فرزند محمد در سال 1296 ش در تهران متولد شد. پس از طي تحصيلات مقدماتي براي فراگيري علوم اسلامي راهي شهر قم شد. فعاليتهاي سياسي ـ فرهنگي خود را با سخنراني در مساجد و هيئتهاي مذهبي تهران نظير انصارالعباس، بينالطلوعين و بنيفاطمه شروع نمود. اولينبار در سال 1339 ش توسط ساواک احضار و مورد تذکر واقع شد. در سال 1341 ش دستگير و زنداني شد. در جريان قيام پانزده خرداد از جمله دستگيرشدگان بود.
حجهالاسلام خندقآبادي سرانجم در ديماه سال 1345 در شب 21 ماه رمضان هنگام قرآن بهسر گرفتن در مسجد خندقآباد سکته کرد و جان به جان آفرين تسليم نمود و در ابنبابويه به خاک سپرده شد. در تشييع جنازه وي تشييعکنندگان شعار ميدادند:
رفت ز دار دنيا حجهالاسلام ما خميني بتشکن برس به فرياد ما
بسمهتعالي
موحد چو در پاي ريزي زرش چو شمشير هندي نهي بر سرش
اميد و هراسش نباشد ز کس همين است معني توحيد و بس
مدتي که در زندان افتخارآميز موقت شهرباني بوديم به جرم دفاع از حريم قرآن و دفاع از حقوق خاندان محترم پيغمبر اکرم و نبي مکرم سلامالله عليهم اجمعين يکي از الطاف پروردگار در آن مدت که شامل حال حقير بود استفاده از محضر علما و دانشمندان و رجال علم و وعاظ محترم تهران و شهرستانها بود که خاطراتي فراموشناشدني در قلب ما باقي گذارد منجمله آشنا شدن با دانشمند محترم عمادالواعظين و زبدهالمبلغين آقاي شيخ محمود واعظ تبريزي مشهور به (وحدت) ميباشد که براي حقير بسيار پرارزش ميباشد و اين چند سطر به عنوان يادگار قلمي گرديد که در مظان استجابت دعا حقير را فراموش نفرمايند.
حسين خندقآبادي
10 / صفر / 1383
بسمهتعالي
الا بذکرالله تطمئن القلوب.[1] تمام افراد بشر در نهاد خود يک حالت ترس و وحشتي احساس ميکند بشر از چه ميترسد از مرگ از مرض از ورشکستگي از فقر از ذلت و همين ترس و وحشت از آتيه است که دنياي روشن و جهان زيبا را در نظر انسان يک جهنم سوزان و محيطي وحشتآور جلوهگر ساخته و شب و روز با خوف و ترس و هراس و دلهره انسان ميگذراند، لکن در ميان تمام طبقات و افراد انسان مردمي که در هر حال به ياد خدا هستند و تکيهگاهشان مرکز قدرتها که قدرت پروردگاري است ابداً ترس و هراسي ندارند نه از مرگ و از کشته شدن از فقر و مرض نه از محروميت و ذلت و لذا مدتي که زندان موقت شهرباني در خدمت علماء عظام و وعاظ گرام تهران و ولايات به جرم مبارزه با ظلم و بيداد و دفاع از حريم قرآن و پيغمبر اکرم و خاندان گرامش بازداشت بوديم روحي مطمئن و قلبي آرام داشتيم و از هيچ پيشآمدي ترس و هراس نداشتم و اين چند سطر را در دفتر جناب مستطاب ثقهالاسلام والمسلمين آقاي حاج محسن آقا محدثزاده فرزند مرحوم محدث عاليمقام حجهالاسلام آقاي حاج شيخ عباس قمي به عنوان يادبود ايام زندان نگارش يافت.
حسين خندقآبادي
13 / صفر / 83
بسمهتعالي
طپيدنهاي دلها ناله شد آهسته آهسته فزونتر گر شود اين نالهها فرياد ميگردد
به ويراني اين اوضاع هستم مطمئن زانرو که بنياد جفا و جور بيبنياد ميگردد
بعد از ايام زماني که در زندان موقت شهرباني تهران در خدمت علما و وعاظ گرام تهران و شهرستانها به جرم حمايت از قانون و حريم مقدس اسلام زنداني بوديم اين چند سطر را به عنوان يادبود در دفتر دانشمند معظم و واعظ محترم جناب آقاي عيسي اهري دامت توفيقاته نوشتم.
حسين خندقآبادي
11 /4 /42
اشجعالناس من غلب هواه[2]
عبارت فوق از گفتار گرانبهاي موليالموحدين علي عليهالسلام ميباشد که براي پيروانش و ساير افراد بشر درسي است بسيار آموزنده. آري شجاعترين مردم و بافضيلتترين افراد کسي است که بر هواي نفس و شهواتش غالب گردد و لذا مبارزه با شهوات در منطق پيغمبر به جهاد اکبر تبعيد گرديده.
چند سطرح فوق به عنوان يادبود ايامي که در زندان موقت شهرباني با جمعي از علما و وعاظ محترم تهران و شهرستانها بوديم و آقايان درباره شجاعت سخنراني ميفرمودند به درخواست دوست ارجمند سلامالسلادات جناب آقاي سيدابوالحسن طباطبايي نگارش يافت.
حسين خندقآبادي
12 /4 /42
بسمهتعالي
اي يوم من الموت افر يوم لم يقدر ام يوم قدر
يوم لم يقدر لم اخش الردي و اذا قدر لم يغن الحذر[3]
يکي از عوامل پيشرفت برقآساي دين مقدس اسلام در ابتداي امر بيعلاقه گي به دنيا و استقبال از مرگ و شهادت بود و مسلم از آن روزي که مسلمين هر روز سنگري را از دست دادند و شروع به عقبنشيني نمودند که به زرد و سرخ دنيا دلباخته، از مرگ و کشته شدن خائف و ترسان گرديدند و براي اينکه به منطق تربيتشدگان مکتب پيغمبر بخواهيم آشنا شويم. رباعي فوق که منتسب به امير مؤمنان ميباشد شايد گوياترين است و بسيار جاي خوشوقتي است که اخيراً يک جهش همهجانبه و همگاني در مسلمين مشاهده ميشود و براي مبارزه با فساد و ظلم و بيداد و دفاع از حريم قرآن و حقوق پيغمبر اکرم (ص) و خاندان گرامش سلامالله عليهم اجمعين چندين هزار کشته داده و چندين هزار در گوشه زندانها بهسر ميبرند منجمله متجاوز از يک ماه است که در يک قسمت مختصر از بازداشتگاه موقت شهرباني در حدود پنجاه نفر از علما اسلام و مبلغين گرام تهران و شهرستانها زنداني ميباشند و قابل توجه اين است که همه داراي عزتي آهنين و اراده خللناپذير ميباشند و مصمم هستند که تا سرحد موفقيت از پاي ننشينند و يکي از آنها جناب مستطاب ثقهالاسلام مروجالاحکام آقاي سيدجواد الياسي دامت توفيقاته ميباشد.
اين چند سطرح را به عنوان يادبود ايام زندان نگاشتم و اسئله ان لا ينساني في مظان استجابه الدعا.
حسين خندقآبادي
16 /4 /42
بسمهتعالي
فاستقم کما امرت[4]
براي رسيدن به هدف و موفقيت يگانه راه بعد از عنايت پروردگار پشتکار و استقامت است.
آنکه در راه طلب خسته نگردد هرگز پاي پر آبله و باديه پيمان من است
زندان شهرباني ـ حسين خندقآبادي
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. سوره رعد، آيه 28.
[2]. من لا يحضرهالفقيه، ج 4، ص 394.
[3]. بحارالانوار، ج 32، ص 508.
[4]. سوره هود، آيه 112.
یادداشتهای زندان، صص 107 - 113
تعداد بازدید: 6464