مقالات

روابط ایران و اسرائیل در فاصله سالهای 1342 ـ 1340 ش / 1963 ـ 1961 م

بخش سوم

مهتاب شورمیج

20 بهمن 1399


منبع تصویر:پایگاه اطلاع رسانی هیئت رزمندگان اسلام

همکاری ساواک و موساد

در سال 1328 ش / 1947 م نخست‌وزیر (ساعد) ایران از طریق یک امریکایی که با موساد همکاری داشت، چهارصد هزار دلار درخواست کرد تا موافقت وزیران و شاه را، با این توجیه که شناسایی اسرائیل به سود ایران است جلب کند.

بدین‌سان شناسایی اسرائیل عملی گردید و سرکنسول‌گری ایران در بیت‌المقدس مشغول به کار شد. ملاقات ژنرال هرکابی رئیس ستاد اطلاعات ارتش اسرائیل با شاه به قبل از 1336 بازمی‌گردد.

یوری لوبرانی رئیس سابق موساد و هماهنگ‌کننده فعلی دخالتهای اسرائیل در لبنان، نخستین سفیر رژیم صهیونیستی در ایران بود.[1]

پس از ایجاد اسرائیل در سرزمین اشغال شده فلسطین، ایران به همکاری نزدیک با آن رژیم پرداخت، ایران یکی از معدود کشورهای اسلامی بود که در 1329 اسرائیل را به رسمیت شناخت و در 1339 ارتباط بین دو کشور افزایش یافت.

پس از آنکه گروه آموزشی سیا ایران را در 1339 ترک کرد، گروهی از مربیان آموزشی موساد ـ سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل ـ آموزش ساواک را برعهده گرفتند. این رویه تا 1344 در ایران ادامه یافت و آموزشهای لازم را همپای آموزشهای سیا به ساواک ارائه کردند.[2]

اداره کل نهم (تحقیق) در ساواک به پیشنهاد اسرائیلیها به وجود آمد، که به قول فردوست این اداره وجود نداشت. زمانی که گروه آموزشی موساد در ایران بود، ساواک تحت راهنمایی و سرپرستی فردوست ـ که از طرف شاه به عنوان قائم مقام و جهت اصلاح سازمان ساواک منصوب شده بود ـ برنامه آموزشی خود را ایجاد کرد.[3]

وحدت منافع دو کشور ایران و اسرائیل، آنها را به همکاری نزدیکی در امور امنیتی سوق داد. هدف اصلی اسرائیل و ایران از این همکاری را می‌توان ناشی از احساس مشترک این دو کشور و نیز ایجاد و توسعه سیاستهای ضدعربی و موافق اسرائیل در بین مقامات ایران دانست.[4]

 

فعالیتهای سازمانهای صهیونیستی همچون موساد در ایران

در اواخر دهه 1950 برای گذراندن دوره‌های خاص آموزشی، افسرانی از ساواک به انگلیس، فرانسه و آلمان غربی فرستاده شدند. هنگامی که برنامه‌های آموزشی «سیا» در اوایل دهه 1960 م پایان یافت، در واقع همه افراد از نخستین نسل کارمندان ساواک به وسیله این گروه تعلیم یافته بودند. گروه آموزشی «سیا» براثر اقدام شاه که در ظاهر می‌خواست از وابستگی ایران به امریکا بکاهد، در 61 ـ 1960 م از ایران فراخوانده شد، ولی بزودی جای گروه «سیا» را یک گروه آموزشی از «موساد»، سازمان جاسوسی خارجی اسرائیل گرفت. گروه «موساد» معمولاً بین دو تا هشت نفر عضو داشت و تا 1965 در ایران ماند و کارمندان ساواک را با روشهایی که بسیار به روشهای «سیا» شبیه بود، آموزش داد. در دوران توقف گروه «موساد» در ایران بود که ساواک اجرای برنامه آموزشی خود را آغاز کرد. تحت سرپرستی ارتشبد حسین فردوست، افسر عالی رتبه ساواک و دوست صمیمی شاه، ساواک وسایل آموزشی و دیگر ابزارهای مورد نیاز خود را از سازمانهای امنیتی امریکا، اسرائیل، انگلیس، فرانسه، آلمان غربی، هند، پاکستان و تایوان به دست آورد.[5]

 

فعالیت موساد در ایران تحت عنوان آموزش افسران ساواک

سیا و ساواک در اوایل دهه 1960 از یکدیگر بیشتر فاصله گرفتند. گروه آموزش (سیا) از ایران فراخوانده شد، شمار کمتری از افسران ساواک برای آموزش به امریکا اعزام شدند، رابطه و عملیات مشترک به حداقل رسید و تماس کارمندان دو سازمان با یکدیگر به طور روز افزون محدود شد. علت سردی مناسبات (سیا) و ساواک در این دوران عمدتاً آن بود که هدف نخستین ایالات متحده، یعنی افزایش تواناییهای ساواک، تحقق یافته بود و ضمن آنکه شاه می‌خواست از وابستگی ایران به ایالات متحده بکاهد. در همین زمان ساواک به صرافت متنوع‌ کردن تماسها و روابط خود با سازمانهای اطلاعاتی غربی افتاد. مهم‌تر از همه اینکه در اوایل دهه 1960 روابط نزدیکی با (موساد) سازمان جاسوسی اسرائیل برقرار کرد.[6]

 

همکاریهای اطلاعاتی ـ امنیتی ایران و اسرائیل

در دوران محمدرضا شاه، سازمان اطلاعاتی اسرائیل فعال‌ترین سرویس جاسوسی خارجی در ایران بود. این فعالیت در سایر کشورهای منطقه و شاید جهان کم نظیر بود. سازمان امنیت ایران (ساواک) شمایی از سازمان امنیت اسرائیل (شین بث) بود. بدین‌صورت که اداره کل اداری ـ مالی سازمان امنیت اسرائیل مانند ادارات کل یکم و ششم ساواک، اداره کل ضدکمونیسم و اداره کل سایر دستجات سیاسی و اداره کل اعراب و سایر اقلیتها مانند اداره کل سوم ساواک، اداره کل حفاظت مانند اداره کل چهارم ساواک، اداره کل فنی مانند اداره کل نهم ساواک و اداره کل آموزش مانند اداره کل دهم ساواک بود. اداره کسب اطلاعات خارجی و اداره برون‌مرزی سازمان امنیت اسرائیل نیز مانند اداره کل دوم ساواک و اداره بررسی اطلاعات خارجی مانند اداره کل هفتم ساواک بود.[7]

علاوه بر فعالیتهای اطلاعاتی اسرائیل در ایران، همکاریهای اطلاعاتی دیگری نیز بین رژیم شاه و آنها برای هماهنگ‌کردن فعالیتهای اطلاعاتی در منطقه انجام می‌گرفت که می‌توان در این زمینه به قرارداد بین سازمان «شین بث» (سازمان امنیت اسرائیل) و ساواک (سازمان امنیت ایران) اشاره کرد. این قرارداد درباره تجدید سازمان امنیت ایران برای فعالیت در سطح منطقه بویژه در کشورهای عربی و نیز بالا بردن سطح توان کاری آن بود تا حدی که بتواند با سازمان «سیا» و «شین بث» و «موساد» اسرائیل فعالیتهای مشترکی را در مقابل جهان انجام دهد.

غیر از قرارداد مزبور، همکاریهای دیگری نیز بین ایران و اسرائیل در زمینه‌های امنیتی انجام گرفت. مثلاً ساواک ایران از دانشجویانی که برای استفاده از تعطیلات به ایران می‌آمدند و نیز از وابستگان و خانواده‌های برخی ایرانیان مقیم خارج درباره ارتباطشان با جنبش ملی فلسطین سؤال می‌کرد، سپس آن مطالب را در اختیار اسرائیل قرار می‌داد. از طرف دیگر این سازمان فهرستی از اسامی ایرانیان را در اختیار سازمانهای جاسوسی کشورهای اروپایی قرار می‌داد تا بر اساس بازپرسیهای پلیس از آنها، نحوه ارتباطشان با فلسطینیها مشخص شده بود.[8]

 

5ـ همکاریهای پیرامونی ایران و اسرائیل

اسرائیل در اواسط دهه 1960 ایران را با سلاحهای ساخت شوروی که به چنگ آورده بود مجهز کرد و این سلاحها بعداً در اختیار نیروهای سلطنت‌طلبی قرار گرفت که درگیر جنگ داخلی در یمن بودند. ایران و اسرائیل همچنین اطلاعات زیادی درباره دنیای عرب مبادله کردند، از آن جمله اطلاعاتی که مأموران ایرانی مقیم کشورهای عربی یا مرتبط با سازمان آزادی‌بخش فلسطین به دست می‌آوردند. پیوندهای اقتصادی نیز بین دو کشور ایجاد شده بود.[9]

 

اقدامات استراتژیکی ایران در قبال اسرائیل

علی‌رغم روابط بسیار گسترده رژیم شاهنشاهی ایران با اسرائیل در تمامی زمینه‌ها، رژیم ایران به دلیل بافت مذهبی و سیاسی موجود در کشور، همواره سعی در کتمان و پنهان کردن روابط استراتژیک خود با اسرائیل داشت، از این‌رو هر از چندی در مواضع سیاسی خود که در ملاقاتهای سیاسی مسئولین ایران و یا بیانیه‌های تبلیغاتی و سیاسی و یا مشترکاً با کشورهای دیگر اتخاذ می‌‌کرد، نسبت به اقدامات اسرائیل به صورت خیلی ضعیف واکنش منفی نشان می‌داد، که عمدتاً در سه مورد زیر محدود می‌شد:

1ـ سرزنش رژیم صهیونیستی و یا موضع‌گیری نسبت به اقدامات اسرائیل که برخلاف قطع‌نامه‌های سازمان ملل انجام می‌گرفت.

2ـ نکوهش اقدامات تروریستی اسرائیل که برخلاف همه موازین قانونی و بین‌المللی در جهان علیه اعراب انجام می‌داد و مورد نفرت جهانیان قرار می‌گرفت.

3ـ محکوم ساختن حملات و تجاوزات اسرائیل به خطوط آتش‌بس اعراب و اسرائیل که تحت نظارت سازمان ملل به مورد اجرا گذاشته شده بود و یا تجاوزات و بمبارانهای هوایی شهرها و تجمعات مسکونی کشورهای عربی که توسط رژیم صهیونیستی انجام می‌گرفت و مورد خشم و نفرت جهانیان می‌شد.[10]

 

6ـ همکاریهای برون مرزی ایران و اسرائیل

نخستین همکاری ایران و اسرائیل

عزری عنصری فعال بود که روابط گسترده‌ای بین مقامات ایران و اسرائیل برقرار نمود. او حتی برنامه دیدارهای مقامات اسرائیلی را ترتیب می‌داد. از جمله ملاقات ژنرال هرکابی، رئیس ستاد اطلاعات ارتش اسرائیل با شاه، تا آنکه در 1336 شاه با افتتاح نمایندگی سیاسی ایران در تل آویو موافقت کرد و سفارتخانه‌های ایران و اسرائیل گشایش یافت. اما شاه برای مخفی ماندن این رابطه خواستار آن شد که نمایندگی ایران به صورت دفتری در سفارت سوئیس باشد و در 1337 دکتر ابراهیم تیموری از کارمندان وزارت خارجه به عنوان نماینده سیاسی ایران به تل آویو اعزام شد و روابط ایران و اسرائیل تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تمامی زمینه‌ها بسط و توسعه یافت.[11]

 

همکاریهای برون مرزی ایران و اسرائیل در دوران محمدرضا پهلوی

در دوران محمدرضا، سازمان اطلاعاتی اسرائیل پس از سرویسهای امریکا و انگلیس فعال‌ترین سرویس در ایران بود و این فعالیت در سایر کشورهای منطقه و شاید جهان کم‌نظیر بود. به گفته فردوست و به نقل از یک عضو رده بالای سازمان امنیت اسرائیل، در اسرائیل دو نوع سازمان وجود دارد. یکی برای امنیت کشور و مرکب از نُه اداره کل که کار ادارات کل سوم و هشتم ساواک را در اسرائیل انجام می‌دهد.

دومی سازمان اطلاعات اسرائیل شامل چهار اداره از جمله اداره کسب اطلاعات خارجی و اداره برون مرزی می‌باشد. استاد اسرائیلی، اداره برون مرزی را بسیار مهم تلقی می‌کرد و می‌گفت: «ما باید اطلاعات دقیقی از کشورهای همسایه داشته باشیم.» در آن موقع تأکید او بر مصر (به خصوص صحرای سینا)، لبنان، سوریه، اردن، عراق و عربستان سعودی بود. از او پرسیدم که آیا سازمان امنیت کشور و سازمان اطلاعات خارجی در اسرائیل موفق بوده است؟ جواب داد: کاملاً. او علت را چنین توضیح داد: یهودیان چون در کشورهای مختلف پراکنده بودند، به خصوص در اروپای شرقی و غربی و امریکای شمالی ترقی زیاد کردند و از جمله بسیاری از یهودیان توانستند در این کشورها در زمینه‌های اطلاعاتی رشد کنند و مشاغل حساس اطلاعاتی حتی در رده‌های رئیس کل و یا جانشین رئیس کل را به دست بگیرند و به این ترتیب بر حرفه اطلاعاتی خود تسلط کامل بیابند. زمانی که کشور اسرائیل تشکیل شد، کلیه افرادی که در این کشورها مشاغل اطلاعاتی داشتند در تشکیلات جدیدالتأسیس اطلاعاتی اسرائیل در همان مشاغل گمارده شدند. بدین‌ترتیب سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل از همان روز اول فعالیت، سازمان و آموزش مناسب داشت. به گفته او در حال حاضر می‌توان ادعا کرد که اسرائیل دارای یکی از قوی‌ترین سازمانهای اطلاعاتی جهان است. زیرا هر یک از پرسنل حساس این سازمانها در یکی از کشورها آموزش دیده و فعالیت داشته و در نتیجه کلیه تجربیات پیشرفته اطلاعاتی جهان در اسرائیل متمرکز شده و از مجموع آن یک سیستم مستقل متناسب با وضع اسرائیل به وجود آمده است.»[12]

 

همکاری سازمان سه جانبه

ایران و اسرائیل علاوه بر همکاریهای دو جانبه، در دهه‌های 1340 و 1350 روابط رسمی سازمانی با سازمان اطلاعات ترکیه برقرار کردند. این همکاری مشترک که به «سازمان سه جانبه» شهرت یافت، به صورت عرصه تبادل اطلاعات در زمینه فعالیتهای شوروی و کشورهای تندرو عرب در خاورمیانه درآمد.[13]

سازمانهای امنیتی ایران و اسرائیل در دهه‌های 1960 و 1970 م سازمان رابطی برای همکاری با سازمان امنیت ترکیه ایجاد کردند. این سازمان که «تریدنت» نامیده می‌شد، مرکزی برای مبادله اطلاعات درباره شوروی و اعراب تندرو بود، اطلاعاتی که هر سه کشور به آن علاقه داشتند.[14]

 

ایجاد پایگاه برون‌مرزی از سوی اسرائیل در ایران

به گفته فردوست، زمانی که در سال 1340 به ساواک رفتم، فردی به نام یعقوب نیمرودی درجه سرهنگ دومی داشت و رئیس اطلاعات سفارت مخفی و از بهترین مأمورین اطلاعاتی اسرائیل بود. در این زمان اسرائیلیها سه پایگاه برون‌مرزی در غرب و جنوب ایران احداث کرده‌اند و بابت هزینه‌هایی که ساواک از این بابت متحمل می‌شود، هرماهه آن مبلغ را به ساواک می‌پردازند که به مسئول هزینه‌های سرّی ساواک داده می‌شود. به هرحال، اسرائیل دارای سه پایگاه برون مرزی در ایران بود، که احتمالاً از سال 1337 این پایگاهها ایجاد شده بود. این پایگاه در خوزستان (مرکز اهواز)، در ایلام (مرکز ایلام) و در کردستان (مرکز بانه یا مریوان) و در محلی مستقر بود که ساواک هم در آن محل باشد. در آن زمان اطلاعی از وضع این پایگاهها نداشتم، لذا برای آشنایی کامل و دقیق از سازمان برون‌مرزی اسرائیل و نحوه‌ گردآوری اطلاعات، خواستم که بهترین رئیس پایگاه به تهران احضار شود، که گفته شد رئیس پایگاه خوزستان است... او سه روز در تهران ماند و صبح و بعد‌از‌ظهر هر چه لازم بود دیکته کرد و من همه را نوشتم و بعداً براساس آن یک جزوه مدون تنظیم نمودم. این جزوه به حدی کامل بود که بعدها هر چه در ساواک در زمینه برون‌مرزی آموزش داده می‌شد به کاملی این جزوه نبود. از همان روز اول مشهود بود که این فرد از افراد ممتاز سازمان برون‌مرزی اسرائیل است. لذا بعدها او را چند بار برای آموزش به اداره کل دوم دعوت کردم و متوجه شدم که حتی از نیمرودی نیز ورزیده‌تر است.[15]

هدف پایگاههای برون‌مرزی اسرائیل در ایران

هدف پایگاههای برون‌مرزی اسرائیل در ایران، عراق و کشورهای عربی بود و اکثراً مأمورین را این سه پایگاه استخدام می‌کردند و پس از آموزش کامل، مرحله بهره‌برداری شروع می‌شد. اکثراً مأمورین پایگاهها عراقی بودند، ولی پایگاه خوزستان موفق شد تعدادی مأمور کویتی و بحرینی و امیرنشینهای امارات و حتی افرادی از عربستان سعودی را نیز استخدام و به کار گمارد، به طوری‌که از این سه پایگاه کلیه اطلاعات لازم از عراق و تا حدی از کویت و امارات و عربستان و سوریه جمع‌آوری می‌شد.

البته منظور اسرائیلیها در شروع کار، عراق بود ولی به تدریج امکانات به حدی زیاد شد که کشورهای فوق‌الذکر را نیز تحت پوشش قرار داد. یک نسخه از کلیه اطلاعات جمع‌آوری شده به اداره کل دوم ساواک تحویل می‌شد و یک نسخه نیز به سرعت به اسرائیل ارسال می‌گردید. اداره کل دوم ساواک نیز دارای حدود ده پایگاه برون‌مرزی برای کار در عراق و کشورهای عربی بود، ولی نتیجه کار این سه پایگاه اسرائیلی حتی با مجموع کار آن ده پایگاه نیز قابل مقایسه نبود. علت عدم ورزیدگی و عدم تجربه کافی رهبران برون‌مرزی اداره کل دوم بود.[16]

 

روابط دو جانبه امنیتی میان ایران و اسرائیل

در دوران پس از 1953 م ایران مهم‌ترین روابط دو جانبه امنیتی را با اسرائیل داشت. پیوندهای امنیتی ایران و اسرائیل اساساً در 1960 یا 1961، یعنی زمانی آغاز گردید که ظاهراً به تشویق امریکا تعدادی از افسران امنیتی اسرائیل برای آموزش کارمندان ساواک به ایران اعزام شدند. این گروه جای گروه مشابهی از سیا را در ایران گرفت و تا 1965 در ایران ماند و منبع مهم آموزشی ساواک در این دوره بود. تقریباً از همان زمان، ایران و اسرائیل همکاری در عملیات پنهانی مشترک علیه کشورها تندروی عرب در خاورمیانه را آغاز کردند. دو کشور در دهه‌های 1960 و 1970 با استفاده از پایگاههای واقع در غرب ایران به یک رشته عملیات جمع‌آوری اطلاعات امنیتی علیه عراق دست زدند. در این دوره اسرائیل با هم‌دستی ایران و ایالات متحده، کردهای بارزانی را در شورش علیه حکومت عراق یاری داد.[17]

 

همکاریهای برون‌مرزی اطلاعات و موساد

بین ساواک و سایر سازمانهای امنیتی در حکومتهای خودکامه جهان سوم شباهتهای بسیاری می‌توان یافت، بیشترین نقاط مشترک این‌گونه سازمانهای امنیتی در این است که مقاومت گسترده مردم را علیه رژیم دیکتاتوری با کمک ایالات متحده امریکا سرکوب و مقاومت مخالفین را در هم بشکند. فعالیتهای ساواک به ایران منتهی نمی‌شود. تبادل اطلاعات گسترده‌ای بین سازمان سیا و سایر سازمانهای اطلاعاتی وجود داشت.

توجه ساواک هم در درجه اول به اطلاعاتی درباره آن دسته از مخالفین ساکن در خارج از کشور بود. نزدیک‌ترین همکاران ساواک، سازمان سیا و سازمان جاسوسی اسرائیل ـ موساد ـ بود.[18]

محمدرضا رژیم اسرائیل را به طور دو فاکتو به رسمیت شناخت و همین کافی بود تا اسرائیل به‌طور غیررسمی سفارت خود را در تهران دایر کند. این روابط به حدی گسترش یافت که محمدرضا چند پایگاه برون‌مرزی خود با کشورهای عربی منطقه را به اسرائیل واگذار کرد و سازمان اطلاعاتی اسرائیل پس از قدرتهای بزرگ فعال‌ترین سرویس اطلاعاتی در ایران شد.[19]

 

همکاریهای برون‌مرزی ایران و اسرائیل در زمینه آوردن کارشناسان اسرائیلی به ایران

نیاز روزافزون رژیم شاه ایران به استفاده از اقلیتهای مذهبی بویژه بهاییان و یهودیان در کادر افسری ارتش و همچنین نیاز امریکا به هماهنگ ساختن و هم‌ساز و برگ کردن ارتشهای ایران و اسرائیل، پای نظامیان اسرائیل را به ایران باز و هر روز بر عده آنان در ارتش ایران افزود. در این رابطه امام خمینی طی سخنرانی خود در مسجد اعظم قم پس از آزادی از زندان به مناسبت حوادث 15 خرداد، در 1343 خطاب به شاه ایران فرمودند: «ما می‌گوییم که برنامه‌های اصلاحی شما را اسرائیل برایتان درست می‌کند، شما وقتی می‌خواهید برنامه‌ای هم درست کنید، دستتان را پیش اسرائیل دراز می‌کنید. شما کارشناس نظامی از اسرائیل به این مملکت می‌آورید...»[20]

 

نتیجه‌گیری

نکته اساسی در این بحث اهداف مهمی بود که مشاوران اسرائیلی آن را تعقیب می‌کردند به طوری‌که نمی‌توان در این نوشتار بررسی کرد. اما مهم‌ترین آنها را می‌توان در اینجا برشمرد.

1ـ اقتصاد ایران را از اقتصاد کشورهای مسلمان منطقه جدا کرد، و راه هرگونه هم‌گرایی اقتصادی را در حوزه وسیع و بسیار غنی اسلامی مسدود کردند.

2ـ ادغام اقتصاد ایران و اسرائیل به مثابه جزیی از اقتصاد غرب در یکدیگر به طوری که اسرائیل با گسترش وابستگیهای اقتصادی کشورهای منطقه به خود، موجودیت و آینده خویش را تضمین کند. اسرائیل خود می‌دانست که برای حفظ موجودیت خود تنها ارتش کافی نیست. از این‌رو در مناطقی چون افریقا و آسیا به دنبال کشورهایی بودند که در آنها بتوانند پایگاه اقتصادی ایجاد کنند.

3ـ گسترش بهاییت در ایران به گونه‌ای که این فرقه ضاله به عنوان عمال طرفدار اسرائیل به دفاع از منافع آن کشور در ایران می‌پرداخت.

4ـ از آنجایی که فراماسونری از قرن هیجدهم به بعد در خدمت صهیونیسم جهانی بوده است، گسترش فعالیت لژهای فراماسونری و ورود آنان در پستهای حساس مملکتی ایران، موضوع حمایت آنها ازروابط روزافزون میان اسرائیل و ایران گردید.

5ـ اسرائیل می‌خواست ایران را تبدیل به پایگاه برون‌مرزی جهت گردآوری اطلاعات ضداسرائیلی و فعالیتهای صهیونیستها علیه کشورهای اسلامی و عربی تندرو قرار دهد، که در این زمینه چنین عمل می‌کرد.

6ـ از پیدایش امکانات جهت رشد اقتصادی مستقل در ایران جلوگیری کنند. برنامه‌های آنان وابستگیهای ایران را به خارج افزایش می‌داد. این افزایش وابستگی در همه زمینه‌ها بویژه در کشاورزی، صنعت و نیز در خدمات روزافزون بود.

7ـ وابستگیهای نظامی واطلاعاتی و امنیتی به‌طوری‌که بعد از سازمان اطلاعاتی سیا، سازمان موساد به نیروهای نظامی اطلاعاتی و امنیتی ایران آموزش و تعلیم می‌داد. این امر خود موجب سرسپردگی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ایران به اسرائیل می‌شد.

8ـ این امور از نظر روشنفکران آگاه و علمای مذهبی و رهبران سیاسی پوشیده نمی‌ماند بویژه رهبر و بنیان‌گذار انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی بارها در زمان رژیم شاه خطر سلطه اسرائیل را به اقتصاد و سیاست ایران متذکر شد. با توجه به اینکه اقتصاد و شاهرگ حیاتی ایران یعنی نفت در قبضه صهیونیستها و ایادی آنها قرار داشت، ایشان در اسفند 1341 و در 13 خرداد 42 ضمن اعلام خطر نسبت به این قبضه به شدت موضع‌گیری کردند، که منجر به دستگیری و تبعید معظم له به خارج از ایران گردید. و پایه و نقطه عطف و سرآغاز انقلاب اسلامی ایران شد.

 

منبع: مجموعه مقالات همایش 15 خرداد: زمینه‌ها و بسترها، به کوشش دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، جلد2، تهران، سوره مهر، 1388، صص 357 – 390.

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. صفاتاج، مجید، دانشنامه فلسطین، جلد دوم (الف ـ پ) انتفاضه ـ پیمان ص 235.

[2]. نجاری راد، تقی، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ اول، تهران، 1378، ص 49.

[3]. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، اطلاعات، چ پنجم، تهران، ص 365.

[4]. ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ص 50.

[5]. درآمدی بر ریشه‌های انقلاب اسلامی «مجموعه مقالات»، به کوشش عبدالوهاب فراتی، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چ اول، قم، 1376، صص 345 ـ 344.

[6]. همان، صص 348 ـ 347.

[7]. دانشنامه فلسطین، جلد دوم، صص 239 ـ 238.

[8]. همان، ص 240.

[9]. درآمدی بر ریشه‌های انقلاب اسلامی، ص 352.

[10]. دانشنامه فلسطین، جلد دوم، ص 246.

[11]. همان، ص 235.

[12]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، صص 366 ـ 364.

[13]. درآمدی بر ریشه‌های انقلاب اسلامی «مجموعه مقالات»، به کوشش عبدالوهاب فراتی، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چ اول، قم، 1376 (مارک. ج. گاز یوروسکی Markj. Gasiorowski، مقالة دیپلماسی امریکا و ایران)، ص 271.

[14]. درآمدی بر ریشه‌های انقلاب اسلامی، ص 353.

[15]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، صص 367 ـ 366.

[16]. همان، صص 368 ـ 367.

[17]. درآمدی بر ریشه‌های انقلاب اسلامی، ص 352.

[18]. نفوذ امریکا در ایران، ص 180.

[19]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، ص 551.

[20]. دانشنامه فلسطین، جلد دوم، ص 238.



 
تعداد بازدید: 1598


مطالب مرتبط


آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.