جعفر گلشن روغنی
09 خرداد 1397
حسن بدیعی رئیس ساواک قم طی نامهای به ریاست ساواک تهران اعلام کرد که جمعی از بازاریان تهران در 9 خرداد 1342 برای دیدار با امامخمینی به قم رفته، با ایشان درباره وقایع آن ایام و حمایتهایی که بازاریان میتوانند انجام دهند به گفتوگو پرداختند. از جمله افراد بازاری تهران که در این دیدار حضور داشتند میتوان حاجسیدرضا حسینی،حاجتقی کلباسی، سیدشریف موسوی، مشهدی مختار عنایتی، مشهدی عزیز عزیزی، قاسم نصیری، حاجمحمود محمودی، میرقاسم میرمحمدی، سیدرضا حسینیان و حاجآقا وفایی را نام برد. به گزارش او در جریان این دیدار یکی از آنها به امام خمینی گفت که «بازاریهای تهران میخواهند در روز عاشورا دستجاتی به قم بیاورند و عده آنها هم خیلی زیاد است. ولی یکی از دوستان ما که با دربار شاهنشاهی و با دولت رابطه نزدیک دارد و همچنین عدهای دیگر از رفقایمان به ما گوشزد کردهاند که چنانچه تصمیم داشتید برای روز عاشورا دسته به قم ببرید خیلی مواظب خودتان باشید. زیرا دولت درحدود هزار نفر از اشخاص لات و اوباش را تهیه کرده که به عنوان دسته به قم بروند و دستجاتی که به طرف منازل [آیتالله] خمینی و شریعتمداری میروند، آنها را بکوبند و درحقیقت منظورشان اذیت و آزار علما است و میخواهند منزل علما را هم مثل مدرسه فیضیه خراب کرده و اموالشان را به یغما ببرند.»
پس از اظهارات وی، امامخمینی سخنانی را بیان کردند که حاکی از تصمیم قطعی علما برای مقابله با برنامههای ضد دینی حکومت پهلوی بود. ایشان تصریح کردند که «ما افتخار میکنیم که مانند سیدالشهدا روز عاشورا کشته شده و بچههای ما را اسیر کنند و اموالمان را غارت نمایند. در عوض اسم ما تا ابد باقی خواهد ماند.» سپس افزودند: «اولاً کار اینها با یزید هیچ فرقی نمیکند. ثانیاً اگر اینها بخواهند چنین عملی را انجام دهند و بخواهند دستجات ما را بکوبند و مردم را به قتل برسانند، ما نیز از هماکنون مانند حسین اعلام میکنیم که هر که با ماست به طرف ما بیاید و هرکس که با مانیست به سمت لشکر یزید برود. یکی از کسانی که بایستی در راه حضرت سیدالشهدا آغشته به خون خود شود، خمینی است. حال که چنین است باید ما روز عاشورا را در قم کربلای حسین قرار بدهیم، تا یک کربلای ثانی درست کنیم؛ و مردم برای زیارت به قم بیایند. چه افتخاری بالاتر از این که در راه دین، در راه حسین، در راه استقلال مملکت کشته شویم.» آنگاه ادامه دادند: «من میدانم دستوراتی که در مورد اعزام دسته لاتها از تهران به قم بوده، از طرف سازمان امنیت قم است. سازمان امنیت قم از مرکز درخواست کرده که برای عاشورا در حدود ششصد نفر از لاتها را مسلح به قم بفرستند. ولی من نمیگذارم رئیس سازمان امنیت و رئیس شهربانی قم هر کاری که دلشان خواست انجام دهند. روزی که وقتش برسد، میدانم... چگونه رفتار کنم... اینها بودند که قم را خراب کردند. اینها بودند که درخواست اشخاص لات از تهران کردند و واقعه مدرسه فیضیه را به وجود آوردند.»[1] سرهنگ پرتو، رئیس شهربانی قم نیز طی تلگراف رمزی این ماجرا را گزارش کرد.[2]
1. سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایات اسناد ساواک،ج1(نهضت امام خمینی تا قیام 15خرداد1342)،تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1386ش، صص415و416؛ صحیفه امام، ج1(1312 – آبان 1344)، تهران، موسسه تنظیم و نشر اثار امامخمینی، 1378ش، صص240و241؛ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، ج2(فیضیه)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378ش، صص332و333.
2. امام در آئینه اسناد : سیر مبارزات امام خمینی به روایات اسناد شهرباتی، ج1(آبان1341 ـ تیر1343)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1383ش، صص102و103.
تعداد بازدید: 2079