ادبيات انقلاب به معنای عام آن عمری به درازای حيات شعر فارسی دارد و به معنای اخص آن عمری كوتاه به اندازه انقلاب اسلامی؛ در اين ميان نمیتوان نقش قيامی تاريخی، مانند 15 خرداد سال 1342 را در شكلگيری اين ادبيات بیتأثير دانست.
ادبيات در دوران انقلاب اسلامی و پس از آن همواره سرشار از حكمت، انديشه، حقگويی، اخلاق، ارزشهای دينی بوده و در مجموع در مسير تعالی انسان از زمان پيدايش تا زمان معاصر گام برداشته است.
ادبيات فارسی آيينه تمامنمای فرهنگ ملی ايران و ادبيات منظوم كلاسيك يكی از مؤثرترين عوامل تحكيم و تقويت ملی ما ايرانيان است.
ادبيات مدون فارسی، بر ديگر مؤلفههای هويت ملی جنبه غالب دارد و از ميان همه انواع ادبی شعر بيش از همه، حيثيت تاريخ ايرانيان و فرهنگ ملی ايران را منعكس میكند.
پيوند ادبيات با هويت ملی به اندازهای نزديك است كه هيچ ملت باسابقهای را نمیتوان فاقد ادبيات ملی خاص خود دانست؛ همچنين كه هيچ شاعر يا نويسنده را بدون دانستن فرهنگ مسلط و حاكم بر ذهن و زبان جامعهاش نمیتوان شناخت.
ادبيات فارسی بیترديد در طول تاريخ و به ويژه از انقلاب مشروطيت به بعد در خود آگاهی ملی ايرانيان نقشی اساسی ايفا كرده است. رخدادهای سياسی و اجتماعی ايران، بر تطور ادبی به ويژه شعر كه هنر ملی ماست، تأثير چشمگيری داشته است و به تعبير ديگر، ادبيات هر جامعه، روح آن جامعه و ادبيات هر زمان بازتاب واقعيتهای سياسی، اجتماعی و اقتصادی آن زمان به شمارمیرود.
شعر و رسالت آن در قیام تاریخی 15 خرداد
شعر همواره يك رسانه است، زيرا زبان يك رسانه محسوب میشود و شعر در هر صورت حادثهای است در زبان؛ اما آنچه يك شعر میرساند با آنچه كه زبان درقالب غيرشعری میرساند يكی نيست و از سوی ديگر گويايی و رسايی هم در شعر و هم در غير شعر متفاوت است.
در تاريخ پربار انقلاب اسلامی و پس از قيام پانزده خرداد شاعران كمتر توانستند از پس هيجانات عاطفی و ژورناليستی خود برآيند و در نتيجه به جای محاكمات و بازآفرينی، به انعكاس حوادث متمايل شده و در اين هنگام مسووليتهای انسانی، اجتماعی، سياسی و تاريخی خود را برجستهتر از مسووليت ادبی خويش فرض كردند.
آنچه مسلم است قيام تاريخی پانزده خرداد، صفحهای زرين بر تارك آسمان ايران در تمام عرصهها خصوصاً شعر فارسی تا ابديت رقم زده است.
در فاصله 15 خرداد 42 تا 22 بهمن 57 اشعار بسياری با تأثيرپذيری اين قيام خلق شد كه میتوان به عنوان نمونه به اشعار زير اشاره كرد:
از خانه بيرون زدم
تنها
كه در خود نمیگنجيدم
چنانكه جمعيت در خيابان
خيابان در شهر
به صف میرفتيم كه صف شدن را به ساليان
توأمان آموخته بودی
هر سپيدهدمان در صف تيرباران شدگان
به نيم روز شبان در صف زندانيان
گرچه به سوگی عظيم برخاسته بوديم
ولی حضور همگان
شور آورده بود
در كربلای حاضر
حسين
نه مرثيه كه حماسه میخواست
به كربلای تو آمدهام
حسين
نه بدان گذرگاه كرامتی اندك
با تو مانند و ماندگار شدند
با تو آمديم بدان مهلكه
كه معبر ملتی است
و نه به دين تو
كه به آيين تو
از سر صداقت
به شهادت»
«محمود اعتمادزاده» نيز در «منظومهی رويا» با توجه به رهبری امام خمينی(ره) در قيام پانزده خرداد چنين میگويد:
«همان بود و همان است او
خمينی رهبر حق بين،
ستون خيمه است
خمينی پاسدار وحدت اسلام
پرچمدار استقلال و آزادی
خمينی مظهر بيداری اسلام و نيروی توانمندش»
«محمدعلی مردانی» از شاعران انقلابی نيز قيام تاريخی پانزده خرداد را اين گونه توصيف كرده است:
«آن روز صبح مردم نستوه نامدار از گوشه و كنار
پير و جوان و مرد و زن از خرد و از كبار
با عزت و وقار
از هر طرف چو موج خروشان كه در بحار
در كوی و رهگذر خوشحال و شاد و خرم و قلب اميدوار
با گام استوار
حق جوی و حق طلب همه با شعله گناه
با سوز اشك و آه تا قطع گردد از سرشان دست ظلم شاه
هستند دادخواه»
بیشك تمام رخدادهای سياسی و اجتماعی ايران، بر تطور ادبی و به ويژه شعر كه هنر ملی ماست تأثير چشم گيری داشته است و به تعبير ديگر، ادبيات هر جامعه روح آن جامعه و ادبيات هر زمان، بازتاب واقعيتهای سياسی، اجتماعی و اقتصادی آن زمان است. شاعران كشورمان مانند «مهدی اخوان ثالث»، «فريدون مشيری»، «مهرداد اوستا»، «علی معلم دامغانی»، «مشفق كاشانی»، «فريدون توللی» و چهرههای ديگر چه در زمان انقلاب اسلامی و پس از آن نتوانستند به آسانی از كنار مسائلی مانند قيام پانزده خرداد عبور كنند و با اشعار خود گوشهای از اين قيام را منعكس كردهاند.
منبع: خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)
http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=591691
تعداد بازدید: 8362