سید محمد صادق فیض
سید محمد صادق فیض یکی از نویسندگان پرکار دفتر ادبیات انقلاب اسلامی است که علاوه بر نویسندگی، تبحر خاصی در ویرایش آثار ادبی دارد و به همین واسطه، هم اکنون مسئولیت بخش ویراستاری و آماده سازی کتابهای دفتر ادبیات انقلاب اسلامی را نیز بر عهده دارد. آقای فیض هم اکنون در حال نگارش چند مجلد از مجموعه کتابهای روزشمار 15 خرداد 42 است. یکی از این مجلدها دربر گیرنده بهار سال 1343 است که در ادامه نهضت اسلامی امام خمینی(ره) شاهد حوادث مهم و سرنوشت سازی بود. مناسبت بهار و نزدیک شدن به پنجاهمین سالگرد آغاز نهضت اسلامی امام خمینی، بهانه خوبی به دست ما داد تا درباره بهار 1343 و حوادث آن از جمله اولین سالگرد قیام ۱۵ خرداد، گفتگویی کوتاه و درعین حال بسیار مفید با آقای فیض داشته باشیم
15 خرداد : قبل از هر سؤالی لطفا یک توضیح کلی در مورد سابقه کاریتان و از کارهایی که قبل از روزشمار بهار 1343 انجام داده اید به ما بدهید .
فیض : به نام خدا . من سید محمد صادق فیض هستم. کارهای قبلی من ، همکاری با دایرهالمعارف کودک و نوجوان بوده ، ویرایش آثار دفتر ادبیات و پیشتر از آن روزنامهنگاری. هم اکنون هم مسئولیت واحد اماده سازی کتابهای دفتر ادبیات انقلاب اسلامی را بر عهده دارم.
15 خرداد : فعالیتهای روزنامه نگاری شما در چه زمینهای بودند و در کدام روزنامهها انجام میشد؟
فیض : من با روزنامه «ایران» همکاری داشتم ، سرویس اجتماعی و فرهنگی این روزنامه ، بعد با یک سری روزنامههای دیگر هم به صورت یادداشت و مقاله و احیاناً مصاحبه یا نقد کتاب کار میکردم مثل «حیاتنو» ، «جامعه» ، «جهان اسلام» ، یادم نیست روزنامههای دیگری که بود .
15 خرداد : همکاری با روزنامه «ایران» در چه مقطعی بود ؟
فیض : شروع به کار روزنامه بود تا سال 1375 .
15 خرداد : در مورد روزشمار 15 خرداد 42، اولین جلد یا مقطعی که به شما پیشنهاد شد ، برای چه سالی بود و در چه سالی به شما پیشنهاد شد؟
فیض : اولاً سال 43 پیشنهاد شد که من بنویسم ، خاطرم نیست دقیقاً چه سالی بود. فکر میکنم مثلاً حدود 85 بود (اگر اشتباه نکنم) یا شاید هم 86 ، بحث این بود که چون نگارش مجموعه روزشمار کند دارد پیش میرود و یک نفر روی این مجموعهای که قرار است حدود 4 سال را پوشش دهد ، 40 ، 41 ، 42 و 43 را پوشش دهد ، زمان طولانیای را باید طی کند ، بنابراین دفتر شاید آن فرصت را نداشته باشد که بتواند کتابها را طی 20-10 سال آینده منتشر کند ، زمان خیلی طولانی میشد ، به این فکر افتادند که نویسندهها را زیاد کنند . به من پیشنهاد دادند ، من نپذیرفتم . دلیلش هم این بود که به هر حال کار را یک کسی شروع کرده بود ، هم از لحاظ اخلاقی درست نبود که کار دیگری را آدم بگیرد ، نکته دومش هم این بود که نگارش این مجموعه چند دستی میشد ، با سلیقههای مختلف همراه میشد . اما اصرار بر این بود که حتماً این اتفاق بیفتد و نویسندهها زیاد شود . پیشنهاد بعدی من این بود که حالا که اصرار هست ، این اتفاق میخواهد بیفتد ، به این ترتیب بیفتد که آقای گودرزیانی (نویسنده مجلدهای اول روزشمار 1340 تا 1343) سرپرستی نویسندگان را به عهده بگیرد و یک تعداد دیگری ، خود من هم مثلاً زیر نظر ایشان کار کنم ، یعنی باز یک نگاه روی این مجموعه حاکم باشد از لحاظ نگارشی .
اما خب دیگر اصرار کردند و گفتند چون قرار است این اتفاق بیفتد و بهتر که بپذیریم ، روی فشار دفتر مجبور شدم که بپذیرم . وقتی که پذیرفتم باز من پیشنهاد کردم که اگر قرار است این اتفاق حتماً بیفتد ، مقطعبندیاش بکنیم یعنی اینکه در فاصله 44-40 چند تا دولت سر کار آمدند، دست کم ما اینها را به صورت دولت دولت در اختیار نویسندهها قرار دهیم . که خب این یکی خوشبختانه پذیرفته شد و من هم دولت منصور که سال 43 را پوشش میداد ، البته منصور حدود اسفند 42 سر کار آمد و تا بهمن 43 که ترور شد ، تقریباً حدود یک سال زمام امور کشور را در اختیار داشت . در این جهت من پیشنهاد منصور را دادم که پذیرفته شد و سال 43 را من شروع کردم .
15 خرداد : کل سال 43 نگارشش تحت قلم شماست . من تا جایی که خبر داشتم انگار فصل به فصل بود ، حالا از شما میشنوم که دولت به دولت جلو رفتند .
فیض : مثلاً سال 40 امینی بوده ، بعد از امینی شریفامامی آمده ، بعد از آن علم آمده و بعد منصور ، بعد هم هویدا ، خب اینها هر کدامشان شاید یک سال را پوشش ندهند ، بنابراین آن مقطع را من فقط پیشنهاد داده بودم که دولت باشد و خب همین اتفاق هم برای خودم افتاد ، یعنی آنهای دیگر را من اطلاع ندارم که حتماً یک دولت را پوشش میدهند یا نه ، یک فصل را دارند پوشش میدهند .
15 خرداد : یک سؤالی که از بیشتر نویسندگان روزشمار ما میپرسیم ، در مورد نحوه نگارش این روزشمار ، شیوهنامهاش و تفاوتی است که این روزشمار با روزشمارهای مشابه دارد. از دید خود نویسنده آیا این تفاوت اصلاً وجود دارد یا این هم یک روزشمار مثل روزشمارهای دیگر است؟
فیض : روزشمارنویسی یک قالب به خصوصی ندارد ، یعنی حداقل آنهایی که من دیدم این طور است که از یک قالب به خصوصی پیروی نمیکنند . اگرچه به جهاتی اینها خیلی شبیه به هم هستند و از یک قالب تقریباً پیروی میکنند ، ولی خب تفاوتهایی هم با همدیگر دارد . تفاوتش این هست که منابع به نسبت منابع موجود در روزشمار انقلاب برای روزشمار 15 خرداد کمتر هست ، به روزتر هم نیست ، چون که آن موقع منابع مکتوبمان خیلی زیاد نبوده ، کسی هم به فکر جمعآوریش نبوده و در فاصله چیزی حدود بالای سی سال برای شروع یک چنین کاری که به فکر افتادند ، خب منابعش هم نیست مخصوصاً منابع خارجی ، منابع داخلی هم به زحمت و به سختی جمعآوری شده . این هست که خب این تفاوتها را دارد ، ضمن اینکه در مورد انقلاب ، کتابهای زیادی نوشته شد که در مورد 15 خرداد نوشته نشده . کسانی شاید به این صرافت نیفتادند که در این مورد کتابی بنویسند ، تحقیقاتی بکنند . این هست که به همان نسبت ما برای 15 خرداد دچار فقر منابع هستیم . با این حال من فکر میکنم شیوهای که در این روزشمار پیش گرفته شده ، شیوه نامأنوس و دور از ذهنی نیست ، به هر حال این هم یک نوع روزشمار هست با توجه به منابعی که در خور توجه هست ، منابعش هم آن طور نیست که قابل اعتنا نباشد یا دم دستی باشد ، روی جزئیاتش کار شده ، از روزنامهها و مجلاتی که آن دوره منتشر میشده ، به هر حال کسب اطلاع شده .
15 خرداد : آیا شما در تحقیقات خودتان ، نمونه مشابهی با روزشمار 15 خرداد در آن مقطع تاریخی دیدید؟
فیض : نه من چیزی ندیدم . شاید به صورت خیلی محدود در قالب روزشمارهای دیگر ، یعنی به طور مستقل وجود نداشته .
15 خرداد : در نوع نگارش روزشمار ، یک سؤالی که من از خیلی از نویسندهها پرسیدم ، وجود تحلیل یا عدم تحلیل نویسنده است که مثلاً نویسندههای دفتر تحلیل نمیکنند ، یعنی قضاوت خودشان را داخل روزشمار دخیل نمیکنند ، سعی میکنند مواد را به گونه ای به خواننده برسانند که خواننده خودش پی تحقیقات و تحلیل خودش برود . حالا من میخواهم در مورد این قضیه از شما بپرسم که آیا شما هم همین عقیده را دارید یا خیر؟
فیض : همه آدمها مخصوصاً کسی که دارد میخواند و مینویسد ، یک ذهنیتی دارد و نمیتواند این ذهنیتش را در کارش دخیل نکند . هر چند که بگوییم میخواهیم مستقل کار کنیم و سلیقه و تحلیلهای خودمان را دخالت ندهیم . به هر حال ما نسبت به وقایع گذشته که در سرزمین خودمان هم اتفاق افتاده یک تحلیلی داریم . اما پیش از آن من یک نکتهای را راجع به روزشمارنویسی بگویم که در پاسخ این سؤال مؤثر هست و آن این هست که روزشمار چون منابعش بیشتر خبری هست ، باید خبری کار کنیم ، یعنی این اتفاق لاجرم شده و فکر میکنیم که خواننده وقتی این صفحات را باز میکند ، توقع دارد خبر در اختیارش قرار گیرد نه تحلیل . حتی اگر تحلیلی هم در اختیارش قرار میگیرد ، تحلیل نویسنده نباشد ، تحلیلی که مربوط به یک واقعهای برای آن روز هست . در یک کتابی آمده ، یا یک مجلهای ، نشریهای آن را تحلیل کرده و صرفاً نویسنده منعکسکننده این تحلیل هست . منتها چیدن اینها کنار همدیگر ، این به سلیقه نویسنده و نگاه نویسنده برمیگردد . این را این طور توضیح بدهم که در دولت منصور سال 43 ، منصور خیلی ادعا میکرد که میخواهد کارهای اقتصادی بکند و دولتش محوریت فعالیتهای دولتش اقتصادی است . خب وقتی که من میخواهم خبرها را کنار هم بچینم ، چون من دارم به 40 سال پیش ، 50 سال پیش نگاه میکنم ، الان به آن دوره اشراف دارم ، یعنی هر کسی هم بخواهد به گذشته نگاه بکند ، با توجه به منابع و اطلاعاتی که دارد اشراف پیدا میکند . متوجه میشود که ادعاهایی که او کرده بود آیا با واقعیت منطبق بوده یا نبوده ، آیا واقعاً کار اقتصادی کرده بود یا نکرده بود ، یا فعالیتهایی که محور اقتصادی داشته ، موفق بوده یا نبوده ؟ الان وقتی من دارم خبرها را کنار هم میچینم ، با این ذهنیت هست که بگویم او دارد میگوید که من فعالیت مثبت اقتصادی میکنم اما این تبعاتش بوده ، این نتایجش بوده ، فرض کنید نتیجه آزادسازی قیمت قند و شکر که سال 43 صورت گرفت ، این بوده که همچنان خود دولت باز هم متولی ورود قند و شکر بوده ، پس این ادعا را دارد تکذیب میکند ، عملاً اخباری که من کنار هم میچینم نشان میدهد که کار دولت ، منطبق با واقعیت نبوده . این هست که من با توجه به اخباری که در اختیار دارم اینها را میچینم و به نوعی اگرچه مستقیماً تحلیل نمیدهم ، اما این تحلیل از آن مستفاد میشود.
15 خرداد : منابعی که شما اخبار و اطلاعات را از روی آنها استخراج میکنید به چند دسته تقسیم میشوند؟ و برای نگارش چطور به دست شما میرسند ؟
فیض : یک دستهاش که نشریات آن دوره هست . سعی شده که از تمام نشریات آن دوره فیشبرداری شود و خبرهای مرتبط را در اختیار ما قرار دهند ، یعنی اعم از روزنامهها ، مجلات ، چه داخلی و چه خارجی آنهایی که در اختیارشان بوده ، خبرهای خبرگزاری ، چون آن دوره تعداد خبرگزاریهای فارسی زبان به شدت کم بوده یعنی شاید یک دانه بیشتر نبود در ایران ، خبرگزاری پارس و همین خبرگزاری پارس هم بیشتر از اخبار رادیوهای فارسی زبان و به زبانهای دیگر استفاده میکرده ، آنها را ترجمه میکردند ، در بولتنهایشان میگذاشتند ، بنابراین در اختیار عموم قرار نمیگرفت ، حتی خیلی از خبرهای رسمی کشور را خبرنگاران خبرگزاری پارس از خبرگزاریهای دیگر ، رادیوهای دیگر میگرفتند و منتقل میکردند . بنابراین کسب خبر در آن دوره خیلی محدود و ناقص صورت میگرفته ، همان مقداری هم که بوده در بولتنهایشان جمع شده . علاوه بر آن یک تعداد کتاب خاطره است ، کتاب تحلیلی همان دوره است که در مورد مثلاً فرض کنید اصلاحات ارضی نوشته شده یا یک سری خاطراتی است که بعد از انقلاب منتشر شد و به آن مقطع پرداخته شده .
15 خرداد : مثل خاطرات 15 خرداد .
فیض : نه نه نه ، حالا آن یک بخشش هست ؛ من منابع رسمی را دارم میگویم . مثلاً یادداشتهای علم اگر چیزی مربوط به آن دوره باشد که البته مربوط به آن مقطع نمیشود . دیگرانی که مثلاً فرض کنید شریفامامی یا کسانی که در این موضوع صحبت کردند ، الان منتشر شده اینها را فیشبرداری کردند ، مطالبی که به آن مقطع میخورده ازش استفاده میکنیم و بعد خاطرات کسانی که به هر حال مبارزه کردند و بعد منتشر شده ، مثل خاطرات 15 خرداد که شما اشاره کردید ، اینها جزء منابع کاری ماست ، ضمن اینکه اسناد و مدارکی که از ساواک و شهربانی و سازمانهای رسمی بعد از انقلاب به دست آمد ، اینها جزء بهترین اسنادی است که میشود استفاده کرد .
15 خرداد : بیائید تمرکز تاریخی را فقط محدود بکنیم به بهار 1343 ، اولین جلدی که شما کار کردید و سراغ حوادث آن دوره برویم . تا آنجا که ذهنیت من جواب میدهد ، اولین حادثه و مهمترین حادثه فروردین 1343، آزادی امام (ره) از حصر بوده و پس از آن هم سخنرانیهای امام(ره) در مورد اصلاحات ارضی ، علیه دولت پهلوی و علیه کشتارهایی که در 15 خرداد انجام شد. آیا حادثه خاصی ، حالا به صورت کلی من نمیخواهم نگاه کنم ، حادثههای ریزتری بودند که از نگاههای کلی پنهان بوده باشند ولی شما به خاطر نگارش و نگاه ویژه به آن مقطع تاریخی میتوانید به آن اشاره بکنید ؟
فیض : مهمترین اتفاق که شما اشاری کردی ، آزادی امام از حصر بود ، از زندان که بیرون آمده بودند ، مدتی در تهران در حصر خانگی بودند . این مهمترین حادثه بود و بعد از آن که ادامه همین اتفاق بود ، جشنی بود که طلاب علوم دینی در مدرسه فیضیه گرفته بودند که این جشن تبعات بسیار مهمی داشت . البته چیز پنهانی نبود، یعنی العان چیز پنهانی نیست ، قبلاً هم به آن اشاره شده بوده منتها ما در این جلد اینها را جمعآوری کردیم و همه را به دنبال هم آوردیم . نکته شاید جالب توجهاش این بوده که ساواک تا مدتها (یعنی این اتفاق تا حدود پاییز 43 هم ادامه دارد) دنبال کسانی بود که قطعنامه 10 مادهای مربوط به آن جشن را تهیه کرده بودند و به شدت هم دنبال این میگشت که ببیند نقطه اصلی و نطفه اصلیاش را چه کسانی ریخته بودند و چه کسانی دنبال این قضیه بودند . چرا که در آن چند تا نکته مهم وجود داشت . از جمله ساماندهی حوزههای علمیه ، اینها (یعنی ساواک را دارم عرض میکنم) فکر میکردند که میتوانند با استفاده از این موضوع، یک اختلافی بین علما بیندازد و از این اختلاف برای حل و فصل قضیه 15 خرداد خودشان استفاده بکنند. تا آنجایی که من خاطرم هست ، طلاب این قطعنامه 10 مادهای را به امام هم نگفته بودند که ما چنین کاری را کردیم . فکر میکردند که اگر این قطعنامه را قبلش به امام بدهند ، شاید امام با بعضی از این نکاتش مخالفت کند . بنابراین بدون اطلاع امام این قطعنامه را صادر کردند و آنجا خواندند . مرحوم علی حجتی کرمانی هم به این مناسبت و مرحوم ربانی شیرازی و آقای هاشمی رفسنجانی هم جزء کسانی بودند که به شدت تحت سؤال و پرسش قرار گرفتند و حتی آقای حجتی کرمانی را زندان کردند بابت اینکه به هر حال چه کسی این کار را کرده بود . این مهمترین نکته آن دوره بود که حالا میتوانید به خود سایتتان هم مراجعه کنید که اصل آن قطعنامه درش وجود دارد.
15 خرداد : تا جایی که من خاطرم هست ، خود حضرت امام (ره) هم چند تا سخنرانی قرّا و کوبنده انجام دادند . میخواهم این سخنرانیها و روندشان را از زبان خود شما بشنوم که به چه شکل بوده ؟
فیض : یک نکتهای را من در این مجموعه پیدا کردم و آن این بود که امام زمانی که در زندان بودند و در حصر بودند ، خودشان هم در خاطراتشان اشاره میکنند ، صدر وزیر کشور بود و بعد پاکروان رئیس ساواک خدمت ایشان میآید و از ایشان میخواهد که به هر حال دست از کارهایشان بکشند ، اوضاع آرام بماند . امام میگویند که من تا وقتی اینجا هستم کاری نمیکنم ، یعنی تا وقتی در زندانم یا در حصر هستم کاری نمیکنم (مشغولیت علمی خودشان را میرسانند) ؛ به نفعتان هست که من اینجا باشم ، اگر بروم بیرون، من همان خمینیام! این نکته جالب و ظریفی است که هیچ تعارف هم امام نداشت ، وقتی هم که آمد بیرون باز خود حکومت ایشان را تحریک کرد . من عرض میکنم وقتی که امام آمدند بیرون ، به فاصله کمتر از دو هفته ، زمانی که زائرهای ایرانی عازم مکه بودند برای انجام مناسک حج ، نخستوزیر به عنوان بدرقه اینها به فرودگاه مهرآباد میرود ؛ آنجا یک جملهای میگوید که این جمله دستمایه تحلیلهای مطبوعاتی میشود و همین اتفاق باعث میشود که امام یک سخنرانی بسیار مفصلی بکند ، یعنی یک حرکتی را شروع بکند . منصور آنجا عنوان میکند که من حامل (حالا عین جملهاش را بعد میتوانید پیدا کنید ، من الان حضور ذهن ندارم که دقیقاً چه گفته بود) ظاهراً گفته بود که من حامل پیغام مودت شاهنشاه هستم نسبت به علما . این را یکی دو تا روزنامه از جمله روزنامه «اطلاعات» سرمقاله میکند و میگوید که یک توافقی بین علما و دولت صورت گرفته که کاری به کار هم نداشته باشند و مراجع از دولت و اقدامات دولت حمایت و پشتیبانی کنند . این خبرش وقتی که به گوش امام میرسد ، امام برآشفته میشوند و به دوستانشان دستور میدهند ؛ اولاً روزنامه «اطلاعات» را توبیخ میکنند که چرا یک چنین مطلبی را نوشتی ؟ کدام توافق ؟! که ظاهراً آنها جواب میدهند که این یک دستور بوده ، ما خودمان هم زیاد دخالت نداشتیم . بعد به تعدادی از روحانیون و شاگردانشان حکم میکنند که این را بروید در سراسر کشور روی منبرها بگویید که هیچ توافقی صورت نگرفته . باز هم به همین اکتفا نمیکنند ، در مجلس جشنی که برگزار میشود ، آنجا هم تذکر میدهند که حتماً بگویید که هیچ توافقی صورت نگرفته و بعد در سخنرانی مفصلی که در مسجد اعظم قم به مناسبت شروع مجدد درسشان (و از قبل هم ظاهراً گفته بودند که میخواهند صحبت بکنند) جمعیت خیلی زیادی هم جمع شده بود ، آنجا مفصل صحبت میکنند و چندین نکته ظریفی را میگویند که حتی برای امروزمان هم قابل استفاده است . یکی همین موضوع که ما اصلاً توافقی نکرده بودیم ، این کذب محض هست ، به شدت تکذیب میکنند در حالی که آن موقع هیچ رسانهای در اختیار ایشان نبود ، تنها رسانهاش همان مردمی بودند که پای منبر ایشان نشستند یا احیاناً اعلامیههای ایشان به دستشان میرسید . تکذیب میکنند که هیچ توافقی صورت نگرفته ، اگر توافقی بوده بیایید بگویید . بعد شرح ماجرای ملاقاتشان را میگویند ، همان ملاقاتهایی که در زندان صورت گرفته ، بعد دوباره باز به وضعیت مملکت میپردازند که این مملکت را شما دارید این طوری اداره میکنید ، این اداره نادرست هست.
یک نکته دیگری را هم امام در مورد توهین به مراجع و علما عنوان میکنندکه حکم فتوا را دارد. چون آن دوره اختلافاتی بین بعضی از مراجع بود ، از جمله مرحوم شریعتمداری با امام ، خب این را امام هرگز نمیخواستند علنی و باز مطرح شود و هم دستمایه سوءاستفاده حکومت قرار بگیرد و هم اینکه احیاناً نابخردانی در حوزه بخواهند از آن برای منافع خودشان استفاده بکنند و به هر دلیل دیگری ایشان هرگز حاضر به مطرح شدن این اختلافات نبودند و همیشه هم سعی میکردند بگویند که اختلاف یا وجود ندارد یا اگر هم هست چیز جزئی است ، چیز خیلی مهمی نیست که در روند کار بخواهد خللی ایجاد بکند . از این جهت یک حکمی میدهند میگویند اگر کسی به مراجع توهین بکند ، از ولایت خدا خارج شده است . این را در حضور طلاب و علما میگویند . اتفاقی که همواره در دوره انقلاب هم سعی میکردند از آن پرهیز کنند و مردم را به وحدت کلمه مخصوصاً حول محور علما دعوت میکردند . این نکته بسیار مهمی بود .
15 خرداد : در اواسط همان بهار 43 ، سالگرد شهدای 15 خرداد فرا میرسد که دولت هم خیلی خودش را برای این قضیه آماده کرده بود . آیا در آن مقطع اعلامیهای از طرف علما منتشر شد ؟ آیا حرکتی انجام شد؟
فیض : ببینید همین که من عرض کردم امام دنبال وحدت بودند ، ایشان یک اعلامیه منتشر میکنند با امضای مرحوم آقای مرعشی نجفی ، آقای میلانی و آقای قمی . البته این اعلامیه را داده بودند که چند نفر دیگر هم امضا بکنند مثل آقای شریعتمداری ، آقای گلپایگانی ...
امام قصد صدور اعلامیهای را داشتند و ترجیح میدادند این اعلامیه تک نفره نباشد ، چند نفر از علما این را امضا کرده باشند و خودشان هم یکی از آنها باشند . در حرکات قبلیشان هم آنجایی که مخالفت با لوایح میکردند ، آنجایی که با کارهای مختلف حکومت مخالفت میکردند ، همین را هم ما میبینیم ، ردّ پایشان وجود دارد که نمیخواستند خودشان تنهایی و به اِفراد این کار را انجام دهند ، همیشه سعی داشتند که دیگران را هم همراه کنند . اینجا هم همین قصد را داشتند که کسانی مثل مرحوم عراقی را صدا کردند که اعلامیه را به ایشان بدهند از آقای میلانی امضا بگیرند و آقای قمی ، به ایشان هم گفته بودند که اگر امضا نمیکنند به من بدهید که من خودم تنها امضا کنم . که خب خوشبختانه آنها امضا کردند ولی مرحوم شریعتمداری کار را به تأخیر انداخت و میگفت صلاح نیست ، اما این آقایان کار خودشان را کردند و این اعلامیه منتشر شد که حالا جزئیات مفصلی دارد . زمان انتشارش را هم تاریخ قمری گرفته بودند ولی به هر حال پیش از آن تاریخ این اعلامیه منتشر شد .
15 خرداد : پیش از عاشورا؟
فیض : بله ، شاید هم همان اوایل محرم منتشر شد که در اسناد ساواک وجود دارد . این اعلامیه در اواخر اردیبهشت 1343 و چند روز زودتر از عاشورای آن سال منتشر شد. چون عرض کردم امام هیچ گونه رسانهای در اختیار نداشتند مجبور بودند این را زودتر منتشر کنند که سر تاریخ خودش به دست مردم برسد که همین اتفاق هم افتاد و زودتر از تاریخ خودش منتشر شد و حتی روز 12 محرم در سالگرد 15 خرداد که مصادف بود با سوم خرداد سال 43 ، به هر حال آن تظاهراتی که از مسجد شاه ، مسجد امام خمینی راه افتاد و به سمت بهارستان آمدند و آنجا درگیری شد (سالگرد 15 خرداد) آنجا این اعلامیه پخش شده بود و همه اطلاع داشتند .
15 خرداد : پس در سالگرد 15 خرداد باز تظاهرات داشتیم .
فیض : بله تظاهرات داشتیم و درگیری خیلی مفصلی بود ، خیلیها دستگیر شدند از جمله مرحوم عراقی آنجا دستگیر شد به اضافه تعداد زیادی از کسانی که تظاهرات کرده بودند و بعد تبعات بعدیاش بود .
15 خرداد : آیا غیر از عامه مردم و طرفداران روحانیت ، گروهها یا احزاب خاصی هم در این تظاهرات شرکت کرده بودند ؟
فیض : فقط نهضت آزادی اعلامیه داده بود . البته بودند بعضی گروههای دیگر مثل نیروی سوم که اینها موافقتهایی کرده بودند ، حمایتهایی کرده بودند ، ولی بیشترین اعلامیه برای نهضت آزادی بود که آقای جلالالدین فارسی مدعی است که خودش به تنهایی این اعلامیهها را نوشته بود ، البته با توافق سران زندانی نهضت اینها را منتشر کرده بود .
15 خرداد : در شهرستانها ...
فیض : جسته و گریخته اتفاقاتی افتاده بود ولی نه ، زیاد نبوده .
15 خرداد : حوادث بهار آیا به همین تظاهراتها و سالگرد 15 خرداد محدود میشوند یا پس از آن تبعاتی وجود داشت که ... ؟
فیض : تبعات بیشتری داشته ، ببینید در شیراز آقای دستغیب را دستگیر میکنند ، در تبریز آقای قاضی طباطبایی را دستگیر میکنند ، برای آقای مرحوم آیتالله مدنی که ایشان ساکن نجف بودند ، آنجا تدریس میکردند ، هر سال یک چند ماهی را به ایران میآمدند و در همدان ساکن میشدند ، برای ایشان تعزیراتی ایجاد میکنند . در مشهد برای مرحوم آقای میلانی و آقای قمی به شدت به اینها فشار میآورند و حتی اینها را در محاصره قرار میدهند سعی میکنند بین این دو مرجع اختلاف شدیدی بیندازند که بگویند مثلاً آقای قمی طرفدار چندانی ندارد ضمن اینکه از لحاظ ریاستی میخواهد خودش را بالاتر از آقای میلانی بداند و از این اختلافات خیلی درست کرده بودند . پیش از این هم برای اینکه بدانند امام چه برنامهای برای سالگرد 15 خرداد دارد ، تعدادی از روحانیون مورد وثوق خودشان را به قم گسیل کرده بودند تا از امام اطلاعات کسب کنند . یکی از آنها افصحالمتکلمین بود ، شیخ نجفی که میرود با امام ملاقات میکند و گفتگوی او با امام که در اسناد ساواک منتشر شده ، حالا هر چقدر هم اگر دستکاری شده باشد ، به هر حال قابل توجه است . نکتهای که آنجا دارد این است که امام از او میپرسد که شما را هم پارسال دستگیر کردند یا دچار مشکلی شدی ؟ گفتند نه من اصلاً شرکت نکردم. گفتند چرا شرکت نکردی ؟ نشست برای خودش دلایلی آورد که چون به نفع کمونیستها تمام میشده و نظام بینالملل چنین و چنان است ، من ترجیح دادم چنین کاری نکنم . بعد توجیه هم میکرد ، میگفت شما ببینید بعد از این اتفاق 15 خرداد ، روشنفکرها دیگر دور و بر شما نیستند. امام گفتند پس این اعلامیههای روشنفکرها را چه کسی دارد میدهد ؟ گفتند تمام شد ، دیگر اعلامیهای وجود ندارد و الان دنبال کار خودشان رفتند. در سند هست که امام یک مقداری مکث میکنند و میگویند خب بروند دنبال کار خودشان ، من کار خودم را میکنم . ما یک مأموریت الهی داریم ، وظیفهمان را انجام میدهیم ، هر کسی [خواست] پیروی بکند یا نکند . این خیلی نکته مهمی است که امام این رویه را از سال شروع نهضت در پیش گرفتند ، تا آخر هم زمانی که به عنوان رهبر در جمهوری اسلامی فعالیت میکردند ، یک نکته بسیار مهمی دارند و میگفتند ما مأمور به وظیفهایم نه نتیجه. چون نشان میدهد که ایشان یک ثبات رأی داشتند ، ثابت قدم بودند و همیشه نقطه نهایی را میدیدند ، کاری به حواشی آن نداشتند . شخصیت ایشان خیلی مهم بود .
15 خرداد : سوال آخر من این است آیا در که حوادث سالهای 42 و 43 دولت پهلوی واقعا به نیت نجات مملکت با علما روبرو شده بود یا مقاصد دیگری داشت؟ در کل شاه به فکر مردم بود یا علما؟
فیض : ببینید یک سیاست کلی حکومت این بود که فکر میکردند داستان 15 خرداد تمام شده . چون شاه دقیقاً در سالگرد 15 خرداد برای بازدید از یک نمایشگاه 7000 ساله رفت آمریکا . حالا شاید این سفر هم در آن تاریخ به صورت اتفاقی صورت نگرفته ، بلکه با یک پیشبینی آن تاریخ را برایش در نظر گرفتند که نشان دهند ایران به یک ثبات سیاسی رسیده و هیچ اتفاق دیگری در آن رخ نمیدهد . کما اینکه خب سالگرد 15 خرداد آن اتفاق افتاد . اما بعضی اتفاقات دیگر نشان میدهد که یک تشتّتی در تصمیمگیریهای سطح حکومت وجود داشت ، از این جهت عرض میکنم که اوایل سال 43 منصور میآید میگوید که من حامل پیام مودت شاهنشاه هستم . خب پیام مودت که یک طرف نمیتواند باشد . شما از یک طرف بگویید که دست دوستی دراز میکنیم و از طرف دیگر چماق بلند کنید . همین اتفاق هم میافتد ، امام در یکی از سخنرانیهایشان به دستگیری بعضی از آقایان علما ، مثلاً شیخ عباسعلی اسلامی اشاره میکنند . در آن سال یک بحث خارجی هم ما داشتیم و آن مطرح شدن اختلاف مصر با ایران بود که یک سری کشورهای عربی هم تحریک شده بودند یا این ادعا وجود داشت که آنها دنبال خوزستان هستند و همین بحث خلیج فارسی که مطرح هست ، آن موقع هم مطرح بود ، خلیج ایران و خلیج عربی . دولت روی آن خیلی مانور میداد ، حتی مخالفین داخلی خودش را هم به مزدوری عبدالناصر متهم میکرد ، همان اتفاقی که سال 42 افتاد ، گفته بودند که عبدالناصر پول فرستاده ، سال 43 هم همین را مطرح میکنند . امام در یکی از سخنرانیهایشان میگویند که شما که ادعا میکنید مشکل خارجی داریم و دارید مردم را میترسانید که شاید یک حمله خارجی صورت بگیرد ، چرا در داخل وضع را خودتان آشفته میکنید ؟ وقتی علما را دستگیر میکنید ، علما محل رجوع مردمند ، وقتی آنها را دستگیر میکنید یعنی دارید تحریک میکنید . اگر کسی مشکل خارجی دارد باید داخل خودش را آرام کند نه اینکه داخل را هم متلاطم کند . این نکتهای بود که امام متذکر شده بودند و حتی در یکی از سخنرانیهایشان گفته بودند که شما مملکت را نجات میدهید ؟ ارتش نجات میدهد ؟ یا ما علما ؟ بعد اشاره کرده بودند به حادثه سال 20 که ارتش با یک تق و توقی همهشان فرار کرده بودند و کسی نمانده بود ، اما همین علما داشتند درسشان را میدادند.
تعداد بازدید: 5580