صحیفه امام

اردیبهشت 1342؛ اعلام موقع مناسب برای تبلیغ



امام خمینی(ره) دهم اردیبهشت 1342(1) در جمع دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران که در منزل ایشان در قم گرد هم آمده بودند به افشای ماهیت اصلاحات ارضی و آزادی زنان و آزادی بیان در حکومت پهلوی پرداختند. ایشان گفتند:

«جوانان مسلمان دانشگاه تهران به منزل ما خوش آمدید. امید است در نگهداری دین خود استوار باشید... زیرا از شما جوانان برومند انتظار زیادی داریم. ما ملت‌های مسلمان باید متحد شویم و با اسرائیل و عمال آنها در ایران مبارزه کنیم. حوزۀ علمیه هرگز مخالف اصلاحات ارضی نبوده؛ آیا دولت به ما پیشنهاد کرد و از ما نظر خواست؟ ما می‌دانیم این موضوع برای سرگرمی کشاورزان فراهم شده است. موضوع حق شرکت دادن زنان در انتخابات مانعی ندارد؛ ولی حق انتخاب شدن آنها فحشا به بار می‌آورد. موضوع حق رأی دادن زنان و غیره در درجۀ آخر اهمیت قرار دارد. ما می‌خواهیم مشروطیت را حفظ کنیم. اکنون که در ایران حق آزادی از ما سلب شده، به فکر زن‌ها افتاده‌اند! در حال حاضر آزادی قلم، بیان، افکار و حتی حق حیات از مردم سلب گردیده است. برای دفتر ولیعهد ماهی پنجاه تا شصت هزار تومان هزینه برآورد کرده‌اند؛ و حال آنکه به هر نفر طلبه، ما در هر ماه بیست الی سی تومان حقوق می‌دهیم.»*

امام خمینی(ره) یازدهم اردیبهشت 1342 هم در پاسخ به صحبت‌های علی نخعی(2) درباره آیت‌الله روح‌الله کمالوند با حکومت پهلوی گفتند:

«...اما معممینی را که فرمودید دورنگ هستند، دانه‌دانۀ آنها را، از محرابی و منبری و روضه‌خوان و واعظ‌های شهیرشان را اخیراً شناخته‌ایم که مزدهای هنگفتی هم از دولت دریافت می‌کنند... .

تماس با حکومت شاه ، انتحار روحانیت

دربارۀ آقای کمالوند(3) هم، ما ایشان را اعزام نکرده بودیم؛ بلکه آقای کمالوند را دولت طلبیده بوده است؛ و تلفنی از ما استجازه کردند که در سر راه، اول به قم بیایند. در جوابشان عرض کردم مطلقاً راضی به آمدنشان نیستم و مادامی که این دولت عَلم مصدر کار است، داخل هیچ قسم مذاکرۀ صلح و مصالحه‌ای نخواهیم شد؛ زیرا این دولت به ترتیبی با اهل علم معامله کرده است، که تماس سران حوزۀ علمیه همراه او انتحار روحانیت است؛ و تا آنجا که اختیار روحانیت با ماست، تن به چنین صلح و اصلاحی نخواهیم داد؛ و دلیلی هم محض اصلاح حاضر نمی‌بینیم. مگر ما چه کرده بودیم که مستحق قلع و قمع علیل‌النفس‌هایی امثال ایشان باشیم؟ ما موقعی که یقین پیدا کردیم که محافل لامذهب بهایی‌های یهودی‌الاصل ایران و آمریکا اراده دارند درخواست تساوی حقوق زن و مرد را آلت تجاوز به حریم مذهب رسمی این مملکت قرار دهند، و دین اسلام را که موجب بقای استقلال ظاهری این ملک و ملت است، تضعیف کنند؛ دوستانه نامه‌هایی از برای این دولت نوشتیم که مواظب باشند. دولت‌های همسایه همواره روابطشان نسبت به شما اینطور روشن نمی‌ماند، و دو دفعه امکان دارد درصدد دست درازی به این ملک برآیند. در صورتی که ایمان و اعتقاد مردم به قرآن و قانون اساسی سالم مانده باشد، در برابر اجانب به مراتب بیشتر از ارتش شما ایستادگی می‌کنند؛ و دین ما و دولت شما محافظت می‌شود. و درخواست کردیم که مجملاً از زمزمۀ موهون نمایندگی نسوان ـ که نقض ظواهر قرآن می‌باشد ـ دست بردارند. دفعۀ اول اظهار کردند که دست برداشته‌اند؛ در حالی که یکی دو ماه بعد درک کردیم که می‌خواهند در رفراندوم، مقصود دشمنان نوامیس اسلام را به نام اصلاح قانون انتخابات تجدید کنند؛ دچار رعشۀ شدیدی شده، همراه اهل بصیرت، تبادل نظر کردیم. مابین آنها اشخاصی صلاح را خاموشی دانسته، و تذکر دادند: دیگر وظیفۀ ما انجام شده است؛ هر گاه اعلام مخالفت کنیم موجودیت حوزۀ علمیۀ قم به مخاطره می‌افتد. دقت کردم، دیدم مطلب به‌عکس استنباط طبقۀ احتیاط‌کار است.

 تشکیل این حوزه و حوزه‌های مشهد و کربلا و نجف و مصر ـ روی هم رفته ـ تعلیم و تعلم مباحث حلال و حرام دیانتی است، که به متعلم ما اجازه نمی‌دهد دستگاه، اصل آن دین را نابود کند؛ و در صورت اضمحلال اصل، بقای فرع، عموماً معنا ندارد. درک خودم را ـ محض طلاب ـ بیان کردم و مصمم شدم مثل حضرت سیدالشهداء از برای حفظ اصل دین، با ایادی دولت ظلم مبارزه کنم، و مادام که مأمورین آنها از زور و ظلم و ملاعبه با احکام الهی دست برندارند، من نیز از مجاهده دست برنمی‌دارم. مثل اینکه اخیراً اطلاع یافته‌ام وزیر دادگستری این دولت معلوم‌الحال، لایحه‌ای تنظیم می‌کند که مردهای غیرمسلمان و نیز زن‌های حقوقدان، حق قضاوت در مملکت اسلامی ایران را داشته باشند. در فکر افتادم متقابلاً اعلامیه‌ای انتشار بدهم که مباینت طرح او را با اسلام متذکر شوم(4)... نخیر، فقط تبلیغ بکنید. ایام ماه محرّم، موقع مناسبی، به جهت تبلیغ است. تصمیم دارم مکاتیبی برای اهل منبر و وعاظ خوزستان و شیراز و لرستان و تبریز و یزد بنویسم؛ و متکلمینی هم بفرستم، ماه محرّم مردم را مستبصر و روشن کنند. در تهران هم شما آقایان، نکات تاریک کارهای ظَلَمه را در منبرها تبلیغ بفرمایید. دعای خیر ما، بدرقۀ راه شما خواهد بود ... .»**

پی‌نوشت‌ها:

1- برابر گزارش مورخ 1342 /02 /16 ساواک، امام خمینی(ره) این سخنان را در دیداری که دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران در روز 42 /02 /10 ساعت 18 با ایشان داشتند، ایراد فرموده‌اند.
2-علی نخعی(افصح‌المتکلمین) در گزارش محرمانه خود به سرهنگ نشاط می‌نویسد که در ملاقات با امام چنین گفته است: «... از آنجایی که شنیده‌ام آقای حاج آقا روح‌الله کمالوند را اعزام فرموده بودید، دیدن نخست‌وزیر(اسدالله علم) راه عملی یافته و ترمیمی بدهند، دلخوش شدم و می‌خواستم عرض کنم محققا اقدام به صلح و اصلاح حضرتعالی با دولت، خیلی به موقع است». آنچه در فوق آمده است، جواب امام به این گفته‌هاست.
3ـ آقای روح‌‌اللّه‌ کمالوند، از روحانیون لرستان و از مدرسین حوزۀ علمیۀ قم. وی درملاقات با شاه به‌طور بی‌‌پروا، خواست‌ها و آرمان‌های علما و روحانیون را به اطلاع او رساند اما از آنجا که تصمیم حکومت شاه مبارزه با اسلام و مسلمین بود، این دیدار نتیجه‌ای به بار نیاورد.
4 ـ آقای نخعی در گزارش خود می‌‌نویسد: «مطلب به اینجا که انجامید، درخواست کردم مرا مرخص کنند و در صورتی که ‌امری به من دارند در تهران انجام بدهم». بیانات امام به دنبال این سخن با «نخیر، فقط تبلیغ بکنید» آغاز می‌‌شود.

*‌ صحیفه امام، ج 1، ص 191
**‌ صحیفه امام، ج 1، ص 192-194



 
تعداد بازدید: 6670



آرشیو صحیفه امام

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.