لیلا حیدری
29 شهريور 1396
به مقررات ویژهای که در بحرانهای سیاسی و اوضاع فوقالعاده اجرا میشود، حکومتنظامی میگویند. این قوانین، حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی مردم در شرایط عادی را از آنها میگیرد و به اجرای دستورات نظامی مجبورشان میکند. حکومتها این مقررات را بیشتر برای جلوگیری از شورش و قیام علیه خودشان بهکار میگیرند. وجه مشترک حکومتنظامی در همه کشورها، حاکمیت مقررات نظامی، سانسور یا توقیف رسانهها، خانهنشین کردن مردم بعد از ساعت معینی از شب، منع اجتماع بیش از سه نفر، محاکمه مجرمین در دادگاههای نظامی به جای دادگاههای عادی، ایجاد مقرراتی برای خاموشی در زمان جنگ و به کارگیری افراد نظامی در مسئولیتهایی است که در شرایط عادی به عهده نظامیان نیست.(1)
قانون حکومتنظامی در ایران در قانون اساسی مشروطه گنجانده شد و در سال 1290 ش به تصویب رسید. به موجب آن دولت مشروطه در شرایط خاص و غیر عادی میتوانست حکومتنظامی اعلام کند. در جنگ جهانی دوم، زمانی که متفقین ایران را در شهریور 1320 اشغال کردند و رضاشاه از تخت سلطنت سقوط کرد، دولت جدید سهبار در تهران حکومتنظامی اجرا کرد. پیش از آن نیز پس از کودتای سیاه 1299 که توسط سید ضیاءالدین طباطبایی و رضاخان صورت گرفته بود در شهرهای قم، قزوین، سمنان و دامغان حکومتنظامی اعلام شده بود.(2) کودتای 28 مرداد 1332 باعث شد تا ایران مقررات حکومتنظامی را یکبار دیگر تجربه کند. در این کودتا نظامیان شاه با طراحی انگلستان و آمریکا دکتر محمد مصدق را از کار بر کنار کردند و تا مدتی امور کشور را در دست داشتند.(3)
15 خرداد 1342 از خونینترین روزهایی است که تاریخ انقلاب اسلامی ایران به خود دید و کشتار وحشیانه مردم نه بهدست بیگانگان، بلکه توسط محمدرضا پهلوی که داعیهدار اصلاحات اجتماعی بود، صورت گرفت. در این سال که مردم در پی فرصتی بودند تا بتوانند اعتراض خود را علیه حکومت پهلوی نشان دهند، با سخنرانی شدیدالحن امام خمینی(ره) علیه شاه و حکومتش در مدرسه فیضیه قم، به خیابانها ریختند. به دنبال دستگیری امام خمینی(ره) و تظاهرات گسترده مردم، دولت بهخاطر ترس از آنها قانون حکومتنظامی را مجدداً اجرا کرد. کشتار و سرکوب مردم توسط ماموران حکومت پهلوی که کارگردانی این پرده از نمایش سرکوب را هم کسی جز اسدالله علم، نخستوزیر منتخب شاه بر عهده نداشت، شعله اعتراضات مردم را خاموش نکرد. علم در روز قیام به شاه گفته بود، «باید بزنیم و در برابر سوال شاه که چگونه باید زد گفته بود، با گلوله. اگر موفق شدیم چه بهتر، اگر نه مرا مسئول معرفی کنید.»(4) دولت حکومت پهلوی تنها راه برای خاموشی خروش مردم را اجرای قانون ارعاب حکومتنظامی دید.
تنها چند ساعت پس از قیام مردمی 15 خرداد، حکومت پهلوی به منظور سرکوبی جنبش اسلامی و خاموش ساختن انقلابی که میرفت تهران را شعلهور سازد، در تهران و شیراز حکومتنظامی اعلام کرد. گزارش ساواک حاکی از آن است که ادامه حکومتنظامی و منع عبور و مرور شبانه، منوط به آرامش و عدم تحرک سیاسی مردم بود و تا مادامیکه این تحرکات ادامه مییافت حکومتنظامی هم تداوم داشت.(5)
بدین ترتیب دولتمردان پهلوی به تکاپو افتادند و در جلسه هیئتوزیران، علم پیشنهاد کرد که باید حکومتنظامی اعلام کرد. محمد باهری، وزیر دادگستری پیشنهاد کرد «لازم است ژست تأثرآمیزی برای کشتهشدگان گرفته شود» و اضافه کرد «اگر عدهای که در نظم اخلال میکنند تلف شوند، نباید بترسیم. به نظر من حکومتنظامی ضرورت دارد. زیرا اگر حکومتنظامی نشود محاکمه در دادگاههای ارتش هم تشریفات زیاد دارد ولی در محاکم حکومتنظامی میتوان زودتر به گناه (متخلفین) رسیدگی کرد.» جهانگیر تفضلی، وزیر مشاور نیز اظهار داشت: «اگر در یک انقلاب چند نفر کشته بشوند مهم نیست. اجرای حکومتنظامی مورد تأیید من است.» دکتر پرویز ناتل خانلری، وزیر فرهنگ نیز گفت: «طبقه روشنفکر سخت عصبانی است و بر له دولت است و میگوید چرا دولت سستی میکند.... به هر صورت حکومتنظامی ضرورت کامل دارد و بسیار شدید باید عمل کرد.» بعضی از وزرای دیگر نیز سخنانی در تاًئید حکومتنظامی گفتند و سرانجام هیئتدولت رسماً حکومتنظامی را پذیرفت و اعلام کرد.(6)
بنا به تصمیم هیئتوزیران از ساعت 8 بعدازظهر 15 خرداد تا 5 صبح 16 خرداد، حکومتنظامی به اجرا گذاشته شد. پس از آن تیمسار سپهبد نصیری، رئیس شهربانی کل کشور با حفظ سمت، فرماندار نظامی تهران و حومه شد و این خبر در اعلامیه شماره یک فرمانداری نظامی از طریق جراید و رسانهها به اطلاع مردم رسید.(7)
طی این اطلاعیه، هرگونه رفتوآمد در تهران و شیراز و حومههای این شهرها، از ساعت 8 شب ممنوع اعلام شد و در صورت دیده شدن افراد، هدف رگبار مسلسل نیروهای نظامی قرار میگرفتند.(8) بر اساس اعلامیه شماره یک فرمانداری نظامی:
1- از 16 خرداد 1342 تا صدور اعلامیه ثانوی از ساعت 23 تا 5 صبح عبور و مرور در شهر و حومه مطلقاً ممنوع است و چنانجه به دستور توقف مامورین انتظامی توجه ننمایند به سوی آنان تیراندازی خواهد شد.
2- اجتماعات به کلی قدغن است و افراد حق توقف و اجتماع در معابر را نداشته و به اولین اخطار مأمورین انتظامی باید فوراً متفرق شوند.
3- افرادی که شغل و کار آنها ایجاب میکند هنگام شب از خانه خارج شوند از قبیل، پزشکان و داروسازان....باید اجازه مخصوص از فرمانداری نظامی داشته باشند.
سپس در پایان چند ماده از قانون حکومتنظامی مصوب 1290 نیز برای اطلاع عموم ذکر گردید.(9) نخستوزیر نیز ابلاغیهای را در تاریخ 15 خرداد 1342 به وزارت جنگ در خصوص اجرای تصویبنامه هیئتوزیران، مبنی بر برقراری حکومتنظامی در تهران به مدت 50 روز صادر کرد.(10) اما در 30 شهریور 1342 هیئتوزیران تصویب کردند، حکومتنظامی در تهران و حومه، تا تاریخ 30 مهر ماه 42 تمدید گردد. وزارت جنگ نیز وظیفه اجرای این تصویبنامه را به عهده داشت.(11) پس از آن کلانتریها موظف بودند تردد بدون مجوز در ساعات برقراری حکومتنظامی را در تهران گزارش و در صورت تخطی اشخاص اقدام به دستگیری آنان نمایند.(12) در فاصله بین حکومتنظامی و ساعات عادی عبور و مرور در 16 خرداد، بر طبق گزارش ساواک عدهای از دانشجویان و زنان، مقداری میوه و شیرینی بین سربازان جلوی بازار و میدان توپخانه تهران تقسیم میکردند. بر پایه این اطلاعات، ساواک احتمال میداد که این اقدام برای اغفال سربازان تدارک دیده شده که اگر دستور تیراندازی صادر شد سربازان از آن سرپیچی نمایند.(13)
در 18 خرداد تنها دو روز پس از منع عبور و مرور، دولت حکومت پهلوی به رغم اعلام آرامش در تهران و منحرف کردن افکار عمومی، در جراید نوشت: «امروز تهران غرق در شایعه بود و هر صدایی که در هر گوشهای بلند میشد مردم فکر میکردند صدای گلوله است.» اما بلافاصله در اطلاعیه دوم فرمانداری نظامی، ساعات منع عبور و مرور از 11 شب تا 4 صبح تقلیل یافت.(14) دولت برای سرکوب اجتماعات مردمی و به گفته خود «تحریکآمیز» عده زیادی را توقیف یا تبعید کرد. از جمله این افراد میتوان به تبعید سید آقا موسوی خلخالی به جنوب کشور به دلیل اجتماع مشکوک در منزل وی که بر خلاف مقررات حکومتنظامی بود و توقیف سید جعفر بهبهانی، پسر آیتالله سید محمد بهبهانی به اتهام نقض حکومتنظامی و همکاری در اغتشاشات 15 خرداد اشاره کرد.(15) حکومتنظامی و ساعات منع عبور و مرور در شیراز نیز پس از چند روز از واقعه، دو ساعت کاهش یافت و از ساعت 12 نیمه شب تا 4 صبح اعلام شد.(16) بدین ترتیب فرماندار نظامی شیراز، با آوردن نیروهای بیشتر توانست با سرکوب شدید تظاهرات بر اوضاع مسلط شود، ولی این تسلط فقط آرامش ظاهری به همراه داشت. قرار بود اجرای حکومتنظامی تا 19 تیر 1342 ادامه یابد(17) اما طی تلگرافی از ساواک شیراز به ساواک تهران و استعلام استانداری استان فارس از نخستوزیر وقت حکومت پهلوی(اسدالله علم) و اصرار وی مبنی بر ادامه حکومتنظامی در این شهر، این اقدام تا پایان تیر ادامه یافت.(18) بدین ترتیب با درخواست مسئولین امنیتی شیراز، هیئتدولت در تاریخ 22 تیر تا اطلاع بعدی حکومتنظامی در شیراز را تمدید کرد.(19) بدین ترتیب از چهارشنبه 15 خرداد سال 42 تا پنج هفته در اغلب شهرهای ایران از جمله تهران، شیراز و قم حکومتنظامی اعلام شد. در 2 تیر 1342 حکومتنظامی دوماه دیگر در تهران و شیراز تمدید گردید.(20)
اما اجرای این قانون در محافل مطبوعاتی با اقبال مواجه نشد. فرمانداری نظامی تهران در گزارش محرمانهای، از اخبار و اطلاعات ناخشنودی اصحاب رسانه به ساواک نوشت: «محافل مطبوعاتی لغو حکومتنظامی را برای کاهش خشونت دولت اجتنابناپذیر میدانند و تداوم آن را با از میان رفتن علت اصلی آن، ضروری میدانند.»(21)
واقعیت این است که بدنه ارتش حکومت پهلوی هیچگاه روبهروی اعتراضات مردمی نایستاد. سخنان محبتآمیزی که امام خمینی(ره) خطاب به فرماندهان ارتش، به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه قم در سال 1342 ایراد فرمودند، اثبات این مدعاست. در این روز امام خمینی(ره) خطاب به ارتش حکومت پهلوی فرمودند: «ما میدانیم که صاحبمنصبان ارتش معظم ایران، درجهداران محترم، افراد نجیب ارتش با ما در این مقصد همراه و برای سرفرازی ایران فداکار هستند. من از فشارهایی که بر آنان وارد میشود مطلع و متأسفم. من برای نجات اسلام و ایران به آنها دست برادری میدهم و میدانم قلب آنها از تسلیم در برابر اسرائیل مضطرب است و راضی نمیشوند ایران زیر چکمههای یهود پایمال شود....»(22) پیام امام به ارتشیان مبنی بر دعوت آنان به پیوستن به مبارزات مردمی بود.
در اولین سالگرد قیام مردمی 15 خرداد، در سال 1343، اتحادیه بینالمللی حقوق بشر در تاریخ 4 ژوئن 1964 مصادف با 14 خرداد 1343 نامهای به محمدرضا پهلوی نوشت و ضمن ابراز تأسف از تجاوزات شدید به آزادیهای مدنی و سیاسی در ایران، لغو حکومتنظامی و پایان دادن به شکنجه و آزار زندانیان را خواستار شد. در بخشی از این نامه آمدهاست: «...ما به عنوان یک سازمان جهانی غیر دولتی که به وسیله سازمان ملل متحد در زمینه حقوق بشر معتبر شناخته شده و به قرار اطلاع، ایران نیز با دادن رأی در مجمع عمومی به اعلامیه حقوق بشر، ذیل آن را امضا کرده است از دریافت مدارک مستندی که حاکی از تجاوزات شدید به آزادیهای سیاسی و مدنی در کشور شماست، به شدت متأسفیم. انحراف از این اصول در هر منطقهای از جهان که باشد، موجبات اضطراب و ناراحتی عمیق را فراهم میسازد. تحمیل حکومتنظامی، شکنجه و آزار زندانیان و گسترش فعالیتهای پلیس مخفی، ادعای ایران را در مورد سهیم بودن در دنیای آزاد، بیارزش میسازد. ما مصراً خواستاریم اینگونه اعمال و روشهای نامطلوب را که موجبات ناراحتی وجدان بشری را فراهم میکند و از نظر امنیت ملی شما ابداً لازم نمیرسد، رها کنید.»(23) همچنین این اتحادیه، نامه دیگری به همین مضمون به اوتانت، دبیر کل سازمان ملل متحد در 13 خرداد 1343 فرستاد.(24)
با همه تدابیر امنیتی و نظامی دولت حکومت پهلوی برای مهار جنبش مردمی، مسیر مبارزه هموارتر گردید و تظاهرات گستردهای در تهران و شهرستانها، پس از 15 خرداد برای رفع حصر و آزادی زندانیان، لغو حکومتنظامی و عدم تمایل به دولت اسدالله علم تدارک دیده شد.(25) به گزارش ساواک در روز 15 خرداد در نواحی پائین شهر تهران دست کم 79 نفر کشته شدند. اما نخستوزیر (علم) در مصاحبه خود اعلام کرد، دولت بر اوضاع مسلط و وضع آرام است. وی همچنین اعلام کرد که 15 نفر از رهبران برجسته روحانیون در دادگاه نظامی محاکمه خواهند شد و در ادامه گفت: «برای نخستینبار در 10 سال اخیر در پایتخت، حکومتنظامی برقرار شد و این اقدام تا 6 هفته ادامه خواهد داشت.»(26)
اما برخلاف گفتههای نخستوزیر حکومت پهلوی اوضاع چندان آرام نبود. در روزهای پس از قیام و با وجود گزارشهای ساواک مبنی بر تحت کنترل بودن اوضاع، وقایع شهرهایی چون تهران و شیراز، آنان را واداشت تا در اعلام اخبار دستپاچه عمل کرده و ضمن نوشتن گزارش تظاهرات خود را مسلط بر اوضاع نشان داده و گزارشهای گاهاً متناقض بنویسند.(27)
استفاده حکومت پهلوی از حکومتنظامی تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت. پس از پیروزی انقلاب و تصویب قانون اساسی، برقراری حکومتنظامی ممنوع شد.
پینوشتها:
1- دائرهالمعارف انقلاب اسلامی، جلد دوم، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، سوره مهر ،1391،ص 116
2- همان
3- همان، ص 117
4- کرمانی، زهرا، خانهزاد شاه (زندگی و فعالیتهای امیر اسدالله علم)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386، ص92
5- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند 3895، برگ 1-23
6- حسینیان، روحالله، سه سال ستیز شیعه در ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صص 371-381
7- اطلاعات، سال 37، پنجشنبه 16 خرداد 1342، شماره 11108، صص 1و 16
8- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، جلد چهارم، بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)، بی تا، ص 66
9- اطلاعات، 16 خرداد 1342، شماره 11108، ص 16
10- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند 291، برگ 69-70
11- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند 300، برگ128
12- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند 293، برگ 95-96
13- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد سوم زندان، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، ص11
14- اطلاعات، سال 37،شنبه 18 خرداد 1342، شماره 11109، ص1
15- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند 40071، برگ 6
16- اطلاعات، یکشنبه 26 خرداد 1342، شماره 11116، ص13
17- حسینیان، پیشین، ص271
18- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند 226، برگ 226
19- حسینیان، پیشین، ص271
20- کرمانی، زهرا، پیشین، ص92
21- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند 115، برگ 186
22- صحیفه امام خمینی(ره)(بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی و نامهها)،جلد اول، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، ص198
23- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند 219، برگ 100
24- همان
25- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند 345، برگ 43
26- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند 117، برگ 65-66
27- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی سند 202، برگ 136-137
تعداد بازدید: 2188