زهرا رنجبر کرمانی
07 خرداد 1402
ساواک در گزارشی به تاریخ 7 خرداد 1342 مینویسد:
«اطلاع واصله حاکیست که قبل از فرا رسیدن ماه محرم آیتالله خمینى در مدرسه فیضیه قم[1] سخنرانى جامعى ایراد کرده و این سخنرانى روى نوار ضبط شده و اخیراً در تهران در دست اشخاص مشاهده گردیده است....»[2]
نزدیکترین سخنرانی مبسوط امام خمینی به تاریخ این گزارش مربوط به 12 اردیبهشت (8 ذیحجه) است که به مناسبت آغاز دروس حوزه علمیه پس از چهلم شهدای مدرسه فیضیه و در مسجد اعظم قم ایراد شده، بخشهایی از آن به شرح زیر است:
«... این سال برای روحانیت، عرض کنم بسیار بد سالی بود و از جهتی بسیار خوب سالی بود: بد بود برای اینکه یک مملکتی که باید به دنیا معرفی بشود به اینکه مملکت صحیحی است، هیأت حاکمه درستی دارد، دستگاه عدالت دارد، دادگستری دارد، محاکم قضایی دارد، اقتصادش خوب است، زراعتش خوب است؛ یک مملکتی که باید به صلاح و به صحت معرفی بشود در جامعه بشر، معرفی شد به مرکز فساد و مرکز هر چیزی که شما بخواهید اسمش را بگذارید؛ از آن بدتر، بخواهیم بگوییم مثل زمان مغول است، نمی توانیم همچو بیاحترامیای به مغول بکنیم. آنها یک جمعیتی بودند کفار، و شاید مهدور میدانستند دم ما را؛ و وارد شدند در مملکت برای گرفتن مملکت اجنبی، آن هم مملکتی که برخلاف مسلک آنها و دیانت آنها بود و کردند آن کارهایی را که کردند. اینجا در این قضایا، اینها مدعی اسلام هستند، مدعی ایمان هستند، مدعی تشیع هستند ! در عین حال که با این ادعاها امرار روز میکنند و امرار حیات میکنند، کارهایشان همان کارهایی است که مغول باید انجام بدهد، چنگیز باید انجام بدهد. در مراکز علمی میریزند، خون بچههای شانزده ساله و هفده ساله [را] میریزند، خراب میکنند مرکزهای علمی را، به علما اهانت میکنند،...
پیش هر که میروی، گردن دیگری میگذارد، به هر که اعتراض میکنی، به دیگری نسبت میدهد، دستگاه شهربانی میگوید که سازمان امنیت؛ سازمان امنیت میگوید شهربانی؛ دوتایشان میگویند: امر اعلیحضرت؛ راست میگویند که امر اعلیحضرت است؟ اعلیحضرت با دیانت اسلام مخالف است؟... اگر مخالف نیستند، پس چرا جلوگیری نمیکنند از این وحشیگریها؟ چرا تودهنی نمیزنند به این شهربانیها، به این سازمانها، به این نخستوزیرها؟ ایشان که فعال مایشاءاند میتوانند یک همچه کاری را بکنند؛... خوب بزنند تودهنی به اینهایی که کار بد میکنند، کارهای خلاف اسلام میکنند، کارهای خلاف دیانت میکنند و نسبت میدهند به ایشان؛ تبرئه کند خودش را. آقا،...
سال بدی بود برای اینکه مفتضح شد هیأت حاکمه؛ مفتضح شد دستگاه جبار؛ و ما نمیخواستیم. ما نمیخواهیم که مملکت ما در خارج معرفی بشود که همچو عناصر خبیثی سرِکارند؛... حالا مشاورین کیانند؟ اسرائیل!؟ مشاورها اسرائیل، از یهود...
و اما سال خوبی بود برای اینکه روحانیت ارزش خودش را به دنیا اعلام کرد؛ فهماند که آنکه صحبت میکند، باز روحانی است، آنکه ایستادگی میکند در مقابل ظلم و جور ظالم و جائر، باز حوزههای علمیه است؛ کتک میخورد، داد میزند، کشته میدهد، فریاد میکند، مدرسه فیضیهاش را خراب میکنند، اعتنا نمیکند، باز صحبت خودش را میکند...
خوب بگویید آقا حرف را؛ [مگر] چه میکنند؟ اگر همه علمای اسلام یک مطلبی را بگویند، حالا که خطر بر اسلام وارد شده و آن خطر یهود است[3] و حزب یهود ـ که همین حزب بهاییت است ـ این خطر که حالا نزدیک شده، اگر آقایان، علمای اعلام، خطبا، طلاب، همه با هم هم صدا بگویند که آقا ما نمیخواهیم که یهود بر مقدرات مملکت ما حکومت کند، ما نمیخواهیم که مملکت ما با مملکت یهود همپیمان بشود در مقابل پیمان اسلامی؛ آنها ـ مسلمین ـ باهم همپیمان میشوند، آقایان با یهود همپیمان میشوند! خوب، چه وضعی است این مملکت؟ اگر نوکر هم هستید چرا اینقدر نوکر؟!...»[4]
پینوشتها:
[1]. مسجد اعظم قم.
[2]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ص 318.
[3]. منظور خطر صهیونیسم است نه دین یهود که از ادیان ابراهیمی و مورد پذیرش اسلام است.
[4]. خمینی، روحالله، صحیفه امام، ج 1،. تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 206 – 217.
تعداد بازدید: 496