11 آبان 1401
*دانیل کریگ
*ترجمه: زهرا حسینیان
*توضیح گروه پژوهشهای بینالمللی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری: اغراق نیست اگر بگوییم برنامه اصلاحات ارضی مهمترین برنامهای بود که ساختار اجتماعی و اقتصادی ایران را در دهه 1340 و 1350 دگرگون کرد. با وجود پژوهشهای فراوان، هنوز تأثیرات اجرای این برنامه در مناطق مختلف کشور بهدرستی آشکار نشده است. مقاله زیر از جمله پژوهشهایی است که تأثیر اجرای برنامه اصلاحات ارضی را بر یکی از روستاهای اطراف مرودشت استان فارس بررسی میکند. نویسنده دانیل کریگ[1] که در زمان نگارش این مقاله، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مردمشناسی در آمریکا بود، مدت دو سال را در این روستا به سر برده و نتایج اجتماعی و مناسبات زمینداری برنامه اصلاحات ارضی را در این منطقه از نزدیک شاهد بوده است. بنابراین روایت او دست اول بهشمار میآید و باید یافتههای او را در کنار پژوهشهای دیگر مورد توجه قرار داد. خوانندگان محترم هنگام مطالعه، این نکته را درنظر داشته باشند که نویسنده به دلیل نامعلومی، نام روستا و افراد آن را به شکل مستعار نوشته است.
دولتها در سراسر جهان به دلایل مختلفی اصلاحات ارضی را اجرا کردند و با درجات مختلفی نیز به موفقیت رسیدند. در بعضی از کشورها، اهداف اصلاحات ارضی اساساً اقتصادی بودند. آنها به منظور به حداکثر رساندن بهرهوری کشاورزی و بالا بردن استاندارد زندگی در کشور، زمینها را دوباره توزیع کردند (وارینر، 1962، ص2). از آنجا که اهداف این دولتها محدود بودند، اغلب اصلاحات موفقیتآمیز بودند؛ مانند اصلاحات ارضی که در اوتار پرادش[2] هند اجرا شد (سینگ و میسرا، 1965). در سایر کشورها، اصلاحات ارضی عمدتاً به دلایل اجتماعی و سیاسی انجام میشدند. برای مثال، اصلاحات ارضی در ایران به این دلایل اجرا شد: (1) تضعیف قدرت اشراف زمیندار که از دشمنان سیاسی اصلی شاه محسوب میشدند، (2) شکلگیری زارعان قوی و مستقل بهعنوان طبقه متحد شاه (بیل، 1972، ص144)، (3) مدرنسازی اقتصاد و جامعه ایران مطابق با خطمشی کشورهای غربی، و (4) نشان دادن به جهانیان، به ویژه ایالات متحده که ایران کشوری مترقی است و بنابراین شایسته کمکهای خارجی است (لمتون 1969، ص59؛ نیرومند، 1969، ص128). همانطور که چندین مطالعه نشان دادهاند (برای مثال ببینید، گالین، 1963 و سینگ، 1961)، نتایج اصلاحات ارضی پیچیده و گسترده به ندرت با انتظارات دولت مطابقت دارد. در واقع، اصلاحات ارضی بیشتر وقتها نتایجی را به همراه دارد که کاملاً پیشبینینشده است.
در این مقاله، به تحلیل تأثیر اصلاحات ارضی بر روستای ایرانی نسرین میپردازم. ابتدا اقتصاد روستا، نظام مالکیت زمین، روند قانونی و حکومت محلیِ پیش از اصلاحات ارضی را شرح میدهم. سپس به تحلیل اجرای لایحه اصلاحات ارضی ایران در سال 1341 میپردازم و اثرات آن را بر سازمان اقتصادی و اجتماعی روستا بیان میکنم. در مرحله بعد، موفقیت اصلاحات اجتماعی، یعنی تأسیس تعاونی روستایی برای جایگزینی رئیس محلی و نیز خانه انصاف را ارزیابی میکنم که به دنبال اصلاحات ارضی حاصل شد. در پایان، پیامدهای موفقیتها و شکستهای اصلاحات ارضی را برای روستای نسرین و کل ایران مورد بررسی قرار میدهم.
روستا پیش از اصلاحات ارضی
روستای نسرین در 40 کیلومتری شمال شیراز، مرکز استان فارس، در دشت مرودشت واقع شده است. در حال حاضر، تعداد 1200 نفر در 167 خانوار مختلف در این روستا زندگی میکنند. از این تعداد، بیش از 155 خانه در محدودهای شبهمستطیلی قرار دارند که صدها سال پیش برای محافظت از روستاییان در برابر حمله ایلات ساخته شدهاند؛ و 12 خانه دیگر همگی در پنج سال گذشته ساخته شدهاند و بیرون از دیوارهای روستا قرار دارند. نودوپنج درصد از ساکنان روستای نسرین، فارس و پنج درصد دیگر از ایلات ترک هستند که در 50 سال گذشته زندگی ایلی را رها کرده و به زندگی در جامعه رو آوردهاند. اکثریت قریب به اتفاق اهالی روستا، یعنی 98 درصد، مسلمان شیعه و دو درصد دیگر، بهایی هستند. از نظر اجتماعی، روستا یکدست است و هیچگونه جدایی نژادی یا مذهبی در محلهها و در فعالیتهای اجتماعی روستا دیده نمیشود.
اقتصاد این روستا بر پایه تولید محصولاتی مانند گندم، جو، خربزه و چغندر قند و فروش نقدی آنها در بازارهای شهر مرودشت و شیراز است. روستاییان روی 3000 هکتار زمین کشاورزی میکنند که قسمت اعظم آن با آبی آبیاری میشوند که 33 پمپ گازوئیلی از رودخانههای کُر و سیوند استخراج میکنند. زمینهای روستای نسرین حاصلخیز هستند و این روستا همواره غنیترین و پربارترین روستای مرودشت بوده است.
قبل از اصلاحات ارضی، روستای نسرین متعلق به اربابان غایب بود که از نزدیکان قوام، والی سابق فارس بودند. وقتی رضاشاه، پدر شاه کنونی، در سال 1304 به سلطنت رسید، بلافاصله برای تحکیم قدرت و کنترل مجدد بر ولایتهای کشور دست به کار شد. والی قوام نگران نیات شاه و امنیت زمینهای خود بود؛ از اینرو، بیشتر روستاهایی را که در اطراف مرودشت در اختیار داشت فروخت یا به بستگانش بخشید. روستای نسرین را هم به دو برادر به نام مُنتظی فروخت. یکی از برادران یکسوم روستا را خرید و به دامادش، سجادی منتقل کرد. برادر دیگر دو سوم روستا را خرید و زمین خود را وقف کرد.[3] اداره اوقاف زمین مُنتظی را به 124 رعیت اجاره داد که سالانه برای آن هزینهای پرداخت میکردند، اما اگر صلاح میدیدند، میتوانستند روی این زمین زراعت کنند. در مقابل، سجادی کنترل مستقیم بر هزار هکتار خود را داشت. او طبق سنت زمان قوام، زمین خود را به حدود 80 روستایی اجاره داد تا به صورت سهمبری روی آن کشت کنند. از آنجایی که برادران منتظی دیگر مستقیماً در امور روستا دخالت نداشتند، سجادی مسئول تعیین کدخدای روستای نسرین بود.
شخصیت سیاسی اصلی روستای نسرین پیش از اصلاحات ارضی، کدخدا بود. کدخدا مسئول نظارت بر منافع ارباب بود. اگرچه ارباب آزادی کامل داشت هرکسی را که میخواهد به عنوان کدخدا تعیین کند، منصب کدخدا در روستای نسرین موروثی بود. اما قوام و سجادی هر دو از حق خود برای انتخاب اینکه کدام یک از پسران کدخدای پیشین جانشین پدر شود، استفاده کردند.
کدخدا به عنوان نماینده شخصی ارباب، مسئولیت او در قبال ارباب بود نه همولایتیهایش. وظیفه کدخدا این بود که زمینهای ارباب را بین رعایا تقسیم و مطالبات او را در زمان برداشت وصول کند. به موجب قانون مجلس ایران در سال 1313، کدخدا هم در برابر ژاندارمها و هم در برابر ارباب، مسئول بود که به امور روستا نظم بدهد (لمتون، 1969، ص 338). کدخدا این اختیار را داشت که به اختلافات محلی رسیدگی کند و به صلاحدید خود مجازات شلاق، جریمه یا حبس را تعیین کند. او همچنین اختیار داشت از رعایا بخواهد که به صورت رایگان در طرحهای عمومی مانند، نظافت کوچههای روستا یا ساخت حمام عمومی کار کنند یا پول پرداخت نمایند. ارباب برای جبران خدمات کدخدا به وی قطعه زمینی اضافی اعطا میکرد که از پرداخت سهم معمول کشت معاف بود. بنابراین، کدخدا میتوانست به واسطه موقعیتش، از نظر اجتماعی و اقتصادی منفعت شخصی ببرد.
طبق سنت، رعایا و اربابان استان فارس محصولات را به نسبت تعداد سهمی تقسیم میکردند که هر یک برای تولید آنها سرمایهگذاری کرده بودند. در روستای نسرین، سجادی زمین و آب، و زارعین هم بذر و گاوآهن و نیروی کار را تأمین میکردند. اما رسم محلی این بود که اربابان و رعایا محصول را بطور مساوی تقسیم میکردند، زیرا در سالهایی که دچار ضرر و زیان میشدند، اربابان بذر را تهیه میکردند و همچنین اغلب به آنها کمک میکردند تا از پس مشکلاتی برآیند که برای مراجعه به بیمارستانها، دادگاهها و ادارات مختلف در شهر داشتند. رعایا نیز به نوبه خود وظیفه داشتند غلات متعلق به سجادی را به منظور انتقال به بازارهای شیراز، به مرودشت ببرند. کدخدا هم بر این روند نظارت داشت و تضمین میکرد که سهم ارباب به مقصد مدنظر برسد.
بر خلاف زارعین زمینهای سجادی، روستاییانی که روی زمینهای وقفی مُنتظی کار میکردند، محصولات را تقسیم نمیکردند. آنها قطعات زمین خود را از اداره اوقاف شیراز اجاره میکردند. اجاره سالیانه هفت هکتار زمین تقریباً 1300 تومان[4] بود که کدخدا به مقامات پرداخت میکرد. اگرچه این دسته از رعایا نمیتوانستند برای مدت طولانی به اجارهنامههایشان اتکاء داشته باشند، باز هم روی زمینهای وقفی زراعت میکردند، کل محصول از آن خودشان بود و میتوانستند به دلخواه از آنها بهره ببرند. علاوه بر این، آنها جزو مشمولین مؤسسات خیریه اداره اوقاف قرار میگرفتند و در روزهای سخت، هدایایی مانند برنج دریافت میکردند یا مبلغ اجارهبهایشان را کاهش میدادند.
با وجود این تفاوتها، تمام اهالی روستا مشکل مشترکی داشتند. هیچکدام از آنها مالک زمین خود نبودند و همگی برای رسیدگی به اموراتشان با اربابان، ژاندارمها و اداره اوقاف، به کدخدا وابسته بودند. روستاییان از نظر جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از طبقه شهری ایران فاصله داشتند. (کِدی، 1972، ص375) همانطور که لمتون مینویسد:
به طور کلی، میان طبقه مالک (صرفنظر از اصل و منشاء آنان) و زارع فاصلهای عظیم وجود دارد. به هیچوجه بین این دو روحیه همکاری دیده نمیشود یا این احساس که در کسب و کاری متقابل مشارکت دارند. طرز فکر هر دو نسبت به همدیگر به استثنای بعضی موارد، بر اساس سوءظن قرار دارد. (1953، ص 263)
زیربنای این «فاصله» و انزوای رعایا، مشکل دسترسی بود. روستاییان ایران نیز مانند اکثر روستاییان جهان هرگز از قدرت سیاسی برخوردار نبوده و جایگاه اجتماعی متناسب با تولید اقتصادی خود نداشتهاند. افزون بر این، رعایا علیرغم تعداد (۶۰ درصد جمعیت ایران) و اهمیت محصولاتشان، هرگز به مراکز قدرت سیاسی و اقتصادی شهرها دسترسی نداشتهاند. در عوض، مازاد مایحتاج خود را از طریق کدخدا روانه شهرها میکردند و کدخدا به نوبه خود مجری تصمیمات اربابان غایب بود. ارتباط بین مردم شهری و دهقانان محدود و ذاتاً نابرابر بود. هدف اصلاحات ارضی تا حدی بازسازی این رابطه نامتعادل، ارتقای همکاری بین زارعین و بهبود ارتباط بین رعایا و شهرنشینان بود.
اجرای اصلاحات ارضی در روستای نسرین
در دی 1340، دولت ایران لایحه اصلاحات ارضی را تصویب کرد که بر اساس آن املاک اربابان محدود به یک روستا میشد. این اصلاحات فقط ده هزار روستا از پنجاههزار روستای ایران را تحتتأثیر قرار داد و برای روستای نسرین پیامدی نداشت. در دی 1341، شاه مواد اصلاحی دیگری را پیشنهاد کرد که بر اساس آنها، زمینهای زراعی روستاهایی که تحت پوشش لایحه اول قرار نگرفته بودند، دوباره تقسیمبندی شدند. اما مجلس این مواد اصلاحی را تا تیرماه 1343 تصویب نکرد. (لمتون، 1969، ص194)
در ششم بهمن 1341، شاه رسماً انقلاب سفید شاه و مردم[5] را به راه انداخت. این انقلاب، اصلاحات ارضی و پنج اصلاح اجتماعی دیگر را در طرحی گنجانده بود که برای نوسازی اقتصاد ایران و بازسازی کشور بر اساس آرمانهای غربی طراحی شده بود. در سال 1344، شاه شش اصل دیگر را به منشور انقلاب افزود و تعداد کل آنها را به 12 ماده ذیل رساند:
در تابستان سال 1344، دولت مواد الحاقی اصلاحات ارضی را در روستای نسرین به اجرا درآورد. بر اساس مفاد اصلاحات ارضی، زمینهای وقفی منتظی به وزارت اوقاف منتقل شدند و رعایایی که زمین اجاره کرده بودند، اکنون مستأجر دولت شدند. دولت برای 124 زارع، اجارهنامهای 99 ساله تنظیم کرد و تا شهریور، 2000 هکتار منتظی بدون هیچ مشکلی توزیع شد.
اما زمینهای سجادی مشکلات بیشتری ایجاد کردند. در مرحله دوم اصلاحات ارضی، او توانست 1000 هکتار از زمینهای خود را به یکی از این پنج روش واگذار کند: (1) زمین را با اجاره سالانه ثابت به زارعین اجاره دهد، (2) زمین را به زارعین بفروشد، (3) بهکارگیری روش توافقی پیشین در سهمبردن محصول به عنوان دستورالعملی برای تقسیم زمین بین خود و زارع، (4) تشکیل تعاونی و زراعت روی زمین همراه با زارعین، یا (5) در صورت تمایل زارعین، حفظ املاک خود با خرید حق ریشه زارعین (لمتون، 1969، ص 195). سجادی سومین روش را انتخاب و اعلام کرد که قصد دارد نیمی از زمینها را حفظ کند. زارعین زمینهای سجادی که اکثر آنها پس از توزیع زمینهای وقفی منتظی به آینده خود خوشبین بودند، ناگهان ناراضی شدند و پی بردند که نیمی از آنها از مزایای اصلاحات ارضی محروم میشوند. علاوه بر این، سجادی درخواست کرد که 500 هکتار از زمینهای مرغوب خود را حفظ کند. روستاییان خشمگین چنگکهای خود را برداشتند و به نشانه اعتراض در زمینهای سجادی چادر زدند. پس از اینکه مأموران اصلاحات ارضی آنها را متقاعد کردند حق قانونی سجادی است که نیمی از زمینها را برای خود نگه دارد، به خانههای خود بازگشتند. اگرچه سجادی توانست میزان نامتناسبی از زمینهای مرغوب را برای خود حفظ کند، مسئولان در زمینه تقسیم عادلانهتر زمین قدری پیشرفت کردند.
اصلاحات ارضی به دو دلیل تأثیر شدید و نامطلوبی بر روستای نسرین داشت. اول اینکه بعضی از زمینها، اما نه همه آنها، بین زارعین توزیع شدند. روستاییان بداقبالی که روی زمینهایی زراعت میکردند که سجادی برای خود نگهداشت، ناگهان و برای همیشه بیزمین شدند. بنابراین، اصلاحات ارضی جامعهای را که زمانی همگن بود به دو طبقه تقسیم کرد: زارعین مالک زمین (60 درصد) و زارعین غیرمالک (خوشنشین، 40 درصد). روستاییان بیزمین مجبور بودند یا به عنوان کارگر در زمینهای سجادی کشاورزی کنند یا در کارخانه پتروشیمی نزدیک روستا یا در کارخانه قند مرودشت به دنبال کار باشند. حقوق آنها به طور متوسط 4000 تومان در سال و کمتر از 9000 تومان دستمزد زارعین زمیندار بود. آنها علاوه بر ناامنی نسبی در وضعیت شغلی، به دلیل نداشتن وثیقه لازم که همان زمین باشد، نمیتوانستند از بانکهای کشاورزی وام بگیرند یا از دولت بیمه عمر دریافت کنند. قشربندی اقتصادی در روستای نسرین موجب شد که زارعین بدون زمین نسبت به زارعین زمیندار و حکومت دچار تلخکامی شدیدی شوند.
دوم، اصلاحات ارضی فقط زمین را تقسیم کرد، اما آن را به طور مساوی بین زارعین محلی که از این اصلاحات منتفع شده بودند، توزیع مجدد نکرد. همانطور که کِدی (1972، ص392) اشاره کرده است، اصلاحات ارضی وضعیت قبل از انقلاب سفید را به جای اصلاح، مقرراتی را برای آن وضع کرد. اصلاحات ارضی در مراحل اولیه توزیع زمینها، به طور خودکار سه تأثیر عمده ایجاد کرد. اول، وضعیت نامطلوب زندگی زارع را دائمی ساخت که زمینهایش پیش از این نیز برای تأمین خانوادهاش بسیار کوچک و تکهتکه بود. دوم، زمینهای غیرحاصلخیز روستا را به طور قطعی به کسانی واگذار کرد که اتفاقا در سال 1344 روی آنها زراعت میکردند. پیش از آن، روستاییان هر سه یا چهار سال یکبار قرعهکشی میکردند که هیچ زارعی روی یک قطعه زمین مرغوب یا نامرغوب برای مدت طولانی زراعت نکند. سوم، طبقه کوچک و جدیدی از زارعین زمیندار شکل داد که امکانات اقتصادی آنها به طور چشمگیری از بیشتر زارعین، چه زمیندار و چه بدون زمین، بیشتر بود. توزیع زمین در روستای نسرین همیشه بسیار به نفع کدخدا، خانوادهاش، و سایر دوستان ارباب بود. در اوایل دهه 40، دهها نفر در روستا بودند که هریک بین 22 تا 90 هکتار از بهترین زمینهای کشاورزی را اداره میکردند. پس از اصلاحات ارضی، این افراد در مجموع 500 هکتار زمین دریافت کردند که قبلاً در همه آنها زراعت کرده بودند. سه نفر از این 12 فرد بلافاصله از محدوده شلوغ روستا خارج شدند و خانههایی بزرگ با باغ در بیرون دیوارهای روستا ساختند. اما مهمتر از آن، پنج زارع زمیندار زمینهای خود را به خوشنشینهای محلی اجاره دادند، چمدانهایشان را بستند و به شهر نقلمکان کردند. بنابراین، اصلاحات ارضی همان وضعیت مالکیت غایبی را که قرار بود براندازد، بازآفرینی کرد.
منابع:
پینوشتها:
[1] Daniel Craig, The Impact of Land Reform on an Iranian Village, Middle East Journal, Vol. 32, No. 2 9Spring, 1978), pp. 141 – 154.
دانیل کریگ دانشجوی دکترای مردمشناسی و فارغالتحصیل از بنیاد ملی علوم در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی است. این مقاله، خلاصهای از پایاننامه ارشد وی است که در سال 1974/ 1353 به گروه انسانشناسی، کالج هاروارد ارائه شده است. این مقاله بر اساس دادههایی است که نویسنده در تابستان سال 1972 و 1973 /1351 و 1352 گردآوری کرده است. نگارنده از دکتر ان. گرابرن و دکتر ای. کلسن برای نظراتشان درباره پیشنویس اولیه این مقاله سپاسگزار است. برای حفظ هویت دوستان و اطلاعاتدهندگان، تمامی نامهای به کار رفته در این مقاله ساختگی هستند.
[2]- Uttar Pradesh
[3]. وقف (جمع: اوقاف) زمینی بود که یا برای امور خیریه هدیه میشد یا به عنوان امانت به اولاد سپرده میشد. تا زمانی که زمین در وقف بود، فرد بر آن تسلط نداشت، گرچه اوقاف خصوصی پس از 99 سال تحت کنترل خانواده فرد درمیآمدند. مزیت اصلی زمینهای وقفی، علاوه بر اعتبار اجتماعی، این بود که فرد مجبور به پرداخت مالیات بر آن نبود؛ همچنین، میتوانست اغلب ترتیبی بدهد که یکی از ذینفعان وقف باشد.
[4]. در سال 1352، یک تومان معادل 15 سنت بود (یک دالار معادل 6.7 تومان بود).
[5]. شاه این انقلاب را «سفید» نامید تا دگرگونی مسالمتآمیز و بدون خونریزی را در جامعه ایران خاطرنشان سازد.
تعداد بازدید: 1305