به کوشش: مرضیه فرمانی
10 آبان 1396
معصومه فرمانی، کارشناس معماری و ساکن رشت است. وی تاکنون در چند کنگره ملی در بخش نثر ادبی برگزیده شده است. همچنین مجموعهای از نثرهای ادبی او توسط نشر هزاره ققنوس در دست انتشار است. یکی از آثار وی را در ادامه میخوانید:
«ظلم و ستم چون پتکی بود که بر سر ملت آوار میشد، هوا خفه بود، نه از گرمای نیمه خرداد، که از خفقان!
ناگهان ستارهای درخشید در این آسمان تیره، اما دیری نپایید که ستاره را بردند تا برای همیشه آسمان مردم ابری و تار باشد، تا دلشان حتی به تماشای سوسو زدن ستارهای خوش نباشد.
خیابانهای خلوت پر شد از صدای گامهایی که میشکستند سکوت مخوف شب را، صداها بیشتر و بلندتر میشد. آمدند، جمع شدند و شکستند فشاری که بر سرشان بود را. آوار کردند غرور دژخیمان را، که فکر میکردند میتوان ستارهای را از آسمان این مردم ربود و بیفروغ کرد.
گلها بودند که آماج حمله وحشیانه این تندباد پرپر میشدند و بر زمین میریختند در تندباد حوادث. همه جا پر بود از گلبرگهای پرپر شده، اما امید بود که در دل این خاک هر لحظه جوانه میزد و رشد میکرد تا امروز من و تو از خاک این جوانه روییدیم.»
تعداد بازدید: 2194