رضا اسماعیلی
توفان آغازیدن گرفت
و عصیان در نگاه قم جاری شد
و غیرت قیام کرد!
آن هنگام که تحملها لبریز
و باورها بر باد شد
بتها درهم شکست
و دیوارها فروریخت
آنگاه در قلب کویر
شاخههای خشک منتظر
پربار شد
و دشت خاک، گلبار
و شبنم اشتیاق
بر گلبرگهای شقایق خیمه زد
آنگاه،
دستهای خشک درختان
در سایه سار ایثار بهار
شکفتن را، لبخند زدند
و عشق را، شکوفه کردند
□
توفان آغازیدن گرفت
و مترسکها را باد برد
در تبسّم معصومانة «یاکریمی» که تازه چشم گشوده بود
سحر،
آسمان را تسخیر کرد
و سرود آزادی را
در گوش هزاران چلچلة ازبند رسته،
زمزمه کرد
و پرندهها ـ این مبشّر رهایی ـ
تا نهایتهای دور پر کشیدند
و به ستارگان پیوستند
و بیداری را
در یکایک ذرات مسخشدگان زمین
داغ زدند.
آنگاه هستی، با معراج خود
میلاد دوبارهانسانیت را بشارت داد
و مرداب نیز ـ دیگر بار ـ
جاری شدن را تجربه کرد.
□
توفان آغازیدن گرفت
آنگاه که بغض سرخ قم
در گلوی عدالت
شکست
و «عشق»
بازو به بازوی «رسالت»
آزادی را قیام کرد.
و آن هنگام که، شاعری اساطیری
شمشیر فریاد را
از نیام تعهد برکشید
و شبکوران کاخنشین را،
به مرگی سیاه بشارت داد!
□
توفان آغازیدن گرفت
و ظلمت،
قطره، قطره آب شد
و خورشید
به خانه بازگشت
دستها به هم پیوستند
و پروانههای لبخند
بارانی از رنگینکمان را
بر گلبرگ لبها باریدند.
امید، بال و پر گشود
و آسمان،
سرشار از عطر خورشید شد
و زندگی، در کوچه باغ ایمان
بر سنگفرش سعادت
عبوری سبز را تجربه کرد.
□
امروز
نقش آن توفان سرخ
بر لوح سینهها همچنان باقی است
و ما همچنان در قلب تاریخ ایستادهایم
ـ ثابتقدم و نستوه ـ
و پشت حوادث را
از عبور حماسی خویش میلرزانیم
ما ایستادهایم
چشم در راه حادثههای شگفت
و حادثهها در ما بیتوته میکنند
آری،
ما تاریخ را با حادثههای شریف آراستهایم
و همچنان مرگ را زندگی میکنیم
ما پیروزیم و پیروزی حق ماست
و خرداد، سند سرخ پیروزی ماست
ما پیروزیم... .
تعداد بازدید: 4623