مقالات

روزشمار 15 خرداد قم ، نیمه دوم خرداد 1342، روزهای خون و قیام

رضا رضایی


چهارشنبه 15 خرداد 1342، 12 محرم 1383، 5 ژوئن 1963
ساعت سه بامداد، ده‌ها کماندو، چترباز و سرباز گارد، منزل آیت‌الله خمینی را در قم محاصره کرده و سپس داخل منزل شدند و به جستجوی امام پرداختند. آنها برای یافتن ایشان همه حیاط، اتاق‏ها و زیرزمین‏ها را جستجو کردند ولی آیت‌الله خمینی را نیافتند. از این‏رو به ضرب و شتم تنی چند از خدمه منزل- که همانند شب‏های قبل در حیاط بیتوته کرده بودند- برآمدند در همین هنگام آیت‌الله خمینی که در منزل فرزندشان استراحت می‌کردند، به بیرون خانه آمده و خود را  اینگونه معرفی کردند: «روح‏الله خمینی منم! چرا اینها را می زنید؟ اینچه رفتار وحشیانه‏ای است؟ چرا مانند دزدان از دیوار به پایین می‏پرید؟». مأموران به سرعت ایشان را به تهران منتقل کرده و در باشگاه افسران جای دادند.
جالب اینجاست که ماموران چون به خوبی می‏دانستند در صورتی که مردم از جریان امر مطلع شوند اجازه نخواهند داد آیت‌الله خمینی دستگیر شود، با مخفی کاری تمام عمل کردند، لباس مشکی بر تن نمودند و برای اینکه صدای ماشین، همسایه‏ها را بیدار نکند ماشین را از در منزل تا سر خیابان هل دادند. آنها از بیم اطلاع مردم و احتمال درگیری با آنان به اندازه‏ای هراسان بوده و عجله داشتند که حتی اجازه ندادند تا امام در میان راه وضو گرفته و نماز بخواند، از این رو ایشان مجبور گردید تا تیمم کرده و در ماشین و در حال حرکت نماز صبح را بجا آورد.
اولین کسی که پس از دستگیری امام در قم فریاد زد که «مردم خمینی را گرفتند» سید مصطفی خمینی بود. در کمترین فرصت گروههای معترض مردمی شهر در مقابل منزل آیت‌الله خمینی اجتماع کرده و از حال و احوال و چگونگی دستگیری ایشان از یکدیگر پرس و جو می‌کردند. مصطفی خمینی با جمعیت همراه از منزل خارج شد و در بین مردم معترض قرار گرفت و ضمن ابراز همدردی با مردم به سمت حرم حضرت معصومه (س) حرکت کرد. هنگامی که به چهارراه بیمارستان رسیدند، با دسته‌ای پلیس روبه‌رو شدند که با بلندگو از مردم می‌خواستند که اجتماع نکنند و متفرّق شوند! اما با عکس‌العمل شخص سید مصطفی و مردم خشمگین و ناراحت روبه‌رو شدند.
مردم به پیشگامی سید مصطفی از خیابان ارم و میدان آستانه گذشتند و وارد صحن حضرت معصومه(س) شدند. گروه های دیگر مردمی نیز به محض اطلاع از بازداشت آیت‌الله خمینی از محله‌های مختلف قم و اطراف آن دسته دسته وارد صحن می شدند فرزند ارشد آیت‌الله خمینی به منبر رفت تا در سخنرانی کوتاهی شرح حادثه را برای مردم بازگو کنداما برق قطع شده بود و نمی‌توانستند بلندگوها را وصل کنند. چند نفری رفتند و باتری آوردند.آیت‌الله نجفی نیز به میان تظاهرکنندگان در صحن رفت و این اقدام رژیم را شدیداً محکوم کرد.
علمای طراز اول قم در منزل آیت‌الله حاج سیداحمد زنجانی جلسه مشورتی تشکیل دادند تا تصمیمی هماهنگ بگیرند. آنها تصمیم گرفتند در صحن حرم حضرت معصومه (س) به مردم ملحق شوند. ابتدا آیت‌الله گلپایگانی و شریعتمداری به حرم رفتند و کمی بعد سایر علما از جمله آیت‌الله محقق داماد، علامه طباطبایی، آیت‌الله مرتضی حائری و آیت‌الله آملی به طرف حرم حرکت کردند. روحانیون و مردم نیز پشت سر آنها حرکت کردند. علما سعی داشتند مردم را در صحن نگه دارند تا از مقابله شدید نیروهای رژیم در امان بمانند،‌ ولی مردم آهنگ خروج کرده بودند.
مردم با شعار «یا مرگ یا خمینی» فریاد اعتراض سردادند و ضمن درگیری با نیروهای نظامی و انتظامی، کلانتری منطقه سه قم را محاصره کردند تظاهر کنندگان پس از خروج از صحن با رگبار مسلسل نظامیان مواجه شدند. در برخی از خیابان‏های اصلی و کوچه‏ها مردم قتل عام شدند. برخی از مردم که به چوب و اسلحه سرد مجهز بودند به نظامیان حمله بردند.
هنگامیکه اولین جنازه بر روی دست مردم، به صحن مطهر آورده شد؛ جمعیت از در جنوبی صحن خارج و از پل آهنچی گذشتند. آنها می‌خواستند به طرف تهران حرکت کنند اما در سمت غرب رودخانه و روبروی مدرسه فیضیه و نیز چهارراه شاه با ارتش و پلیس درگیر شده و به زد و خورد پرداختند حدود 100 هزار نفر اطراف مقر ژاندارمری قم در انتهاي جاده تهران ـ قم، نزديك پمپ بنزين اجتماع كردند. خيابانهاي اصلي شهر منتهي به حرم حضرت معصومه (س) نيز مملو از جمعيت بود. رگبار گلوله به سوي جمعيت شليك مي‏شد. اين درگيري خونين با به جا نهادن 27 كشته، حدود چهل دقيقه ادامه يافت.
درگیری و تیراندازی در شهر قم تا ساعت 5 بعدازظهر آن روز ادامه داشت و بر اثر آن صدها نفر از مردم کشته و یا مجروح شدند. هواپیماهای نظامی رژیم نیز برای ارعاب بیشتر مردم بر آسمان قم پرواز کرده و دیوار صوتی را شکستند.
به رغم تلاش رژیم برای پیشگیری از خبر دستگیری آیت‌الله خمینی، این خبر به زودی موج عظیمی ایجاد نموده و در شهرهای قم، تهران، مشهد، شیراز، قزوین، کاشان و نیز ورامین، تظاهرات خونباری به وجود آمد.
خبر دستگیری آیت‌الله خمینی، خیلی زود به تهران رسید. دقایقی بعد بازار تعطیل شد و مردم به خیابان ها ریختند. پلیس برای پراكنده ساختن مردم ابتدا به تیراندازی هوایی پرداخت . مردم با پلیس درگیر شدند و در همان دقایق نخست، معاون شهربانی را به قتل رساندند؛ چند دستگاه خودروی شهربانی به آتش کشیده شد و خروش جمعیت می رفت که ماموران انتظامی را با شکست مواجه کند. حضور پر تعداد اهالی تهران ماموران را به واهمه انداخته بود از این رو ارتش نیز به میدان آمد و تیراندازی مستقیم به سوی مردم شروع شد. عده ای از تظاهر کنندگان خشمگین در این درگیری كشته شدند.

دانشجویان دانشگاه تهران نیز کلاس‏ها را تعطیل کرده و به تظاهرات خیابانی پیوستند. بارفروشان تهران از مرکز شهر به حرکت در آمدند و همراه با سیل جمعیت که هر لحظه افزوده می‏شد به سمت کاخ مرمر، اداره رادیو واقع در میدان ارک، اداره تسلیحات ارتش در میدان توپخانه، و... حرکت کردند. هر لحظه این گمان وجود داشت که شهر به تصرف حامیان آیت‌الله خمینی در آمده است. تجمع مردم در هر محلی با آتش گلوله و رگبار مسلح نظامیان که در میادین و نقاط حساس مرکزی شهر مستقر بودند روبه رو می شد. مردم در حالی که آماج حملات نظامیان قرار گرفته بودند به ساختمان‏های دولتی، پاسگاه‏های پلیس و اتومبیل‏های نظامی نیز حمله می بردند. شعار اصلی تظاهر کنندگان « مرگ بر شاه»، «یا مرگ یا خمینی» و «مرگ بر دیکتاتور» بود.
آیت‌الله مرعشی نجفی نیز در اعلامیه‌ای، دستگیری آیت‌الله خمینی را محکوم کردند و نوشتند: «مادامی که ایشان را صحیح و سالم به دست ما ندهند، دست از اقدام برنمی‌داریم».
همزمان با حرکت خود جوش مردم تهران و قم، اهلی ورامین نیز به پا خاسته و پای پیاده عازم تهران شدند. آنها به نشانه از خودگذشتگی برای حمایت از آیت‌الله خمینی کفن پوشیده بودند. انبوه تظاهرکنندگان پیشوا، ورامین، محمدآباد عرب، قلعه سین و دیگر روستاها پس از پیمودن مسافتی، غروب امروز به چاه‌های قنات باقرآباد رسیدند. مسافرانی که از تهران می‌آمدند به تظاهرکنندگان گوشزد کردند که کامیون‌های ارتشی به سمت آنان در حرکت است، اما تظاهرکنندگان همچنان با سر دادن شعار به راه خود ادامه دادند جمعیت در حال حرکت و مأموران اعزامی از تهران که بخشی از نیروهای پیاده‌ نظام گارد شاهنشاهی محسوب می‌شدند در نزدیکی پل باقرآباد با یکدیگر برخورد کردند.. بلندگویی صدا کرد که «مردم برگردید.» مردم اعتنا نکردند. دو ـ سه‌مرتبه اخطار کرد و جمعیت برنگشت فرمانده نظامیان دستور آتش داد. مسلسل را گوشه چاه باقرآباد نزدیک «باغ نوپرور» کار گذاشته بودند. این مسلسل جمعیت زیادی را از بین برد. تعداد قابل توجهی از تظاهر کنندگان در این حادثه کشته شدند.
هیئت دولت، به ریاست علم، امشب تشکیل جلسه داد و به اتفاق آرا در تهران و شیراز برای شش هفته مقررات حکومت نظامی برقرار کرد. مذاکرات جلسه مزبور نیز حکایت از نگرانی جدی وزرا و ارکان دولت دارد؛ آنها در حالی که مایل بودند این قیام را به کشورهای خارجی (مانند مصر و عراق) و کمکهای نقدی آنان نسبت دهند، گستردگی و خطیر بودن قیام، حتی در مقایسه با قیام سی‌ام تیر، و تجلی پیوند مردم با علما را در این شورش عمومی پذیرفتند.
سرلشگر پاکروان امروز در مصاحبه ای مطبوعاتی از تصمیم رژیم مبنی بر سرکوب مخالفین انقلاب سفید خبر داد. او در این مصاحبه آیت‌الله خمینی را مورد اهانت قرار داد و مدعی شد که هدف ایشان از اقدامات ضد حکومتی، کسب مقام ارشدیت میان مراجع تقلید است. پاکروان ادعا کرد که آیت‌الله خمینی با عوامل بیگانه و دشمنان ایران مرتبط بوده تا با بهره گیری از کمک های آنها سد راه انقلاب سفید شود. رئیس ساواک در باره تعداد کشته شدگان و بازداشت شدگان حوادث امروز آمار دقیقی ارائه نداد.

پنج شنبه 16 خرداد 1342، 13 محرم 1383، 6 ژوئن 1963
در پی دستگیری آیت‌الله خمینی، از سوی سید احمد خوانساری  و گلپایگانی اعلامیه‌های جداگانه‌ای به حمایت از ایشان صادر شد. آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری نیز امروز اعلامیه مفصلی صادر کرد و دستگیری آیت‌الله خمینی را محکوم نمود. در این اعلامیه آمده بود که اعتراضات آیت‌الله خمینی مورد تأیید تمام علما شیعه است. شریعتمداری در اعلامیه خود خواستار انتشار عقاید علما و مراجع از طریق جراید رسمی و رسانه‌های گروهی شد و معتقد بود که دولت افکار و عقاید علما و روحانیون را وارونه جلوه می‌دهد. آیت‌الله سیدمحمدرضا گلپایگانی نیز امروز اعلامیه‌ای صادر نمود و دستگیری آیت‌الله خمینی و برخی دیگر از علما را مورد اعتراض قرار داد.
در اکثر شهرهای ایران از جمله قم، تهران و شیراز، حکومت نظامی برقرار شد.
آیت الله قمی نیز امروز در مشهد بازداشت شد. آیت‌الله خمینی امروز از باشگاه افسران به زندان قصر انتقال یافت.
سرلشگر محسنی مبصر، معاون شهربانی، به فرمانداری نظامی قم، جهت سرکوبی مردم تعیین گردید.
جمعی از روحانیون اهواز تلگرافی را به شاه، درباره‌ی بازداشت امام و نیز آیت‌الله قمی ارسال نموده و خواستار آزادی آنها شدند.
امروز نیز تعدادی از اهالی ورامین کفن‌ پوشیده و عازم تهران شدند. آنها این‌بار نیز با مقابله نیروهای ژاندارمری مواجه شدند. در پی این برخورد، اهالی ورامین پیش‌از‌ظهر امروز در این شهر دست به تظاهرات زدند.
در تهران ساواک در گزارش اطلاعات داخلی خود امروز به اقدامات طیب حاج رضایی و حسین رمضان‌یخی پرداخت. در این گزارش آمده است: «رمضان‌یخی و حسین آقا مهدی میدان‌داران بزرگ و طیب حاج رضایی با یکدیگر برای انجام تظاهرات و مقابله با مأمورین هم‌پیمان شده‌اند و قرار است از امروز وارد عمل گردند.»
شیراز نیز امروز ناآرام بود. علمای بزرگ این شهر در مساجد بزرگ و در میان اجتماعات عظیم مردمی که در اعتراض به دستگیری آیت‌الله خمینی تشکیل شده بود. حضور یافته و با سخنرانی‌های تندی مردم را به قیام علیه شرایط فعلی دعوت می‌کردند. آیت‌الله دستغیب در مسجد جامع شیراز از مردم خواست که برای رفع ظلم دست به دعا بردارند. در پی این اقدامات و تحریکات، مقامات امنیتی، انتظامی و نظامی شیراز کمیسیونی تشکیل داده و تصمیم گرفتند که آقایان سیدعبدالحسین دستغیب، بهاءالدین محلاتی، مجدالدین مصباحی، هاشم دستغیب، مجدالدین مصباحی و جلال‌الدین آیت‌الله‌زاده، دستگیر شدند. مأموران رژیم اقدام به دستگیری نامبردگان کردند. تعدادی از آنها بازداشت شدند اما با مقاومت مردم آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب از دست آنها نجات یافت.
اما در تهران در بازار همچنان درگیری وجود داشت و صدای تیراندازی به گوش می‌رسید. صبح امروز سه نفر در خیابان ناصرخسرو در اثر اصابت گلوله کشته شدند. مخبر ساواک در گزارش این موضوع نوشت: «تیراندازی مرتباً ادامه دارد.» گروهی از مردم در مسجد سیدعزیزالله در بازار تهران اجتماع کردند. جنازه یکی از کشته‌شدگان وقایع امروز، در این مسجد بود. در گزارش ساواک آمده است: «جمعیت در این مسجد فوق‌العاده زیاد است و اگر متفرق نشوند در بازار شروع به تظاهرات خواهند نمود.»
دانشگاه های تهران و پلی تکنیک هر دو متشنج بودند. در کرج نیز گروهی از دانشجویان دانشکده کشاورزی دست به تظاهرات زدند. آنها نیز به هنگام خروج از دانشکده شعارهایی علیه شاه سرمی‌دادند.
جمعه 17 خرداد 1342 ، 14 محرم 1383 ، 7 ژوئن 1963
آمار کشته‌شدگان و مصدومین واقعه 15 خرداد امروز از طرف خبرگزاری دولتی پارس انتشار یافت. بنابه این خبر از بین 86 کشته آن واقعه 72 نفر در تهران و 14 نفر در قم درگذشته‌اند. در گزارش خبرگزاری پارس تعداد مجروحین نیز 193 نفر اعلام شد.
شنبه 18 خرداد 1342، 15 محرم 1383، 8 ژوئن 1963
اعلامیه‌ای از سوی حاج شیخ مرتضی حائری درباره‌ی بازداشت امام و جمعی از علما صادر گردید. در این اعلامیه آیت‌الله خمینی «شخص اول نهضت مقدس مذهبی و ملی» عنوان شده و آمده است: «دستگاه حاکمه احتمال بدهد جوششی که در این چند ماه در ملت غیور و مسلمانان ایران به وجود آمده و دامنه آن تا عراق و حجاز کشیده شده کمتر از نهضت الجزایر نباشد.»
در شیراز آیت‌الله سیدمحمد دستغیب امروز دستگیر و به تهران منتقل شد. دستغیب که پس از وقایع شانزدهم خرداد در شیراز از سوی مردم محافظت می‌شد، امروز در اثر افزایش فشار مقامات امنیتی به بیت ایشان، خود را تسلیم شهربانی نمود.
از این سو مأموران کلانتری 6 در تهران امروز به سراغ طیب حاج رضایی رفته و از او خواستند با آنها به شهربانی بیاید. طیب در شهربانی بازداشت و تحویل مقامات فرمانداری نظامی شد.
بنابه گزارش ساواک قم، آیت‌الله شریعتمداری امروز در تماسی تلفنی با نماینده خود در تبریز سفارش کرد که جلوی تظاهرات گرفته شود. طبق این گزارش شریعتمداری در این تماس گفت: «سعی کنید به اعلیحضرت معظم توهین و بی‌احترامی ننمایند. من از طرف خمینی خیلی ناراحت هستم [...] من به خمینی گفتم که با شاه اینطور رفتار نکند و برخلاف دولت و سیاست حرفی نزند اما او گوش نداد تا به این روز افتاد.»

امروز نیز در برخی محلات تهران تظاهرات پراکنده‌ای رخ داد. رسانه‌های خارجی به انعکاس این وقایع پرداخته و شرح مختصری از این ناآرامی‌ها ارائه کردند
يكشنبه 19 خرداد 1342 ، 16 محرم 1383 ، 9 ژوئن 1963
آیت‌الله مرعشی نجفی در اعلامیه‌ای، نگرانی خود را از دستگیری آیت‌الله خمینی اعلام کردند. در این اعلامیه آمده است که مراجع تقلید از چندی پیش به انتقاد از اقدامات ضددینی دولت برخاسته بودند ولی مصادر امور هیچ‌گونه ترتیب اثری ندادند. مرعشی نجفی در اعتراض به دستگیری آیت‌الله خمینی نوشت: «آیا وجدان اجازه می‌دهد مردی را که در تمام عمر به فکر ترویج دین و اصلاح جامعه باشد این نحوه گرفتار شود؟ آیا رواست که ملت در خواب راحت باشد و آیت‌الله خمینی در تاریکی شب به دست مأمورین بی‌رحم گرفتار شود؟ اینها فردا در محکمه عدل الهی چه جوابی خواهند داد؟» آیت‌الله مرعشی نجفی در این نوشتار به نقل از سیدمصطفی خمینی فرزند ارشد آیت‌الله خمینی اعلام کردند که ایشان در شب بازداشت «شدیداً کسالت داشتند.» مرعشی نجفی در سطور پایانی این اعلامیه نسبت به بازداشت دیگر علما و وعاظ نیز ابراز تأسف کردند و وعده دادند که نیمه شب در حرم حضرت معصومه (س) حضور خواهند یافت تا برای آزادی آنها دعا کند. ایشان همچنین روز سه‌شنبه 21 خرداد را به مناسبت هفتم شهدای پانزده خرداد، «روز عزا» اعلام کردند.
آیات عظام گلپایگانی و شریعتمداری امروز در تلگرافی به آیت‌الله شاهرودی در نجف اشرف ضمن اعلام خبر دستگیری آیت‌الله خمینی «التماس دعا» کردند.
اداره کل سوم ساواک امروز در نامه‌ای به ساواک تهران نوشت: «روحانیون مخالف دولت، مدرسه فیضیه را به صورت نمایشگاهی برای تبلیغات ضددولتی درآورده‌اند. دستور فرمایید با استفاده از موقعیت کنونی به وضع فعلی آن مدرسه که عمداً از طرف محرکین ترتیب داده شده است خاتمه دهند.»
دوشنبه 20 خرداد 1342 ، 17 محرم 1383 ، 10 ژوئن 1963
سرلشکر پاکروان در تلگرامی به کلیه ادارات ساواک شهرستان‌ها ضمن اشاره به برقراری آرامش در تهران نوشت: «بازارهای تهران، تبریز، قم و اصفهان و نجف‌آباد، کماکان تعطیل است.»
هیئت دولت عصر امروز تشکیل جلسه داد. یکی از موضوعات این جلسه کمک به آسیب‌دیدگان واقعه 15 خرداد بود. به نوشته مهر ایران، هیئت دولت تصمیم گرفت کمیسیونی تشکیل شود تا به کسبه، پیشه‌وران و دستفروشانی که متحمل خسارت در روز 15 خرداد شده بودند کمک کرده تا خساراتشان جبران شود. در همین رابطه هیئت دولت امشب اطلاعیه‌ای صادر کرد و این خبر را به اطلاع عموم رساند.
سه شنبه 21 خرداد 1342، 18 محرم 1383، 11 ژوئن 1963
آیت‌الله گلپایگانی در حمایت از آیت‌الله خمینی برای ایشان تلگرافی صادر نمودند.
اعلامیه‌ی جامعه‌ی روحانیت ایران درباره‌ی اهداف مبارزه علیه رژیم شاه و حمایت از علمای قم صادر شد.
جمعی از روحانیون تهران درباره‌ی بازداشت امام و مهاجرت علما و روحانیون قم و سایر مناطق مختلف کشور به تهران، اعلامیه‌ای صادر نمودند.
آقایان حاج شیخ احمد آشتیانی و حاج شیخ محمدتقی آملی درباره‌ی فاجعه‌ی 15 خرداد و اهانت به مقام شامخ روحانیت، اعلامیه‌ای صادر نمودند.
اعلامیه‌ی آقای حاج سید محمد بهبهانی درباره‌ی اهانت به مقام شامخ روحانیت و بازداشت امام و جمعی از علما صادر شد و در آن نسبت به این مسئله ابراز تأسف نمودند.
حاج شیخ عبدالله مسیح تهرانی در نامه‌ای به امام و جمعی از علما، از سلامتی آنان استفسار کرد.
در تهران نیز در یکی از گزارشات ساواک پیرامون وضعیت امروز بازار آمده است: «بازار مطلقاً بسته است. سبزه‌میدان بسته است. میدان شاه ٪20 باز است. خیابان خراسان ٪30 باز است. خیابان بوذرجمهری ٪25 باز است. گلوبندک مطلقاً بسته است.»
چهارشنبه 22 خرداد 1342 ، 19 محرم 1383 ، 12 ژوئن 1963
سرهنگ بدیعی رئیس ساواک قم امروز در تلگرامی به مرکز درخواست کرد که صاحب خودروی حامل آیت‌الله خمینی مورد تشویق مالی قرار گیرد. در این تلگرام آمده بود: «چون در موقع دستگیری آیت‌الله خمینی از فولکس واگن یکی از کارمندان این ساواک و به رانندگی خودش استفاده گردیده و خمینی و هشت نفر از افراد گارد تهران، با این خودرو از درب منزل تا خیابان حمل شده‌اند، در اثر عدم ظرفیت و نداشتن استعداد حمل ده نفر، خسارتی در حدود سه هزار ریال به خودرو وارد شده، در صورت تصویب مقرر فرمایید مبلغ پنج هزار ریال به عنوان پاداش و تعمیر خودرو جهت وی حواله شود.» لازم به ذکر است که در آن شب به علت باریکی کوچه منزل آیت‌الله خمینی، ایشان با فولکس واگن تا خیابان منتقل و از آنجا با اتومبیل بنز به تهران انتقال می‌یابند.
در محافل مطبوعاتی نیز شایع بود که محمدرضا پهلوی در تلگرامی به آیت‌الله حکیم ایشان را مرجع تقلید قلمداد کرده‌اند. بنابه گزارش امروز ساواک، آیت‌الله حکیم «در جوابیه خویش متذکر گردیده است که وی از آیت‌الله خمینی تقلید می‌نماید.» در گزارش ساواک آمده است که: «انتشار این خبر موجب استحکام موقعیت خمینی گردیده و طرفداری عامه نسبت به او بیشتر جلب گردیده است.»
ساواک امروز طی گزارشی به دیدار اخیر بازاریان تهران با آیت‌الله شریعتمداری پرداخت و نوشت:‌ «در چند روز اخیر عده‌ای از بازاری‌های تهران به قم رفته و با آیت‌الله شریعتمداری ملاقات کرده و گفته‌اند با ادامه تعطیل بازار خسارت فوق‌العاده‌ای متوجه بازاری‌ها شده [است] اگر شدت عمل باید نشان داده شود دستور آن را صادر کنید و اگر تصمیم دیگری هم باشد آنرا به اطلاع ما برسانید.
آیت‌الله شریعتمداری گفته است آیت‌الله حکیم عقیده دارند که باید شدت عمل نشان داده شود و من از خودم نمی‌توانم اظهارنظر کنم برای اینکه مرجع دینی ما آیت‌الله خمینی است که آن هم در زندان است و دسترسی به او نیست که کسب دستور شود. من شدت عمل را فعلاً تجویز نمی‌کنم باید کج‌دار و مریز رفتار کرد تا ببینیم چه می‌شود.»

آیت‌الله شریعمداری امروز در گفتگویی تلفنی با برخی علمای تبریز توصیه کردند که «آقایان تجار و اصناف به تعطیل خاتمه داده و فعلاً مشغول کسب و کار خود باشند.» در این پیام آمده بود: «البته ادامه رفع تعطیل و باز ماندن بازار مشروط است بر اینکه اولیای امور و زمامداران خواسته‌های اهالی را دایر بر آزادی حضرت آیت‌الله خمینی و حجج اسلام و وعاظ و مذاکرات اصلاح امور دینی را مورد توجه قرار داده و اقدام مقتضی به عمل آورند والا با اطلاع ثانوی تعطیل خواهد شد.» این گفتگوی تلفنی در ساعت 9 شب به عمل آمده بود.
پنج شنبه 23 خرداد 1342، 20 محرم 1383، 13 ژوئن 1963
در گزارش اطلاعات داخلی امروز ساواک آمده است که طرفداران آیت‌الله خمینی قصد دارند برای چهلم شهدای 15 خرداد مراسمی برپا کرده و تظاهرات کنند. هر چند این تظاهرات منجر به تیراندازی و خونریزی مجدد شود.
در گزارش دیگری از ساواک اظهار شده است که تظاهرکنندگان قصد دارند با حمل تمثال‌های منسوب به حضرت علی (ع) و قرآن کریم، مأموران انتظامی را ناچار به ملاحظه‌کاری کرده و از تیراندازی آنان جلوگیری کنند. در این گزارش آمده است: «این عده معتقدند که مأمورین انتظامی هیچگاه به طرف قرآن و عکس حضرت امیرالمؤمنین (ع) حمله و تیراندازی نخواهند کرد.»
جمعه 24 خرداد 1342 ، 21 محرم 1383 ، 14 ژوئن 1963
صبح امروز مراسمی در منزل آیت‌الله میلانی در مشهد برگزار شد و در ضمن آن، قرآن‌هایی به دست حضار داده می‌شد تا برای شهدای 15 خرداد خوانده شود. این مجلس به سان مجلس ختمی بود که برای درگذشتگان تشکیل می‌شود. فرزند آیت‌الله میلانی نیز در این مراسم سخنرانی کرد و رونوشت تلگرامی از پدرش خطاب به آیات عظام خمینی، قمی و محلاتی را قرائت نمود. در این تلگرام آمده بود که آیت‌الله میلانی پس از دستگیری مراجع تقلید، قصد عزیمت به تهران را داشته اما «هواپیما را از بین راه برگردانده‌اند.»
شنبه 25 خرداد 1342، 22 محرم 1383، 15 ژوئن 1963
آیت‌الله خمینی امروز مورد بازجویی قرار گرفت. ایشان در برگه بازجویی خود نوشتند: «چون استقلال قضایی در ایران نیست و قضات محترم در تحت فشار هستند، نمی‌توانم به بازپرسی جواب دهم.»
در صورت جلسه‌ای که بازجویان از مقدمات این بازجویی تنظیم کردند آمده است: «در ساعت 00 /10 روز شنبه 25 /3 /42 جهت بازجویی از آقای روح‌الله خمینی فرزند مصطفی دارنده شناسنامه 2741 صادره از خمین متولد سال 1279 شمسی در پادگان بی‌سیم حضور به هم رسانیده و پس از معرفی در مورد سوال از ایشان اقدام لازم معمول ولیکن مشارالیه از دادن جواب خودداری فرمودند علیهذا امضاکنندگان زیر مراتب فوق‌الذکر را گواهی و تأیید می‌نمایند.» این صورت‌جلسه به امضاء «نماینده ساواک و نماینده رکن 2 ستاد لشگر گارد» رسیده بود.
ساواک قم امروز در نامه‌ای به «ریاست ساواک» تقاضا کرد که با توجه به احتمال ناآرامی مجدد در این شهر، دستور صادره مبنی بر بازگشت نیروهای نظامی که به قم آمده بودند، لغو گردد. پیش از این به منظور برخورد با هرگونه تظاهراتی در ایام تاسوعا و عاشورا تعدادی نیروی نظامی به قم اعزام شده بودند و اخیراً با آرام گرفتن اوضاع دستور رسیده بود که این نیروها به تهران بازگردند. در تقاضای ساواک قم آمده بود: «مقرر فرمایید حداقل با ابقاء یک گروهان تک و یک گروهان سرباز موافقت شود.»
 سرهنگ بدیعی رئیس ساواک قم در نامه‌ای به «ریاست ساواک تهران» از مذاکره با اداره فرهنگ مبنی بر تعمیر مدرسه فیضیه خبر داد. در این نامه آمده بود: «قبلاً اداره فرهنگ در نظر داشت که از اعتبار موقوفه‌ها نسبت به تعمیر مدرسه فیضیه اقدام کند ولی چون دهه محرم در پیش بود، بیم آن می‌رفت که مجدداً از اقدام دولت برای تعمیر مدرسه فیضیه سوءاستفاده تبلیغاتی شود. لذا متوقف ماند. اینک که وضع مساعد است با اداره فرهنگ صحبت شد نسبت به تعمیر مدرسه مزبور اقدام فوری به عمل آورند.»
ظهر امروز سرلشکر پاکروان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کل کشور در مصاحبه‌ای مطبوعاتی حضور یافت تا به زعم خود اثبات کند که وقایع اخیر به خصوص قیام 15 خرداد، ریشه در حمایت بیگانگان دارد. او ماجرای دستگیری محمد توفیق القیسی را شرح داد و گفت این مرد عرب قریب به یک میلیون تومان وجه نقد همراه خود داشت. به گفته پاکروان فرد دستگیر شده ادعا کرده بود که برای خرید فرش به ایران آمده است. اما در اثر تحقیقات و بازجویی‌ها خلاف اظهارات وی ثابت شد. پاکروان گزارشی از روند بازجویی و تحقیق را به خبرنگاران ارائه کرد و گفت که ذکر جزئیات این تحقیقات به روند کار تحقیق و بازپرسی لطمه خواهد زد. در گزارش پاکروان حلقه‌ای از افراد که کمک‌های مالی به مخالفین دولت می‌رساندند و در نهایت منتهی به حکام مصر می‌شوند نیز توضیح داده شد.
يكشنبه 26 خرداد 1342، 23 محرم 1383، 16 ژوئن 1963
آیت‌الله خمینی چند روز پیش از دستگیری برای بازسازی مدرسه فیضیه وارد عمل شده و اقدام به افتتاح حسابی کرده بودند که کمک‌های مردمی را در این راستا جمع‌آوری نمایند. استقبال مردم از این اقدام و واریز وجه به این حساب، خود به خود اتهام دولت مبنی بر وابستگی مالی آیت‌الله خمینی به بیگانگان را رد کرده بود. ساواک در گزاش این موضوع نوشت: «طبق اطلاع واصله در بین طبقات مختلف [...] گفته می‌شود که موضوع پول گرفتن آیت‌الله خمینی از دول عربی اتهامی است که دولت به ایشان زده است زیرا اگر آیت‌الله خمینی می‌خواست پول بگیرد از دولت ایران می‌گرفت و به علاوه کسیکه با یک سخنرانی بتواند هزار تومان پول برای مدرسه فیضیه جمع کند احتیاجی به پول خارج ندارد.»
پس از قیام 15 خرداد شایعات فراوانی بر سر زبان‌ها افتاد اینکه دولت قصد دارد آیت‌الله خمینی را تبعید کند، اعدام کند و یا آزاد نماید. برخی شایع کردند که آیت‌الله خمینی را در تهران به قتل رسانده‌اند عده‌ای دیگر نیز خبر از شهادت سیدمصطفی خمینی می‌دادند. همراه با این شایعات مردم اظهار نظرات فراوانی در امور سیاسی داشتند که برخی از آنها چندان دور از واقعیت هم نبود.
دوشنبه 27 خرداد 1342 ، 24 محرم 1383، 17 ژوئن 1963
ساواک امروز در گزارش اطلاعات داخلی خود به جلسه‌ای اشاره کرد که اخیراً در منزل آیت‌الله نجفی در قم برگزار شده و طی آن تصمیم بر صدور اعلامیه گرفته‌اند. در این گزارش آمده است: «مأمور نفوذی که در جلسه منزل آقای نجفی در قم شرکت داشته است اطلاع می‌دهد در این جلسه تصمیم گرفته‌اند اعلامیه‌ای به چاپ برسانند که در آن ضمن تشکر از مردم متدین که تا پای جان جانبداری از علما نموده‌اند یادآور بشوند که فعلاً ساکت باشند و عکس‌العملی نشان ندهند زیرا ما در تماس با آقای حکیم و نجف هستیم و در صورتیکه آقای خمینی را آزاد نکنند دست به اقدام شدیدتری خواهیم زد و ذیل این اعلامیه را اغلب علمای قم امضاء نمایند.»
 براساس یکی از اسناد ساواک، در برخی مناطق، شایع شده است که مأمور دستگیری آیت‌الله خمینی، به هنگام انجام این عمل، دستش «فوراً خشک شده» و یا اینکه «اتومبیلی که قرار بوده او را با آن به تهران منتقل نمایند، به هیچ‌وجه روشن نمی‌شده تا اینکه خود آقای خمینی به ماشین امر کرده که حرکت کن و ماشین حرکت کرده است.» ساواک در گزارش امروز خود با اشاره به این شایعات، مروجین آن را «یکعده از روحانی‌نمایان» دانست و ضمن ابراز تأسف از «گمراه» شدن مردم نوشت: «این گمراهان چنین می‌پندارند که آقای خمینی،‌ امام حقیقی و حتی امام زمان آنهاست و به همین مناسبت عقاید عجیبی در مورد او پیدا کرده‌اند.» در این گزارش تقاضا شده است برای خنثی کردن این تبلیغات از روزنامه‌ها مجلات و رادیو و تلویزیون کمک گرفته شود.
چهارشنبه 29 خرداد 1342، 26 محرم 1383، 19 ژوئن 1963
هیئت مصلحین حوزه علمیه قم که توسط گروهی از روحانیون وابسته به دربار تشکیل شده و زیر نظر آنها فعالیت می‌کرد، عموماً اعلامیه‌هایی در مخالفت با مراجع تقلید منتشر می‌کرد. آنها هرازگاهی از کمک نیروهای انتظامی نیز بهره می‌بردند. ساواک سمنان امروز طی گزارشی به مرکز از انتشار دو اعلامیه صادره از طرف این گروه در سمنان خبر داد و نوشت: «بعد از نیمه شب گذشته اوراق پلی‌کپی‌شده‌ای به قطع کوچک تحت عنوان خمینی مخالف آزادی است و دو گروه اعلامیه از طرف هیئت مصلحین حوزه علمیه قم که مفاد آن مخالفت با آشوبگران و اقدامات روحانیون است، به وسیله مأموران مخفی شهربانی کل در کلیه شهرستان‌های منطقه استحفاظی پخش گردیده است.»
ساواک امروز یک زندگینامه از آیت‌الله خمینی تهیه کرد و در آن شخصیت دینی ایشان را توصیف کرد. در این متن آیت‌الله خمینی چنین معرفی شده است: «حاج آقا روح‌الله خمینی در خمین متولد شده، برای تحصیل به قم آمده چند سال در قم تحصیل کرده سپس به اصفهان رفته و چند سال هم در آنجا تحصیل کرده و مجدداً به قم آمده و در محضر آقای حاج شیخ عبدالکریم [حائری] یزدی به تحصیل اشتغال داشته مدتی هم تحصیل حکمت نموده، مجتهد مسلم است. در علوم معقول و منقول بسیار وارد و متخصص است. ابتدا در قم تدریس علوم معقول می‌کرده و بعد روحانیون وقت او را به علت اینکه فقط تدریس معقول داشته و منقول تدریس نمی‌کرده، هو کردند ولی حاج شیخ عبدالکریم از او حمایت کرد و او را مأمور تدریس فقه و اصول نمود و تدریس حکمت را به آیت‌الله قاضی تفویض کرد. پس از فوت حاج شیخ عبدالکریم، مورد احترام مرحوم بروجردی بوده و در زمان مرحوم بروجردی از مدرسین درجه اول حوزه علمیه قم بوده است. شخصی است متین و کم حرف. 63 سال دارد. پدر او از مالکین در خمین بوده و خیلی عصبانی و شجاع بوده است و با منازعه و اختلافی که با حاکم وقت داشته، به دست حاکم وقت کشته می‌شود. خودش هم مثل پدرش خیلی بی‌باک و شجاع است. به علوم جدید و سیاست روز هم آشنایی زیاد دارد. در سال‌های 23 و 24، کتابی علیه اعلیحضرت فقید نوشته است. همیشه اهل مبارزه و سیاست بوده. پنج سال قبل رساله نوشته و در مقام مرجع تقلید قرار گرفته و پیروانی هم داشته است. داماد آقای حاج میرزا محمد ثقفی نوری و از روحانیون تهران ساکن پامنار کوچه صدراعظم نوری است و سه فرزند دارد.»
پنجشنبه 30 خرداد 1342، 27 محرم 1383، 20 ژوئن 1963
کسبه‌ی قم که بعد از بازداشت مرجع تقلید خود، دست به اعتصاب زده بودند، با تهدید دولت مجبور به باز کردن مغازه‌های خود شدند؛ چرا که در غیر این صورت عوامل رژیم مغازه‌های آنان را تیغه می‌کردند.
بار دیگر اعلامیه‌هایی از سوی مراجع تقلید در حمایت از آیت‌الله خمینی صادر شد.
آیت‌الله شریعتمداری در این روزها در شهر ری به سر می‌برد. تاریخ دقیق سفر وی از قم به شهر ری مشخص نیست. سازمان اطلاعات و امنیت در گزارش امروز خود نوشت: «مهمترین خبری که در هفته گذشته مورد توجه محافل روحانی و مردم متدین و متعصب قرار گرفته خبر مسافرت آیت‌الله شریعتمداری از قم به شهر ری بوده» است.
سفر شریعتمداری به تهران در همه محافل روحانی و مذهبی مورد بحث است. به گزارش ساواک «روحانیون چنین می‌پندارند که آیت‌الله شریعتمداری بدون موافقت دولت نمی‌توانست از قم خارج شود و احتمالاً وی را به شهر ری آورده‌اند تا با وساطت او آیت‌الله خمینی و سایر روحانیون بازداشتی آزاد گردند و بدین‌ترتیب نفوذ و شخصیت وی بالا رفته و نفوذ خمینی را تحت‌الشعاع قرار دهد.»
جمعه 31 خرداد 1342، 28 محرم 1383، 21 ژوئن 1963
سفر آیت‌الله شریعتعمداری به شهر ری همچنان سوژه داغ مخبرین ساواک بود. در یکی از گزارشهای اطلاعات داخلی ساواک با تکیه بر اخباری که امروز به دست این سازمان رسید آمده است: «پس از ورود آیت‌الله شریعتمداری به شهر ری بین متعصبین مذهبی و بازاری‌ها امیدواری زیادی ایجاد شده بود و اظهار می‌داشتند که این اقدام به منظور دید و بازدید و تبادل با روحانیون جهت استخلاص روحانیون زندانی وهمچنین متمرکز شدن سایر روحانیون بزرگ و مراجع تقلید ایران و نجف اشرف در شهر ری و اتخاذ تصمیم قطعی در مقابل اقدامات دولت ایران صورت گرفته و حتی از قول منابع مختلف اظهار می‌دارند که آیات‌الله حکیم، شاهرودی و زنجانی از نجف اشرف و آیت‌الله نجفی و میلانی از قم و مشهد نیز به آیت‌الله شریعتمداری ملحق خواهند شد و قرار است در جلسه‌ای که با شرکت روحانیون مذکور و شاهنشاه ایران تشکیل خواهد شد برای رفع اختلافات دربار شاهنشاهی و مقامات مذهبی مذاکره و همچنین موجبات استخلاص آیت‌الله خمینی و سایر روحانیون را فراهم نمایند. این شایعات با ورود آیت‌الله نجفی و آیت‌الله میلانی به تهران و ملاقات آنان با شریعتمداری در افکار عمومی صورت حقیقت به خود گرفته و هر روز در انتظار ورود سایر روحانیون بزرگ در شهر ری و اتخاذ تصمیم قطعی و اعلام نظریه مراجع تقلید می‌باشد. تا بدون چون و چرا دستورات آنان را انجام دهند.» در خاتمه گزارش ساواک آمده است: «توضیح اینکه تاکنون احساسات مذهبی و تعصبات دینی مردم تا این حد نرسیده بوده و به طوری که مشاهده می‌شود کلیه طبقات اعم از بازاری و عامی حتی اکثر روشنفکران و طبقه تحصیلکرده نسبت به تصمیمات روحانیون اظهار علاقه می‌کنند.»

روحانیون طراز اول کشور در حال رایزنی هستند تا با صدور نامه‌ای خطاب به دولت و یا مذاکره با مقامات اول مملکتی، علاوه بر تقاضای آزادی آیت‌الله خمینی، خواسته‌های دینی خود را بار دیگر به گوش آنها برسانند. در همین راستاست که آیت‌آلله شریعتمداری به شهر ری آمده و دیگر مراجع تقلید و علمای اعلام نیز در صدد همین تصمیم هستند. بنابه گزارش ساواک آیت‌الله بهبهانی عصر امروز به منزل آیت‌الله خوانساری رفت تا با ایشان درباره صدور اعلامیه‌ای مشترک علیه دولت مذاکره کند.

 منابع:
روزشمار 15 خرداد، بهار ۱۳۴۲، یحیی آریا بخشایش، در دست چاپ، سوره مهر
قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، جلد 1 – زمینه ها، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
خاطرات پانزده خرداد؛ قم(دفتر اول)، ویراست دوم، به کوشش علی باقری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1388
روزشمار انقلاب اسلامی در قم، مقداد توانانیا - حسین آقاجانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387
بانک اطلاعات تاریخ انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
روزنامه های کیهان و اطلاعات



 
تعداد بازدید: 3997



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.