غلامعلی حداد عادل[1]
17 آبان 1396
هجده ساله بودم و در مدرسه علوی تهران، سال آخر دبیرستان را میگذارندم. تازه فصل زمستان آغاز شده بود و حکومت پهلوی در تدارک برگزاری رفراندوم بود. روزبهروز فضای حاکم بر جامعه ملتهبتر میشد و تعداد اقدامات ضد دینی افزایش مییافت.
یکروز معلم انشایمان، آقای جمارانی، پس از صحبتهای مختلف درباره قوه تخیل، گفت: بچهها برای جلسه آینده میخواهم موضوعی را با عنوان «پرواز در آسمان» انتخاب کنید و با کمک خیال خود انشای خیالی بنویسید.
کلاس ما 23 دانشآموز داشت. گهگاهی در بین همکلاسیهایم اخبار و وقایع سیاسی هم ردوبدل میشد. هر کسی نظری میداد و سخنی میگفت، اما چون فضای ترسناکی در شهر حکومت میکرد هیچکدام جرأت آن را نداشتیم که آشکارا به فعالیت سیاسی بپردازیم. به همین گفتوگوهای خودمانی بسنده میکردیم. اولیای مدرسه هم بسیار محتاط عمل میکردند و تا حدودی همه فعالیتهای دانشآموزان و دبیران را زیر نظر داشتند.
من طبع شاعری داشتم و هر از چند گاهی شعر میسرودم. موضوع انشایی را که آقای جمارانی پیشنهاد کرده بود، بهانه قرار دادم و شعری را سرودم. این شعر را در جلسه انشای هفته بعد، در کلاس خواندم.
«دوش تـا گـردن به بستـر داشتـم
پاى در کرسى و روى بالشى سر داشتم
خواب مىدیدم به صد ناز اندر آن خوش جایگاه
دیده بر رؤیاى شیرینى چو شکر داشتم
در فضاى جانفزاى آسمانى از خیال
بال فکرت باز و تا اوج فلک پر داشتم
غورها کردم در آن دریاى آرام و متین
دقتى در کشتى اوضاع کشور داشتم
مملکت سر تا بهسر آباد بود از چشم من
آفتاب شرق را طالع ز خاور داشتم
اقتصاد و وضع مالى خوب بود از هر جهت
ملـت آزاد ایـران را توانگـر داشتـم
اجنبى از مملکت چشم طمع را بسته بود
دایهها را کى ز مادر مهربانتر داشتم
پایههاى دینى نسل جوان بود استوار
زین سبب لرزان دل خصم ستمگر داشتم
هم در آن رؤیا هماى شوکت و اقبال را
بر سر اخلاف کوروش سایهگستر داشتم
گـرگ را بـا میـش، کـى دمسـاز آمـد
نى عجبتر، کى چنین احوال باور داشتم
قلبم از شوق و شعف لبریز و مالامال بود
ناگهان زان خواب نوشین دیدگان برداشتم
غیر تاریکى ندیدم هرچه چشم انداختم
ظلمتى تعبیر آن خواب معبّر داشتم
با هزار افسوس بستم چشمهاى خویش را
آرزوى خوابى آنسان بار دیگر داشتم
بسته استعمار تا بر پاى ما زنجیر خویش
خواب باید دید هر فکرى که در سر داشتم».
[1] . خاطرات 15 خرداد ـ تهران، بهکوشش علی باقری، تهران، چدوم، ویراست دوم، سوره مهر، 1388ش، صص 31 تا 34
تعداد بازدید: 3642