الهام صالح
روی جلد سفید رنگ کتاب، طرحی از یک قلم از جنس پر و یک دوات دیده میشود. نوک قلم به نوشتههایی قرمز رنگ میرسد که عنوان کتاب را تشکیل میدهد: «بانوی انقلاب خدیجهای دیگر». کلمات زیر این عبارتها هم به خوبی درباره موضوع کتاب، اطلاعرسانی میکند: «زندگینامه خانم خدیجه ثقفی همسر امام خمینی (ره)».
کتاب «بانوی انقلاب خدیجهای دیگر»، بخشهایی از زندگی خانم خدیجه ثقفی؛ همسر امام خمینی(ره) را شرح میدهد، اما شاید بهترین تعریف درباره این کتاب، همان تعریفی باشد که توسط دکتر زهرا مصطفوی؛ دختر ایشان در مقدمه کتاب ارائه شده: «این کتاب شرح حالی است که بنمایه اصلی آن برگرفته از یادداشتهای همسر امام است. یادداشتهایی حاکی از قصه غصههایی که نشان میدهد مادر چه شخصیتی بوده با چه اندیشه و آرزوهایی و چه شجاعت و تحملی.»
این کتاب، مطالبی را بازگو میکند که شاید به گوش خیلیها نرسیده باشد؛ اینکه خانم خدیجه ثقفی، زبان فرانسه را به صورت غیر رسمی آموزش دیده، با شعر و ادب فارسی به خوبی آشنا بوده و در عین حال با علومی مثل منطق، اصول بلاغت و احکام دینی هم آشنایی داشته، این کتاب را به یک کتاب ویژه تبدیل میکند.
مولف کتاب در پیشگفتار به این موضوع اشاره میکند که این کتاب عمدتا مبتنی بر دستنوشتههای همسر امام است که در دو کتابچه چهل برگ به خط ایشان نوشته شده. مولف همچنین علاوه بر پیشگفتار رسمی، دلنوشتهای را هم در آغاز آن ارائه کرده است.
پس از این مقدمههای رسمی و غیر رسمی، فصل اول کتاب با عنوان «زندگی در خانواده پدری» آغاز میشود. در این فصل، راوی کتاب به معرفی خود میپردازد، «صفا و سادگی»، «زندگی مرفه»، «مطالعه در سنین کهولت»، «آشنایی با خانواده امام»، «سختی راه»، «خوابهای راهنما» و «عقد و عروسی»، برخی از عناوین مطالب این فصل است. این عناوین همانطور که در مقدمه مولف اشاره شده، عناوینی است که به متنهای نوشته شده خانم خدیجه ثقفی افزوده شده.
در بخشی از این فصل، ایشان درباره ویژگی دانشاندوزی خود اینطور نقل کرده:«یکی از موضوعاتی که رنجم میداد ترک تحصیل بود. من بر خلاف میل پدرم در کلاس هشتم مشغول درس بودم. آن موقع، دختر آخوند و دبیرستان! سنتشکنی عجیبی بود که پدرم به خاطر احترام و ابهت مادربزرگم هیچ نمیگفت. پدرم سخت سنتی بود و مقید، تا حدی که حتی تا این اواخر در منزلشان برق نبود. او هنوز با دست ناهار و شام میخورد؛ ولی با این همه من مدرسه میرفتم آن هم دبیرستان و برای زبان فرانسه، - و به قول جلال آل احمد «فنارسه» - معلم سرخانه داشتم که اوایل پدرم نمیدانست.»
اهمیت تحصیل از نگاه راوی کتاب تا حدی بوده که در فصل دیگری از کتاب هم به این موضوع اشاره میکند: «پدرم وقتی از قم به تهران آمدند جامعالمقدمات را مدتی پیش ایشان خواندم. بعد از ازدواجم آقا به من تعلیم میدادند پس از مدتی به من گفتند که چون بااستعدادم احتیاج به تعلیم ندارم. همه فصلهای جامعالمقدمات را خواندم؛ البته سال اول، هیئت میخواندم و بعد از آن جامعالمقدمات را شروع کردم، دو فرزند داشتم که سیوطی را آغاز نمودم وقتی سیوطی تمام شد چهار فرزند داشتم.»
راوی کتاب در منزل پدری، زندگی بسیار مرفهی داشته و نازپرورده بوده که این موضوع با توصیفات فصل نخست، به خوبی برای مخاطب کتاب قابل لمس میشود. این ملموس و باورپذیر بودن گفتهها یکی از مهمترین ویژگیهای کتاب است که در کنار نثر ساده و در عین حال شیرین کتاب، مخاطب را به ادامه مطالعه ترغیب میکند.
خانم خدیجه ثقفی در همین فصل از دیدار خود با امام خمینی(ره) سخن میگوید و ایشان را اینگونه توصیف میکند: «سیدی ساده و بیآلایش دارای عمامه، قیافهای معمولیِ معمولی، لاغر، رنگ زرد و سبزه، و عبایی کهنه، تو گویی میهمان ما برای مجلس درس مهیا شده بود نه برای مجلس خواستگاری با دختری با آن خصوصیات، آن هم بعد از ماهها اصرار و انکار! تنها و تنها چیزی که به راحتی میشد در سیمای داماد یافت اتکاء به نفس بود و بس.»
دختر نازپرورده آیتالله حاج میرزا محمد ثقفی تهرانی در فصلهای بعدی، شرایط زندگی با یک روحانی را توصیف میکند: «دنبال مد نمیرفتم یعنی توان رفتنش را نداشتم، نه تنها در مورد جهیزیه بلکه به طور کلی وقتی میخواستم برای خود و یا بچههایم چیزی بخرم مسائلی را باید در نظر میگرفتم؛ اولین مسئلهای که مورد اهمیت بود محکمی پارچه و یا جنسی بود که بایست میخریدم، بعد اگر امکانش بود میرفتم سراغ اینکه چه رنگ و یا چه شکلی بهتر است.»
«روزگار مبارزه»، «دوران تنهایی»، «روزهای سخت فراق» و «همراه امام در قم»، عناوین برخی از فصلهای این کتاب است. این فصلها در فهرست اجمالی کتاب گنجانده شده، اما ویژگی مثبت اینکه در پایان کتاب، بخشی به نام «فهرست تفصیلی» وجود دارد که فهرست جزئیتر را دربرمیگیرد.
در فصل «صفات ممتاز»، به صورت خاص به ویژگیهای اخلاقی خانم خدیجه ثقفی اشاره میشود که دینباوری، پرهیز از ریا، علاقه به تحصیل، نظم و ترتیب، علاقه به مطالعه، نکتهسنجی، همراهی با همسر و میهماننوازی، برخی از این صفات است. «معرفی خانواده» هم یکی از فصلهای کتاب است که به درستی در فصلهای پایانی کتاب قرار گرفته. در این فصل، خانواده امام خمینی(ره) و خانواده خانم خدیجه ثقفی معرفی میشوند. در پایان فصل هم شجرهنامه خانوادگی امام خمینی(ره) ارائه شده.
بین این فصلها، خاطرات متعددی هم از دوران مبارزه امام خمینی(ره) با حکومت پهلوی وجود دارد که دستگیری ایشان در 15 خرداد 1342 یکی از همین خاطرات به شمار میرود: «این مسائل از ابتدای محرم ادامه پیدا کرد تا عاشورا که منجر به آن خطابه آنچنانی شد و شب بعدش آمدند روحالله خمینی را دستگیر کردند. ابتدا ریختند منزل ما که گفتم بیرونی شده بود و کارگران و کسانی که از بیجایی در آن خانه میخوابیدند را کتک مفصلی زدند که آقا کجاست؟ ظاهرا مهاجمین چتربازانی بودند که به آسانی از بام منزلمان در حیاط میپریدند.»
خانم ثقفی در ادامه این خاطره درباره واکنش امام خمینی(ره) میگوید: «آقا برای نماز شب برخاسته بود، از هیاهو و همهمهای که بلند شده بود فهمید که داستان از چه قرار است. ساعت دو و نیم بعد از نیمه شب بود. آمد بالای سر من، که خانم، گفتم: بله. گفت: آمدهاند مرا بگیرند ناراحت نشو و هیچ صدایی درنیاید، بقیه را بیدار کن و به آنها سفارش کن که آرامِ آرام باشند.»
هر یک از مطالب این کتاب، بخشی از شخصیت ویژه خانم خدیجه ثقفی را به مخاطب معرفی میکند و هر کدام از خاطرات به تنهایی، خاص هستند. این ویژگیها باعث میشود تا همه فصلهای کتاب، خواندنی باشد تا حدی که نمیتوان به همه این خاطرات پرداخت. بخشهایی از این خاطرات از زبان خانم خدیجه ثقفی است، اما بخش دیگر توسط اقوام و اطرافیان ایشان بیان شده. نکتهای که در اینباره وجود دارد این است که علیرغم اینکه در مقدمه عنوان شده، خاطرات خانم ثقفی از طریق سایز و فونت حروف قابل تشخیص نیست. اگر خاطرات ایشان از نظر ظاهری به صورت متفاوتتر منتشر میشد، راحتتر برای مخاطب قابل تشخیص بود.
عکسهایی هم که در فصلهای مختلف کتاب مورد استفاده قرار گرفته، به درستی استفاده شده است. بین این عکسها میتوان تصویری از سیاهمشق خانم خدیجه ثقفی را هم مشاهده کرد که در آن برخی از اشعار ایشان وجود دارد:
«تا آن که تو را بر من مسکین نظری هست/از ماه فزونتر و نه از شمس کمی هست/ در عزت و نعمت اگرم غرق، تو بینی/ از خاک در دوست مرا تاج سری هست/ آشفته آغشته به خونم نکن ای دوست/ در ناله مسکین به خدا پُر اثری هست.»
مطالب بیان شده در هر فصل در کنار پانوشتها، این کتاب را به یک کتاب کامل تبدیل کرده، اما در بخش «پیوستها» هم مطالب دیگری وجود دارد که این کتاب را بیشتر تکمیل میکند. متن وصیتنامه امام خمینی(ره)، سخنرانی امام در عصر عاشورای 13 خرداد 1342، نامه امام به حاج سید احمد آقا، ماجرای خروج امام از عراق و رفتن به پاریس و تالیفات آیتالله سید مصطفی خمینی، برخی از موضوعات 24 پیوست این بخش به شمار میرود.
کتاب «بانوی انقلاب خدیجهای دیگر»، کتابی قطور است، اما در این کتاب قطور، مطالب بهجا انتخاب شدهاند و اینطور احساس نمیشود که مطلبی اضافه است. هر یک از مطالب کتاب، برگی از شخصیت خانم خدیجه ثقفی را رو میکند، با این وجود بعید به نظر میرسد که کلمات به خوبی از پس توصیف این بانو برآیند.
مخاطب شاید در گام اول از سر کنجکاوی، این کتاب را به دست بگیرد، اما همین که آن را ورق بزند و مطالب را مطالعه کند، مشتاق میشود تا بیشتر بخواند، بلکه بخش دیگری از رفتارهای همسر امام خمینی(ره) را از لابهلای کلمات کشف کند.
این کتاب، فقط از همسر امام خمینی(ره) نمیگوید، بلکه از بانویی میگوید که رفتارهای ویژهای داشته. این سه در کنار هم یعنی دانستن درباره همسر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، درک شخصیتی که این روزها مانند آن کمتر دیده میشود و کنجکاوی، کتاب را به کتابی ویژه تبدیل میکند.
کتاب «بانوی انقلاب خدیجهای دیگر»، یکی از آن کتابهایی است که مخاطب ترغیب میشود تا آن را در کتابخانه شخصی خود داشته باشد.
بانوی انقلاب؛ خدیجهای دیگر، زندگینامه خانم خدیجه ثقفی همسر امام خمینی(ره)، بر اساس دستنوشتهها و خاطرات، علی ثقفی، نظارت و نشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، مجری: موسسه فرهنگی هنری عروج، 1393، 868 صفحه
تعداد بازدید: 4169