به کوشش: مرضیه فرمانی
14 تير 1396
علی فردوسی، شاعر شعری که در ادامه میخوانید، متولد 1362 در اصفهان است، تحصیلات خود را در زمینه مهندسی عمران با گرایش محیطزیست در مقطع کارشناسی ارشد به اتمام رسانده است. از این شاعر تا به حال مجموعه شعر عاشورایی «همین که عشق علم شد» و مجموعه شعرهای «دست گل را باید به آب داد» و «غزل آﻻ» منتشر شده است.
عاشقی خطر دارد
پُرِ گلهای رفته بر باد است روی خاکی که پا گذاشتهام
باز در جاده ورامین- قم، چقدر لاله جا گذاشتهام!
خون گلهای لاله مرغوب است ، وطنم، این دواگلی خوب است
سال پنجاهوهفت تا برسد، روی زخمت دوا گذاشتهام
آبیاری شده است اگر گل داد، بهمن از خون سینه خرداد
من ولی پای بیخیالم را روی گلها چرا گذاشتهام؟
این کفن نیست، جامه شادی است، این لباس سپید دامادی است
من که با عشق، من که با خونم روی دستم حنا گذاشتهام
دل من باز شور و شر دارد، چه کنم؟ عاشقی خطر دارد
عشق خاک است و دردسر دارد، سر به راه بلا گذاشتهام
من کیام؟ تا همیشه یک طلبه، درس فیضیه نیست بیعقبه
پر سرمشق عاشقی کرده است، دفتری را که وا گذاشتهام
جان من تحفهای که در سینی است، خاک ایران پر از ورامینی است
وقت غسل شهادت است امروز، کفنم را کجا گذاشتهام؟
تعداد بازدید: 2886