* «سپیده کاشانی»
شبی دراز و پر از فتنه روزگاران بود
شبی که شاهد اندوه بیقراران بود
ز دوردست میآمد طنین بانگ جرس
یقین ز دشت شبانگه عبور یاران بود
شبی خُلام چنان جامة سیاه عزا
ولی امید سحر با امیدوران بود
صدای سمسمند سپیده میآمد
شکوه طالع خورشید با سواران بود
صدای صبح به ناگه کشید در هامون
قبیلهای که دلیل طلایهداران بود
میآمدند که ضحاک ماردوش کشند
فر ز تخت، که این رسم شبشکاران بود
وزیده بود نسیم بهار و بیداری
صدای نغمة تکبیر با بهاران بود
چنان ز حنجرة «قم» فغان «قم فانذر»
کشید آن که به ره یار غمگساران بود
که گشت زینت لبها «خمینیا لبیک»
خدای یاور آن طرفه نامداران بود
خروش و خشم برآمد ز قم به گاه قیام
سرود فجر تسلّای سوگواران بود
به سوی ساحل امید، کشتی از توفان
گشود راه و شفابخش بیقراران بود
قیام حجر و ابوذر، قیام ابراهیم
نهان به نهضت پیر خمین و یاران بود
زبس که خون شهیدان عشق ریخت به خاک
کویر تشنه ما دشت لالهزاران بود
ز بس چکید ز بال همای نهضت خون
فراز جنگل شب خون به جای باران بود
درخت خرم توحید در طلوع قیام
ز خون سرخ شهیدان شکوفهباران بود
به حجره حجرة فیضیه آشیانة عشق
میان آتش نمرودیان دوران بود
به راه دوست ز پروانه ماند مشت پری
شهید ما به خدا رشک سربداران بود
گسست سلسلة ننگ، ریخت کاخ ستم
شکست آن که نشانش به شانه ماران بود
شکفت از دل شب مهر نیمه خرداد
برآمد از شب و مهر امیدواران بود
فشاند دشت و دمن را سبدسبد گل نور
به خاک تفزده چاووش چشمهساران بود
چو پیر راه طریقت صبور باش صبور
که صبح لم یزلی با طلایهداران بود
چراغ خون شهیدان ما فروزان باد
که این طلوع رهآورد آن دلیران بود...
تعداد بازدید: 5099