نویسنده، موضوعهای جالبی را مطرح کرده که از آن جمله میتوان به سفر او به ایران در سال 1349، مشاهده فقر طاقتفرسا در روستاهای استان فارس و سفر به قم و مشهد اشاره کرد. این دیباچه با شرح داستانگونه یک اتفاق آغاز میشود و با گفتهای از ویلیام داگلاس، رئیس وقت دیوان عالی آمریکا به پایان میرسد. استفاده از فن داستانسرایی و به کارگیری نقل قولها در کنار تحلیل، این دیباچه را خواندنی ساخته است. البته نویسنده سعی کرده در کتابش تحلیلهایی درست ارائه دهد، اما میتوان این تحلیلها را مورد بررسی مجدد قرار داد.
تعداد بازدید: 4167