جعفر گلشن روغنی
15 آبان 1396
امام خمینی طی تلگرافی که در 15 آبان 1341 خطاب به محمدرضا پهلوی مخابره کردند، نسبت به اصرار اسدالله علم، نخستوزیر وقت برای اجرای تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، اعتراض کردند. در این تلگراف آمده بود که: «معالأسف با آن که به آقای اسدالله علم در این بدعتی که میخواهد در اسلام بگذارد تنبه دادم و مفاسدش را گوشزد کردم، ایشان نه به امر خداوند قاهر گردن نهادند و نه به قانون اساسی و قانون مجلس اعتنا نمودند و نه امر ملوکانه را اطاعت کردند و نه به نصیحت علمای اسلام توجه نمودند و نه به خواست ملت مسلمان که طومارها و تلگرافات و مکاتیب بسیار آنها از اقطار کشور، نزد اینجانب و علمای اعلام قم و تهران موجود است، وقعی گذاشتند و نه به اجتماعات انبوه قم و تهران و سایر شهرستانها و ارشاد مفید خطبای اسلام، احترامی قائل شدند.» سپس به سانسور مطبوعات در این ماجرا از سوی دولت اشاره کردند و افزودند که: «آقای علم تخلف خود را از قانون اسلام و قانون اساسی اعلام و بر ملا نموده. آقای اسدالله علم گمان کرده با تبدیل کردن قسم به قرآن مجید به «کتاب آسمانی» ممکن است قرآن کریم را از رسمیت انداخت و اوستا و انجیل و بعضی کتب ضاله را قرین آن یا به جای آن قرار داد.» در ادامه هم تخلف از قانون اساسی توسط علم را با دستاویز قرار دادن «الزامات بینالمللی» از سوی او، روشی برای سرکوبی قرآن کریم و اسلام و قانون اساسی و ملت خواندند و وی را مجرم دانستند. جملات پایانی این تلگراف با ادبیات هشدارآمیز بدانجا ختم میشود که ایشان از شاه میخواهند «با امر أکید، آقای علم را ملزم فرمایید از قانون اسلام و قانون اساسی تبعیت کند و از جسارتی که به ساحت مقدس قرآن کریم نموده، استغفار نماید و الاّ ناگزیرم در نامه سرگشاده به اعلیحضرت مطالب دیگری را تذکر دهم.»[1]
[1] صحیفه امام، ج1 (1312- آبان1344)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378ش، صص88 و 89 ؛ امام در آیینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی، ج1 (آبان 1341 – تیر 1343)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1383ش، صص9 و 10(گراور تلگراف)؛ سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج1 (نهضت امام خمینی تا قیام 15 خرداد 1342)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1386ش، صص93و94و95
تعداد بازدید: 1471