سیف الله رنجبر
معمول آن است كه رسانهها بيانگر ديدگاههاي سياسي دولتمردان و سياستمداران آن كشور و سخنگوي دولت متبوعشان هستند، با اين حال بازكاوي دو نكته در اينجا ضروري است: اول: برخورد دول خارجي و خبرگزاريهاي آنان با قيام پانزده خرداد چگونه بوده است؟ دوم: آنان بين حقوق ملت ايران و منافع كشورهاي خود در ايران، كداميك را ترجيح ميدادند؟ با بررسي مواضع رسانههاي خارجي سعي ميكنيم به اين دو سئوال پاسخ دهيم، اما با توجه به تنوع آنها، رسانهها را به دو دسته خبرگزاريها و مطبوعات تقسيم ميكنيم. پرسش مقدماتي با اين فرض كه خبر بايد از سلامت و سلاست برخوردار باشد و از هرگونه ابهام و اتهام مبرا، اين است كه آيا اخبار منتشره از سوي اين رسانهها درباره قيام پانزده خرداد را ميتوان خبر سالم و كامل تلقي كرد؟ بررسي مطبوعات و خبرگزاريهاي خارجي نشان ميدهد كه محتواي اخبار آنها از جهتي منعكس كننده جنايات رژيم شاه و قتل عام مردم بيگناه بود; مردمي كه حق اعتراض از آنان گرفته شده بود; كه به نوبه خود استبداد و خودكامگي حكومت پهلوي را در اذهان مردم دنيا متبادر ميكرد. اما اين رسانهها در تجزيه و تحليل اوضاع، بسان مطبوعات داخلي به حمايت از شاه و لوث كردن قيام ملت پرداختند و با حمله به روحانيت، آنان را به ارتجاع متهم كردند. اين نوع برخورد، رسانههاي خارجي را به مثابه سخنگوي رژيم شاه نشان داد. آنان علل حقيقي مخالفت مردم و روحانيت را بيان نميكردند و اصولاً با اين ديد كه شاه ارباب و قيّم مردم و سخن او دواي درد مردم است، قضايا را تجزيه و تحليل ميكردند. جهتگيري مطبوعات و خبرگزاريهاي خارجي را در مورد قيام پانزده خرداد ميتوان به ديدگاههاي موافق حكومت شاه و مخالف او تقسيم كرد.
اول: ديدگاه غالب غربيان، به طرفداري از شاه و مخالفت با قيام مردم و روحانيت بود كه منجر به ارسال خبرهاي اغراقآميز و تدوين مطالب خلاف واقع گرديد. اين خبرها از طرف ساواك و متعاقب آن رسانههاي خبري ايران تنظيم و ارسال ميشد. مؤيد اين گفته، گزارشهاي مأموران ساواك در داخل و خارج ايران در خصوص برخورد رسانهها با حادثه پانزده خرداد و استناد به سخنان سپهبد نصيري، فرماندار نظامي تهران، اسداله علم، نخست وزير و سرلشكر پاكروان رئيس ساواك در مورد وقايع پانزده خرداد 1342 ش است.
دوم: ديدگاههاي مخالف رژيم شاه كه شامل رسانههاي عراق و مصر و بعضي مطبوعات غربي همانند «لوموند» ميشد كه اين روزنامه اخير با عباراتي چون بلوا و شورش از قيام پانزده خرداد نام ميبرد و از ديدگاه خود، علل وقوع قيام را اعتراض به بيعدالتي، بيكاري، اوضاع بد اقتصادي و ورشكستگي تجار و صنعتگران، زورگويي ژاندارمها به دهقانان و عدم اجراي صحيح اصلاحات ارضي ميداند. حال وقايع چهاردهم و پانزدهم خرداد و چند روز پس از آن را با تكيه بر مطالب مهم مندرج در اخبار خبرگزاريهاي خارجي بيان ميكنيم تا با ديدگاههاي آنها دقيقتر آشنا شويم.
مقدمات قيام
روز سيزدهم خرداد 1342 يعني يك روز پس از عاشورا، امام خميني در سخنراني مهمي ماهيت دستگاه شاه را بيان كردند. سخنان ايشان شور و هيجان مضاعفي در ميان عموم ايرانيان پديد آورد به طوري كه خبرگزاري «آسوشيتدپرس» در روز چهار ژوئن (14 خرداد) از اوضاع تهران چنين گزارش ميدهد:
«عزاداري سه روزه ماه محرم شيعيان به ميتينگ سياسي عليه دولت و رژيم شاه تبديل شده است. امروز 15 تا 20 هزار نفر از مسلمانان متعصب و ساير دستههاي سياسي در خيابانهاي مهم تهران به راه افتادند و آيتالله خميني را رهبر شيعيان اعلام كردند.»
اين خبرگزاري در ادامه ميگويد كه آنان قصد داشتند به دانشگاه تهران بروند و پشتيباني دانشجويان را نسبت به امام خميني جلب كنند، اما نيروهاي پليس، خيابانهايي را كه به دانشگاه و كاخ سلطنتي منتهي ميشد تحت كنترل شديد قرار داده بودند. تظاهركنندگان در مقابل دانشگاه استعفاي دولت و سرنگوني رژيم شاه را خواستار شدند ولي دانشجويان به آنها توجه نكردند. «آنها قصد داشتند در حالي كه تظاهرات مذهبي مينمودند به راديو و دانشگاه حمله كنند... تظاهرات امروز (4 ژوئن/ 14 خرداد) به دنبال سخنان اخير محمدتقي فلسفي صورت گرفت. وي مردم را تحريك كرد كه عليه اقدامات غيرقانوني و برخلاف قانون اساسي كه از طرف دولت به عمل آمده است، قيام كنند. فلسفي در نطقهاي تحريكآميزي كه اخيراً ايراد كرد اشارهاي به هيچ يك از موارد برنامه اصلاحات دولت ندارد ولي مقامات دولتي ادعا ميكنند كه مخالفت اصلي روحانيون با قانون اصلاحات ارضي و اعطاي حق رأي به زنان است.» حكومت شاه كه با تهديد و تطميعهاي خود نتوانسته بود از بروز انزجار مردم نسبت به سلطنت شاه ممانعت كند و در روزهاي تاسوعا و عاشورا و بعد از آن با روشنگري امام، نقاب از چهره ديكتاتوري برافتاده بود، شاه را به چارهجويي واداشت، اما با دستگيري حضرت امام جنبش و حركت مردم به ركود كشانده نشد و آتش قيام شعلهورتر شد.
پس از انتشار خبر دستگيري امام خميني در سحرگاه پانزدهم خرداد، راهپيماييهاي روزهاي پيشين ماه محرم كه به صورت مسالمتآميز تا روز چهاردهم خرداد ادامه داشت، در روز پانزدهم يكباره به قيام خونين مبدل گرديد. خبرگزاري «آسوشيتدپرس» در روز 5 ژوئن (15 خرداد) چنين گزارش ميدهد:«دستههاي مسلمان و سربازان پليس روز چهارشنبه ضمن يك شورش خونين بر ضد آزادي زنان و ساير اصلاحات شاهنشاه ايران با يكديگر به زد و خورد پرداختند.» اين خبرگزاري ميافزايد كه بنا به گزارشهاي تأييد نشده اين تظاهرات بعد از سال 1953م/ 1332ش و سقوط مصدق، شديدترين تظاهرات ضددولتي بوده و دويست تن كشته شدهاند. جهانگير تفضلي، وزير مشاور راديو گفت از جمله قربانيان سه تن زن هستند كه آنها را بدون چادر در خيابان ديده بودند. در بخش ديگري از اين خبر آمده است كه دولت، حكومت نظامي برقرار كرده و نوعي آرامش در بيشتر قسمتهاي تهران احساس ميشود. دولت ايران رقم تخميني بيست تن كشته را منتشر كرده است و به اين خبر كه شايد يك هزار نفر كشته و زخمي شدهاند، اعتراض كرده است. شاهنشاه و همسرش در شهر هستند و هيچگونه خطري متوجه آنان نيست. وزارت امور خارجه، اداره پست و تلگراف، وزارت بهداري، وزارت كشور و راديو تهران توسط گروههاي نظامي با تانكهاي سنگين مراقبت ميشوند.
خبرگزاري فرانسه در روز 6 ژوئن (16 خرداد) نوشت: «در شورش روز چهارشنبه تهران شش نفر كشته و سيصد نفر زخمي شدند.» البته آمار و ارقام ديگري نيز ارائه شد كه نميتوانست مقرون به صحت باشد زيرا با جوّ ارعاب و وحشتي كه برپا شده بود، بسياري از مردم، كشتهشدگان را مخفيانه به خاك ميسپردند و زخميها از مراجعه به بيمارستانها خودداري ميكردند.
دانشگاه تهران
دانشگاه تهران كه همواره كانون تحولات در جامعه و عرصه مسائل سياسي بود، در قيام پانزده خرداد به عنوان يكي از اركان مبارزه با ديكتاتوري و محل تظاهرات وسيع دانشجويان به همراه مردم بود. صبح روز پانزده خرداد، دانشجويان شعار «مرگ بر ديكتاتور خونريز» را بر سر در دانشگاه نصب كردند و گروهي ديگر از دانشجويان براي تظاهرات به نقاط مختلف شهر رفتند. خبرگزاري «يونايتدپرس» درگيري بين دانشجويان و قواي ارتش را در روز پانزدهم خرداد چنين بيان ميكند: «دولت، امروز صبح دانشگاه تهران را بست ولي دانشجويان مجتمع شده، در دربهاي دانشگاه با پليس سرسختانه زد و خورد كردند ولي ورود قواي ارتشي با تسليحات سنگين به زد و خورد خاتمه داد. دانشجويان دوباره مجتمع شده با شعارهايي عليه شاه شروع به تظاهرات نمودند. قواي ارتش با قنداق تفنگ به دانشجويان حمله كرد، دانشجويان با سنگ خواستند جلو پيشروي سربازان را بگيرند ولي بينتيجه ماند و به تظاهرات خاتمه داده شد. منابع اطلاع ميدهند كه تظاهرات جديد سبب شد تا شاه فرمان آتش به قصد كشت صادر كند تا جلوي آشوب را بگيرد.»
دانشگاه تهران روز بعد (شانزدهم خرداد) نيز ملتهب بود. بنا به گزارش يونايتدپرس، تظاهرات روز پنجشنبه (16 خرداد) دانشجويان در محوطه دانشگاه به خاطر پشتيباني از رهبران روحاني و اعتراض نسبت به خونريزي روز چهارشنبه (15 خرداد) بوده است. دانشجويان علاوه بر اعتراض در داخل كشور، آنهايي كه مقيم كشورهاي خارج بودند به پشتيباني از مردم در امريكا، اسلامبول و فرانسه با شعارهاي «مرگ بر شاه»، «مرگ بر خاندان سلطنت» و «ما شاه نميخواهيم» تظاهرات كردند. شاه كه هميشه گناه جنايات خود را به گردن ديگران ميانداخت، اين بار فرصت از او گرفته شد و در روز شانزده خرداد، همانند روز قبل، ارتكاب جنايت به فرمان مستقيم خود او صورت گرفت. مؤيد اين گفته گزارش شبكه خبري يونايتدپرس است: «تهران ـ 6 ژوئن .u.p.i امروز شاه فرمان آتش به قصد كشت صادر كرد و هزاران سرباز بر روي تانكها و در پشت مسلسلها با مردم ميجنگيدند تا قيامي را كه براي سرنگوني طرح شده است سركوب كنند. بعد از زد و خوردهاي جديد در شيراز، ارتش در آنجا نيز اعلام حكومت نظامي كرد. شاه فرماندهي اعمال ضدشورش را شخصاً به عهده دارد. در حالي كه همسر جوانش ـ ملكه فرح ديبا در كنار اوست ـ شاه به گزارشها گوش ميدهد و از كاخ خود در تهران كه كاملاً توسط گارد محافظت ميشود، فرمان صادر ميكند.»
بازار تهران
بازار در قيام پانزده خرداد يكي از كانونهاي مبارزه عليه شاه بود و در روز شانزدهم خرداد مركز تظاهرات وسيعي بود. خبرگزاري فرانسه در گزارش 6 ژوئن (16 خرداد) خود اعلام ميكند كه: «امروز ساعت 10 صبح تظاهرات تازهاي در تهران روي داد. تظاهرات از اطراف پارك شهرداري و در محله بازار شروع شده بود كه نيروهاي نظامي براي پراكنده ساختن تظاهركنندگان شليك كردند.» خبرنگار شبكه خبري يونايتدپرس كه خود شخصاً ناظر تظاهرات مردم بوده است از تظاهرات در خيابانهاي اطراف بازار و مورد هدف قرار گرفتن جمعي از آنها با خونسردي تمام توسط سربازان به وسيله تانكهاي سنگين و مسلسلهاي ساخت امريكا گزارش ميدهد و تهران را به صبح بعد از توفان تشبيه ميكند. اين گزارش از شجاعت تظاهركنندگان و قساوت و بيرحمي عمال رژيم و ويرانيهاي به وجود آمده بعد از تظاهرات خبر ميدهد.
خبرگزاري آسوشيتدپرس در تاريخ 6 ژوئن (16 خرداد) نوشت: «... با شروع تظاهرات تازه برضد دولت در پايتخت ايران، نيروهاي مسلح ايران مركز شهر تهران را محاصره و ارتباط آن را با ساير نقاط قطع كردند. از طرف بازار، دستههايي براي سومين بار به سوي ايستگاه راديو دولتي حملهور شدند. ارتش منطقه بازار را از وجود تظاهركنندگان پاك كرده است. آمبولانسها در تمام خيابانهاي پايتخت و گورستان مسگرآباد ديده ميشوند. يك آمبولانس كه با اسكورت پليس همراه بود و احتمالاً اجساد كشتهشدگان را حمل ميكرد، وارد گورستان مسگرآباد شد و گارد گورستان از ورود عزاداران و خويشان قربانيان به گورستان جلوگيري كرد تا مبادا تظاهرات ضددولتي تجديد شود.»
خبرگزاري رويتر در گزارش خود در روز شانزده خرداد چنين گزارش ميدهد: «سخنگوي دولت اعلام داشت به دنبال اغتشاشاتي كه توسط محركين مرتجع در شيراز صورت گرفت دولت حكومت نظامي برقرار كرده است.» سپس به نقل از سخنگوي دولت ميگويد: «به دنبال بازداشت شش تن از رهبران روحاني كه سبب بروز اغتشاش شده بودند تظاهراتي در شيراز برپا گرديد كه خواستار آزادي روحانيون بودند و شعار ضددولتي سر ميدادند.»
اما خبرگزاري فرانسه با شرح مبسوط وقايع و تحليل خاص خود به واقعه روز شانزده خرداد 1342 نگاه كرده و در گزارش خود علاوه بر ذكر اخباري كه در خبرگزاريهاي ديگر به آن پرداختيم به نكات ديگري اشاره ميكند: «به دنبال رسيدن اخبار مربوط به شورش و اغتشاش تهران، تظاهرات بسيار شديدي بامداد امروز (16 خرداد) در شيراز روي داد كه منجر به كشته و زخمي شدن عدهاي گرديد. مانند پايتخت مغازهها را غارت كردند و مراكز عمومي و سينما و اتومبيلها را آتش زدند1. چهار رهبر مذهبي و از جمله آيتالله محلاتي بازداشت و به تهران منتقل شدند. در قم نيز اغتشاشاتي در چهارشنبه و پنجشنبه روي داده است. چندين هزار نفر از قم به تهران در حركتاند. تظاهرات كماهميتي نيز در مشهد، تبريز و كاشان روي داده است، اما اكنون به طور كلي در همه مناطق آرامش برقرار شده است. بيمارستانهاي بزرگ از ذكر تلفات واقعه اخير خودداري ميكنند. پليس همچنان موفق شد مانع شود كه تظاهركنندگان روزنامه محافظهكار اطلاعات را آتش بزنند.»
در ادامه گزارشها، خبرگزاري فرانسه به گفتههاي عَلَم و تيمسار پاكروان و سپهبد نصيري در خصوص وقايع روزهاي پانزده و شانزده خرداد اشاره ميكند: «سپهبد نصيري درباره وضع تهران اظهار داشت كه اوضاع كاملاً اطمينان بخش است و در حومه تهران و روستاها نيز همين آرامش و نظم برقرار است. در هر حال تانكهاي سپهبد نصيري در فاصلهاي كاملاً نزديك به تهران در خارج از شهر موضع گرفتهاند. ناظران سياسي ميگويند يكي از دلايل تمركز و آمادگي اين تانكها ممكن است حمله مستقيم به كساني باشد كه اعلاميههاي مورد بحث عليه شاه را پخش ميكنند. دولت روحانيون را ايادي سرسپردگان خارجي خوانده است. اسدالله علم به خبرنگاران گفت تمام گردانندگان بزرگ اغتشاشات روز پانزدهم خرداد دستگير شدهاند. علم گفت ما قصد داريم با اين آشوبگران به شدت تمام رفتار كنيم و قصد داريم حكومت نظامي را تا شش هفته ديگر ادامه دهيم تا امكان محاكمه گردانندگان آشوبها وجود داشته باشد. علم در يك نطق راديويي نيز گفت بسيار خوشوقتم كه توطئه روحانيون كشف و خنثي شده است. آشوبگران قصد داشتند كارخانه برق و سازمان آب تهران را اشغال و خراب كنند... علم گفتههاي تيمسار پاكروان را كه حوادث فعلي به يك توطئه سياسي مربوطاند كه هدفش واژگون و خراب كردن رژيم بوده است، تأييد كرده است. پاكروان گفته بود اين توطئه از طرف يك كشور خارجي حمايت ميشده است.»
خبرگزاري فرانسه، در تحليل خبر ميافزايد كه اين طور به نظر ميرسد كه شورشهاي چهارشنبه و پنجشنبه جزء يك برنامه از پيش تنظيم شده نبود بلكه بر اثر بازداشت رهبران مذهبي و خصوصاً امام خميني بوده كه رهبري مخالفان مذهبي را بر عهده گرفته است. اين خبرگزاري در روز نهم ژوئن (19 خرداد) دوباره به تكرار اين خبر ميپردازد و سرچشمه «شورش» را رهبران مذهبي و توطئهاي كه كشورهاي خارجي آن را حمايت ميكنند، معرفي ميكند.
خبرگزاري آسوشيتدپرس در روز 7 ژوئن (17 خرداد) مشابه همين خبر را از قول عَلَم گزارش ميكند2. خبرگزاري فرانسه در گزارش خود رهبران روحاني را مخالف اصلاحات ارضي و اجتماعي شاه معرفي ميكند و تبعيت مردم از روحانيون ـ كه براي آنان اصطلاح «طبقه سوم» را به كار ميبرد ـ به دليل تعصب جاهلانه مذهبي آنان ميداند و ميگويد: «صاحبنظران سياسي بر اين عقيده هستند كه براي شاه ايران مشكل است براي ادامه سلطنت تنها به ارتش متكي باشد در حالي كه چنين قصدي دارد... صاحبنظران سياسي فكر ميكنند با برقراري نظم و آرامش پس از شورشهاي اخير، شاه از يك فرد تازه كه با محافل مخالفين تازه رابطه داشته باشد دعوت ميكند تا زمام امور كشور را به دست گيرد. در شورشهاي چند روز اخير روشنفكران وابسته به مخالفين دائمي كه اصولاً با سياست شاه موافقاند شركت نداشتند.» در روز هفتم ژوئن (17 خرداد) دو خبرگزاري آسوشيتدپرس و يونايتدپرس درباره اوضاع و احوال ايران گزارش دادهاند. يونايتدپرس اعلام ميكند: «... سپهبد نصيري گفت هنوز دستور تيراندازي به سوي مردم از سوي شاه لغو نشده است. وي خاطرنشان كرد كه از روز دوشنبه و آغاز اغتشاشات و آشوبگريها، تعداد كشتهشدگان به 86 نفر و زخميشدگان به 193 تن رسيده است. ساعت عبور و مرور كاهش يافت و از 11 شب تا صبح شد.»
در ادامه گزارش نيز ميافزايد: «... سفارتخانههاي خارجي تعداد كشتهشدگان را بيشتر ميدانند. اما متعصبين مذهبي اعلاميههايي پخش كردند كه طي آنها از مردم دعوت شده تا بر ضد رژيم شاه دست به جهاد بزنند. ناظران سياسي اظهار عقيده كردهاند كه اين اعلاميهها نشانه خطر خونريزيهاي تازهاي است. مقامات راديو گفتهاند كه ژاندارمها جمعيتي را كه قصد داشتند از ورامين به سوي پايتخت عزيمت كنند متفرق ساختهاند.»
آسوشيتدپرس كه در گزارش خود در روز 6 ژوئن از قول علم، حوادث روز پانزده خرداد را به تحريك «كهنهپرستان مذهبي» مخالف با اصلاحات ارضي شاه بيان كرده بود، در روز هفتم ژوئن دوباره همين مطلب را به نقل از دولت تكرار ميكند: «دولت، آيتالله خميني و ساير روحانيون با نفوذ ايران را به مخالفت با اصلاحات ارضي، اجاره دادن زمينهاي موقوفه به دهقانان و تأمين حقوق زنان محروم كشور متهم كرده است... علاوه بر آن ناظران سياسي اظهار عقيده كردهاند كه دهقانان ايراني طرفدار شاه هستند و حاضر به مخالفت با برنامه اصلاحات ارضي و آزادي زنان براي شركت در انتخابات كه از طرف شاه داده شده، نميباشند.»
نكته جالب اينجاست كه خبرگزاريهاي خارجي يكسره بر مخالفت روحانيون با قانون اصلاحات شاه و خصوصاً اصلاحات ارضي تأكيد داشتهاند و دهقانان را حامي واقعي شاه و برنامههايش ذكر كردهاند اما وقتي كه دهقانان كفنپوش ورامين براي مخالفت با شاه به سوي تهران حركت ميكنند و توسط دولت قتلعام ميشوند، خبرگزاري يونايتدپرس در گزارش خود با استناد به راديوي ايران ميگويد: «ژاندارمها آنان را متفرق ساختند.» نكته ديگر آنكه بعد از رفراندوم شش بهمن 1341 كه بنا به ادعاي حكومت بيش از 90 درصد مردم به برنامه اصلاحات شاه رأي مثبت دادند، ناگهان حدود چهار ماه بعد يعني در خرداد سال 1342 اوضاع كاملاً دگرگون شد و ملت عليه شاه دست به تظاهرات زد و حاضر شد كشته بدهد او شاه و برنامههايش را نپذيرند. مردم پيش از اين، سركوب دانشجويان را در بهمن 1347 و حادثه خونين فيضيه را در فروردين سال 1342 ديده بودند و به همين نسبت انزجارشان از حكومت شاهنشاهي بالا گرفته بود.
عليرغم اينكه بيشتر خبرگزاريها به نقل از سخنگويان ارتش و مسئولان دولت از سركوبي قيام و سپس آرامش اوضاع سخن ميگفتند اما نيروهاي امنيتي و نظامي به شدت مراقب اوضاع بوده و تمام گروهها و خصوصاً نهادهاي وابسته به روحانيت را تحتنظر داشتند. به طوري كه خبرگزاري آسوشيتدپرس در 7 ژوئن (17 خرداد) چنين گزارش ميدهد: «امروز يعني جمعه هفدهم خرداد نيروهاي نظامي مساجد تهران را زير نظر داشتند. حكومت نظامي بنا به گفته نخستوزير تا شش هفته ديگر ادامه خواهد داشت. ضمناً منع عبور و مرور شبانه تا هفت الي ده روز ديگر ادامه خواهد داشت و تانكها و قواي نظامي تا يك هفته ديگر به طور فوقالعاده از نواحي متشنج شهر پاسداري خواهند كرد. امروز تعداد كساني كه براي گزاردن نماز به مسجد رفتند كمتر از روزهاي عادي بوده و به طوري كه يك منبع صلاحيتدار مذهبي گفته است بسياري از روحانيون تهران مخفي شدهاند. روحاني برجسته ايران [آيتالله] محمد بهبهاني امروز اظهارات عَلَم را كه ضمن يك مصاحبه مطبوعاتي گفته بود بعضي از روحانيون و ساير محركين آشوب براي به راه انداختن اغتشاش بر ضداصلاحات دولت ايران پول گرفتهاند، به شدت پاسخ گفت. [آيتالله] بهبهاني دولت را متهم به قصابي بيرحمانه مردم بيدفاع و بيگناه كرد و اظهار داشت تاريخ اين عمل را به عنوان يك لكه ننگ سياه شقاوت و بيرحمي ثبت خواهد كرد. ]آيتالله[ بهبهاني ميافزايد از ساحت دين در مقابل اعمال غيرقانوني و بيرحمانه و نابخردانه دولت تا پاي جان دفاع خواهيم كرد. زد و خوردهاي تازهاي در مسگرآباد با نيروهاي انتظامي به وقوع پيوسته است. امروز يك آمبولانس در حالي كه از در عقب آن خون جاري بود و با سرعت تمام عبور ميكرد در خيابانهاي تهران ديده شد... » بنا به گزارش شبكه خبري آسوشيتدپرس، در روز 8 ژوئن (18 خرداد) حدود 28 تن از روحانيون در شب جمعه بازداشت شدند و در روز شنبه تظاهرات مختصري در تهران روي داد كه سربازان ارتش در جنوب شهر مبادرت به تيراندازي كردند. «هنگام تيراندازي سربازان، تانكهاي ام ـ 47 ساخت امريكا به سوي ميدان توپخانه واقع در مركز شهر به حركت درآمدند و مردم بلافاصله پراكنده شدند. در محوطه دانشگاه نيز تظاهراتي مختصر صورت گرفت اما مأموران پليس نظم را برقرار ميكنند.» اما خبرگزاري يونايتدپرس علاوه بر مختصر خواندن تظاهرات، آن را به تحريك روحانيون دانست و نوشت كه پليس گفته است آنان قصد داشتند با اين تظاهرات پراكنده واحدهاي نظامي را سرگرم خود سازند تا گروههاي بزرگتري در خيابانها به حركت درآيند. در ادامه نيز از تعطيلي دوباره دانشگاه بر اثر تظاهرات خبر ميدهد. خبر ديگري كه خبرگزاريهاي فرانسه و آسوشيتدپرس آن را نقل ميكردند، استعفاي جهانگير تفضلي وزير مشاور و سرپرست اداره انتشارات و راديو بود. خبرگزاري فرانسه گفت: «... در محافل مطلع اين تغيير به منزله امتيازي است كه از طرف شاه به محافل مذهبي داده شده است.» اما آسوشيتدپرس گزارش داد: «... راديو تهران كه از سه روز پيش مورد حمله اغتشاشكنندگان بود، در زمان تفضلي گفتارهايي عليه رهبران مذهبي پخش ميكرد و برنامه اذان نيز در زمان تصدي او قطع شد.» بنا به گزارش در خبرگزاري يونايتدپرس و آسوشيتدپرس در روز 8 ژوئن (18 خرداد) به نقل از شهرباني و روزنامه كيهان، بيانيههايي توسط رهبران روحاني در قم و ساير شهرستانها منتشر شد. همچنين گزارش اطلاعات خارجي ساواك، در همين تاريخ مينويسد: «انعكاس اخبار و جريانات دو روز پيش تهران مبني بر دستگيري خميني و همچنين درج مطالب عاري از حقيقت با عناوين و تيترهاي درشت در جرايد پخش و انتشار اخبار ايران از راديو بغداد مراجع روحاني اماكن متبركه را تهييج به عكسالعمل كرده و مصمم هستند به وسايل مقتضي از طريق انتشار اعلاميه و بيانيه و همچنين سخنراني از منابر و تكايا احساسات مردم شيعه را عليه مقامات عاليه دولت شاهنشاهي برانگيزند.» خبرگزاري فرانسه به نقل از راديو قاهره در تاريخ نهم ژوئن (19 خرداد) در بخش بررسي جرايد و روزنامههاي مصر بيان ميكند كه: «ملت ايران به شاه اعلان جهاد داد، اكنون چند روز است كه شاه از سعدآباد كه به آنجا پناه برده بود به سوي مرزهاي عراق فرار كرده است.» در تاريخ 23 /3 /1342 يكي از تلگرافهاي وارده به ساواك به شماره 3522 از ادامه شديد حملات جرايد ناصري خبر ميدهد. خبرگزاري فرانسه در روز يكشنبه نهم ژوئن گزارش ميدهد: «... در حال حاضر دولت و ارتش بر اوضاع مسلط هستند و رژيم ايران به هيچ وجه در معرض خطر نيست.» پس از سركوبي و مهار قيام مردم در پانزده خرداد، محمدرضا پهلوي با يافتن خاطري آسوده، مواضع رسمي حكومت خود را درباره اين حركت بيان كرد. خبرگزاري رويتر در تاريخ نهم ژوئن (19 خرداد) سخنان شاه را چنين گزارش داد:«شاهنشاه ايران... برخي عناصر مذهبي و كساني را كه در اغتشاشات اخير تهران شركت كرده بودند محكوم نمودند. ايشان اظهار داشتند كه تظاهركنندگان اتومبيلها را در خيابانها درهم شكسته، مغازهها را غارت كرده و ساختمانها را به آتش كشيدهاند و تمام اين كارهاي ناشايست را تحت عنوان مذهب و اسلام انجام دادهاند.»
در روز دهم ژوئن (20 خرداد) خبرگزاريهاي آلمان و آسوشيتدپرس خبر دستگيري جعفر بهبهاني فرزند آيتالله بهبهاني را به اتهام كوشش در به راه انداختن اغتشاشات خونين ضددولتي گزارش دادند كه خبر موثقي نبود. همچنين اضافه كردند كه رهبران مذهبي به دولت اعلان جنگ داده و اعلام اعتصاب عمومي كردهاند. خبرگزاري فرانسه نيز به نقل از روزنامه مهر نوشت: «... شايع است كه فردا يك اعتصاب عمومي آغاز خواهد شد. حدود 418 نفر دستگير شدهاند كه در ميان آنها احمد طباطبايي قمي نماينده سابق مجلس نيز ديده ميشود.»
خبرگزاري آلمان از تظاهرات پانزدهم خرداد با عنوان «چهارشنبه سياه» نام برد و اعلام كرد كه توده كارگران و دهقانان و زنان از دولت ايران جانبداري خواهند كرد و شاهنشاه ميتواند به حمايت آنان اطمينان داشته باشد.
اين خبرگزاري روز يازدهم ژوئن (21 خرداد) خبر اعتراض شيخ شلتوت رئيس دانشگاهالازهر قاهره را گزارش ميدهد: «شيخ شلتوت امروز اقدامات مستبدانه مقامات ايران را عليه رهبران مذهبي آن كشور تقبيح كرد. او اعلام كرد روحانيون ايران به جرم اجراي تعاليم اسلامي مورد شكنجه و بدرفتاري قرار گرفتهاند. او اقدامات دولت ايران را تجاوز به حقوق انسان خواند و مسلمانان همه كشورها را به كمك براي حفظ جان رهبران مذهبي ايران دعوت كرده است...»
خبرگزاري فرانسه نيز در همين تاريخ متن اعلاميه آيتالله كاظم شريعتمداري را به سراسر دنيا مخابره نمود كه به توقيف رهبران مذهبي زنداني شده اعتراض و تهمت همكاري با اجنبي، دريافت پول از مالكان يا قدرتهاي خارجي براي ايجاد آشوب را رسماً نفي كرده و در عوض دولت را به همكاري با اسرائيل كه دشمن اسلام است متهم كرده است.
«آيتالله شريعتمداري متذكر ميشود كه علماي شيعه با تحصيل زمين براي دهقانان و با آزاديهاي مربوطه به زنان به هيچوجه مخالف نيست. او يادآوري ميكند كه دولت ايران به هيچوجه به قانون اساسي ايران و قوانين اسلام احترامي قايل نيست... خواستار آزادي بيان براي روحانيون ميشود تا نظرات و افكار خود را آزادانه بيان كنند و در خاتمه اضافه كردند كه تمام علماي شيعه با آيتالله خميني و تمام زندانيان وحدت كامل دارند.»
نگاه مطبوعات خارجي
پس از آشنايي اجمالي با سير گزارشهاي خبرگزاريها از شروع قيام پانزدهم خرداد تا روز بيست و يكم خرداد، نگاهي كوتاه به تعدادي از مطبوعات كه چند روز بعد از قيام به بررسي آن پرداختهاند، مياندازيم. ابتدا به بررسي مطبوعاتي چون نيويورك هرالد تريبون، مجله هفتگي عصر جديد مسكو و لوموند فرانسه ميپردازيم. اين نشريات قيام 15 خرداد را با عباراتي چون «بلوا»، «شورش»، «كودتا»، «كودتاي ارتجاع» و «توطئه مرتجعين» ياد كردند كه نشان دهنده ديدگاه سياسي آنان نسبت به اين واقعه است. اما به كار بردن اين عبارات براي قيامي كه برخاسته از شعور سياسي و شور ديني ملت ايران، عليه استبداد و استعمار بود، غيرعادلانه مينمود. «شورش و بلوا» را عموماً به عنوان يك حركت كور و بيهدف معرفي ميكنند كه در پي تغييرات ريشهاي در ساخت سياسي جامعه نيست و برنامههاي جايگزين براي تأسيس نظامي جديد ندارد. «كودتا» نيز به معني جانشيني يك دسته از رهبران با رهبران ديگر بدون هيچ گونه تغيير در نهادهاي سياسي است كه با حركتهاي دفعي نظامي صورت ميگيرد. قيام پانزده خرداد جنبشي ضداستبدادي و ضداستعماري بود، پس به كار بردن اصطلاح «كودتاي ارتجاع» براي آن نيز بيمعني بود. جنبش پانزده خرداد يك آشوب نبود زيرا جهت و هدف داشت و ميخواست ديكتاتوري شاه را به زانو درآورد. مردم از آگاهي سياسي بهره داشتند و علت بدبختي خود را در وجود استعمار و استبداد ميدانستند و با آن مبارزه ميكردند. يك جريان خود به خودي و بدون مقدمه هم نبود; حداقل قدرت خود را در بسيج تودههاي مردم و روشنگري آنها به خوبي نشان داد. بنابراين بايد آن را «قيام» ناميد.
با توجه به تعاريف بالا و مقايسه آن با نحوه شكلگيري حركت مردم در خرداد 1342، بيشتر از پيش به منفعتطلبي، ديدگاه قالبي نويسندگان مقالات و به تبع آن كشورهاي غربي و برنامه منسجم و همهجانبه آنان براي طرفداري از شاه پيميبريم. عينيترين شاهد در اين زمينه استناد به گفتههاي سرلشكر پاكروان در نامه شماره 3083 مورخه 18 /3 /42 است كه توسط ساواك به آلمان ارسال شده است: «در اين موقع كه عناصر ارتجاعي تلاش مذبوحانهاي براي عقيم گذاردن برنامه اصلاحات به عمل ميآورند، ضرورت دارد كه مطبوعات آلمان را از جريان اوضاع كاملاً مطلع نماييد تا با تمام وسائل به افكار عمومي ارائه داده شود.
الف: عامل اصلي بلواي جاري، عدهاي از آخوندها به سركردگي آيتالله خميني هستند. ب: عده معدودي از مالكين به آنها ملحق شده كمك مالي هنگفتي به آنها مينمايند. ج: پول هنگفتي از خارج وارد ايران شده كه به احتمال قوي از مصر است...» با ملاحظه عناوين مقالات و سخنرانيهاي درج شده در مطبوعات خارجي، نوع نگاه و قضاوت عجولانه آنان را ميتوان درك كرد. براي مثال ميتوان از سخنراني «هوپكه» كه از راديو آلمان غربي تحت عنوان «پس از بلواي ملاها» پخش شد و يا عنوان مقاله مجله هفتگي «عصر جديد» چاپ مسكو با عنوان «توطئه مرتجعين ايران» ياد كرد.
اولين روزنامهاي كه به تجزيه و تحليل وقايع خرداد 1342 ايران پرداخت روزنامه نيويورك هرالد تريبون بود كه در تاريخهاي 8 و 9 ژوئن سال (1963م) يعني سه روز پس از واقعه پانزده خرداد مقالهاي با عنوان «اغتشاشات اخير ايران در نتيجه جلوگيري از شعار مذهبي پيش آمد» به چاپ رسانيد. اين مقاله تحريك مردم توسط روحانيون و سپس ائتلاف و اتحاد اكثر روحانيون با فئودالها و مالكان بزرگ و سران عشاير را كه مخالف اصلاحات شاه بودند از عوامل به وجود آمدن اغتشاشات (قيام) ايران معرفي ميكند و اتحاد علما با جبهه ملي، بازاريها و طبقه تحصيل كرده متوسط آزاديخواه طرفدار علما و روحانيون را به عنوان قويترين نيرو در شهرها معرفي ميكند و در مقابل، ارتش توسعهيافته به كمك امريكا و دهقانان و كشاورزان را حامي شاه ياد مينمايد. «... اول رهبران مذهبي تظاهرات مذهبي و عزاداري امسال را مبدل به تظاهرات سياسي نمودند و بعد بازداشت رهبران مذهبي تظاهرات سياسي را مبدل به اغتشاش نمود و سربازان بر روي اغتشاشيون آتش باز نمودند. اكثر ملاها و آخوندها با فئودالها و مالكين بزرگ و سران عشاير كه مخالف اصلاحات شاه ميباشند ائتلاف كردهاند.»
در پايان، علت مخالفت روحانيون را با اصلاحات ارضي در منفعت آنان از املاك موقوفه و از دست دادن نفوذشان در روستاها و از بين بردن حق مالكيت زمين، بيان ميكند و به اين نكته اشاره نميكند كه چرا تمام گروههاي مخالف اعم از بازاريها، برخي از سياسيون و طبقه تحصيل كرده با روحانيون متحد و عليه شاه دست به قيام زدند. آيا آنان نيز به علل متفاوت با شاه و حكومت شاهنشاهي مخالف نبودند؟
اما با بررسي خبرگزاريها و مطبوعات روسيه به اين واقعيت پي ميبريم كه نه تنها غربيان بلكه بلوك شرق نيز براي حفظ منافع پيدا و پنهان خود از شاه دفاع كرد و رهبران مذهبي را مرتجع و مخالف با اصلاحات معرفي كرده است. البته در تاريخ كشور خود بارها شاهد چنين ائتلافهايي ميان روسها با غربيان براي غارت ايران بودهايم.
مجله هفتگي عصر جديد در شماره 24 مورخ نوزدهم ژوئن 1963 در مقالهاي با عنوان «توطئه مرتجعين ايران» مواضع دولت شوروي را منعكس ميكند. در اين مقاله تمامي آشوبها و خرابكاريهايي كه توسط عمال شاه ـ براي منحرف جلوه دادن قيام مردم ايران ـ انجام شده بود و اسناد ساواك نيز آن را تأييد ميكند به حساب ملت ايران گذاشته و آن را «توطئه روحانيون» ميداند. «سخنگويان رسمي ميگويند كه تمام اين اغتشاشات خود به خود به وجود نيامده بلكه نتيجه توطئه رهبران مرتجع و آخوندهاي مسلمان بوده است....»
نويسنده مقاله، روحانيون را به سوءاستفاده از مذهب و تعصب مذهبي مردم در جهت اهداف خودشان متهم نموده است و روحانيون را متحد فئودالها ميداند. «... آنها از تعصب مذهبي مردم سوءاستفاده نموده و آنها را اغفال نمودند... با دلائل كافي ميتوان تصور نمود كه آنها با تمام عناصر ارتجاعي مخصوصاً فئودالها در جريانات اخير همكاري داشتهاند.» راديو آلمان غربي نيز در تير 1342 سخنراني «هوپكه» را با عنوان «پس از بلواي ملاها» پخش نمود كه شاه را اصلاحطلب و منجي ايران معرفي ميكند و از قدرت و جسارت او كه شخصاً با دستور به ارتش به سركوبي مخالفان ميپردازد، تمجيد ميكند و نويد حمايت كشورهاي غربي را به ايران ميدهد و از قيام مردم تحت عنوان «كودتاي ارتجاع عليه شاه» ياد ميكند.
روزنامه لوموند كه در 25 ژوئيه 1964 مقالهاي را در اين خصوص به چاپ رسانده است تنها روزنامهاي است كه تا حدودي نظر به واقعيات داشته و به عوامل وقوع قيام ـ غير از آنچه كه تمام رسانهها و مطبوعات ادعا ميكردند ـ پرداخته است و از بحران اقتصادي ايران، مشكلات اجراي طرح اصلاحات ارضي، اوضاع نابسامان تجار، صنعتگران و بازاريان و دستگيري حضرت امام خميني به عنوان علل وقوع «تظاهرات وخيمي كه شاه را تكان داد»، نام ميبرد.
قيام پانزده خرداد كه نشانگر اوج انزجار و تنفر عموم ملت ايران از استبداد و استعمار خارجي بود، عليرغم تبليغات و سياسيكاريهايي كه در منحرف كردن اذهان عمومي توسط شاه و بيمعني جلوه دادن آن توسط گروههاي سياسي و اپوزيسيون انجام گرفت، نتايج بسيار مهمي در بر داشت: جبهه مردمي و مذهبي جديد و سازشناپذيري در برابر استبداد گشود. هر چند كه خبرگزاريها و مطبوعات خارجي دِين خود را به شاه و حكومت استبدادي او ادا كردند، اما نتوانستند مانع از تحقق آرمان مردم ايران شوند كه نهايتاً در بهمن 1357 با پيروزي انقلاب اسلامي به بارنشست. يكي از مهمترين نتايج قيام، حضور روحانيت و مرجعيت در مبارزات و به دست گرفتن رهبري آن بود.
پينوشتها
1- گزارش ساواك در خصوص تظاهرات تهران به نكته جالبي ميپردازد و خلاف اين گفته را ثابت ميكند: «... بدون اينكه كسي يا جمعيت مؤثري در پارك شهر مشاهده شود كتابخانه پارك به آتش كشيده شد. آيا اين نميتواند قابل ترديد باشد كه آتشسوزي از جانب مردم واقعي صورت گرفته؟ با توجه به اين دلايل غيرقابل ترديد بايد اذعان داشت كه تمام اين فجايع و خرابكاريها و آتشسوزيها زير سر سازمان امنيت بوده است... بنابراين واقعيت اين است كه دولت واقعاً مقدمات چنين فجايعي را خودش فراهم كرده و به مرحله اجرا گذارده است.» ر.ك: گزارش اطلاعات داخلي ساواك، 15 /3 /42.
2- گزارش اطلاعات داخلي ساواك، مصاحبه دادستان فرماندار نظامي، 17 /4 /42: «مصاحبه دادستان فرماندار نظامي تهران در مورد پول گرفتن دستجاتي كه در روز 15 خرداد جهت بلوا و آشوب راه افتاده بودند از چند نظر مورد انتقاد... واقع شده است. اولاً اينكه اين اظهارات و دعاوي ضعف وضعيت استحفاظي و تأميني پايتخت را ميرساند كه ميشود با سيصدهزار تومان امنيت آن را متزلزل نمود... در ثاني محافل مطبوعاتي اين دعاوي را حاكي از نهايت ضعف و بيهودگي دستگاههاي عريض و طويل نظير سازمان امنيت و اداره اطلاعات شهرباني و كلانتريهاي تابعه ميدانند... .»
فصلنامه مطالعات تاریخی، سال دوم، شماره7، (ویژه نامه 15 خرداد) بهار 1384.
تعداد بازدید: 5563