جعفر گلشن روغنی
02 آذر 1396
بر اساس گزارش سیدمحمد دریانی و رضا روشنروش، مأموران شهربانی قم، ساعت 10 صبح روز 2 آذر 1341 سه دستگاه اتومبیل وارد شهر قم شدند. سرنشینان آنها عدهای از اصناف تهران، همچون کسبه هیئت بازار فرشفروشها و کسبه هیئت بازار حضرتی تهران بودند که به منزل امام خمینی، آیتالله گلپایگانی و شریعتمداری رفتند و با آن مراجع به گفتوگو نشستند. کسبه هیئت بازار فرشفروشها به سرپرستی حاج آقای فقیهی فرشفروش، «با دو پرچم که روی آن نقش شده بود مرگ بر دشمنان پست قوانین آسمانی اسلام/ اسلام عزیز با قدرت خارقالعاده به پیش میرود، حرکت میکردند.»
در منزل امام خمینی، ابتدا حاج سعید اشراقی به هیئت بازار فرشفروشها خیرمقدم گفت. سپس امام گفتند که: «در همچو موقعی که اسلام در غربت است و البته وظیفه مردم مسلمان و پیرو قرآن همین است که باید اجتماع کنند و خواستههای خود را از دولت بخواهند. این قانونی که در مملکت میخواهند ترویج بدهند در حزب آقای علم [= حزب مردم] طرح شده است و باید آقای علم بدانند که مردم مسلمان از پای نمینشینند تا وقتی که این لایحه لغو گردد. امروز هم اگر ساکت بنشینند و مجلس هم باز بشود ساکت نخواهند نشست و قوانین آن را زیر پا نخواهند گذاشت. مطبوعات ما را به کلی سانسور نمودهاند، چطور میگویند آزادی هست؟ این چه آزادی است؟ علمای شیراز را به طوری محاصره کردهاند که رفت و آمد با آنها را ممنوع کردهاند و حتی من احوالپرسی کردهام از آقای شیخ بهاءالدین شیرازی، به او نرسیده است و خیال میکنند جلوی سیل تلگرافات و طومارهای مردم را میگیرند، مردم نمیفهمند و نمیدانند».
امام در ادامه یادآور شدند که «دولت وقت خوب است که وظیفه خود را بفهمد، این قانون را نگذارد تصویب شود که ما زیر نظر دولتِ یک مشت کلیمی فلسطینی [= صهیونیست] و آمریکایی پایمال شویم. ما تا آخرین قطره خونی که داریم در راه دین مبین خدا و قرآن مجید خدا، پایدار هستیم. تا به امروز به طور مسالمتآمیز به شاه گفتهایم و شاه به دولت ارجاع کردهاند و دولت هم تا چند وقت به ما جواب نداد. ما میخواهیم همینطور که در روزنامهها نوشتهاند، دو مرتبه لغو آن را بنویسند و اعلام بکنند.»
امام درعبارات پایانی سخنان خود به دولت وقت حکومت پهلوی اعلام کردند که «باز هم ما به زبان مسالمتآمیز و مهربانی و خوبی میگوییم و اگر گوش به حرف ما ندهند، خدا نیاورد آن روزی را که ما حکم صادر کنیم و به مردم بگوییم که خود میدانید، آن وقت در این مملکت چه شود، خدا عالم است. باز هم خدا آن روز را نیاورد. انشاءالله دولت متوجه میشود و جواب ما را صریح میدهد».
پس از سخنان امام، یکی از حضار به نام جعفری، نوشتهای از جیب خود بیرون آورد و خواند که «پشتیبانی خود را از علما عظام مخصوصاً آقای خمینی اعلام میداریم. ما از پای نمینشینیم تا وقتی که قانون شرکت نسوان در انتخابات لغو و آن کسانی را که به دین اسلام توهین کردهاند به جهنم بفرستیم و با مشت آهنین به دهان آنها بکوبیم و از حسینبنعلی(ع) سرمشق گرفتهایم. حریت و آزادی را از دست نمیدهیم تا خون خود را در کف بریزیم و آنها را از کاخها به طویله بفرستیم.» (منابع: امام در آیینه اسناد: سیر مبارزات امام خمینی به روایت اسناد شهربانی، ج 1 (آبان 1341 ـ تیر 1341)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1383 ش، صص 21 ـ 23؛ سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 1 (نهضت امام خمینی تا قیام 15 خرداد 1342)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1386 ش، صص 106 و 107؛ صحیفه امام، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378 ش، ص 94)
تعداد بازدید: 1400